امین زندگانی
یك بازیگر برای وارد شدن به سینما باید چند ویژگی داشته باشد، توان بازیگری و استعداد، قابلیت جذب مخاطب و چهره مناسب. هر 3 این فاكتورها باید همراه و مكمل هم باشند و....
                                                         
امین زندگانی حدود 19 سال پیش با آرزوی فیلمسازی وارد حوزه هنر و تئاتر می‌شود. با كارگردانان بزرگی كارمی‌كند و خبره این كار می‌شود. در سریال‌های تلویزیونی زیادی هم بازی می‌كند و همه جزو پرمخاطب‌ترین كارهای تلویزیون محسوب می‌شوند.
 با این حال 19 سال طول می‌كشد تا او به‌طور جدی و پررنگ وارد سینما شود. دلیلش را هم خودش نمی‌داند.  او كه از سینمای ایران دل‌ پری دارد می‌گوید: «نمی‌خواهم به هر طریقی وارد سینما شوم و تا این مافیا پابرجاست حال سینمای ما خوب نمی‌شود.» به‌نظر او بازی در فیلم «سلیمان نبی» برایش یك فرصت بود تا به همگان به‌خصوص منتقدان نشان دهد كه او برای سینما كوچك نیست. امیدوار است فروش 3 میلیاردی و استقبال مردم از بازی او به منتقدان جدی‌اش برای انتخاب او در نقش سلیمان نبی پاسخ روشن و مناسبی باشد.
 
جایگاه‌ها لحظه‌ای هستند
در عرصه بازیگری هنوز به آن جایگاهی كه فكر می‌كردم نرسیده‌ام اما بعضی از دوستان اعتقاد دارند كه پایم را از گلیمم فراتر گذاشته‌ام. در عرصه بازیگری جایگاه‌ها برای تمام بازیگران لحظه‌ای است و اگر به آنچه می‌خواستی برسی، باز هم میل به صعود در جایگاه بالاتر داری. فرقی نمی‌كند كه امین زندگانی در تئاتر، تلویزیون یا سینما بازی كند، آن چیزی كه برای من مهم است هنرمند ماندن است. همه آن ها كه می‌خواهند بازیگر شوند باید به یاد داشته باشند كه به‌عنوان بازیگر باید به جایی برسند كه به بازیگری به‌عنوان شغل و منبع كسب درآمد نگاه نكنند یا پی شهرت نباشند بلكه بازی كنند برای بازیگر بودن و بازیگر ماندن. هنر را برای هنر دوست داشته باشند نه برای داشتن شغلی و درآمدی. یك بازیگر باید بتواند به جایگاهی برسد كه از میان پیشنهادهای رجوع شده با آرامش بیشتری حق انتخاب داشته باشد و هر جا كه باشد به‌عنوان یك هنرمند به آن‌ها نگاه شود.

 سینما و تلویزیون ندارد
بیشتر افرادی كه علاقه‌مند به بازیگری هستند دوست دارند كه سریع بروند و در سینما جایی برای خودشان باز كنند، تلویزیون برای آ‌ن‌ها زیبایی ندارد اما باید بدانند كه خیلی از بازیگران از جمله من تفاوت زیادی بین تئاتر، سینما و تلویزیون قائل نیستند. چون این تفاوت‌ها فقط در جامعه ما دیده می‌شود و بیش از 2 دهه است كه در بزرگ‌ترین صنعت‌های سینمای جهان از بین رفته است. همه با افتخار در جایگاهی كه هستند، بازی می‌كنند و اگر پیشنهادی شود با افتخار در حوزه دیگر بازی می‌كنند. استادی چون آلپاچینو با افتخار می‌آید و تئاتر بازی می‌كند، ستاره‌ای چون بروس فیلیس در سریال فرندز بازی می‌كند. این یعنی بازیگر بودن و هنرمند بودن برای تمام مخاطبان، نه این‌كه بازی‌كردن فقط برای مخاطبان سینما.یادتان باشد كه نقشی را كه می‌پذیرید دوست داشته باشید، توانایی اجرا و ایفای آن نقش را داشته باشید و مهم این‌كه نقشی را انتخاب كنید كه آن نقش حرفی برای گفتن داشته باشد. چنین بازی در هر جا كه باشد دیده می‌شود و مخاطب را راضی نگه می‌دارد و اصل كار بازیگر همین است.

