سعيد حجاريان تئوريسين برجسته اصلاح طلبان در دفاعيه خود ضمن ابراز برائت از آشوب ها و حوادث تلخ اخير بخاطر انحرافات و اشتباهاتی كه موجب خسارت به مردم شده خواستار بخشش و حلاليت شد.
 
به گزارش فارس، پس از قرائت كیفرخواست، سعید حجاریان از رییس دادگاه خواست متن دفاعیه خود را كه آماده كرده بود، سعید شریعتی در محضر دادگاه قرائت كند.
متن كامل دفاعیه سعید حجاریان به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ریاست محترم دادگاه
در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و وقایع پس از آن متاسفانه حوادثی رخ دادكه قلب همه دلسوزان سرنوشت كشور را بدرد آورد . از شعارهای وهن آلود بگیر تا قانون شكنی های اشكار وصدمه به اموال شخصی وعمومی وحتی قتل وجرح تا كنون در هیچ انتخاباتی سابقه نداشته وسایه كدورت خود را بر زلال چهل میلیون رای مردم افكند ودشمنان این مرز وبوم را به طمع خام انداخت كه شاید بتوانند از این وضع گل آلود ماهی مراد را صید كنند .
من به شخصه خود را از این همه جور وعدوان كه بر مردم ونظام اسلامی مان رفته بری میدارم وانزجار وتنفر خود را از كلیه تحركات كه امنیت كشور را به خطر انداخته ابراز میكنم . كشور عزیزمان ایران در منطقه پر تلاطمی قرار دارد ولااقل دو جنگ خانمان سوز در شرق وغرب كشورمان در جریان است .از سویی دیگر بسیاری از كشورها مدارج توسعه وپیشرفت را با شتاب طی می كنند ودریغ است ایران كه از نعمت امنیت در این منطقه آشوب زده برخوردار است ، هم پای دیگران تعالی وترقی نیابد .
دشمنان با تحریم ها وتحریك های متعدد تلاش دارند مانع این روند شوند اما وظیفه ما حفظ وحدت وانسجام ملی است وباید هوشیارانه مانع رخنه در صفوف ملت شویم .
هر یك از ما اگر پا را از یك انتخابات سالم فراتر گذاشته ونعمت امنیت را كه پشتوانه توسعه اقتصادی است متزلزل كنیم نزد وجدان خود و نسل های آینده واز همه بالاتر پروردگار عالمیان باید انابه كنیم وطلب بخشایش نماییم .
من هم در این انتخابات با ارائه تحلیل های ناصواب مرتكب خطاهای سهمگین شده ام كه از آنها تبری می جویم چون قطعا مورد رضای محبوب عالمیان نیست وموجب ندامت است . من به خاطر این تحلیل های ناصواب كه مبنای بسیاری از اعمال نادرست قرار گرفته از ملت عزیز ایران عذر خواهی می كنم .
هرچه گفتیم غیر از صحبت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم
امیدوارم این سخنان كه از دل بر آمده بر دل بنشیند اما این كافی نیست ومن در تعاملات تنهایی خود ریشه ها وعلل موضع گیری های خود را واكاوی كرده ام كه به طور اختصار به عرض میرسانم :
طی ده پانزده سال اخیر مقالاتی از من به چاپ رسیده كه حاوی بعضی از نظریات نامربوط به شرایط كشورمان بوده كه قصد دارم بعضی از مهم ترین آنها را درین مجال بشكافم وعلت انحراف این مواضع را تشریح كنم .
یكی از مهمترین این نظرات انطباق شرایط كشورمان با تئوری ماكس‌وبر در باره ی سلطانیسم است كه معتقد است بر بسیاری از امپراطوری های شرقی این شیوه از حكومت جاری بوده ویك حاكم پاتریمونیال تیولدار وتعدادی حامیان وی كه هر كدام خیل عظیمی از تحت الحمایگان را یدك میكشیده اند نظام سلطه را در سراسر قلمرو سرزمین مستقر كرده بودند.
قبل از اینكه به نقد این نظریه در خصوص انطباق آن با شرایط ایران بپردازم لازم میدانم نكاتی را متذكر شوم :
1- متاسفانه در ایران با ضعف علوم انسانی بخصوص در رشته های جامعه شناسی وعلوم سیاسی مواجه ایم وعلیرغم گسترش مراكز آموزشی عالی وكثرت دانشجو در رشته های علوم انسانی ، متون آن از عمق چندانی بر خوردار نیست ومطالب با ترجمه های اغلب ناقص و بدون نقد در اختیار دانشجویان گذاشته می شود.
