مایکل گراول، سناتور سابق آمریکایی تاکید کرد که اتفاقاتی که در پاییز و زمستان بر سر مسئلهی هستهای ایران، حل و فصل مسئلهی انقلاب بحرین و نشستهای صلح سوریه افتاد نشان داد تفاوتی چشمگیر و حل ناشدنی بین منافع آمریکا و اسرائیل وجود دارد که در چنین مواردی ممکن است نمایان شود.
وی گفت: صدور انقلاب اسلامی ایران به کشورهای منطقه، بیداری اسلامی و انقلاباتی که در این مدت در کشورهای عرب رخ داد باعث شد برنامههای کشورگشایی اقتصادی و سرزمینی مشخصا در خاورمیانه به طرزی ناکام بماند که در ذهن رهبران این جریان عقده ایجاد کند تا جایی که مسائل سیاسی را دستمایهی گشودن عقدههای روحیشان قرار دهند.
مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانیم:
تسنیم: همانطور که میدانید بخشی از بدنهی سیاست داخلی آمریکا از جمله بیش از صد نمایندهی کنگره در این کشور با مشاهدهی رفتارهای دولت ایران موافقت خود را با عملکرد سیاست خارجی آمریکا نشان دادهاند و از موضع او درباره تحریمها حمایت کردهاند. پیش از این نیز با وجود فشار شدید حزب جمهوریخواه، گروههای مختلفی در دولت آمریکا راه کارهای حزب دمکرات را برای حل مناقشات هستهای تایید کرده و جایگزین سیاست جنگافروزی و کنترل قهری میدانستند که در دو دورهی پیش از آن جاری و مورد توجه دولت بود. نظر شما در مورد آرای این بخش از کنگره آمریکا چیست؟
گراول: همان طور که گفتید این آرا محصول بخشی از لابی سیاست داخلی این کشور است. اصرار من برای تاکید بر این نکته به این خاطر است که بدانیم وضعیت فعلی که نسبت به گذشتهی نزدیک تفاوت چشم گیری دارد صرفا محصول رفتارهای جدید نیست بلکه نشان میدهد جامعهی آمریکا آن چیزی نیست که حزب حاکم بر رژیم اشغال گر قدس میخواسته از این دولت نشان بدهد.
رژیم صهیونیستی در تمام طول تاریخ خود، و خصوصا امروز با این حزبی که بر این سرزمین حاکم است و میراث نامیمون بوش را هر لحظه در چشم جهان و منطقه زنده میکند، دولت آمریکا را حامی همیشگی و همه جانبه خود معرفی کرده است تا به هر عملی که میخواهد، بتواند دست بزند و سایهی حمایت ابرقدرت غرب را به طرز تهدیدآمیزی بر سر کسانی بگسترد که با سیاستهایش مخالفت میکنند.
امروز برای دنیا روشن شدهاست که چنین نیست و علیرغم تمام تبانیهای موجود بین این دو نظام برای تصرف داشتههای مردم مستضعف دنیا و دولتهای ضعیف، که ضعفشان هم محصول عملکرد غرب است، تضادها و بلکه تناقضهایی بین این دو وجود دارد که باعث میشود در تمام حوزههای مختلف با یکدیگر به طور کامل همرای نباشند.
مهمترین تاثیری کهاین رخداد میگذارد این است که میبینیم این دو نظام هر دو در کنار هم بر سر ملتی نمیکوبند و این شاید نخستین بار نباشد. قبلا هم رویدادهایی از این دست در تاریخ سیاسی جهان رخ داده است از جمله در اوج دعوای اسرائیل با اعراب، با تحریم کوتاه مدتی که کشورهای عرب نفت خیز توانستند با اتحادی سازنده بر غرب تحمیل کنند، آمریکا در نهایت سراسیمگی وضعیت را به سود اعراب تغییر داد و اسرائیل مجبور شد از موضع خود پایین بنشیند.
اهمیت دیگر این مسئله آنجاست که غرب این مسئله را در این دورهی خاص بدون ترس از متهم شدن به تشتت در سیاست داخلی به دنیا مخابره میکند و دنیا از این مسئله بوی بهبود و اصلاح میشنود. چرا که با تمام فشارهای سانسوری و ژورنالیستی که غرب بر تمام دنیا از جمله و مخصوصا بر هم پیمانانش وارد میکند تمام مردم دنیا به عملکرد دولتهای قبلی و مشخصا دولت بوش انتقادهای تندی دارند که باعث می شود از هر نوع تغییری در نظام سیاسی آمریکا استقبال کنند.
