زرد بودنشان با این که در نگاه اول کمی غریب به نظر میرسد ولی بعد از چند دقیقه، به کلی فراموش میشود و کسی به این فکر نمیکند که با آدمهای رنگی طرف است. وضعیت انگشتهایشان هم...
سیمپسون ها، پنج نفر و یک کاناپه
آدمهای «سیمپسونها» آدمهای عادی ای نیستند؛ قیافه شان شبیه هیچ آدم دیگری نیست و رنگشان هم شباهتی به دیگران ندارد. زرد بودنشان با این که در نگاه اول کمی غریب به نظر میرسد ولی بعد از چند دقیقه، به کلی فراموش میشود و کسی به این فکر نمیکند که با آدمهای رنگی طرف است. وضعیت انگشتهایشان هم همین طور است؛ چهار انگشت برای آنها کافی است. نیازی به پنج تا ندارند و به کمک همین چهار انگشت، از پس همه کارهایی که نباید انجام دهند، بر میآیند.
شکل غیر عادی موهایشان را هم نباید فراموش کرد. تارهای انگشت شمار سر هومر – که در پایین سرش شکل زیگزاگ پیوسته پیدا میکنند، برج پر پشت و آبی رنگ سر مارج که ارتفاعش از قد مگی بیشتر است، مدل ستاره ای سر لیزا و مگی و بالاخره مدل تاجی شکل سر بارت بیست سال است که جز در شرایط عجیب و غریب تغییر نمیکند.
اما بزرگ ترین شگفتی سیمپسونها استواری بنیان خانواده شان است. صرف وجود مردی به بلاهت هومر و پسری به شرارت بارت به راحتی برای ویرانی یک شهر کفایت میکند اما این خانواده را طلسم عجیب و غریبی به هم میچسباند. طلسمی که اول هر قسمت باطل میشود و آخر هر قسمت محکم تر از قبل سر جای خودش بر میگردد.
ناکارآمدی خانواده سیمپسون عنصر اصلی جذابیت و داستان سازی آن است. همان چیزی که باعث شده این سریال بعد از 400 و اندی اپیزود هنوز هم بتواند داستانهای تازه تعریف کند. در یکی از اپیزودهای سریال، وقتی بعد از یک سری اتفاقات خوشایند، هومر و بقیه از سلامت و کارآمدی خانوادهشان ذوق زده میشوند، لیزا – دختر بزرگ خانواده – میپرسد: «یعنی دیگه هیچ ماجرایی واسمون اتفاق نمی افته؟» و همه با نگرانی و وحشت سکوت میکنند.
هومر در کارتون سیمپسون ها
«هومر»، پدر خانواده است؛ خنگ ترین و زبان نفهمترین عضو سیمپسونها و البته که پشت بلاهت ذاتی اش، «قلبی از طلا» هست. قلبی که فقط در مواقع ضروری میتپد.
مارچ در کارتون سیمپسون ها
«مارج» مادر خانواده است و عاقل تر از هومر، در واقع اگر او نبود خانواده سیمپسونها به سرعت برق و باد از هم میپاشید. میزان صبر و برد باری اش، واقعا ستودنی است؛ هر چند خودش هم در مواقع ضروری، همرنگ شوهرش میشود.
بارت در کارتون سیمپسون ها
«بارت»، نخستین نتیجه ازدواج هومر و بارج است؛ پسرکی شر که علاقه ای به درس و مشق و مدرسه ندارد و به جای اینها ترجیح میدهد به ریش دیگران بخندد و مردم را آزار بدهد. ظاهرا بخشی از این علایق را از پدرش به ارث برده است.
الیزا در کارتون سیمپسون ها
«الیزا » دختر بزرگ خانواده است؛ عقلش بیشتر از «بارت» میرسد و این را ظاهرا مدیون مادرش است. اهل اندیشیدن است. به همه چیز فکر میکند و همین باعث شده آدم تنهایی باشد. علاقه بی حدش به محیط زیست را هم نباید فراموش کرد.
مگی در کارتون سیمپسون ها
«مگی» سومین بچه سیمپسونها است؛ نوزادی که ظاهرا باید او را حد وسط «بارت» و «لیزا» دانست. با این که پستانک به دهان دارد، عقلش خیلی بیشتر از اعضای دیگر خانواده است و در واقع، به کمک هوشمندی و ذکاوت اوست که سیمپسونها در بسیاری ازموارد، جان سالم به در میبرد.
بیشتر بدانید : پیش بینی کارتون سیمپسون ها درباره جنگ روسیه و اوکراین
بیشتر بدانید : سریال سیمپسون ها طولانی ترین سریال دنیا شد
بیشتر بدانید : ماجرای واقعی رئیس جمهور شدن ترامپ در کارتون سیمپسون ها چگونه رخ داد؟
بیشتر بدانید : سانسور عجیب کارتون سیمپسون ها در هنگ کنک + عکس
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: هفته نامه همشهری جوان/ شماره 245
بازنشر اختصاصی سیمرغ