حمله رسانه احمدی نژاد به رئیسی: آمد ادای رحیم مشایی را دربیاورد که نشد!
رئیسی آمد ادای رحیم‌مشایی را در بیاورد ولی به وادی رفتار کردن شبیه عبدالکریم سروش افتاد، او در حقیقت تلاشی برای درآوردن ادای احمدی‌نژاد داشت که در برابر ضعیف‌ترین دولت پس از انقلاب با اختلاف متحمل شکست شد.

رفتار های رئیسی زیر ذربین دولت بهار؟!

دولت بهار در یادداشتی انتقادی رئیسی و هوادارانش را نقد کرده که در ادامه خلاصه ای از این یادداشت را می خوانید: چرا رییسی رای نیاورد؟ این نوشته در پی این است که بگوید این سوال را باید برعکس پرسید: اساساً چرا رییسی باید رای می‌آورد؟! این یادداشت پیش از انتخابات ریاست جمهوری منتشر نشد تا هرگونه شائبه تلاش سیاسی به نفع یکی از نامزدهای انتخاباتی از بین برود. اما نقد مسیر طی شده کاری لازم و غیر قابل چشم‌پوشی است.

نگارنده بر آن است که حضور ابراهیم رئیسی به عنوان شاخص نیروهای حزب‌الله نمونه خوبی بود برای معلوم کردن وضعیت فکری و تشخیصی نیروهای حزب‌الله که تا چه میزان دست‌مالی شده و دچار اختلال گردیده است. در راستای نشان دادن عمق بی‌اطلاعی و بی‌تحلیل بودن این نیروها این مقاله به برخی تناقض‌های گسترده موجود در طرح این کاراکتر می‌پردازد.

تناقض اول: رییسی نماد تغییر وضع موجود است!

رییسی نماد جریان اصولگرایی است که بخش عمده‌ای از قدرت و ثروت را در اختیار دارد. باید دانست که در ادامه هم، در صورت بد ماندن اوضاع اقتصادی، مردم مشکل را از سوی روحانی نخواهند دید بلکه مشکل را از سوی حامیان رئیسی احساس خواهند کرد و نوک پیکان اعتراض را به سوی آنان خواهند گرداند. به عنوان مثال اصولگرایان نیز خوش‌خیالانه با بازتاب دادن مشکلات معدن‌کاران سعی کردند روحانی را مسئول جلوه بدهند اما این تیر به شلیک‌کننده اصابت کرد. تلاش رئیسی برای «تغییر وضع موجود» تنها به تضعیف جایگاه خود او منجر می‌شد!

تناقض دوم: رییسی انقلابی است!

رییسی حتی با معیارهای حزب‌اللهی هم در هیچ برهه انقلاب هزینه نداده بود. نه در جریان انقلاب دستگیر شده، نه یک روز جبهه رفته.... نه در جریان دلواپسی حضوری داشته، نه نسبت به خاندان هاشمی کوچک‌ترین مخالفتی دارد، نه ... فقط یک جا خیلی حاضر و در صحنه بوده و آن هم در بصیرت‌پراکنی علیه جریان به اصطلاح انحرافی بوده!

تناقض سوم: رییسی سید محرومان است!

دلسوز محرومان که تمام کشور را از بنرهای تبلیغاتی‌اش پر کرده بود و تیم گرافیکی و تبلیغاتی حرفه‌ای برای خود دست و پا نموده و جمنا و ... از او پشتیبانی کرده بودند و حاضر هم نیست ولو بعد از انتخابات بگوید بالاخره پول تبلیغاتش ...

تناقض چهارم: رییسی ضد استکباری است!

در کل تبلیغات انتخاباتی رییسی هیچ نشانه‌ای از مبارزه با آمریکا ملاحظه نشد. طبعا هرگز افق ذهن وی و جریان‌ش به سوی بر هم زدن ساختار ظالمانه مدیریت جهان پیش نخواهد رفت. (به یاد بیاوریم اعلام پایان «رؤیای اسراییل»، تلاش برای تغییر دادن سرنوشت آمریکای لاتین و آفریقا، طرح هولوکاست و پیشنهادهای تهاجمی در سازمان ملل و ... را توسط احمدی‌نژاد)

تناقض پنجم: رئیسی فراجناحی است!

