به گزارش خبر آنلاين ، مدیری که به دلیل اصرار مسئولان وقت سازمان تربیتبدنی به وادی ورزش کشیده شده بود، سرانجام از این عرصه بیرون رفت تا ریاست یکی از فدراسیونهای ورزشی به فردی همراه سپرده شود. این پایان پروژه تفکر حاکم بر سازمان تربیت بدنی است که هیچ منتقدی را در دستگاه ورزش برنمیتابد. تفکری که منجر به حذف بسیاری از افراد کارآمد در ورزش شد.
«سال 81 بود که ما به فکر تأسیس انجمنی به نام بیماریهای خاص در فدراسیون ورزشهای همگانی افتادیم. آن موقع فردی به نام آقای رجبی که یک بار در مسابقات جهانی بیماران خاص شرکت کرده بود خیلی به فدراسیون میآمد و دوست داشت این بیماران در ایران تشکیلاتی ورزشی داشته باشند تا در سایه آن به ورزش و مسابقه بپردازند. این رفت و آمدها و اصرار ایشان باعث شد جرقه تأسیس انجمن در ذهن ما زده شود. اول کار ما زیاد نمیدانستیم که باید چه جمعیتی را تحت پوشش بگیریم. بعدها به فکرمان زد که باید از انجمن بیماریهای خاص کشور کمک بگیریم تا افراد تحت پوشش را به ورزش ترغیب کنیم. این ارتباط باعث شد خانم هاشمی را بشناسیم. ایشان برای این جمعیت واقعاً زحمت میکشیدند و همین باعث شد همه به این نتیجه برسیم که بهترین فرد برای تحت پوشش گرفتن انجمن بیماریهای خاص فدراسیون خود ایشان است». این صحبتهای محمد علیپور رئیس وقت فدراسیون ورزشهای همگانی است. فردی که فکر تأسیس انجمن به ذهنش رسیدو باعث شد پای دومین عضو خانواده هاشمی به ورزش باز شود.
پیشتر از فاطمه، فائزه وارد ورزش شده بود و با حمایتهای پدر کاری را برای ورزش بانوان کرد که این بخش عمده از ورزش کشور در زمان 4 سال به اندازه چند دهه رشد کرد. حضور او در ورزش بانوان و البته حضور پدر در رأس امور اجرایی کشور، برگزاری بازیهای زنان کشورهای اسلامی را در پی داشت. مسابقاتی که با حضور پررنگ زنان کشورهای اسلامی همراه بود و به دلیل دیپلماسی قوی، نام خلیج فارس هم مشکلی بر سر راه برگزاری بازیها ایجاد نکرد تا مسابقات آن گونه که نظام میخواست انجام شود. این حضور موفق باعث شد وقتی پیشنهاد تأسیس انجمنی به نام بیماریهای خاص در فدراسیون ورزشهای همگانی داده شد، فاطمه هاشمی از آن استقبال کند. مدیری که برای انجمن بیماریهای خاص زحمات زیادی میکشید و بدون تردید دلسوزترین فرد برای این قشر بود. موافقت دومین مدیر ورزشی خانواده هاشمی که البته در میان دختران این خانواده بزرگترین عضو محسوب میشد، او را به مسئول انجمن بیماریهای خاص فدراسیون ورزشهای همگانی تبدیل کرد.
این انجمن در ابتدای راه 7 استان را درگیر برنامههای خود کرد تا بعد از اولین تجربه خارجی و مدالآوری در مسابقات جهانی، استانهای دیگر هم به سوی این انجمن بیصدا و بیحاشیه کشیده شوند. علیپور در این باره میگوید: «بعد از آنکه آقای رجبی ما را به فکر تأسیس انجمن انداخت، کارها را به فردی به نام آقای علیزاده که در فدراسیون حضور داشت، سپردیم. او هم یکی از کلیههایش را از دست داده بود و هم به ورزش علاقه زیادی داشت. کارهای مقدماتی را او انجام داد تا آنکه توانستیم موافقت خانم هاشمی را جلب کنیم. حضور ایشان کارها را خیلی سریع کرد. ضمن آنکه بودن ایشان در انجمن فدراسیون باعث میشد ما از حمایتهای انجمن کشوری بیماریهای خاص هم برخوردار باشیم. مسابقات قهرمانی کشوری همان زمانی که انجمن تازه شکل گرفته بود برنامهریزی شد و در چند رقابت بینالمللی هم شرکت کردیم. مدالهای خوشرنگی که به دست آوردیم ما را به ادامه راه امیدوار کرد».
