باغ شیشه ای
باغ شیشه‌ای راشاید بتوان از جهاتی یكی از عجیب‌ و غریب‌ترین مجموعه‌های تلویزیون دانست كه تلاش كرده فاكتورهای مختلفی را رعایت كند و سلیقه‌های بیشتری را دربر بگیرد...

لطفا تشویق‌مان كنید!
مجموعه باغ شیشه‌ای را كه این روزها به اواسط پخش نزدیك می‌شود، شاید بتوان از جهاتی یكی از عجیب‌ و غریب‌ترین مجموعه‌های تلویزیون دانست كه تلاش كرده فاكتورهای مختلفی را رعایت كند و سلیقه‌های بیشتری را دربر بگیرد، ضمن اینكه حسابش را از طنزهای معمول روتین جدا كرده و مسیر دیگری برود.
حرف‌های مهدی مظلومی، گرچه حرف‌های امیدواركننده‌ای از سوی سازنده‌ای است كه از خیل مخاطبان بسیارش گذشته و خطر مواجه‌شدن با بی‌محلی آنها را پذیرفته. اما باید نتیجه‌اش را در كار دید و قضاوت كرد. این رویه تازه باعث شده قبل از این قضاوت با او و هومن برق‌نورد كه بازیگری و بازیگردانی این سریال را برعهده داشته درباره این مجموعه و اهدافش گفت‌وگویی داشته باشیم.

• آقای مظلومی به نظر می‌رسد هربار كه تصمیم می‌گیرید كاری برای تلویزیون انجام دهید بیشترین علاقه‌تان به تجربه شكل جدید و متفاوتی از كار قبلی است؛ مخصوصا وقتی آنونس مجموعه باغ شیشه‌ای پخش می‌شد و اسامی بازیگران را دیدیم اصلا نمی‌شد حدس زد كه چه خبر است.

مظلومی: راستش در مورد این كار، وقتی روز اول با پیشنهاد ساخت آن روبه‌رو شدم یك مراحلی را طی كرده بود تا به این شكل حال حاضر رسید و اصلا یك طرح دیگری بود با شكل و شمایل دیگری كه با سلیقه من خیلی همخوانی نداشت. كار بازنویسی شد و با نویسنده جلساتی داشتیم و درنهایت خودم هم مجددا متن را بازنویسی كردم تا به این رسیدیم. اما مهم‌ترین چیزی كه دنبالش بودم این بود كه به یك حال و هوای تازه‌ای دست پیدا كنیم. برای این كار هم باید حركت‌هایی در همه چیز اتفاق بیفتد.

• البته اسم این كار را كه روتین نمی‌شود گذاشت.

مظلومی: به هر حال ما براساس كار روتین آن را ساختیم؛ یعنی قرار بود كار 40قسمتی بسازیم كه هر شب پخش شود. حالا اگر یك شب در میان شد، به خاطر یك‌سری از مسائل در پخش بود. با این حساب باغ شیشه‌ای اولین سریال روتین طنزی است كه سریالی است؛ به این معنا كه قصه‌ای از جایی شروع می‌شود و دنبال می‌شود تا قسمت آخر و اپیزودیك نیست و این خودش یك تازگی و جذابیتی به همراه داشت و به تركیبی از بازیگران هم می‌خواستیم برسیم كه این تركیب هم تازگی داشته باشد و تكراری نباشد تا با آن متن به یك حال و هوای تازه در كلیت كار برسیم، با توجه به اینكه قصه‌ای داشتیم كه تأكیدمان در آن این بود كه مثل خود زندگی همه چی داشته باشد؛ خنده، گریه، لحظات عاطفی، لحظات بامزه و... .

• یعنی همین دلیلی شد بر اینكه بازیگری مثل فرامرز قریبیان یا مهتاج نجومی را در كنار یوسف تیموری قرار دهید؟

مظلومی: بله. ما سعی داشتیم اقسام مختلف توانایی‌ها در بازیگران را استفاده كنیم.

