پراید سوارهای عزیز این گزارش مخصوص شماست
دبیر انجمن خودروسازان کشور در گفتگویی رادیویی گفته که مردم فکر می‌کنند اگر خودرو نخرند می‌توانند بنز بیست میلیونی سوار شوند.

سال ۹۱ بود که یکی از کارمندان سفارت عربستان در ایران، با حال مستی در اتوبان ارتش با خودروی خارجی خود به پراید هم‌وطنی اصابت کرد و هم‌وطن پراید‌سوار کشته شد. مسئله در آن زمان ابعاد منطقه‌ای پیدا کرد ولی آنچه شاید کمتر مورد توجه عموم قرار گرفت این بود که اگر مقتول، سوار خودرویی غیر از پراید بود و فقط چند ایربگ داشت، کشته نمی‌شد. به همین سادگی. چند ایربگی که خودروسازان داخلی برای یکی‌اش هم منت می‌گذارند، بر سر مردم و به سادگی بر سر «جان مردم» شوخی و تجارت می‌کنند.

بنابر اعلام برخی منابع خبری دبیر انجمن خودروسازان کشور در گفتگویی رادیویی گفته که مردم فکر می‌کنند اگر خودرو نخرند می‌توانند بنز بیست میلیونی سوار شوند. هر چند در ظاهر این سخنان چندان توهین‌آمیز و همراه با تمسخر به نظر نمی‌رسد ولی به دلیل «فضا»ی پیچیده‌ای که این روزها در «قضیه ماشین» وجود دارد، صحبت‌های ایشان ابعاد بیشتری می‌یابد. همانطور که گفته شد، «موضوع» صحبت آقای نعمت‌بخش ساده و صرفاً در خصوص یکی از صنایع کشور نیست. درباره «جان مردم» است. وقتی کسی می‌تواند به سادگی در خصوص جان مردم صحبت کند، وضعیت بسیار ناخوشایندی در کشور به وجود می‌آید و حالتی از حس تحقیر مخاطبان را فرا می‌گیرد. این در واقع مصداق موقعیتی است که کسی را در قفسی اسیر کنند و بعد اسیر بودن او و اینکه نمی‌تواند از قفس بیرون بیاید را مسخره کنند.

این در شرایطی است که وجود انحصار در بازار خودرو نیازی به عدد و آمار ندارد و مقاومت شدید در برابر کاهش تعرفه واردات خودروی خارجی خود گویای واقعیت ماجراست. ظاهراً بعد از گفته‌های آقای نعمت‌بخش کمپین «خرید خودرو صفر ممنوع» شروع شد. البته کلیت حرکتی که در فضای مجازی شکل گرفته عمدتاً مربوط به قیمت بالای خودروهای داخلی است ولی اتفاقاً در این مقطع لازم است نخبگان و آگاهان جامعه اولاً از این مطالبه مردمی حمایت کنند و فضای کاملاً یک‌طرفه و ناعادلانه انحصاری موجود را نقد کنند و ثانیاً عنصر مهم ایمنی جسم و مهم‌تر از آن ایمنی روان را در «قضیه ماشین» پررنگ کنند.

ایمنی روان مردم در خیابان‌ها از این جهت مهم‌تر است که اگر تصادف منجر به جرح و فوت یک بار صورت می‌گیرد، فکر اینکه خودروی سنگین و لوکس راننده‌ای مجنون با سرعت زیاد از پشت سر به شما -که اتفاقاً سوار پراید تولید داخل هستید- اصابت کند، می‌تواند کابوسی دائمی و به مثابه مرگ تدریجی باشد. یا فکر اینکه شما با ماشین «معمولی»‌تان به خودرویی دومیلیاردی «بمالید» و مجبور باشید چند برابر قیمت ماشین‌تان بابت سپر طرف مقابل خسارت بدهید، روان شما را آزرده می‌کند و احتمالاً اگر تا الان نکرده بود، حالا دیگر این حال برای شما هم به وجود می‌آید. بگذریم از این که خود این موقعیت به قول درام‌نویسان «ابسورد» یا به قول معروف «پوچ» است و مثل این می‌ماند که همسایه شما جواهر گران‌قیمتی داشته‌باشد ولی به جای اینکه او نگران به سرقت رفتنش باشد، شما نتوانید شب تا صبح از ترس اینکه مبادا جواهر همسایه‌تان طوری‌اش شود، بخوابید.

ایمنی روان نکته مهمی است که مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی انتظامی بیان کردند و از آن‌ها خواستند که در خصوص مصادیق «ناامنی روانی» تدابیر لازم را بیندیشند. حال این پرسش به وجود می‌آید که ایمنی ناچیز خودرویی مانند پراید که پلیس راهنمایی و رانندگی نیز نمونه‌های آکاردئون‌شده‌اش را بالای داربست به نمایش می‌گذارد و از آن به عنوان ابزاری برای هشدار به رانندگان بی‌مبالات بهره می‌گیرد، خودش مصداق «ناامنی روانی» نیست؟ به خصوص اگر خودروی غول‌پیکر «لوکس»ی با سرعت از پشت سر بیاید و از آن بالا مدام چراغ بزند که «از لاین سرعت بیرون برو ای خودرویی که قیمت‌ات ناچیز و کارآمدی‌ات ضعیف است.» (یا به زبان مردمی‌تر: «بکش کنار لگن»)

در چنین فضایی که متمکنان جامعه خودشان خودروهای مطمئن‌تری سوار می‌شوند و شاید صاحبان ایران‌خودرو و سایپا کنار سمندهای تولید ملی‌شان جایی در آن گوشه و کنار شاسی‌بلندی هم داشته‌باشند، در این فضا که دیگر ماشین گران‌قیمت دیدن فقط خاص برخی خیابان‌های شمیران نیست، در این فضا که برخی اشرار سر چهارراه‌ها صاحبان خودروهای لوکس را تهدید و اخاذی می‌کنند که «یا این‌قدر بده یا با چاقو خط می‌کشم روی کاپوتت» -که خود «نتایج سحر» اقدامات آنارشیستی خودجوش در مقابله با شکاف طبقاتی است-، در این فضا که خودروسازها سر تعبیه کیسه ایمنی که در صورت باز شدن شاید بتواند جان سرنشینان را نجات دهد با پلیس مدام در حال چانه‌زنی هستند، در این فضا که مردم خودشان می‌دانند چاره‌ای جز امتثال امر و تن دادن به خواسته‌های خودروسازهای داخلی (و اسیر بودن در قفسی که قبلاً به آن اشاره شد) ندارند و مجبورند بالاخره یکی از این چند گزینه روی میز آن‌ها را بخرند، حرف‌های آقای نعمت‌بخش ممکن است خون عده‌ای را به جوش بیاورد که آورده.

البته واضح است که حتی اگر این حرف‌ها هم گفته نمی‌شد، در اصل ماجرا تفاوتی وجود نداشت و اوضاع «بی‌ریخت»تر از این حرف‌هاست که بتوان آن را پنهان کرد. در این میان لازم است لااقل به خاطر امنیت روانی خودمان هم شده از ایجاد تغییر در فضای منجمد بازار خودرو به نفع «خودرو ایمن ارزان» حمایت کنیم.

منبع:الف