2- حجم وسیعی كتاب بعد از انقلاب ترجمه شده كه بسیاری از آنها جنبه ایدئولوژیك دارند ودر كنه آنها می توان ردپای مكاتب مختلف از ماركسیسم ارتدوكس تا نئولیبرالیسم را مشاهده كرد واین كتب (وباید اضافه كرد مجلات را) به وفور دردسترس مشتاقان است .
3- علاوه بر این فارغ التحصیلان علوم انسانی (بخصوص در دانشگاههای خارج )كه بعنوان اعضاء هیئت علمی استخدام می شوند ناخود آگاه حامل آخرین دستاورد های این علوم به ایران هستند وهم اكنون میتوان مشاهده كرد كه دیدگاه های پست استوراكتورالیسم ، پست ماركسیسم ، فمینیسم و انواع مكاتب غربی تحت عنوان علم ترویج می شوند .
عوامل مذكور بعلاوه شرایط خاص من وضعی را پدید آورد كه من هم بدون دیدگاه انتقادی بدام چاله این علوم انحرافی در غلطیدم .اما شرایط ویژه ای كه من را به این سمت سوق داد عبارت اند از :
1- من بعد از ارتحال حضرت امام (ره) و آغاز دولت سازندگی به معاونت سیاسی مركز تحقیقات استراتژیك برگزیده شدم در آنجا بود كه فهمیدم برای هدایت پروژه ها تجربه علمی سیاسی كار ساز نیست و لاجرم باید آموزش دانشگاهی هم داشته باشم لذا فوق لیسانس ودكترای خود را در علوم سیاسی اخذ كردم وانبوه نظریات وایدئولوژی های سیاسی نادرست در ذهنم تلمبار شد بدون آنكه بازنگری و نقد آنها را داشته باشم.
2- با شروع موج اصلاحات وبخصوص تشكیل جبهه مشاركت كه به تئوری راهنمای عمل نیاز داشت طبعا از من توقع می رفت كه بعنوان نظریه پردار دست بكار شوم وتحلیلی علمی از شرایط جامعه ، دولت و نیروهای سیاسی عرضه كنم تا راهنمای عمل حزبی قرار گیرد با مقدمات فوق اكنون می توانم توضیح دهم كه چرا نظریه ماكس‌وبر نظریه پرداز آلمانی قرن گذشته كه مبنای تحلیل های ما قرار گرفت هیچ ربطی به شرایط ایران ندارد.
4- ماكس‌وبر تجربیات خود را عمدتا از امپراطوری عثمانی ، امپراطوری چین وامپرا طوری مغولهای هندگرفته بود ویك نظریه عمومی بنام پاتریمونیالیزم یا سلطانیزم وضع كرده بود وجه مشترك این كشورهای منطبق بر این نظریه به شرح زیر بود.
اولا) این كشورها بصورت امپراطوری وسلسله های خاندانی بودند.
ثانیا) این امپراطوری ها ماقبل مدرن بوده وهیچ قانونی حاكم بر آنها نبود ودر راس آنها حكام خود كامه جلوس كرده بودند.
ثالثا) حكومت در این كشورها از راه خون و وراثت مستقر می شد وبه استلاح نظام های موروثی بودند.
رابعا) مردم بعنوان رعایا از كلیه حقوق شهروندی محروم بودند وهمراه زمین خرید وفروش می شدند .
با این اوصاف انطباق نظریه ماكس‌وبر ، بر شرایط كنونی ایران كاملا نا بجا .بی ربط است چون :
اولا) جمهوری اسلامی ایران ، نظامی مابعد انقلابی است كه مردمی رشید دارد تحت تربیت حضرت امام (ره) بخوبی به حقوق خود واقفند .
ثانیا) نظام ما دارای قانون اساسی مدونی است كه در آن حق حاكمیت ملی به رسمیت شناخته شده ومسئولان آن بطور مستقیم یا غیر مستقیم از سوی مردم انتخاب می شوند لذا مردم ما شهروندند نه رعیت .
ثالثا) حكومت در ایران موروثی نیست واز طریق خون منتقل نمی شود بلكه خبرگان مبعوث مردم هستند كه در هر زمان اعلم اعدل واشجع مجتهدین را كه مدیر ومدبر وآگاه به مسائل زمان است انتخاب میكنند.
رابعا) مذهب غالب مردم ایران تشیع است ونظام ولایت فقیه مشروعیت خود را از ناحیه مقدسه امام زمان (عج) می گیرد وبدین لحاظ حكم ولی فقیه شعبه ای از ولایت رسول اكرم (ص) می باشد.
