روز بزرگداشت شهریار، كارشناسان از نقش و تاثیر پزشكان شاعر در ادبیات معاصر ایران میگویند
امروز (27 مهر)، مصادف با بزرگداشت محمد حسین شهریار و روز شعر و ادب فارسی است. شهریار كه به هر دو زبان فارسی و تركی، اشعار بسیاری سروده و در قله ادبیات ایران زمین ایستاده، مثل بسیاری دیگر از اهالی ادب و هنر، زندگی پر فراز و نشیبی داشته است.
عشق پر شور دوران جوانی و رها كردن رشته پزشكی و بازگشت به موطن اصلی، بخشی مهمی از زندگی این شاعر را رقم زده است.
هر سال، 27 مهر بهانهای میشود تا زندگی شهریار یا شعر و ادب فارسی بار دیگر مورد توجه و كنكاش قرار بگیرد كه این بار با توجه به ارتباط این شاعر با رشته طب، برآن شدیم تا نگاهی بیندازیم به پیوند ادبیات و پزشكی در دوران معاصر.
امروز (27 مهر)، مصادف با بزرگداشت محمد حسین شهریار و روز شعر و ادب فارسی است. شهریار كه به هر دو زبان فارسی و تركی، اشعار بسیاری سروده و در قله ادبیات ایران زمین ایستاده، مثل بسیاری دیگر از اهالی ادب و هنر، زندگی پر فراز و نشیبی داشته است.
عشق پر شور دوران جوانی و رها كردن رشته پزشكی و بازگشت به موطن اصلی، بخشی مهمی از زندگی این شاعر را رقم زده است.
هر سال، 27 مهر بهانهای میشود تا زندگی شهریار یا شعر و ادب فارسی بار دیگر مورد توجه و كنكاش قرار بگیرد كه این بار با توجه به ارتباط این شاعر با رشته طب، برآن شدیم تا نگاهی بیندازیم به پیوند ادبیات و پزشكی در دوران معاصر.
طبیب و شاعر هر دو محرم اسرار مردم اند
هادی منوری، شاعر، یكی از پزشكان پیشكسوت و شناخته شده شهر مشهد است. او در زمینه طب سنتی فعالیت گستردهای دارد. شاید به همین دلیل است كه حرف زدن درباره تلاقی حرفه پزشكی و شعر را با دید تاریخی آغاز میكند. او درباره تاریخچه شاعران پزشك یا شاید پزشكان شاعر می گوید: در تاریخ ایران به نام پزشكان بزرگی بر میخوریم كه همزمان اهل ذوق و ادب بودهاند. شعر به خودی خود خاصیت درمانگری دارد و سر آمد پزشكان ایرانی نیز كه بوعلی سینا است، خود یك شاعر و فیلسوف برجسته بوده است، در واقع پزشكی وادبیات،هر دو مرهم زخم مردم هستند.
او در ادامه به شاعرانگیهای حرفه پزشكی در منابع مكتوب اشاره می كند و توضیح می دهد: نسخههای خطی زیادی به دست ما رسیده است كه در آنها با زبان شاعرانه از موضوعات مربوط به طب و درمان یاد شده است. نمونه این كتابها، «طب اكبری» است كه تماما شعر است و مضمون آن توصیف انواع بیماریها و درمان آن است. متاسفانه این تصور كه پزشكی یك شغل خشن است بتازگی در میان افراد رایج شده است و ریشه در فرهنگ ما ندارد.
این هنرمند، پزشكی را از لطیف ترین شغلهای موجود می داند و می گوید: مگر میشود كسی كه سر و كارش با مشكلات مردم و دردهایی كه میكشند باشد ولی ، درگیری عاطفی با مشكلات مربوط به حرفهاش برقرار نكند. پزشك هم مثل یك شاعر درد میكشد. البته مهم ترین وجه اشتراكی كه میان دو حرفهام یافتهام، مساله «ارتباط» است. شاعر و پزشك، به صورت مستقیم در ارتباط با مردم و مشكلاتشان قرار میگیرند. همان طور كه از قدیم نیز گفته اند«طبیب محرم اسرار بیمار است» شاید بتوان به جرات گفت كه ارتباط یك پزشك با خود واقعی آدمها از نابترین و بیواسطهترین ارتباطهاست.
دانشكده پزشكی ؛وقت محدود برای شاعرانگی
بهروز یاسمی، نگاه به تضاد میان حرفه پزشكی و هنر شاعری را مربوط به برداشتی می داند كه مردم از شعر دارند. وی توضیح می دهد: اگر بپذیریم كه «شعر آمدنی است نه آموختنی» دیگر این هنر با هیچ شغلی در تضاد و تعارض قرار نمیگیرد. زیرا از منبع مستقلی سرچشمه میگیرد كه چندان مرتبط با مسائل عینی زندگی نیست. البته برخی افراد به این موضوع معتقد نیستند و بر این باورند كه شعر در نتیجه مطالعه و ممارست فراوان به دست میآید و بنابراین پرداختن به آن زمانی برای انجام كارهای دیگر نمیگذارد.
