كمال تبریزی همزمان با اكران آخرین ساختهی سینماییاش از علاقهاش به ارایهی ساختار تازه در سینما سخن گفت و تایید كرد كه در كارنامهی فیلمسازی اش روند مشخصی نیست و از منتقدان هم گفت كه قصد دارند؛ سلیقهی شخصی خود را در سینما حاكم كنند.
این كارگردان سینمای ایران با توجه به روند متفاوت كارنامهی فیلمسازیاش و تجربهی ساخت «همیشه پای یك زن درمیان است» به ایسنا، گفت: موضوع و تنوع ساختار فیلمنامهای که برای ساخت به ذهنم میرسد یا فرد دیگری آن را پیشنهاد میكند، دلیل عمدهای است که برای ساخت آن فیلم تصمیم بگیرم.
و مهم این است که؛ فیلم به كجای جامعه برمیگردد و چه لحنی دارد و قصد دارد چه مطلبی را ارایه بکند و منظورم از تنوع ساختاری هم وارد شدن و رفتن به فضاهایی است كه تاكنون در سینمای ایران وجود نداشته و یا حداقل من تاكنون تجربهی آن را نداشتم.
علاقهمندم در ژانر تاریخی سینما، ساختار تازهای ارایه كنم
کمال تبریزی در ادامه تاکید کرد بر اینکه برای او اهمیت دارد که بتواند در ژانر تاریخی سینما، ساختار تازهای را ارایه بکند و در عین حال خاطرنشان كرد: موضوع هم برای من خیلی اهمیت دارد، اما صرف اینكه موضوع جالب باشد؛ كفایت نمیكند بلکه باید كشش لازم را هم داشته باشد.
کمال تبریزی در ادامه تاکید کرد بر اینکه برای او اهمیت دارد که بتواند در ژانر تاریخی سینما، ساختار تازهای را ارایه بکند و در عین حال خاطرنشان كرد: موضوع هم برای من خیلی اهمیت دارد، اما صرف اینكه موضوع جالب باشد؛ كفایت نمیكند بلکه باید كشش لازم را هم داشته باشد.
او دوباره تاکید کرد بر اینکه ساختار و موضوع متنوع باعث میشود، به ساخت یک فیلم علاقهمند شود و توضیح داد: گاه میبینیم كه ساختار همان ساختار قبلی است، اما موضوع از چنان گیرایی و جذابیتی برخوردار است كه مرا جذب میكند؛ گاه هم ممكن است موضوع خیلی گیرایی لازم را نداشته باشد اما به لحاظ ساختار و نحوهی بیان خیلی نو و مدرن است و من هم تاکنون آن را تجربه نکردم، پس ترجیح میدهم آن فیلم را بسازم. بهطور مثال اگر فیلمنامهای در ژانر وحشت به من پیشنهاد شود، شاید به اندازهی ساختار به موضوع آن اهمیت ندهم و برایم جالب باشد بدانم كه آیا واقعا میتوان در سینمای ایران فیلمی در ژانر وحشت ساخت که تماشاگر با دیدن آن واقعا بترسد، طبیعتا اگر چنین فیلمنامهای نوشته شود و از این جذابیت هم برخوردار باشد ترجیح میدهم آن را كار انجام بدهم.
در كارنامه فیلمسازیام یك روند مشخص پیدا نمیكنید
کارگردان شیدا در ادامه تصریح کرد: با این تمایلی که مطرح کردم پس در كارنامهی فیلمسازی من یك روند مشخص پیدا نمیكنید، در عین حال که ممکن است دركارهای من نوعی تكرار یا نوعی نگاه خاص را ببینید. به عنوان مثال به نظر خودم «همیشه پای یک زن در میان است» به نوعی شاید بتوان گفت، شکل كامل شدهی «گاهی به آسمان نگاه كن» هست.
کارگردان شیدا در ادامه تصریح کرد: با این تمایلی که مطرح کردم پس در كارنامهی فیلمسازی من یك روند مشخص پیدا نمیكنید، در عین حال که ممکن است دركارهای من نوعی تكرار یا نوعی نگاه خاص را ببینید. به عنوان مثال به نظر خودم «همیشه پای یک زن در میان است» به نوعی شاید بتوان گفت، شکل كامل شدهی «گاهی به آسمان نگاه كن» هست.