همسایههای آمریکا خود را در برابر دولتی میبینند که از دیدگاه سیاسی اختیاردار چیزی حدود پنجاه کشور است، انواع سلاحهای مختلف را در زاغههای خود جمع آوری کردهاست، هر روز دانشگاهیانی دارد که ایدههای تفکیکمحور لیبرال خود را با عناوین تازهای بسط میدهند، هر روز سایهی تهدید و دوستانش بر سر ملتی جدید است.
طبیعی است که وقتی اسرائیل خود را مورد حمایت کلی و جزیی آمریکا نشان میدهد تمام دولتهای دنیا همان حسابی را که از آمریکا میبرند از آنها هم خواهند برد. به همین دلیل به نظر من این اتفاق که در پاییز و زمستان بر سر مسئلهی هستهای ایران، حل و فصل مسئلهی انقلاب بحرین و نشستهای صلح سوریه افتاد نشان داد چنین تفاوتی بین منافع آمریکا و اسرائیل هم ممکن است نمایان شود.
اسرائیل حمایتی را که از دولت بوش میدیدهاست از دولت اوباما ندیدهاست و خاطرمان هست که پس از نشستهای ژنو دولت اوباما را عملا تعطیل کرد چون محتوای نشست به شدت مورد انتقاد اسرائیل بود. به نظر من آن نوع حمایت دیگر حاکم بر ارتباط بین این دو نخواهد بود و این دنیا را یک قدم به سوی پیروزی خلق مبارز در منطقه بر علیه اسرائیل نزدیک میکند.
تسنیم: سایر دوستان اسرائیل و آمریکا در جهان و منطقه نسبت به این اوضاع در چه وضعیتی هستند؟
گراول: پیرو مسئلهای که در باب تفکیک بین منافع اسرائیل و آمریکا گفتیم، به نظر من یکی از دلایل این تفکیک را باید در گذار از دید جهانی به دید منطقهای جستجو کرد.
صدور انقلاب اسلامیایران به کشورهای منطقه، پدیدهی بسیار مهم بیداری اسلامی و انقلابات چشم گیری که در این مدت در کشورهای عرب رخ داد باعث شد برنامههای کشورگشایی اقتصادی و سرزمینی مشخصا در خاورمیانه به طرزی ناکام بماند که در ذهن رهبران این جریان عقده ایجاد کند و طبق آن چه در این مدت دیدهایم فقط فشار را افزایش دهند و بر خواستههای غیرمنطقی که دارند پافشاری کنند.
در این مسیر هر که با خواستههای این سیاستگذاران مخالفت عملی یا تئوریک کند به نحوی کنار زده میشود یا دشمن تلقی شده و اسیر جنگ تبلیغاتی این گروه میشود. دولتهایی در دنیا که به هر دلیلی با سیاستهای این جریان مخالفت میکنند عاری از عقلانیت، وحشی و غیره تلقی میشوند ولی دوستان شان علیرغم تمام خشونت محوری و اشکالات داخلی و خارجی که دارند در رسانههای تمام همپیمانان غرب بهشت برین خوانده شده و برخلاف واقع به عنوان مهمترین مقصد مهاجرت از تمام دنیا معرفی میشوند.
حال کشورهایی نظیر فرانسه و عربستان که به اسرائیل نزدیکی سرزمینی دارند در میان سایر اعضای اردوی غرب در پیروی از اسرائیل و فاصله گرفتن از آمریکا تندترند چنان که دیدیم عربستان در زمان جنگ عراق بر ضد آمریکا با تعلل در باز کردن مرزهای شمالی به عنوان پایگاه آمریکا در منطقه باعث عقب افتادن ارتش آمریکا از تقویم از پیش تعیین شدهی نظامیاش شد و هزینههای بسیاری را تحمل نمود ولی برای سرکوب کردن نیروهای انقلابی بحرین و حمایت از اختلاف طبقاتی در عراق نیروهای خود را در پوشش سپر جزیره به نام تصمیم شورای همکاری وارد خاک این کشورها کرد و تهمت دخالت نظامی در مسائل یک کشور دیگر را به جان خرید.
این حرکات از سوی عربستان سعودی به عنوان یکی از متحدین منطقهای طولانی مدت جبههی غرب نشان میدهد در برخی موارد ممکن است بین همپیمانان قدیمیهم مشکلاتی از این دست به وجود بیاید. انگلیس بهاین خاطر که در هر دو مسئله خود را طرف حساب ایران میشناسد و معرفی میکند چند وقتی است از تندروی در باب مسائل مورد بحث پرهیز میکند.