این هنرمند اما پزشكی را یك حرفه دشوار می داند و می گوید: حقیقت این است كه پزشكی رشته دشواری است و انجام فعالیتهای هنری در كنار درس، برای دانشجویان این رشته غیر ممكن است. در اینگونه موارد انتخاب میان هنر و حرفه دشوار است، ولی اكثر كسانی كه شیفته ادبیات بودهاند، در چنین مقطع حساسی تصمیم گرفتهاند دانشگاه را رها كنند. از میان بزرگان ادبیات معاصر نیز به جز «آنتوان چخوف» و چند نمونه نادر دیگر هنرمندی را نداریم كه همزمان پزشك و ادیب بوده باشد.
شعر نیازمند خلوت زیادی است كه ناشی از فراغت زمان میشود. این خلوت منجر به شهود و دریافتی میشود كه تنها آخرین مرحله از آن ثبت زبانی شعر است. گاهی نمیشود در میان مشغلههای جدی حرفه پزشكی خلوتی یافت كه در آن به تفكر بپردازی. حقیقت این است كه اگر استاد شهریار یا قیصر امینپور دانشگاه را رها نكرده بودند، نمیتوانستند شاعران موفقی شوند. یاسمی روحیه شاعر را ناشی از برداشتی می داند كه نسبت به دنیا دارد و در این باره به ذكر مثالی از سهراب سپهری می پردازد و می افزاید: ببینید سهراب زمانی در وزارت كشاورزی كار میكرد. او برای یك مأموریت ناچار بود به منطقهای برود كه مورد هجوم ملخها بود. شاعرانگیهای شخصیت این انسان به او اجازه نداد پا روی این ملخها بگذارد. البته ممكن است یك شاعر دیگر با جهانبینی دیگری در این موقعیت، با كمال میل ملخها را نابود كند زیرا آنها را برای انسانها مضر میداند و در آن لحظه به یاد كشاورزانی است كه به خاطر هجوم ملخها گرسنه میمانند.
او این مثال خاص را درباره حرفه پزشكی نیز بسط میدهد و میگوید: در مورد شغل ما هم همین طور است. اگر به حرفه پزشكی با این دید نگاه كنیم كه با خون، درد و بیماری سر و كار دارد نمیتوانیم به ظرافتهای آن پی ببریم. اما چاقویی كه در دست یك جراح است، با چاقوی دست یك قاتل متفاوت است. پزشك از این ابزار برای احیای بیمار استفاده میكند. شاعر هم همین كار را با روح جامعه میكند.
یاسمی ادامه می دهد: اگر عرصه كار پزشك، انسان باشد، عرصه كار شاعر اجتماع انسانهاست. كار پزشك تسكین درد یك انسان و كار شاعر قابل تحمل كردن زندگی برای همه انسانها و رساندن آنها به ساحل امن آرامش است. از این نظر میتوانم به جرأت بگویم لذتی كه در لحظه معالجه، به پزشك دست میدهد مشابه لذتی است كه در لحظه تراوش ادبی به شاعر دست میدهد.
هادی منوری، شاعر، یكی از پزشكان پیشكسوت و شناخته شده شهر مشهد است. او در زمینه طب سنتی فعالیت گستردهای دارد. شاید به همین دلیل است كه حرف زدن درباره تلاقی حرفه پزشكی و شعر را با دید تاریخی آغاز میكند. او درباره تاریخچه شاعران پزشك یا شاید پزشكان شاعر می گوید: در تاریخ ایران به نام پزشكان بزرگی بر میخوریم كه همزمان اهل ذوق و ادب بودهاند. شعر به خودی خود خاصیت درمانگری دارد و سر آمد پزشكان ایرانی نیز كه بوعلی سینا است، خود یك شاعر و فیلسوف برجسته بوده است، در واقع پزشكی وادبیات،هر دو مرهم زخم مردم هستند.
او در ادامه به شاعرانگیهای حرفه پزشكی در منابع مكتوب اشاره می كند و توضیح می دهد: نسخههای خطی زیادی به دست ما رسیده است كه در آنها با زبان شاعرانه از موضوعات مربوط به طب و درمان یاد شده است. نمونه این كتابها، «طب اكبری» است كه تماما شعر است و مضمون آن توصیف انواع بیماریها و درمان آن است. متاسفانه این تصور كه پزشكی یك شغل خشن است بتازگی در میان افراد رایج شده است و ریشه در فرهنگ ما ندارد.