تبریزی در ادامه دربارهی روند شکل گیری و ساخت این فیلم هم توضیح داد: فیلمنامهی اولیه که رضا مقصودی نوشت با فیلم نامهی فعلی تفاوت دارد. فیلمنامهی اولیه شامل داستانهایی بود که براساس قصههای کتاب «غیرقابل چاپ» سید مهدی شجاعی نوشته شده بود. داستانهای كاملا مجزایی که فقط یك پل ارتباطی درابتدا و انتهای آنها وجود داشت و روند داستانپردازی معمول نداشت اما الان این فیلم، یك داستان دارد و در عین حال حس كلاژبودن فیلمنامهی اولیه درآن هست و این حس کلاژ، برگرفته و باقیمانده از فیلمنامهی اولیه است. در فیلمنامهی اولیه اصلا شخصیت یا قهرمان ثابت نداشتیم و این قهرمان بعدها و براساس شرایط ایجاد شد.
كنارهگیری حوزه هنری و تغییرات فیلمنامه
کمال تبریزی روند تغییرات فیلمنامه را مربوط بهزمانی دانست که حوزه هنری بهعنوان تهیهکننده فیلم از ساخت این فیلم کنارهگیری کرده است و ادامه داد: پس از این کنارهگیری سراغ افراد مختلف رفتیم و درنهایت محسن علیاكبری تهیهکنندگی کار را قبول کرد، بههر حال ایشان هم بهعنوان تهیهکننده، نقطهنظراتی داشتند که ما را به فیلمنامهی کنونی رساند.
کمال تبریزی روند تغییرات فیلمنامه را مربوط بهزمانی دانست که حوزه هنری بهعنوان تهیهکننده فیلم از ساخت این فیلم کنارهگیری کرده است و ادامه داد: پس از این کنارهگیری سراغ افراد مختلف رفتیم و درنهایت محسن علیاكبری تهیهکنندگی کار را قبول کرد، بههر حال ایشان هم بهعنوان تهیهکننده، نقطهنظراتی داشتند که ما را به فیلمنامهی کنونی رساند.
او توضیح داد: شكل فیلمنامه اولیه تا حد زیادی متفاوت بود و شاید بتوان گفت؛ فیلمنامهی اولیه بهاین اندازه در توفیق مخاطب عام موفق نبود و نگاهش از سطح عامیانه بالاتر و بیشتر جشنوارهپسند بود. اما طبیعتا وقتی وارد بخش خصوصی سینما میشویم باید فیلمنامه لحن و بیان متفاوتی داشته باشد. به هر حال حرفی كه در هر دو فیلمنامه مطرح میشود، حرفی یكسان است؛ با این تفاوت که مخاطب فیلمنامهی اولیه خاصتر و فیلمنامه دوم و فعلی، بیشتر است.
منتقدان و فیلم
او در پاسخ به روند فعلی فیلم و بازتاب منتقدان هم گفت: حتما منتقدانی كه از شكل دیگری به موضوع نگاه میكنند و نگاه مدرن و روشنفكری خاصی دارند و ممكن است این موضوع كه فیلم، فیلمی عامیانه است و برای تودهی مردم در نظر گرفته شده است، خیلی نظرشان را جلب نكند و به شکل اولیه فیلمنامه اگر فیلم ساخته میشد، گرایش بیشتری پیدا میكردند.
او در پاسخ به روند فعلی فیلم و بازتاب منتقدان هم گفت: حتما منتقدانی كه از شكل دیگری به موضوع نگاه میكنند و نگاه مدرن و روشنفكری خاصی دارند و ممكن است این موضوع كه فیلم، فیلمی عامیانه است و برای تودهی مردم در نظر گرفته شده است، خیلی نظرشان را جلب نكند و به شکل اولیه فیلمنامه اگر فیلم ساخته میشد، گرایش بیشتری پیدا میكردند.
به هر حال اینها، دو گرایش كاملا متفاوت هستند و من معتقدم تمام فیلمها میتوانند گروه مخاطبین خود را انتخاب كنند. الان فیلم تبدیلشده است به فیلمی كه تاثیرات اجتماعی آن برروی مخاطب خیلی بیشتر است و قابل فهمتر است اما در شکل اولیه باید حوزهی دیگری را مخاطب قرار میدادیم.
نمیخواهم فیلمهای صرفا پرمخاطب و جشنوارهای بسازم!