این مدالها باعث شد سازمان تربیت بدنی به فکر استقلال این انجمن بیفتد. محسن مهرعلیزاده که در زمان مدیریتش اعتماد بیاندازهای به علیپور داشت، این موضوع را در جلسهای دوسویه با او بررسی کرد تا فدراسیون بیماریهای خاص یکی از 5 فدراسیونی باشد که در آخرین ماههای مدیریت مهرعلیزاده در دولت هشتم از دل فدراسیون ورزشهای همگانی متولد شود. فاطمه هاشمی که از همکاری با سازمان تربیتبدنی مهرعلیزاده راضی بود، با استقلال این مجموعه پذیرفت که ریاست فدراسیون بیماریهای خاص را همانند انجمن کشوری این قشر مدیریت کند. رؤسای هیاتهای استانی این فدراسیون خیلی زود انتخاب و معرفی شدند تا اولین مجمع فدراسیون به ریاست مهرعلیزاده برگزار شود. بعد از روی کار آمدن محمد علیآبادی به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی، فاطمه هاشمی به این دلیل که جزیرهای خاص را در دل ورزش کشور هدایت میکرد به خود قبولاند که در بدنه ورزش باقی بماند.
او میدانست که نسبت به دیگر رؤسایی فدراسیونها، کمترین اصطکاک را با سازمان ورزش دارد و این دلیل آرامکنندهای بود برای کسی که میخواست به عنوان یکی از پایهگذاران ورزش بیماران خاص در کشور، همچنان در کنار آنها باقی بماند. اتفاقات روزها و ماههای اخیر اما اجازه نداد این تفکر، 4 سال دیگر دوام داشته باشد و بالاخره پس از 4 سال انتظار عدهای، نوبت به حذف فاطمه هاشمی رئیس فدراسیون بیماریهای خاص رسیدکه اگرچه حوزهاش در دایره توجه نبود؛ اما برای عدهای لقمهای گلوگیر محسوب میشد تا اینچنین به دوران ریاستش در یک مجموعهای غیردولتی پایان داده و یاد دوران فعالیت فائزه هاشمی و سبک وداعش از فعالیت در میادین ورزشی داخلی مجدداً تداعی شود.
فاطمه هاشمی هم سرانجام پذیرفت که حفظ شأن و جایگاه خانوادگی به مراتب بالاتر از عشق فردی به قشری خاص است.
فاطمه هاشمی هم سرانجام پذیرفت که حفظ شأن و جایگاه خانوادگی به مراتب بالاتر از عشق فردی به قشری خاص است.
او که بیاعتناییهای سیاسی را بخصوص در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام میدید و اتفاقات اخیر هم بسیاری از مواجهات را علنیتر کرده بود نمیتوانست به خود به قبولاند که میتواند با مدیران ورزش این دولت کار کند. بخصوص که فشارها برای استعفای او افزایش یافته بود. با آنکه او در فدراسیونی بدون حاشیه و بیسر و صدا کار میکرد اما برخی از نزدیکان به دولت نمیتوانستند ببینند که او در مجموعه ورزش کشور هنوز مدیریت دارد. به این دلیل تلفنها و فشارهای مدیریتی تا آنجا ادامه پیدا کرد که او را وادار به رفتن کند. این مجموعه اقدامات تا آنجا پیش رفت که او تصمیم به رفتن بگیرد چرا که برکناری او میتوانست ترکشهای فراوانی برای مدیریت ورزش کشور داشته باشد. در نهایت، این اتفاق افتاد و دیروز نامه استعفای خود را به نفر اول طبقه چهارم ساختمان سئول فرستاد تا مدیری که خود هم میداند تا چند روز دیگر مهمان این دفتر و این ساختمان است درباره استعفای او تصمیمگیری کند.
با استعفای قطعی فاطمه هاشمی از ریاست فدراسیون بیماریهای خاص که زیرمجموعه صادق عابدین، رئیس یکی از ستادهای ورزشی انتخاباتی احمدینژاد و معاون همگانی و تفریحی علیآبادی در سازمان ورزش است، باقر فاطمینسب نایبرئیس این فدراسیون و سرپرست سابق فدراسیون ورزشهای همگانی گزینه سرپرستی این فدراسیون میشود تا به عنوان گزینه مورد وثوق سازمان تربیت بدنی و مدیرانش، کرسی ریاست را با برگزاری مجمع عمومی در اختیار بگیرد. اتفاقی که سازمان ورزش درباره بسیاری از افراد مورد اعتماد صورت داده است. اهالی ورزش حالا منتظر اجرای پروسهای آشنا در 4 سال اخیر هستند. پروسهای که بعد از حذف منتقدان مدیریت ورزش و دولت، با استقرار مدیران مورد اعتماد در مقام سرپرست فدراسیون آغاز و با ریاست آنها بر همان فدراسیون به پایان میرسد.
گردآوری:گروه خبر سيمرغ
www.seemorgh.com/news
منبع:khabaronline.ir