این هنرمند، پزشكی را از لطیف ترین شغلهای موجود می داند و می گوید: مگر میشود كسی كه سر و كارش با مشكلات مردم و دردهایی كه میكشند باشد ولی ، درگیری عاطفی با مشكلات مربوط به حرفهاش برقرار نكند. پزشك هم مثل یك شاعر درد میكشد. البته مهم ترین وجه اشتراكی كه میان دو حرفهام یافتهام، مساله «ارتباط» است. شاعر و پزشك، به صورت مستقیم در ارتباط با مردم و مشكلاتشان قرار میگیرند. همان طور كه از قدیم نیز گفته اند«طبیب محرم اسرار بیمار است» شاید بتوان به جرات گفت كه ارتباط یك پزشك با خود واقعی آدمها از نابترین و بیواسطهترین ارتباطهاست.
دانشكده پزشكی ؛وقت محدود برای شاعرانگی
بهروز یاسمی، نگاه به تضاد میان حرفه پزشكی و هنر شاعری را مربوط به برداشتی می داند كه مردم از شعر دارند. وی توضیح می دهد: اگر بپذیریم كه «شعر آمدنی است نه آموختنی» دیگر این هنر با هیچ شغلی در تضاد و تعارض قرار نمیگیرد. زیرا از منبع مستقلی سرچشمه میگیرد كه چندان مرتبط با مسائل عینی زندگی نیست. البته برخی افراد به این موضوع معتقد نیستند و بر این باورند كه شعر در نتیجه مطالعه و ممارست فراوان به دست میآید و بنابراین پرداختن به آن زمانی برای انجام كارهای دیگر نمیگذارد.
این هنرمند اما پزشكی را یك حرفه دشوار می داند و می گوید: حقیقت این است كه پزشكی رشته دشواری است و انجام فعالیتهای هنری در كنار درس، برای دانشجویان این رشته غیر ممكن است. در اینگونه موارد انتخاب میان هنر و حرفه دشوار است، ولی اكثر كسانی كه شیفته ادبیات بودهاند، در چنین مقطع حساسی تصمیم گرفتهاند دانشگاه را رها كنند. از میان بزرگان ادبیات معاصر نیز به جز «آنتوان چخوف» و چند نمونه نادر دیگر هنرمندی را نداریم كه همزمان پزشك و ادیب بوده باشد.
شعر نیازمند خلوت زیادی است كه ناشی از فراغت زمان میشود. این خلوت منجر به شهود و دریافتی میشود كه تنها آخرین مرحله از آن ثبت زبانی شعر است. گاهی نمیشود در میان مشغلههای جدی حرفه پزشكی خلوتی یافت كه در آن به تفكر بپردازی. حقیقت این است كه اگر استاد شهریار یا قیصر امینپور دانشگاه را رها نكرده بودند، نمیتوانستند شاعران موفقی شوند. یاسمی روحیه شاعر را ناشی از برداشتی می داند كه نسبت به دنیا دارد و در این باره به ذكر مثالی از سهراب سپهری می پردازد و می افزاید: ببینید سهراب زمانی در وزارت كشاورزی كار میكرد. او برای یك مأموریت ناچار بود به منطقهای برود كه مورد هجوم ملخها بود. شاعرانگیهای شخصیت این انسان به او اجازه نداد پا روی این ملخها بگذارد. البته ممكن است یك شاعر دیگر با جهانبینی دیگری در این موقعیت، با كمال میل ملخها را نابود كند زیرا آنها را برای انسانها مضر میداند و در آن لحظه به یاد كشاورزانی است كه به خاطر هجوم ملخها گرسنه میمانند.
او این مثال خاص را درباره حرفه پزشكی نیز بسط میدهد و میگوید: در مورد شغل ما هم همین طور است. اگر به حرفه پزشكی با این دید نگاه كنیم كه با خون، درد و بیماری سر و كار دارد نمیتوانیم به ظرافتهای آن پی ببریم. اما چاقویی كه در دست یك جراح است، با چاقوی دست یك قاتل متفاوت است. پزشك از این ابزار برای احیای بیمار استفاده میكند. شاعر هم همین كار را با روح جامعه میكند.
یاسمی ادامه می دهد: اگر عرصه كار پزشك، انسان باشد، عرصه كار شاعر اجتماع انسانهاست. كار پزشك تسكین درد یك انسان و كار شاعر قابل تحمل كردن زندگی برای همه انسانها و رساندن آنها به ساحل امن آرامش است. از این نظر میتوانم به جرأت بگویم لذتی كه در لحظه معالجه، به پزشك دست میدهد مشابه لذتی است كه در لحظه تراوش ادبی به شاعر دست میدهد.