فرانسه ارتباطی قدیمی با اسرائیل داشتهاست و حتی به روایت برخی تحلیلگران و تاریخدانان در جریان هستهای شدن مهمترین کمک دولت اسرائیل بودهاست. به همین دلیل به نظر من قیم حرکات ضد صلح منطقه را در این چند وقت میتوان دولت فرانسه قلم داد نمود که به زودی هم نتایج این حرکات را خواهد دید. دولت اولاند از نخستین روزهای پاگیریش به خاطر بدعهدی و قولشکنی چندان مورد توجه فرانسوی ها نبود.
تسنیم: در دولت اوباما به طور کلی چه میزان مخالفت و موافقت با سیاستهای او در جریان است؟
گراول: میدانید که در آمریکا دو حزب اصلی دموکرات و جمهوریخواه در کار است و دو لابی اصلی سیاست داخلی در این کشور مبتنی بر همین دو محور است. جمهوریخواهان اهرمهای مالی و سیاسی بسیاری در اختیار دارند ولی پایگاه مردمیچندانی ندارند.
در مقابل حزب دموکرات نزد مردم محبوبیت بیشتری دارد و همیشه تلاش حزب جمهوریخواه چنان که در دوران حکومتداری کلینتون دیدیم در جهت تخریب وجههی مردمی دموکراتها بودهاست. البتهاین طور نیست که تمام همحزبیهای اوباما با تمام سیاستهای خارجی او موافق باشند ولی این نخستینبار است که جهت گیری در باب یک مسئلهی خارجی چنین افتراقی را در آمریکا به جهانیان نشان میدهد.
مخالفتهای دموکراتها در جریان جنگ عراق با دولت بوش هیچ وقت چنان نبود که بتواند پاسخ گویی یا حتی توجهی جدی از سوی دولت طلب کند، و این در حالی است که مردم هم به طور جدی در جنگ عراق کوشیدند با دولت شان رایزنی و مخالفت خود را اعلام کنند.
این بار دیگر دولت دست حزب دموکرات است که با موضعگیریها و اعمالی که در پیش گرفتهاست سوی مقابل را به واکنش واداشتهاست. به همین دلیل است که در آمریکا برای کمونیست قلمداد کردن اوباما کمپینهایی در جریان است و سعی میکنند حتی نمادهایی را که وی برای ستادهای انتخاباتی خود انتخاب کرده است مربوط به نمادهای حزب کمونیست شوروی کنند.
وی گفت: صدور انقلاب اسلامی ایران به کشورهای منطقه، بیداری اسلامی و انقلاباتی که در این مدت در کشورهای عرب رخ داد باعث شد برنامههای کشورگشایی اقتصادی و سرزمینی مشخصا در خاورمیانه به طرزی ناکام بماند که در ذهن رهبران این جریان عقده ایجاد کند تا جایی که مسائل سیاسی را دستمایهی گشودن عقدههای روحیشان قرار دهند.
مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانیم:
تسنیم: همانطور که میدانید بخشی از بدنهی سیاست داخلی آمریکا از جمله بیش از صد نمایندهی کنگره در این کشور با مشاهدهی رفتارهای دولت ایران موافقت خود را با عملکرد سیاست خارجی آمریکا نشان دادهاند و از موضع او درباره تحریمها حمایت کردهاند. پیش از این نیز با وجود فشار شدید حزب جمهوریخواه، گروههای مختلفی در دولت آمریکا راه کارهای حزب دمکرات را برای حل مناقشات هستهای تایید کرده و جایگزین سیاست جنگافروزی و کنترل قهری میدانستند که در دو دورهی پیش از آن جاری و مورد توجه دولت بود. نظر شما در مورد آرای این بخش از کنگره آمریکا چیست؟
گراول: همان طور که گفتید این آرا محصول بخشی از لابی سیاست داخلی این کشور است. اصرار من برای تاکید بر این نکته به این خاطر است که بدانیم وضعیت فعلی که نسبت به گذشتهی نزدیک تفاوت چشم گیری دارد صرفا محصول رفتارهای جدید نیست بلکه نشان میدهد جامعهی آمریکا آن چیزی نیست که حزب حاکم بر رژیم اشغال گر قدس میخواسته از این دولت نشان بدهد.
رژیم صهیونیستی در تمام طول تاریخ خود، و خصوصا امروز با این حزبی که بر این سرزمین حاکم است و میراث نامیمون بوش را هر لحظه در چشم جهان و منطقه زنده میکند، دولت آمریکا را حامی همیشگی و همه جانبه خود معرفی کرده است تا به هر عملی که میخواهد، بتواند دست بزند و سایهی حمایت ابرقدرت غرب را به طرز تهدیدآمیزی بر سر کسانی بگسترد که با سیاستهایش مخالفت میکنند.
