با توجه به رویکرد مبهم و متناقض قدرتهای غربی درباره رژیمهای مستبد حاکم در بسیاری از کشورها از جمله کشورهای عربی، پایگاه اینترنتی سیبرپرس در تحلیلی نوشت...
 
 
 

مشکل اساسی این است که کشورهای غربی که گفته می شود نظامهای دموکراتیک دارند، نه تنها با رژیمهای خودکامه برخوردی جدی ندارند بلکه به نام حقوق بشر و دموکراسی با آنها وارد گفتگو هم می شوند.

این گفتگو در واقع نشان می دهد که قدرتهای به اصطلاح دموکراتیک، نه تنها اقدام رژیمهای مستبد را در زندانی کردن مخالفان سیاسی، بدرفتاری و بازداشت روزنامه نگاران، شکنجه زندانیان و پایمال کردن حقوق بشر محکوم نمی کنند بلکه حتی حاضر هستند پشت پرده در این باره با رژیمهای دیکتاتور کنار بیایند.

این دقیقا همان چیزی است که هفته گذشته فردریک میتران، وزیر فرهنگ فرانسه، در نامه عذرخواهی اش از مردم تونس به ان اذعان کرده است.

نامه میتران در واقع اشکار کننده خوش مشربیهای پیدا و پنهانی است که قدرتهای غربی با رژیمهای خودکامه می کنند.

میتران در این نامه نوشت مردم تونس می دانند که من از سی سال پیش در زمینه های مختلف به ویژه فرهنگی، برای خدمت به کشورشان تلاش می کنم.

میتران افزود در این راستا من نیز مانند بسیاری از شخصیتهای دیگر، گفتگو با مقامات حاکم را در شرایط مختلف در اولویت قرار دادم و خیلی وقتها در این مسیر تا حد و مرزهایی که به نظرم قابل قبول بود، پیش رفتم.

دولت فرانسه در موضع گیریهای خود در قبال تونس و زین العابدین بن علی، رئیس جمهور پیشین این کشور که تحت فشارهای شدید معترضان از کشورش فرار کرد، بسیار متناقض عمل کرد.

در طول چهار هفته اعتراضات خیابانی در تونس که از هفدهم دسامبر سال دو هزار و ده شروع شد، دولت نیکولا سارکوزی،‌رئیس جمهور فرانسه از موضع گیری اشکار و قاطع در قبال تحولات این کشور خودداری کرد و بدون اینکه سرکوب شدید و خونین معترضان را به دست نیروهای امنیتی تونس محکوم کند تنها بر ضرورت حفظ ارامش در این کشور تاکید کرد.

بررسی موضع گیریهای تردید امیز پاریس در قبال رژیم بن علی از ابتدای اعتراضات خیابانی در این کشور تا سقوط این رژیم نشان می دهد که دولت فرانسه و در مقیاسی وسیع تر دولتهای غربی در سیاستهای خود در قبال کشورهای مستبد در جهان عرب، متناقض عمل می کنند چرا که غربیها در روابط خود با کشورهای جنوب پیوسته با زبان منافع سخن می گویند.

یازدهم ژانویه سال دو هزار و یازده زمانی که موج اعتراضها در تونس بالا گرفته بود، اظهارات میشل الیو ماری، وزیر امور خارجه فرانسه در مجمع ملی این کشور، درباره تحولات تونس برای بسیاری از محافل سیاسی و حتی برای برخی از مسئولان دیپلماسی فرانسه تعجب اور و غیرقابل درک بود.

در ان زمان، در حالی که دولت تونس اعلام کرده بود که از ابتدای اشوبها در این کشور بیست و یک نفر به ضرب گلوله نیروهای پلیس رژیم بن علی کشته شده اند، وزیر امور خارجه فرانسه همکاریهای پلیسی را به رژیم بن علی پیشنهاد کرد و با اینکار نشان داد که پاریس همچنان حامی رژیم سرکوبگری است که مردمش انرا قبول ندارند.