درمان و بیماری دستمایه سرایش است
افشین یدالهی، انتخاب میان دو حرفه شاعری و پزشكی را غیر ممكن می داند و می گوید: از نظر خودم، به همان اندازه كه شاعر هستم، پزشك نیز هستم. البته حضور مداوم در عرصه عمومی مثل ترانه باعث شده است كه بیشتر مردم گمان كنند من تنها یك شاعر هستم. شعر برای من به اندازه یك شغل، كاملا جدی است. در واقع شعر یك هنر حرفهای است كه علاوه بر تلطیف روح، به عنوان یك شغل برایم مهم و اساسی است. از این نظر تفاوتی میان كار من با یك كارگردان یا هنرپیشه نیست؛ هرچند اگر این شغل برایم درآمدی نداشت نیز با همین جدیت به آن ادامه میدادم.او ادامه می دهد : شاعر هم مانند پزشك، با دردهای انسانی رو به روست اما تفاوت كار او این است كه این تجربهها را به ابزار كار هنری خود تبدیل میكند. روانپزشك هم روزانه با همین رنجها و مشكلات روحی و جسمی مواجه است. گمان بنده بر این است كه تركیب این دو حرفه با هم میتواند هنرمند را به برداشتهای تازهای از انسانهای پیرامون برساند. در واقع همه شاعران با ابزار روانشناسی سراغ شناخت انسانها و روحیات آنها میروند و سعی در واكاوی مشكلات آنها میكنند.
این ترانه سرا همچنین برقراری رابطه میان زندگی در میان عینیتهای پزشكی و روحیات درونگرایانه شاعری را برای خود دشوار نمی داند و می افزاید: من فضاهایی كه در آن قرار دارم را از هم تفكیك میكنم و اجازه نمیدهم عرصههای مختلف زندگی ام در هم تأثیر بگذارند. هر چند گاهی اتفاقاتی در مواجهه با بیماران پیش میآید كه مایههای شاعرانهای دارند و دستمایه آفرینش ادبی قرار میگیرند. ولی قانون كار پزشكی این است كه در بیرون از فضای كار درگیری ذهنی با مسائل مربوط به مراجعانش نداشته باشیم. اتفاقات اورژانسی كه مربوط به سوگندنامه و اخلاق پزشكی است، نباید باعث شود زندگی خصوصی و هنری پزشك تحتالشعاع قرار گیرد.
افشین یدالهی، انتخاب میان دو حرفه شاعری و پزشكی را غیر ممكن می داند و می گوید: از نظر خودم، به همان اندازه كه شاعر هستم، پزشك نیز هستم. البته حضور مداوم در عرصه عمومی مثل ترانه باعث شده است كه بیشتر مردم گمان كنند من تنها یك شاعر هستم. شعر برای من به اندازه یك شغل، كاملا جدی است. در واقع شعر یك هنر حرفهای است كه علاوه بر تلطیف روح، به عنوان یك شغل برایم مهم و اساسی است. از این نظر تفاوتی میان كار من با یك كارگردان یا هنرپیشه نیست؛ هرچند اگر این شغل برایم درآمدی نداشت نیز با همین جدیت به آن ادامه میدادم.او ادامه می دهد : شاعر هم مانند پزشك، با دردهای انسانی رو به روست اما تفاوت كار او این است كه این تجربهها را به ابزار كار هنری خود تبدیل میكند. روانپزشك هم روزانه با همین رنجها و مشكلات روحی و جسمی مواجه است. گمان بنده بر این است كه تركیب این دو حرفه با هم میتواند هنرمند را به برداشتهای تازهای از انسانهای پیرامون برساند. در واقع همه شاعران با ابزار روانشناسی سراغ شناخت انسانها و روحیات آنها میروند و سعی در واكاوی مشكلات آنها میكنند.
این ترانه سرا همچنین برقراری رابطه میان زندگی در میان عینیتهای پزشكی و روحیات درونگرایانه شاعری را برای خود دشوار نمی داند و می افزاید: من فضاهایی كه در آن قرار دارم را از هم تفكیك میكنم و اجازه نمیدهم عرصههای مختلف زندگی ام در هم تأثیر بگذارند. هر چند گاهی اتفاقاتی در مواجهه با بیماران پیش میآید كه مایههای شاعرانهای دارند و دستمایه آفرینش ادبی قرار میگیرند. ولی قانون كار پزشكی این است كه در بیرون از فضای كار درگیری ذهنی با مسائل مربوط به مراجعانش نداشته باشیم. اتفاقات اورژانسی كه مربوط به سوگندنامه و اخلاق پزشكی است، نباید باعث شود زندگی خصوصی و هنری پزشك تحتالشعاع قرار گیرد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
مطالب پیشنهادی:
نگاهی به زندگی شخصی و حرفهای 4 «پزشک/ نویسنده» سرشناس جهان
10 نویسنده معروفی که خودکشی کردند!!
نویسندههای الکلی آمریکایی! (+عکس)
داستاننویسان جوانمرگ شده!!