• و آقای برق‌نورد به عنوان بازیگردان هم انتخاب شدند تا با تجربه كار تئاتر و اصول بازیگری از یك‌سو و بازی در چند مجموعه طنز و كمدی خوب از سوی دیگر، این هماهنگی میان بازیگران را ایجاد كنند. بله؟

مظلومی: درست است. در همان مراحل بعد از انتخاب اولیه بازیگران، قرار شد در خدمت آقای برق‌نورد باشیم، چون من خودم همیشه كارگردانی تلویزیونی كارهایم را برعهده دارم، دیدم كه حتما احتیاج به گزینه‌ای داریم كه روی بازی‌ها متمركز باشد و كمك‌مان كند. من این كار را قبلا هم انجام دادم و با فرهاد آئیش، سعید آقاخانی و... همكاری داشتم. آقای برق‌نورد را هم آقای آئیش با توجه به اینكه خودشان هم نقش مهمی در كار داشتند پیشنهاد كردند و با هم حرف زدیم و به نتیجه رسیدیم و دیدیم كه جنس و سلیقه‌هایمان به هم نزدیك است.

• اما من بالاخره لزوم این نامتجانس بودن بازیگران را نفهمیدم كه چه هدفی را دنبال می‌كرد.
مظلومی: خب شما اگر به تیتراژ ما دقت كنید به این جواب می‌رسید. تیتراژ نماد كار ماست. این نوار ضربان قلب مجموعه‌ای است از فراز و نشیب‌ها و یعنی زندگی كه با یك مجموعه منحنی روبه‌روست و هر وقت این نوار صاف می‌شود یعنی دیگر زندگی نیست، تمام شد. ما می‌خواستیم این مسئله در همه فاكتورها رعایت شود. برای خلق  این فراز و فرودها احتیاج به چینشی بود كه این خط، ممتد و تكنواخت نشود. از حیات و زندگی دور نشود. به همین دلیل فرامرز قریبیان با این نگاه كه قرار است بار درام كار و یوسف تیموری بار كمدی و هومن برق‌نورد- با توجه به توانایی‌ای كه داشت- بار هر دو طرف كار را بر دوش بكشد انتخاب شد و ماحصل این تركیب می‌توانست آن نوسان را به وجود بیاورد.

• آقای برق‌نورد برای شما هم این هدف جذاب بود؟

برق‌نورد: من یادم می‌آید روز اول كه برای صحبت با آقای مظلومی آمدم، پشت سرم یك وایت‌برد بود و من تا آن روز نمی‌دانستم كه چه كسی غیر از من به كار دعوت شده است. قصه را برای من تعریف كرده بودند و نقشی كه برای من در نظر داشتند را توضیح دادند. آن روز برگشتم وایت‌برد را نگاه كردم و اسم‌ها را دیدم و من هم خیلی تعجب كردم. البته آن روز اسم یوسف تیموری نبود ولی شهرام قاعدی بود، آقای قریبیان و حسینی و خانم نجومی. آقای مظلومی كه آمد پیش من، گفتم: من فكر می‌كردم كار كمدی است! گفت: خب هست. گفتم: آخر اسم‌ها؟ كه بعد برای من توضیح دادند كه چنین قصدی دارند و مثال زدند كه در «بدون شرح» هم چنین اتفاقی افتاد برای آقای اویسی و گفتند نگران نباش.

• ولی فتحعلی اویسی در بدون شرح تبدیل به بازیگر كمدی شد. آقای قریبیان دچار چنین تحولی نشد؛ یعنی آن یكدستی بدون شرح اینجا وجود ندارد.

مظلومی: دقیقا ما هم این را نمی‌خواستیم. شما دارید مقایسه می‌كنید به نظر من.

• من كه این مثال را مطرح نكردم. خودتان گفتید!