تبریزی دربارهی رضایت خود از شکل فعلی فیلم هم بیان كرد: بهشدت راضی هستم، چون سلیقهام در سینما این نیست كه فیلمهایم صرفا پرمخاطب یا جشنوارهای باشند. سلیقهی خودم این است كه فیلم خوب و كامل بسازم و فیلم بتواند لایههای مختلف داشته باشد، در جشنوارهها مورد توجه قرار گیرد و هم برای مخاطب عام جذاب باشد.
تبریزی دربارهی رضایت خود از شکل فعلی فیلم هم بیان كرد: بهشدت راضی هستم، چون سلیقهام در سینما این نیست كه فیلمهایم صرفا پرمخاطب یا جشنوارهای باشند. سلیقهی خودم این است كه فیلم خوب و كامل بسازم و فیلم بتواند لایههای مختلف داشته باشد، در جشنوارهها مورد توجه قرار گیرد و هم برای مخاطب عام جذاب باشد.
بنابراین بهنظرم اگر فیلم بتواند تركیبی از این دو باشد میتوان گفت؛ فیلمی كامل ساخته شده است. به هر حال آرزوی خود من بهعنوان فیلمساز ساخت چنین فیلمی است که مخاطب عام و جشنوارهای داشته باشد و بهنظرم فیلم «همیشه پای یک زن درمیان است» تا حدی به این نوع فیلم نزدیک شده است.
اینكه فیلم در جشنواره توجه منتقدان و طبقه خاص را جلب نکرد اما مردم از آن استقبال کردند، شاید دلیلش این باشد كه مردم خیلی خوب فیلم را فهمیدند و در مقابل منتقدان تقریبا آن را نفهمیدهاند. البته ممكن است تصور شود كه فیلم را فهمیدهاند اما با آن ارتباط برقرار نكردهاند كه از نظرم اینگونه نیست.
«همیشه پای یك زن درمیان است» از جنس سینمای تجاری نیست
او ادامه داد: «همیشه پای یک زن درمیان است» با وجود اینكه از جنس سینمای تجاری به معنای كلیشهای موجود هم نیست مردم با آن ارتباط برقرار کردند و بهنظرم تجربهی بسیار خوبی است و از این نظر این فیلم را خیلی دوست دارم. بهعلاوه اینكه فقط سعی نكردم مخاطب را در نظر بگیرم چون در هنگام ساخت، فكر میكردم درحال انجام كاری هستم كه جامعهی منتقدین حداقل بهخاطر نوع ساختار متفاوت و مضمونی كه تا به حال در سینمای ایران مورد توجه قرار نگرفته است، به آن توجه خواهند كرد.
او ادامه داد: «همیشه پای یک زن درمیان است» با وجود اینكه از جنس سینمای تجاری به معنای كلیشهای موجود هم نیست مردم با آن ارتباط برقرار کردند و بهنظرم تجربهی بسیار خوبی است و از این نظر این فیلم را خیلی دوست دارم. بهعلاوه اینكه فقط سعی نكردم مخاطب را در نظر بگیرم چون در هنگام ساخت، فكر میكردم درحال انجام كاری هستم كه جامعهی منتقدین حداقل بهخاطر نوع ساختار متفاوت و مضمونی كه تا به حال در سینمای ایران مورد توجه قرار نگرفته است، به آن توجه خواهند كرد.
او معتقد است این فیلم ترکیبی از مفاهیم فرا واقعی است، در عین حال جنبههای سورئالیستی مفهومی را هم بههمراه دارد و سعی كرده است تركیبی از این دو باشد و همچنین لحن طنز هم دارد.
نقدهای نوشته شده خیلی تحلیل فیلم نیست
کمال تبریزی دربارهی دلایل عدم توجه منتقدان به این فیلم توضیح داد: فکر میکنم این شیوهی ساخت، تجربهای تازه است که تاكنون مشابهی برای آن وجود نداشته است، لذا میتوان حق داد كه عدهای اصلا متوجه آن نشوند. به هر حال نقدهایی كه نوشته شده خیلی تحلیل فیلم نیست و بیشتر حسی است.
کمال تبریزی دربارهی دلایل عدم توجه منتقدان به این فیلم توضیح داد: فکر میکنم این شیوهی ساخت، تجربهای تازه است که تاكنون مشابهی برای آن وجود نداشته است، لذا میتوان حق داد كه عدهای اصلا متوجه آن نشوند. به هر حال نقدهایی كه نوشته شده خیلی تحلیل فیلم نیست و بیشتر حسی است.