بنابر این ملاحضه می شود كه نظریات ماكس‌وبر در ایران كنونی هیچ كاربردی ندارد ومن از سر غفلت بدون نگاه انتقادی به این نظرات آنها را به شرایط كشورمان تعمین دادم .
ریاست محترم دادگاه
چنانچه ملاحضه فرمودید كار بسط نظریات نامنقّح و عدم تلاش برای یافتن تئوری های بومی كه با شرایط ایران انطباق داشته باشد می تواند چه نتایج سهمگینی را به بار آورد كه این موضوع موجب عبرت جدّی برای تمام دوستان دانشگاهی وفعالان سیاسی است . وظیفه این عزیزان به عنوان نخبگان جامعه آن است كه حربه نقد را علیه همه كس بكار ببرند ولو بزرگترین اندیشمندان شناخته شده جهان باشند و بسیار با احتیاط و هوشمند به بومی كردن نظریات بپردازند به صرف اینكه فلان استاد ویا فلان كتاب مرجع ، مطلبی را نقد كرده است بسنده نكنند وتا یقین پیدا نكرده اند از این نظریات در عمل استفاده نكنند.
همچنین شورای انقلاب فرهنگی ومسئولان آموزش عالی كشور همه در این انحراف بی‌تقصیر نیستند . با اینكه مكرراً هشدار داده شده كه علوم انسانی با علوم دقیقه تفاوت دارد و بسیاری از حربه‌های ایدئولوژیك در پوشش علوم انسانی عرضه می‌شوند متاسفانه شاهدیم بجای دقّت در كیفّیت این علوم هر ساله بر كمیت مراكز آموزشی عرضه كننده آن افزوده می شود ، اوائل انقلاب شاید چهار پنج دانشگاه دولتی بیشتر نداشتیم كه تا حّد اكثر در حد فوق لیسانس برای این علوم ، دانشجویان محدودی تربیت می‌كردند امّا امروزه در هر شهری دانشگاه دولتی وآزاد و پیام نور وخصوصی تا مدارج بالا تربیت دانشجو مشغولند بدون آنكه به محتوای نادرست عرضه شده توجهّی كنند.
گرچه این نظریات در قالب های تنگ علمی و شبه علمی بیان شده است اما به هنگام بسط وگسترش بخصوص در مرحله عملیاتی شدن ضایعات وصدمات فراوانی به بار می آورد كه یك نمونه‌اش را در تخریب وحدّت ملی در جریان انتخابات دهم دیدیم كه به اموال عمومی وشخصی مردم خسارات فراوانی وارد شد ودها كشته وزخمی بجا گذاشت وطمع بیگانگان را بر انگیخت .
سیاسیون وفعالان سیاسی هم در این قضیه مسئولند این گروه هرچند در عرصه نظریه پردازی معمولا نقشی ندارند اما در جهت عملیاتی كردن و به اجراء در آوردن تئوری ها نقشی بس مهم ایفا می‌كنند وسازمانهایی در جهت اهداف منبعث از تئوری ها بجود آورده راهبری میكند واین امر خطیری است . چه بسا یك لغزش از آن به اضعاف مضاعف در جامعه بازتاب یابد چون اینان مرجع سیاسی بخش هایی از مردم هستند وهرگونه تزلزل موضع آنان در سطوحی بازتاب می یابد.
همانگونه كه مراجع دینی لغزششان خطیر است و به قول معصوم (ع) "انكسار العالم كانكسار السفینه تغرق وتغرق " (شكستن دانشمن مانند شكستن كشتی است كه هم خودش غرق می شود وهم عده ای را غرق می كند ) لذا سیاسیون باید متوجه تئوری هایی كه منشاء استراتژی عمل سیاسی آنهاست باشند.
اما عده ای از فعالان سیاسی عالما عامدا با توجه به پیامدهای یك نظریه آنرا در سطح دانشگاه احزاب وجامعه اشاعه می دهند كه اینجا بر مسئولین ذیربط است كه با پیگیری شواهد وقرائن ردپای این گونه افراد را پیگیری كنند وقانون را در مورد آنها اجرا نمایند.
مثلا در حوادث اخیر شعارهایی سر داده شد كه هر كس ذره‌ای عرق وطن پرستی ودغدغه وحدّت ملی وشرم از خون شهدا داشته باشد ونگران ترقی وتوسعه كشور باشد آنها را بر نمی تابد ومنزجر می شود.
معلوم است وقتی همه دلسوزان نظام از بعضی حركات وسخنان وشعارها مشمئز می شوند لابد محركین این ماجراها حركتی دشمن شاد كن انجام داده اند اگر نگوئیم خود از دشمن دستور گرفته اند.