مظلومی: نه، منظور یك اتفاق جدید برای یك بازیگر و یك كار بود وگرنه قرار نبوده آقای قریبیان بیاید جای آقای اویسی را بگیرد. حالا قصه كه پیش برود متوجه می‌شوید كه این كاراكتر اصلا قرار نبوده به آن شكل و شمایل تبدیل شود و باید بازیگری در رنج آقای قریبیان آن را بازی می‌كرد كه ریزه‌كاری‌ها و بار مهم درام قصه را بتواند درست به دوش بكشد.

• اما چنین شخصیتی باید تأثیری داشته باشد روی بقیه كاراكترها، نمی‌شود كه این آدم گیر افتاده باشد بین چند تا آدم خوشمزه و طناز.

مظلومی: خب، این جزو كارهایی است كه شاید یك تفاوت دیگر آن با اكثر كارها این است كه قهرمان ندارد. شما دارید طبق یك فرمول معمول این نوع كارها، به كار نگاه می‌كنید كه خود من هم این كار را می‌كردم. اما اینجا من به مجموعه فكر كردم نه به فرد؛ یعنی اینجا در قسمت‌هایی زندگی ایرج و همسرش اهمیت پیدا می‌كند، در جایی ماجرای قربان یا یوسف تیموری و اینها یك مجموعه هستند كه برای ما مهم بود كه خانواده‌ای را نشان بدهیم كه همه به اندازه هم در آن نقش دارند. اما می‌دانم كه این فرم به هر حال غریبه است چون یك چیزهایی جا افتاده و به دیدن آن عادت كرده‌ایم. این است كه ما اولین مسئله‌ای كه در مورد بازیگران برایمان مهم بود توانایی بازیگری‌شان بود نه اینكه آدم‌های بامزه‌ای باشند.

• با این حساب نعیمه نظام‌دوست چرا باید نقش مقابل هومن برق‌نورد باشد؟

مظلومی: فكر می‌كنم تركیب خوبی شدند. اما این را هم درنظر داشته باشید كه وقتی ما داریم بازیگران را انتخاب می‌كنیم با هزار و یك مشكل هم مواجه‌ایم. فلان بازیگر ممكن است سركار باشد، به لحاظ اقتصادی ممكن است با تهیه‌كننده هماهنگ نباشد و می‌شود گفت كه با توجه به شرایط زمانی و اقتصادی بهترین گزینه‌ها را سعی كردیم دور هم جمع كنیم.

• حالا این وسط نقش مخاطب و نظر او كه تعیین می‌كند این ایده موفق بوده یا نه، چه می‌شود؟

مظلومی: روز اولی كه من دلایلم را برای مدیران شبكه توضیح می‌دادم نموداری كشیدم و گفتم گاهی می‌شود كاری كرد كه مخاطب از نقطه بالایی مثلا 80 شروع كند ولی وقتی كه پیش رفت این سطح افت كند و با 20 تمام شود. ولی من كاری را می‌خواهم انجام دهم كه از 20‌شروع شود و به 80 برسد. دلیل هم داشتم و آن این بود كه این مسیر صعودی خیلی می‌تواند در جدی‌گرفتن ماجرا از جانب مخاطب كمك كند چون برای اینكه شما در اول كار عدد 80 را داشته باشید باید دست به كارهایی بزنید كه بارمعنایی و مفهومی نداشته باشد؛ مثل جوك كه فرار است و بی‌فایده. ولی زمانی هست كه شما رمانی را می‌خوانید، خیلی شما را دچار هیجان نمی‌كند اما این در ذهن‌تان رسوخ می‌كند و تمام كه شد ممكن است خیلی بتوانید درباره‌اش حرف بزنید و از آن در زندگی‌ و رفتار و نگاهتان ایده بگیرید.