بهنظرم منتقد متعادل باید تیتراژ اثر را از فیلم حذف بكند و به اینكه فیلم توسط چه كسی ساخته شده است، توجه نكند. در این شرایط است که میتوان فهمید چند درصد از این تحلیلها درست است و چند درصد تحلیلهای جانبدارانه است.
او اظهار تاسف کرد از اینکه كلیشههایی رایج در سینما، درمیان منتقدان هم وجود دارد و آنهم كلیشهی روشنفكری است که گروه و دستهای خاص را در بر میگیرد. بنابراین تنها گروهی تکراری از فیلمها برای منتقدین جذاب است و متاسفانه تنوع در سینما مورد توجه قرار نمیگیرد. درصورتی كه از نظر من ایجاد فضایی جدید در سینما از اهمیت ویژهای برخوردار است و باید سعی كنیم فضایی بهوجود آوریم که سینمای ما از روندی که بر روی یك ویژگی خاص و كلیشهای ثابت شده است خارج شود.
منتقدان قصد دارند سلیقهی شخصی خود را در سینما حاكم كنند
تبریزی در پاسخ به اینکه منتقدان نقش موثری در سینما دارند، هم گفت: به نظر موثر هستند اما نه خیلی زیاد. معتقدم با این شكلی كه الان هست مانع پیشرفت میشوند، چرا كه قصد دارند سلیقهی شخصی خود را در سینما حاكم كنند. البته طبیعتا، این اتفاق در سینما نخواهد افتاد. چرا كه تعامل واقعی فیلمساز، با مخاطب است و هیچ فیلمسازی فیلم را برای منتقدین یا فقط برای جشنواره نمیسازد؛ در واقعیت طبیعتا فیلم باید برای مردم جامعه ساخته شود. حتی افرادی كه فیلمهای خاص و هنری و جشنوارهای میسازند دلشان میخواهد فیلمشان اكران عمومی شود و پر فروش باشد و برای آن تبلیغ میكنند و همهی این تلاشها برای برقراری ارتباط با مخاطب است و گرنه اگر فیلمی ساخته شود كه همهی جایزههای جشنوارههای دنیا را هم بگیرد ولی سالن سینمایش همیشه خلوت باشد، بهنوعی نقض غرض است و به نظر میرسد كارگاهی تجربی است كه میتواند در آن نمونهسازی شود.
تبریزی در پاسخ به اینکه منتقدان نقش موثری در سینما دارند، هم گفت: به نظر موثر هستند اما نه خیلی زیاد. معتقدم با این شكلی كه الان هست مانع پیشرفت میشوند، چرا كه قصد دارند سلیقهی شخصی خود را در سینما حاكم كنند. البته طبیعتا، این اتفاق در سینما نخواهد افتاد. چرا كه تعامل واقعی فیلمساز، با مخاطب است و هیچ فیلمسازی فیلم را برای منتقدین یا فقط برای جشنواره نمیسازد؛ در واقعیت طبیعتا فیلم باید برای مردم جامعه ساخته شود. حتی افرادی كه فیلمهای خاص و هنری و جشنوارهای میسازند دلشان میخواهد فیلمشان اكران عمومی شود و پر فروش باشد و برای آن تبلیغ میكنند و همهی این تلاشها برای برقراری ارتباط با مخاطب است و گرنه اگر فیلمی ساخته شود كه همهی جایزههای جشنوارههای دنیا را هم بگیرد ولی سالن سینمایش همیشه خلوت باشد، بهنوعی نقض غرض است و به نظر میرسد كارگاهی تجربی است كه میتواند در آن نمونهسازی شود.
اما سینمای بدنهی حرفهای به معنایی كه همهجا رایج است این ارتباط برایش مهم است. حتی در جشنوارهی كن یكی از بخشهای بسیار مهم آن بازارش است. اگر قرار باشد فیلمها در جشنواره نمایش داده شوند و یك جایزه هم بگیرند اما این بازار و این ارتباط و تبادل وجود نداشته باشد. معنی ندارد و مفهوم اصلیاش را از دست میدهد.
او معتقد است: این روند در سینمای ایران از طرف جامعهی روشنفکری که بخشی از آنهم منتقدان هستند، مغفول واقع شده است.