امروز برای دنیا روشن شدهاست که چنین نیست و علیرغم تمام تبانیهای موجود بین این دو نظام برای تصرف داشتههای مردم مستضعف دنیا و دولتهای ضعیف، که ضعفشان هم محصول عملکرد غرب است، تضادها و بلکه تناقضهایی بین این دو وجود دارد که باعث میشود در تمام حوزههای مختلف با یکدیگر به طور کامل همرای نباشند.
مهمترین تاثیری کهاین رخداد میگذارد این است که میبینیم این دو نظام هر دو در کنار هم بر سر ملتی نمیکوبند و این شاید نخستین بار نباشد. قبلا هم رویدادهایی از این دست در تاریخ سیاسی جهان رخ داده است از جمله در اوج دعوای اسرائیل با اعراب، با تحریم کوتاه مدتی که کشورهای عرب نفت خیز توانستند با اتحادی سازنده بر غرب تحمیل کنند، آمریکا در نهایت سراسیمگی وضعیت را به سود اعراب تغییر داد و اسرائیل مجبور شد از موضع خود پایین بنشیند.
اهمیت دیگر این مسئله آنجاست که غرب این مسئله را در این دورهی خاص بدون ترس از متهم شدن به تشتت در سیاست داخلی به دنیا مخابره میکند و دنیا از این مسئله بوی بهبود و اصلاح میشنود. چرا که با تمام فشارهای سانسوری و ژورنالیستی که غرب بر تمام دنیا از جمله و مخصوصا بر هم پیمانانش وارد میکند تمام مردم دنیا به عملکرد دولتهای قبلی و مشخصا دولت بوش انتقادهای تندی دارند که باعث می شود از هر نوع تغییری در نظام سیاسی آمریکا استقبال کنند.
همسایههای آمریکا خود را در برابر دولتی میبینند که از دیدگاه سیاسی اختیاردار چیزی حدود پنجاه کشور است، انواع سلاحهای مختلف را در زاغههای خود جمع آوری کردهاست، هر روز دانشگاهیانی دارد که ایدههای تفکیکمحور لیبرال خود را با عناوین تازهای بسط میدهند، هر روز سایهی تهدید و دوستانش بر سر ملتی جدید است.
طبیعی است که وقتی اسرائیل خود را مورد حمایت کلی و جزیی آمریکا نشان میدهد تمام دولتهای دنیا همان حسابی را که از آمریکا میبرند از آنها هم خواهند برد. به همین دلیل به نظر من این اتفاق که در پاییز و زمستان بر سر مسئلهی هستهای ایران، حل و فصل مسئلهی انقلاب بحرین و نشستهای صلح سوریه افتاد نشان داد چنین تفاوتی بین منافع آمریکا و اسرائیل هم ممکن است نمایان شود.
اسرائیل حمایتی را که از دولت بوش میدیدهاست از دولت اوباما ندیدهاست و خاطرمان هست که پس از نشستهای ژنو دولت اوباما را عملا تعطیل کرد چون محتوای نشست به شدت مورد انتقاد اسرائیل بود. به نظر من آن نوع حمایت دیگر حاکم بر ارتباط بین این دو نخواهد بود و این دنیا را یک قدم به سوی پیروزی خلق مبارز در منطقه بر علیه اسرائیل نزدیک میکند.
تسنیم: سایر دوستان اسرائیل و آمریکا در جهان و منطقه نسبت به این اوضاع در چه وضعیتی هستند؟
گراول: پیرو مسئلهای که در باب تفکیک بین منافع اسرائیل و آمریکا گفتیم، به نظر من یکی از دلایل این تفکیک را باید در گذار از دید جهانی به دید منطقهای جستجو کرد.
صدور انقلاب اسلامیایران به کشورهای منطقه، پدیدهی بسیار مهم بیداری اسلامی و انقلابات چشم گیری که در این مدت در کشورهای عرب رخ داد باعث شد برنامههای کشورگشایی اقتصادی و سرزمینی مشخصا در خاورمیانه به طرزی ناکام بماند که در ذهن رهبران این جریان عقده ایجاد کند و طبق آن چه در این مدت دیدهایم فقط فشار را افزایش دهند و بر خواستههای غیرمنطقی که دارند پافشاری کنند.