• اما در مورد كار طنز اولین فاكتور به هر حال خنداندن است؛ نمی‌شود كه نباشد.
مظلومی: ولی در تعریف طنز اصلا خنده وجود ندارد. شاید به این توجه نكرده باشید ولی تعریف طنز بیان مسائل و مشكلات روز اجتماعی است با زبانی شیرین ولی نیشدار، طوری كه مخاطبش را به تفكر وا‌دارد.

• می‌شود گفت با توجه به اینكه شما قبلا تجربه كارهایی با مخاطب زیاد و خارج از این تعریف را هم داشتید اچند سالی است كه مفهوم برایتان اهمیت بیشتری پیدا كرده و دنبال راه تازه‌ای هستید و رفتن‌تان سراغ فرامرز قریبیان و هومن برق‌نورد نشانه چنین تلاشی است كه البته صرف‌نظر از نتیجه كه هنوز نمی‌شود در موردش قضاوت كرد، قابل احترام است. اما این دوستان كه همراه شما شدند چقدر راضی هستند؟

برق‌نورد: من كاملا با آگاهی به این كار پیوستم. آن موقع تقریبا متن 10قسمت از كار هم آماده بود و از جایی كه قرار شد من به عنوان بازیگردان هم در این پروژه همكاری كنم، قبل از اینكه فیلمبرداری شروع شود با آقای مظلومی می‌نشستیم متن‌ها را می‌خواندیم، نظر می‌دادیم و در مورد آن بحث می‌كردیم یا اگر سؤالی برای من مطرح بود می‌گفتم و اینطوری نبود كه ما هم آمده باشیم و وسط كار مواجه شده باشیم با اینكه ای وای چی شد! پس با هم هماهنگی و تبادل نظر داشتیم.

• برای شما هدایت بازیگرانی كه خیلی با هم متفاوت بودند مشكل‌ساز نبود؟

برق‌نورد: مسلما برای من خیلی سخت بود، مخصوصا به این دلیل كه تجربه اولم به عنوان بازیگردان بود، ولی قبلا در كارهایی بازی كرده بودم كه بازیگردان داشت. آن كارها برای من تجربه جالب و خوبی از این جهت بود كه آنجا بازیگردان یك صحبتی با ما می‌كرد، می‌رفتیم سر كار و كارگردان چیز دیگری می‌گفت. برای همین در این كار قبل از اینكه هر سكانس را بگیریم- چون سه دوربینه هم بود، معمولا یك تیك می‌گرفتیم و قطع نمی‌شد- جمع می‌شدیم دور هم و سكانس را می‌خواندیم و من می‌رفتم سراغ آقای مظلومی می‌گفتم از این سكانس من این را درك می‌كنم، شما چه نظری دارید. در آنجا به یك توافقی می‌رسیدیم كه سر صحنه حرفمان دوتا نشود چون اینطور هم برای من بد می‌شد و هم برای آقای مظلومی.

• گفتید كه آگاهانه بود. اما نگرانی هم نداشتید؟

برق‌نورد: من اولش یك خرده نگران بودم، نگرانی‌ام بجا بود. فكر می‌كردم آقای قریبیان شاید نپذیرند یا اذیت شوند و یا من اذیت شوم ولی اصلا اینطور نبود و خیلی برایم جالب بود كه هر چی می‌گفتیم قبول می‌كردند؛ نه اینكه چشم و گوش بسته، گاهی هم می‌پرسیدند برای چی؟ و من توضیح می‌دادم و یكدیگر را قانع می‌كردیم. اما وقتی می‌رفتیم سرصحنه سریع كار پیش می‌رفت و هیچ‌وقت ما سرصحنه معطلی نداشتیم.