چیدمان بازیگران «همیشه پای یك زن درمیان است»
کمال تبریزی دربارهی تغییر فیلمنامه و روند انتخاب بازیگران هم توضیح داد: بله با توجه به این تغییرات، بازیگران در برخی قسمتها تغییر كردند. مثلا رویا تیموریان و مسعود رایگان قرار بود در فیلمنامهی اول بازی كنند كه مسائل و مشكلاتی برایشان پیش آمد و نتوانستند درمرحلهی بعدی ادامه دهند و البته باید گفت در بازنویسی انجامشده هم امكان حضور آنها نبود اما هنرپیشه های اصلی از ابتدا حبیب رضایی و گلشیفته فرهانی بودند؛ اما در نسخهی اولیه حضور کمتری در کل فیلم داشتند.
کمال تبریزی دربارهی تغییر فیلمنامه و روند انتخاب بازیگران هم توضیح داد: بله با توجه به این تغییرات، بازیگران در برخی قسمتها تغییر كردند. مثلا رویا تیموریان و مسعود رایگان قرار بود در فیلمنامهی اول بازی كنند كه مسائل و مشكلاتی برایشان پیش آمد و نتوانستند درمرحلهی بعدی ادامه دهند و البته باید گفت در بازنویسی انجامشده هم امكان حضور آنها نبود اما هنرپیشه های اصلی از ابتدا حبیب رضایی و گلشیفته فرهانی بودند؛ اما در نسخهی اولیه حضور کمتری در کل فیلم داشتند.
او دربارهی انتخاب مهران مدیری هم توضیح داد: اگر مهران مدیری مناسب این نقش نبود صرف اینكه مهران مدیری است هرگز قبول نمیكردم. هنگامی كه این پیشنهاد را تهیه كننده داد به نظررسید که پیشنهاد خوبی است. به هرحال مهران مدیری هنرمند توانایی است و مناسب این نقش بود و به صرف اینکه مدیری است او را انتخاب نکردیم.
بسیاری از جریانات فرهنگی جامعه ناشی از تاثیر زنان است
تبریزی در پاسخ به اینکه این فیلم از معدود فیلمها و سریالهای او بعد از «مهرمادری» و «دوران سرکشی» است که زن قهرمان اصلی داستان آن است، گفت: بله قهرمان اصلی این فیلم زنان هستند و بهنوعی فیلم دربارهی زنان است و مردها را نیز درمقابل زنان قرار دادهایم. چرا كه این فضا از ابتدا هم وجود داشته است و تقابل این دوجنس را سعی كردیم مورد تاكید قرار دهیم، اما اولین فیلمی است كه مشخصا قهرمان اصلی یك زن است و نه مرد.
تبریزی در پاسخ به اینکه این فیلم از معدود فیلمها و سریالهای او بعد از «مهرمادری» و «دوران سرکشی» است که زن قهرمان اصلی داستان آن است، گفت: بله قهرمان اصلی این فیلم زنان هستند و بهنوعی فیلم دربارهی زنان است و مردها را نیز درمقابل زنان قرار دادهایم. چرا كه این فضا از ابتدا هم وجود داشته است و تقابل این دوجنس را سعی كردیم مورد تاكید قرار دهیم، اما اولین فیلمی است كه مشخصا قهرمان اصلی یك زن است و نه مرد.
فكر میكنم كه تربیت اجتماعی یا فرهنگ حاكم بر اغلب جوامع، شكلگیری و هدایتش ناشی از حضور زنان است و این امری است كه بهصورت طبیعی اتفاق میافتد اما هم زنها غافلند و هم مردها درواقع میتوان گفت؛ بسیاری از جریانات فرهنگی جوامع ناشی از تاثیرات زنان دراجتماع است.
خیلی جاها گفتم؛ بیشترین آموزههای اخلاقی و حتی مذهبی را از مادر بزرگم گرفتهام؛ او فردی بود كه سواد خواندن و نوشتن نداشت اما پر از تجربههای خیلی خاص و متفاوت بود؛ بنابراین طرز تلقی خاصی از تاثیر زن درخانواده و اجتماع دارم.
معتقدم زن تاثیر عمیق دارد و برخی مفاهیم مادی، معنوی را زنها القا و مدیریت میكنند؛ و مردها جنبههای خشك و مكانیكی جامعه را اداره میكنند ولی در بخش هنری، فرهنگی، آموزشی و اجتماعی نقش زنان به مراتب بیشتر است اما ممكن است این موضوع را نه زنان بدانند و نه مردان.