*نتیجه گیری
از مجموعه مباحث پیش گفته شده می توان استنتاج كرد كه احساس رعب در نزد اندیشمندان غربی موجب ذلّت نفس و پذیرش بی قید وشرط نظریات آنان می شود وحضرت امام (ره) به ما آموختند كه روی پای خود بایستسم ومقهور شرق وغرب نشویم ورمز توفیق ما تا كنون همین بوده است . البته ما در علوم تجربی ودقیقه این نكته را خوب یافته ایم و دانشمندان جوان ، از زمان جنگ به این سو دستاوردهای چشمگیری داشته اند اما در زمینه علوم انسانی آنچنان كه باید وشاید فعالیتی نكرده‌ایم ویكی از روزنه ها ورخنه های فرهنگ وارداتی و حّتی ضربات دشمنان از این ناحیه بوده است كه به هر حال جزو آسیب پذیری های نظام علمی كشور محسوب می شود . البته موضوع اگر فقط یك نقیصه علمی بود قابل تحمل می نمود اما خطر آنجاست كه نظریات علوم انسانی حاوی حربه های ایدئولوژیك هستند و قادرند به استراتژی وتاكتیك تبدیل شوند ودر مقابل ایدئولوژی رسمی كشور صف آرایی كنند وآن را به چالش بكشند.
زمانی ماركسیسم به عنوان آخرین دستاورد علمی مبارزه در مقابل اسلام صف كشیده بود و امروزه نئولیبرالیسم ندای پایان تاریخ را سر می دهد وخود را بعنوان برترین دستاورد در تاریخ بشریت قالب می كند اگر بناست ما در مقابل این مدعیان سرخم كنیم چه احتیاجی به انقلاب و مقاومت هشت ساله در مقابل دشمن بعثی بود.
در ضمن اگر قرار است نظرات امثال پارسونز ، ماكس‌وبر یا هابرماس آثاری از خود بجا بگذارد كه در حوادث اخیر دیدیم كه هم امنیت ملی را به خطر انداخت و هم در اركان توسعه اقتصادی تزلزل ایجاد نمود قطعا باید تجدید نظری در راه طی شده انجام دهیم ونقاط اعوجاج وانحراف را شناسایی كنیم.
اگر این كارها صورت نگیرد با گردنه‌های صعب العبورتری روبرو وخدای ناكرده به فتنه‌هائی دچار خواهیم شد كه گرد وغبار آن اندكی اهل بصیرت همه را كور خواهد كرد فتنه‌هایی كه به تعبیر قرآن "واتقوا فتنه لا تصیبن الذین ظلموا منكم خاصه واعلموا ان الله شدید العقاب "(سوره انفال آیه 25) ویا به تعبیر دیگر "الفتنه اشد من القتل " (سوره بقره آیه 191).
در اینجا لازم می دانم دونكته را در انتهای عرایضم بعنوان تكمله ذكر كنم.
دوستان مطلعند كه من از ابتدای تاسیس حزب مشاركت عضو شورای مركزی آن بوده ام ودر كنگره یازدهم این حزب نیز عضویت داشته ام وشاید یكی از مراجع فكری ونظریه پردازان این حزب به شمار بروم از آنجا كه نظرات و آراء من آثار خود را در مواضع حزب وبخصوص جزوه تاملات راهبردی (سیاسی - عقیدتی) بجای گذاشته ومن در تاملات تنهایی خود آن را منافی ومغایر با مشی حضرت امام (ره) وقانون اساسی ومرامنامه حزب یافته ام وهمین امر را موجب انحراف حزب بخصوص در ایام انتخابات اخیر می‌دانم استعفای خود را از حزب مشاركت اعلام داشته ودیگر حزب را جایگاه مناسبی برای خود نمی بینم.
و نكته دوم آنكه لازم می دانم التزام عملی خود را به قانون اساسی و فرمایشات مقام معظم رهبری اعلام كرده واگر از سر تقصیر یا قصور به اركان نظام جسارتی روا داشته‌ام حلالیت بطلبم. و بار دیگر از ملّت بزرگ ایران كه این انحرافات واشتباهات موجب وارد آمدن خسارات بزرگی به آنان گردید، بخواهم كه همه ی ما را به بزرگواری خود ببخشند.
واز اینكه ریاست محترم دادگاه به اینجانب فرصت دادند كه عرایضم را مطرح نمایم تشّكر وافر دارم.
وآخر دعوانا ان الحمد الله رب العالمین
سعید حجاریان
 

اخبار مرتبط:
گزارش تصویری از چهارمین دادگاه رسیدگی به متهمان حوادث اخیر 
 گردآوری:گروه خبر سيمرغ
www.seemorgh.com/news
 
منبع:farsnews.com