در این مسیر هر که با خواستههای این سیاستگذاران مخالفت عملی یا تئوریک کند به نحوی کنار زده میشود یا دشمن تلقی شده و اسیر جنگ تبلیغاتی این گروه میشود. دولتهایی در دنیا که به هر دلیلی با سیاستهای این جریان مخالفت میکنند عاری از عقلانیت، وحشی و غیره تلقی میشوند ولی دوستان شان علیرغم تمام خشونت محوری و اشکالات داخلی و خارجی که دارند در رسانههای تمام همپیمانان غرب بهشت برین خوانده شده و برخلاف واقع به عنوان مهمترین مقصد مهاجرت از تمام دنیا معرفی میشوند.
حال کشورهایی نظیر فرانسه و عربستان که به اسرائیل نزدیکی سرزمینی دارند در میان سایر اعضای اردوی غرب در پیروی از اسرائیل و فاصله گرفتن از آمریکا تندترند چنان که دیدیم عربستان در زمان جنگ عراق بر ضد آمریکا با تعلل در باز کردن مرزهای شمالی به عنوان پایگاه آمریکا در منطقه باعث عقب افتادن ارتش آمریکا از تقویم از پیش تعیین شدهی نظامیاش شد و هزینههای بسیاری را تحمل نمود ولی برای سرکوب کردن نیروهای انقلابی بحرین و حمایت از اختلاف طبقاتی در عراق نیروهای خود را در پوشش سپر جزیره به نام تصمیم شورای همکاری وارد خاک این کشورها کرد و تهمت دخالت نظامی در مسائل یک کشور دیگر را به جان خرید.
این حرکات از سوی عربستان سعودی به عنوان یکی از متحدین منطقهای طولانی مدت جبههی غرب نشان میدهد در برخی موارد ممکن است بین همپیمانان قدیمیهم مشکلاتی از این دست به وجود بیاید. انگلیس بهاین خاطر که در هر دو مسئله خود را طرف حساب ایران میشناسد و معرفی میکند چند وقتی است از تندروی در باب مسائل مورد بحث پرهیز میکند.
فرانسه ارتباطی قدیمی با اسرائیل داشتهاست و حتی به روایت برخی تحلیلگران و تاریخدانان در جریان هستهای شدن مهمترین کمک دولت اسرائیل بودهاست. به همین دلیل به نظر من قیم حرکات ضد صلح منطقه را در این چند وقت میتوان دولت فرانسه قلم داد نمود که به زودی هم نتایج این حرکات را خواهد دید. دولت اولاند از نخستین روزهای پاگیریش به خاطر بدعهدی و قولشکنی چندان مورد توجه فرانسوی ها نبود.
تسنیم: در دولت اوباما به طور کلی چه میزان مخالفت و موافقت با سیاستهای او در جریان است؟
گراول: میدانید که در آمریکا دو حزب اصلی دموکرات و جمهوریخواه در کار است و دو لابی اصلی سیاست داخلی در این کشور مبتنی بر همین دو محور است. جمهوریخواهان اهرمهای مالی و سیاسی بسیاری در اختیار دارند ولی پایگاه مردمیچندانی ندارند.
در مقابل حزب دموکرات نزد مردم محبوبیت بیشتری دارد و همیشه تلاش حزب جمهوریخواه چنان که در دوران حکومتداری کلینتون دیدیم در جهت تخریب وجههی مردمی دموکراتها بودهاست. البتهاین طور نیست که تمام همحزبیهای اوباما با تمام سیاستهای خارجی او موافق باشند ولی این نخستینبار است که جهت گیری در باب یک مسئلهی خارجی چنین افتراقی را در آمریکا به جهانیان نشان میدهد.
مخالفتهای دموکراتها در جریان جنگ عراق با دولت بوش هیچ وقت چنان نبود که بتواند پاسخ گویی یا حتی توجهی جدی از سوی دولت طلب کند، و این در حالی است که مردم هم به طور جدی در جنگ عراق کوشیدند با دولت شان رایزنی و مخالفت خود را اعلام کنند.
این بار دیگر دولت دست حزب دموکرات است که با موضعگیریها و اعمالی که در پیش گرفتهاست سوی مقابل را به واکنش واداشتهاست. به همین دلیل است که در آمریکا برای کمونیست قلمداد کردن اوباما کمپینهایی در جریان است و سعی میکنند حتی نمادهایی را که وی برای ستادهای انتخاباتی خود انتخاب کرده است مربوط به نمادهای حزب کمونیست شوروی کنند.
گردآوری : گروه خبر سیمرغ
www.seemorgh.com/news
منبع:tasnimnews.com
مطالب پیشنهادی :
دختران انگلیسی متقاضی جهاد نکاح
لابد حواسش نبوده، جبران میکند!
ناهار دسته جمعی در دفتر امام + عکس
گنجشك لالا، قورباغه لالا، بهت ندادن، سبد كالا