برخی تماشاگران در برابر موضوع فیلم گارد میگیرند
این کارگردان سینما دربارهی بازتاب اکران فیلمش در بین مخاطبان هم توضیح داد: بعضی وقتها اعتراض میكنند و میگویند چرا آنقدر فیلم ضد زن است؟! من اولین سوالی كه میپرسم اینکه شما فمنیست هستید و همان لحظه میگویند نه؛ چون علاقهای ندارند این عنوان به آنها اطلاق شود. و تماشاگران عادی هم برخی افراد (خانمها) در برابر موضوع فیلم گارد میگیرند كه البته هدف فیلم هم هست. چون فیلم قصد ندارد برروی حقانیت زنان صحه کامل بگذارد بلکه ابعاد منفی حضور زن درجامعه را نیز مدنظر دارد. زن و مرد هردو میتوانند مثبت یا منفی باشند، اما آنچه در فیلم بر آن تاكید شده است و كمی فمینسیتها را میرنجاند به این دلیل است که فیلم مطرح می کند، قدرت اصلی دست زنان است. چون آنها معتقدند زنان همواره مظلوم و شهروند درجه دو هستند، در حالیکه فیلم كاملا برعکس میگوید زن قدرتمند است اما این قدرت مخفی، پنهان و قابل کنترل است.
این کارگردان سینما دربارهی بازتاب اکران فیلمش در بین مخاطبان هم توضیح داد: بعضی وقتها اعتراض میكنند و میگویند چرا آنقدر فیلم ضد زن است؟! من اولین سوالی كه میپرسم اینکه شما فمنیست هستید و همان لحظه میگویند نه؛ چون علاقهای ندارند این عنوان به آنها اطلاق شود. و تماشاگران عادی هم برخی افراد (خانمها) در برابر موضوع فیلم گارد میگیرند كه البته هدف فیلم هم هست. چون فیلم قصد ندارد برروی حقانیت زنان صحه کامل بگذارد بلکه ابعاد منفی حضور زن درجامعه را نیز مدنظر دارد. زن و مرد هردو میتوانند مثبت یا منفی باشند، اما آنچه در فیلم بر آن تاكید شده است و كمی فمینسیتها را میرنجاند به این دلیل است که فیلم مطرح می کند، قدرت اصلی دست زنان است. چون آنها معتقدند زنان همواره مظلوم و شهروند درجه دو هستند، در حالیکه فیلم كاملا برعکس میگوید زن قدرتمند است اما این قدرت مخفی، پنهان و قابل کنترل است.
متاسفانه ویترین سینمای ایران كماكان یك پای لنگ دارد
کمال تبریزی در ادامهی این گفتو گو از نحوهی پخش و تبلیغات «همیشه پای یک زن درمیان است» هم سخن گفت و تصریح كرد: زمانیکه در سینمای ایران پخشی با فكر روشن نداشته باشیم که نخواهد تحولی ایجاد بکند؛ متاسفانه ویترین سینمای ایران كماكان یك پای لنگ دارد و حتی در بهترین پخشها نیز نگاه به سنتهای گذشته وجود دارد. بسیاری هم حاضر نیستند تحولی ایجاد كنند و به شكل جدیدی كار كنند و تمام امكانات بهوجود میآید؛ اما همهی تبلیغات و ساختار آنها كهنه و قدیمی و كلیشهای است و همواره جریان پخش سینمای ایران جریانی قدیمی است كه از گذشتههای فیلمفارسی آمده است و حالا شكل و شمایل گرفته و ادعای موفقیت و شیوههای درست را دارد؛ در صورتی كه در واقعیت اینگونه نیست.
کمال تبریزی در ادامهی این گفتو گو از نحوهی پخش و تبلیغات «همیشه پای یک زن درمیان است» هم سخن گفت و تصریح كرد: زمانیکه در سینمای ایران پخشی با فكر روشن نداشته باشیم که نخواهد تحولی ایجاد بکند؛ متاسفانه ویترین سینمای ایران كماكان یك پای لنگ دارد و حتی در بهترین پخشها نیز نگاه به سنتهای گذشته وجود دارد. بسیاری هم حاضر نیستند تحولی ایجاد كنند و به شكل جدیدی كار كنند و تمام امكانات بهوجود میآید؛ اما همهی تبلیغات و ساختار آنها كهنه و قدیمی و كلیشهای است و همواره جریان پخش سینمای ایران جریانی قدیمی است كه از گذشتههای فیلمفارسی آمده است و حالا شكل و شمایل گرفته و ادعای موفقیت و شیوههای درست را دارد؛ در صورتی كه در واقعیت اینگونه نیست.