• حالا در طرف دیگر با یوسف تیموری چطور كار كردید؟

برق‌نورد: مسئله‌ای نداشتیم. چون همانطور كه گفتم ما اول یك دور قبل از هر توضیحی می‌خواندیم. بعد من به لحن آنها توجه می‌كردم. اگر می‌دیدم همان است كه مدنظر ماست حرف نمی‌زدم و اگر اختلاف‌نظر داشتیم توضیح می‌دادم و راهنمایی می‌كردم و یوسف هم مثل بقیه.
مظلومی: در مورد بازیگرانی مثل یوسف تیموری، قدری فیلترینگ بیشتری داریم چون منبع عظیمی از بداهه‌هایی است كه خیلی از آنها هم ممكن است خوب باشد اما ما را از مسیر قصه‌مان پرت می‌كند. در آنجا ما شدیدا دقت می‌كردیم.

• نویسندگان كارتان خیلی شناخته‌شده نیستند. چطور با آنها وارد همكاری شدید؟

مظلومی: امیرعباس پیام كه نویسنده اصلی ماست و نویسنده خیلی خوبی است قبلا یك سریال به طور جدی نوشته بود به اسم «مأمور بدرقه» و یك‌سری كارهای متفرقه كه من اساسا اینها برایم مهم نیست و آن شناختی كه خودم پیدا می‌كنم برایم مهم است.

• شما خیلی خطر می‌كنید!

بله. ریسك كارهای من زیاد است. معمولا در اسم‌هایی كه در كارهای من می‌بینید از این موارد زیاد است. مثلا امكان ندارد شما كاری از من ببینید كه در آن 3-2 بازیگر جدید نباشند. در همین كار سالار دریامج و محسن محسنی را می‌بینید. من این كار را دوست دارم چون وقتی می‌بینم كسی توانایی دارد، میدان را برایش ایجاد می‌كنم كه خودش را نشان بدهد.

• اما متن خیلی فرق دارد.

مظلومی: بله، اما مسئله‌ای نداشتیم. گرچه ایشان تا قسمت 22 با ما همراه بودند و بعد مشكلاتی پیش آمد كه ایشان قادر به ادامه نبود، كار را به ناظر فیلمنامه در شبكه- چون از ابتدا در جریان كار بود- سپردیم و حضور خودم را هم پررنگ‌تر كردم تا كار پیش برود.

• چرا سراغ نویسنده حرفه‌ای‌تری نرفتید كه به خاطر این شكل و شمایل جدید تضمین شده‌تر پیش بروید.

مظلومی: چون من زمانی وارد این پروژه شدم كه این مراحل طی شده بود و كار در این مرحله طرحش تصویب شده بود. نویسنده‌اش امیرعباس پیام بود و من سعی كردم طرح را به تكراری خودم نزدیك كنم.

• یعنی تهیه‌كننده قبل از انتخاب كارگردان نویسنده را انتخاب كرده بود؟

مظلومی: بله. تا جاهایی هم پیش رفته بودند.

• شما چرا قبول كردید؟

مظلومی: چون مدیر تولید كار دوست خیلی خوب من بود و از من خواست كه این كار را انجام دهم و من هم با تمام مشكلاتی كه می‌دانستم در پیش دارم پذیرفتم.

• و می‌خواستید با انتخاب گروه و بازیگران كمبودهای متن را جبران كنید؟

مظلومی: نه، خب ذات این قصه و شخصیت‌ها. من باید می‌رفتم سراغ بازیگرانی كه درونی‌تر بازی می‌كنند از بازیگران طنز معمول.

• آقای برق‌نورد با توجه به اینكه شما تجربه بازی در چند كار دیگر مثل 2 مجموعه محمد رحمانیان یا سریال اشك‌ها و لبخندهای (حسن فتحی) با مضمون طنز و كمدی را داشتید چطور با این نقش مواجه شدید.