زین العابدین بن علی در طول دوران زمامداری اش پیوسته خود را دوست نزدیک فرانسه نشان داد و دولتهایی که در این دو دهه در پاریس روی کار امدند همیشه از سیاستهایی که بن علی در زمینه توسعه، اقتصاد و مبارزه با افراط گرایی پیش گرفته بود، تمجید کردند بدون اینکه به مطالبات مردم این کشور کمترین توجهی داشته باشند.

قدرتهای غربی در سیاستها و موضع گیریهای خود در قبال رژیمهای حاکم در مصر، عربستان سعودی، الجزایر ، مغرب و حتی جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی سابق نیز همین گونه عمل می کنند.

دولتهای به اصطلاح دموکراتیک غربی به نام حقوق بشر و دموکراسی و در واقع برای حفظ منافع خود، سیاستهای سرکوبگرانه رژیمهای مستبد در این کشورها را نادیده می گیرند تا به این ترتیب بتوانند از به قدرت رسیدن گروههای اسلامی جلوگیری کنند، سلطه خود را بر منابع طبیعی این کشورها حفظ کنند و از خاک این کشورها به عنوان پایگاههای نظامی استفاده کنند. سران کشورهای غربی ادعا می کنند که در دیدار با رهبران مستبد این کشورها اساسا درباره مسائل مربوط به حقوق بشر گفتگو می کنند اما واقعیت این است که انها در دیدارهای غیرعلنی خود با سران رژیمهای خودکامه، درباره تداوم حمایتهای خود به حاکمان دست نشانده شان اطمینان می دهند. سازمان دیده بان حقوق بشر در گزارش سالانه خود در سال دو هزار و ده، مدارا و چاپلوسی کشورهای غربی در قبال رژیمهای خودکامه شدیدا محکوم کرد. تلاش برای ارتقای حقوق بشر از طریق گفتگو و همکاری با دولتها در نفس خود راهبرد نادرستی نیست.

گفتگو کردن با یک دولت ناقض یا بی اعتنا به حقوق بشر به منظور متقاعد کردن ان به رعایت حقوق بشر یکی از اهداف اساسی منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد است.

اما باید گفت این رویکرد زمانی معنا پیدا می کند که یک طرف گفتگو دولتهایی باشند که دغدغه رعایت و ارتقای حقوق بشر را دارند اما از امکانات و ظرفیتهای فنی لازم برای تحقق چنین هدفی برخوردار نیستند.

این رویکرد همچنین زمانی می تواند مفید باشد که بتوان به یک دولت کمک کرد تا چهره خود را ترمیم کند.

دقیقا در چنین موارد و شرایطی است که دیده بان حقوق بشر با در نظر گرفتن همه جوانب، با برخی دولتها وارد گفتگو می شود.

موضع گیریهای کشورهای دموکراتیک در قبال برخی کشورهای خودکامه از جمله حکومتهای عربی، نشان می دهد که سیاستهای انها با شعارهایی که در زمینه حقوق بشر و دموکراسی می دهند، همسو نیست.

چیزی که افکار عمومی غرب از دولتهای خود می خواهند این است که رهبران انها در این زمینه با انها صادق باشند و بی پرده به انها بگویند که ایا در روابط دیپلماتیک با کشورها چیز دیگری جز منافع برای انها اهمیت دارد؟ خواسته غربیها از دولتهایشان این است که وقتی از رژیمهای خودکامه نزدیک یا وابسته به غرب حمایت می کنند، درباره ضرورت دموکراسی ، اهمیت ارتقای حقوق بشر در جهان و همچنین ضرورت صدور دموکراسی و ازادی به کشورهای دیگر از جمله افغانستان کمتر لاف بزنند.

در واقع زمانی که پای منافع به میان می اید، باراک اوباما که جایزه نوبل صلح را در سال دو هزار و نه دریافت کرد و خود را رئیس جمهور «تغییرات» می داند، از فشردن دوستانه دست کسی که برنده جایزه نوبل صلح سال دو هزار و ده را زندانی کرده است، تردید به خود راه نمی دهد.
 
 
 
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
www.seemorgh.com/news
منبع:iribnews.ir