بهترین پخش آن است كه بتواند حقیقت فیلم را آشكار كند و مخاطب واقعی را به سالن بكشاند، اما در پخشهای معمول كه این فیلم هم جزء آن است سعی در آن است كه عموم مخاطب را به سالنها بكشانند درصورتی كه میتوان گروه مخاطبان را برای فیلم های مختلف متفاوت در نظر گرفت. بههر حال با توجه به اینکه سیستم پخش اصلا در سینمای ایران مطلوب نیست اما امیدوارم این فیلم مخاطب خود را جذب کند.
برای جذابیت فیلمها به خیلی جاها سقوط میكنیم
این کارگردان سینمای ایران در بخشی دیگری از گفتوگویش با خبرنگار ایسنا مطرح كرد: یکی از بزرگترین مشكلات سینمای ایران که همچون سرطان بر آن سایه افکنده است این است که برای جذابیت فیلم به خیلی جاها سقوط میكنیم. مثلا یك منتقد هم موقعی كه میخواهد فیلم بسازد، فكر میكند باید ستاره داشته باشد، درحالیکه فیلمی که قواعدی نو دارد نباید در آن به سراغ ستاره رفت بلکه باید سراغ فردی رفت كه از نظر فیزیكی و روحی توانایی اجرای آن نقش را داشته باشد.
این کارگردان سینمای ایران در بخشی دیگری از گفتوگویش با خبرنگار ایسنا مطرح كرد: یکی از بزرگترین مشكلات سینمای ایران که همچون سرطان بر آن سایه افکنده است این است که برای جذابیت فیلم به خیلی جاها سقوط میكنیم. مثلا یك منتقد هم موقعی كه میخواهد فیلم بسازد، فكر میكند باید ستاره داشته باشد، درحالیکه فیلمی که قواعدی نو دارد نباید در آن به سراغ ستاره رفت بلکه باید سراغ فردی رفت كه از نظر فیزیكی و روحی توانایی اجرای آن نقش را داشته باشد.
ما هم در دورهای كه دنبال تهیهكننده میگشتیم یك تهیهكنندهی دیگر هم پیدا شد اما او شرطش این بود كه این نقش را جبیب رضایی بازی نكند. متاسفانه توجه به تناسب فرد با نقش در سینما وجود ندارد.
فراموش کردیم تجربههای گذشته را مثلا پرویز پرستویی وقتی «لیلی با من است» را بازی کرد، هنرپیشه مطرحی نبود ولی آن نقش را به خوبی بازی کرد و فیلم هم بسیار پرمخاطب بود. اما باز دوستان ما در تهیه و پخش این تجربهها را فراموش میکنند.
او معتقد است: اینها مشكلات عجیب و غریبی است كه گریبان سینما را گرفته و شاید خواستگاه آنها به نوعی برگردد به سطوح عامیانه و تجارتی سینما كه قصد دارد خود را به فرهنگ و هنر موجود در سینما تحمیل كند و فقط به منفعت مالی خود بیندیشد.
تبریزی در پایان دربارهی پرکاری و تجربههای متفاوت فیلمسازی اش هم گفت: قطعا اینگونه است چون عمر محدود است و در این مدت محدود باید آنچه در ذهن وجود دارد را ساخت. خیلی از فیلمنامههایی كه پیشنهاد میشوند خوب نیستند و بعضیها هم خوب و با تغییراتی قابل اجرا هستند. بنابراین خودم هم نمیتوانم پیشبینی كنم كار بعدیام چه خواهد بود. مجموعهای از كارها وجود دارد كه باید شرایطش فراهم شود تا بتوانیم آنها را بسازیم بههرحال نمیدانیم درآینده چه شرایطی پیش میآید و اوضاع چگونه خواهد بود. و این هم یکی از مسائل و مشکلات پیشروی فیلمسازان ایرانی است که صرفا مخصوص کشور ماست!
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: www.tabnak.ir