برق‌نورد: خب البته اینها تجربه‌های زیادی نیست، اما من شیوه رسیدن به نقشم اینطور نیست كه از قبل فكر كنم این نقش را چطور بازی كنم. به هر حال هر كسی متدی دارد. من از درون خود متن چند تا كلید پیدا می‌كنم. اینكه مثلا این آدم كیست؟ چه گرفتاری‌هایی دارد؟ چه شغلی دارد؟ و  این شیوه برای بازیگران دیگر این كار هم صدق می‌كرد، چون من بازیگردان این كار بودم؛ حالا شاید بازیگران دیگر شیوه دیگری داشتند ولی توصیه من این بود به آنها. پس من همیشه متن برایم خیلی اهمیت دارد و اگر متنی برای من حرفی و كلیدی نداشته باشد نمی‌توانم بازی كنم. خوشبختانه این متن این خاصیت را داشت. من و آقای مظلومی هم خیلی سلیقه نزدیكی داشتیم و زیاد سختی نكشیدیم. اما در مورد بازیگران دیگر گاهی این سختی برایم وجود داشت چون همیشه به صد فكر می‌كنم.

• البته این كار با توجه به صحبت‌های هر دو نفر شما و درنظر گرفتن چیزی كه پیش‌روی مخاطب است هدف خوبی را دنبال كرده اما نمی‌شود یكباره ذائقه تماشاگر را تغییر داد و امكان افتادن از آن سوی بام هم وجود دارد.

مظلومی: اگر شما دقت كنید در مقطعی، كارهای طنز در تلویزیون تحت‌الشعاع قرار گرفت و كارهای ملودرام مورد توجه واقع شد. چرا این اتفاق افتاد؟ به خاطر اینكه كار طنز به معنی درست و كاركرد درستش استفاده نشد. ما فقط خواستیم مسیری را برویم كه افراط و تفریطی در آن نباشد. نه سراغ ملودرام برویم كه به جامعه استرس وارد می‌كند، نه اینكه به شدت چیپ و دم‌دستی كه سطح سلیقه مخاطب را هم پایین بیاورد و به قشر قابل توجهی از جامعه هم بی‌احترامی كند و شعورش را دست‌كم بگیرد؛ این كار راحتی نیست، هر كسی هم وارد آن نمی‌شود و ترجیح می‌دهند سمتی بروند كه جواب داده، اما من ترجیح می‌دهم كه وارد شوم و این گروه را هم واقعا با همین تفكر و نیت جمع كردم و باغ شیشه‌ای یك تجربه است.
اصلا نمی‌گویم كه ایده‌آل است اما می‌توانم بگویم ماحصل یك تفكر درست است؛ اینكه ما برنامه‌ای بسازیم كه به مسائل جدی آدم‌ها توجه كند و به آنها نزدیك شود. در كارهای طنز معمولا به آدم‌ها نزدیك نمی‌شدیم، با درونیات آنها سر و كار نداشتیم و همه چیز بیرونی بود ولی در باغ شیشه‌ای اینطور نیست و یك جاهایی هم تلخ می‌شود و ما یك‌سری از واقعیت‌ها خیلی تلخ را داریم با یك لحن شیرین بیان می‌كنیم. حالا ما به عنوان كسی كه شروع این راه را برعهده گرفته قاعدتا یك‌سری نقطه‌ضعف‌ها هم داریم اما اگر هدفمان درست است و نگاهمان نگاه خوبی است این ضعف‌ها را باید با نگاه مثبت نقد و تشویق‌كننده سازنده را كه در این راه قدم برداشته تا این مسیر ادامه پیدا كند و بتوانیم یك روزی بنشینیم درمورد كاری حرف بزنیم كه به پختگی رسیده و نه این‌ور افتاده نه آن‌ور. 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: hamshahrionline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
گفتگو با «هومن برق نورد» بازیگر مجموعه تلویزیونی باغ شیشه‌ای
نعیمه نظام‌دوست: الهام به من خیلی نزدیك بود
وقتی که مهدی مظلومی‌ سراغ کاری متفاوت می‌رود!
تمام شخصیت‌های سریال «باغ شیشه‌ای»
یك روز در پشت صحنه سریال کمدی «باغ شیشه‌ای»