برای بازی در ساعت‌ها، ظاهر کیدمن دچار تغییرات اساسی شد، یک بینی عقابی مصنوعی که به چهره‌اش...
 
 
 وقتی آدم این طرف و آن طرف، مطالبی را درباره روش تطبیق بازیگران با نقش‌هایشان و مرارت‌هایی که برای این کار متحمل می‌شوند، می‌خواند، واقعا متعجب می‌شود. حال توجه شما را به دو مطلب در اين باره جلب می‌کنيم:

رابرت دونیرو را یکی از برجسته‌ترین استعدادهای پرورش‌یافته در مکتب اکتورز استودیو و بازیگری به شیوه متد می‌دانند. تکنیک بازیگری دونیرو ترکیبی است از جسارت، پیش‌بینی‌ناپذیری و جذبه‌ای توأم با بارقه‌هایی از نیست‌نگاری. دونیرو از معدود بازیگرانی است که از نقش‌های خود فراتر می‌روند و با تمام وجود در شخصیت غرق می‌شوند. او همواره مطالعه عمیق و پرجزئیات درباره پس‌زمینه‌های شخصیتی نقشهایش را با جدیت دنبال می‌کند. تعهد دونیرو نسبت به کاراکتر نقش‌هایش که برگرفته از سنت بازیگری متد اکتینگ است از ویژگی‌های اغلب کارهایش به شمار می‌روند. پیرو همین جدیت و عشق به هنر بازیگری بود که دونیرو برای ایفای نقش جیک لاموتا قهرمان بوکس سنگین وزن جهان، ۲۷ کیلو بر وزن خود افزود و زیر نظر بهترین مربیان بوکس، این ورزش سنگین را در میانسالی و به شیوه‌ای حرفه ای آموخت. برای بازی در نقش دو ویتو کورلئونه جوان در پدرخوانده ۲، چهار ماه در جزیره سیسیل اقامت کرد تا آداب رفتاری و شیوه گفتاری اهالی آن سامان را به درستی فراگرفت. دندان‌هایش را برای بازی در تنگه وحشت با جراحی تغییر شکل داد. برای فیلم نیویورک نیویورک، نواختن ساکسیفون را در حد ممتاز آموخت. برای نقش آلکاپون  در فیلم تسخیرناپذیران دوباره بر وزن خود افزود و ابروهایش را تراشید و با وجود آنکه چپ‌دست است، در راننده تاکسی با دست راست نوشت. دونیرو را به واسطه دقت وسواس‌گونه‌اش بر جزئیات حرکات فیزیکی و رفتاری تیپ‌های مختلف، ستایش می‌کنند. از طریقه روشن کردن سیگار به شیوه یک مافیایی در فیلم دوستان خوب تا طرز لباس پوشیدن ورزشکاری از طبقات پایین جامعه در گاو خشمگین.

نیکول کیدمن در جریان بازی مولن روژ، دو تا از دنده‌هایش شکست و زانوهایش زخمی شد، ولی هرگز دست از کار نکشید. برای بازی در ساعت‌ها، ظاهر کیدمن دچار تغییرات اساسی شد، یک بینی عقابی مصنوعی که به چهره‌اش وقاری خاص داد که بینی ظریف و سربالای خودش این حالت را نداشت. لباس گشاد خانه و موهای آشفته، صدایش حالتی گرفته و خش‌دار با لهجه غلیظ انگلیسی پیدا کرد. چون وولف خودش سیگارهایش را می‌پیچید، کیدمن هم همین کار را می‌کرد. او همچنین دست‌خط وولف را تقلید کرد که کار سختی بود، چون کیدمن چپ‌دست باید از دست‌ راستش برای این کار استفاده می‌کرد. او تمام کتاب‌ها و اکثر نامه‌های وولف را خواند و مدت سه هفته فیلمبرداری را تنها در خانه‌ای روستایی در جنگل با خواندن، نوشتن و فکر کردن سپری کرد. خودش می‌گوید :"با همان کارهایی که وولف ممکن بود انجام دهد و به نظر بعضی‌ها کسل‌کننده بیاید، اما این کارها برای من مهم بود. وقتی قرار است نقش یک شخصیت واقعی را بازی کنید، باید خودتان را به او و شخصیت‌اش نزدیک کنید  نه اینکه ادای او را دربیاورید. "او برای بازی در نقش یک زن نیویورکی متمول در چشمان کاملا بسته، آثار لوید و امیلی دیکینسن را بلند بلند می‌خواند. برای فیلم دختر روز تولد نوارهای ویدئویی عروس‌های روسی را که ازدواج غیابی کرده بودند، با دقت تماشا و شیوه حرف زدنشان را تقیلد می‌کرد. برای صحنه غرق شدن ویرجینیا ووولف در فیلم ساعت‌ها، آن قدر وارد آب سرد وخروشان رودخانه شد که کارگردان با نگرانی گفت :"آخرش نیکول کیدمن غرق می‌شود."
 
 
  
 
 
 
گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: ماهنامه «دنیای تصویر» و «سینما ادبیات»