وقتی احمدی‌نژاد دم از عدم وابستگی به جناح‌های سیاسی می‌زد منظورش این بود که هرگز وام‌دار کسی نیست و به کسی به خاطر بقاء در قدرت باج نخواهد داد. اما رئیسی این مفهوم را نیز دستمالی کرد ... گذشته از این رفتار او کاملاً نشان می‌داد که او یک چهره ...است نه یک چهره با اراده و مستقل. بی‌تردید جمع شدن تمام چهره‌های اصولگرا پشت سر رئیسی که از استاد اخلاق، تا مداحان و چهره‌هایی مانند قالیباف و زاکانی و توکلی و محسن رضایی و تتلو و بذرپاش و تشکل‌های دانشجویی و ... را در بر می‌گرفت بدون بیعت صد در صد با اصولگرایی امکان نداشته است.

تناقض ششم: رییسی اعتقاد به پیشبرد جهانی انقلاب دارد!

رییسی هیچ طرح و برنامه بلند مدت کلانی درباره سیاست خارجی نداشت. در حالی که روحانی درباره لزوم تبدیل شدن به قمری از اقمار آمریکا سخن می‌گوید و احمدی‌نژاد نیز سخن از قطبیت ایران در مدیریت جهانی می‌گوید رییسی ذیل گفتار منفعلانه مقاومت نه ایران را تبدیل به قطبی جهان‌گیر می‌کند و نه در نظم جهانی آمریکا جاگیر می‌کند تا از این حالت تعلیق در بیاییم.

تناقض هفتم: رییسی به آزادی‌های فردی احترام می‌گذارد!

جریان حامی وی نیز هرگز هیچ ارتباطی با هنرمندان نداشته و اعتقادی به هنر ندارد و فکرش هرگز بالاتر از حامد زمانی و جشنواره عمار را نمی‌بیند...  به همین دلیل است که شب انتخابات فقط امیر تتلو را در میان هنرمندان گیر می‌آورند و به او تمسک می‌جویند و ادعای آزادی‌طلبی‌شان هم باور نمی‌شود. (به یاد تخریب‌های سنگینی که احمدی‌نژاد برای بازگشایی خانه سینما از اصولگرایان تحمل کرد...) بگذریم از اینکه رئیسی آمد ادای رحیم‌مشایی را در بیاورد (که به تکثرها به خاطر عدم تزاحم‌شان در مسیر مبارزه با اراده‌های شر واقعی و مستکبرین در جهان احترام می‌گذارد) ولی به وادی رفتار کردن شبیه عبدالکریم سروش افتاد (که از مبارزه خسته است و به همین دلیل طریقیت شریعت را به کلی نفی می‌کند).

تناقض هشتم: رئیسی راست‌گو و پیابند به اخلاق و اصول بود!

تنها چیزی که موضع او (و مجموعه اصولگرایان) را درباره احمدی‌نژاد تعیین می‌‌کرد رای‌آوری بود. گاهی حس می‌کردند که شباهت به احمدی‌نژاد رای‌آوری دارد و آن موقع -مثل زمان حضور در مناظرات تلویزیونی- از هرگونه موضع‌گیری علیه احمدی‌نژاد دوری می‌کردند و حتی با بی‌موضع نشان دادن خود دولت کنونی را به حل و فصل منازعات خود با دولت قبل فرا می‌خواندند. وزیر احمدی‌نژاد را که تا دیروز منحرف بود به عنوان رئیس ستاد منصوب می‌کردند و ... طوری که با برخی حرکات دیگر برخی از مردم باورشان شده بود که رابطه رییسی با احمدی‌نژاد بد نیست و احترامی برای او قائل است. هر جا هم رئیسی احساس می‌کرد همراهی با احمدی‌نژاد به ضررش است علیه او موضع می‌گرفت و جریان انحرافی را خط قرمز خود معرفی کرد.

تناقض نهم: رئیسی کاپ اخلاق را برد چون ریاکارانه و بداخلاقانه وارد نشد!

...

تناقض دهم: رئیسی اهل محرومیت‌زدایی بود!

...

....

نه طرحی برای اداره کشور داشت، نه سید محرومان بود، نه اهل تغییر وضع موجود بود، ... و نه البته هرگز سیاست‌مدار بود. او در حقیقت تلاشی مذبوحانه برای درآوردن ادای احمدی‌نژاد بود که در برابر ضعیف‌ترین دولت پس از انقلاب با اختلاف متحمل شکست شد.


 

منبع: دولت بهار/ برترین ها