3 فاكتور مهم بازیگر شدن
یك بازیگر برای وارد شدن به سینما باید چند ویژگی داشته باشد، توان بازیگری و استعداد، قابلیت جذب مخاطب و چهره مناسب. هر 3 این فاكتورها باید همراه و مكمل هم باشند و اگر یكی حذف شود آن بازیگر دوام چندانی ندارد. بسیاری در هنر هستند كه هنوز مرحله خطا و اشتباه را می‌گذرانند و راه‌شان را پیدا نكرده‌اند. خب حالا در میان باند بازی‌های سینما یكسری از بازیگران هم هستند كه ترجیح می‌دهند انرژی‌شان را بگذارند تا مسیر درست را بروند و این باعث می‌شود تا ورودشان دیرتر، سریع‌تر یا اصلا اتفاق نیفتد. برای تبدیل‌شدن به یك بازیگر خوب باید زمان زیادی صرف و تجربه كسب كنی. من سعی نكردم تا به هر شكل ممكن وارد سینما شوم وبه جای آن وقت و تمركزم را روی بهترین نقش‌ها در تلویزیون گذاشتم؛ نقشی كه حرفی برای گفتن دارد و مخاطب را راضی نگه می‌دارد. بازیگری در تلویزیون اما تمام این فاكتورها را نمی‌خواهد.

بازیگر نباید كالای مصرفی باشد
سطحی‌نگری در امر تولید در تلویزیون هم راه پیدا كرده. متأسفانه امروزه بیشتر به‌دنبال چهره‌آفرینی هستیم و نه خلق بازیگر. بازیگر تربیت‌كردن یعنی یك بازیگر تفكر و ایدئولوژی و علم آكادمیك كسب كند و مطالعه كند. بسیاری از منتقدان و بازیگران ما مطالعه‌ای در زمینه بازیگری ندارند و اگر بپرسی فلان كتاب بازیگری را خوانده‌ای می‌گوید: «مگر بازیگری هم كتاب دارد؟» متاسفانه بسیاری از اوامر تولید وقتی وارد روند تولید می‌شوند كمیت برای‌شان از كیفیت مهم‌تر می‌شود و از بازیگر به‌عنوان یك كالای مصرفی و زود‌گذر استفاده می‌كنند. این دید در هنر تصویری برای گذران لحظه و پر‌كردن بخش كمی تولیدات فرهنگی است. به همین دلیل علاقه‌‌مندان به این هنر بدون آموزش تبدیل به كالای مصرفی می‌شوند كه عمر كوتاهی دارند و سود‌دهی زیاد برای عوامل تولید.

مافیا را دور بزنید
برای خودم همیشه این سوال مطرح بوده كه چه می‌شود بازیگر سریالی با 70 درصد بیننده وارد سینما می‌شود و من با بازی در 5 سریال طی 5 سال متوالی آن هم با 85 درصد بیننده نتوانسته‌ام وارد سینما شوم. پیشنهاد‌هایی هم اگر بوده زیبایی‌اش به میزانی نبوده كه متقاعد شوم توقفی در كارم بدهم. گروهی هستند كه درست یا نادرست به مافیا تعبیر می‌شوند اما این گروه‌ها به‌شدت با ورود گروهی از بازیگران به سینما مقابله می‌كنند؛ بازیگرانی كه تجربه آكادمیك دارند و امتحان خود را پس داده‌اند. من هنوز هم نمی‌دانم چرا این نوع سلیقه در این افراد به‌وجود آمده و دلیل این مقابله چیست. این مافیا به تلویزیون هم راه پیدا كرده است و این حرفی است كه خیلی از بینندگان حرفه‌ای تلویزیون هم می‌گویند. یك گروه بازیگر جدید در كنار بازیگران پیشكسوت‌تر بازی می‌كنند و بعد از آن سریعا جذب سینما می‌شوند. پس بهتر است یادتان باشد كه كار بازیگری را به‌صورت آكادمیك دنبال كنید، تحصیل كنید، تئاتر بازی كنید، سریال تلویزیونی مرحله بعدی است و اگر هم شد كار سینمایی انجام دهید اما اگر بدون تجربه وارد شوید و از طریق این گروه مافیا وارد كار بازیگری شوید مطمئن باشید كه دوره بازیگری‌تان خیلی كوتاه خواهد بود.

ستاره‌ها چگونه وارد سینما شدند؟
شهاب حسینی
برای بازیگر شدن یا باید تحصیل‌ كرد و چم و خمش را آموخت یا صبر پیشه كرد تا تجربه كسب كنید و كم‌كم مشهور شوید. مسیر بازیگری شهاب حسینی آن قدر پله‌پله بوده كه كسی نمی‌تواند درباره حضور او در سینما و تلویزیون حرف و حدیثی داشته باشد. او به همراه تعدادی از بازیگرانی كه بعدها كار طنز تلویزیونی كردند، گروهی داشتند كه به شهرهای مختلف سفر و برنامه‌های شاد اجرا می‌كردند. بعد هم برای آیتم طنز جمعه‌ها با شبكه ۲ كار كرد و از همان جا از طریق «كامران ملك‌مطیعی» پایش به گویندگی رادیو باز شد. بالاخره هم در اجرای متفاوت برنامه اكسیژن دیده شد و كم‌كم چهره‌اش برای مردم جا افتاد. پلیس جوان او را بین مردم به‌عنوان یك هنرپیشه تثبیت كرد و راه بازیگری‌اش تداوم پیدا كرد تا بالاخره در جشنواره فیلم فجر ۸۷، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای سوپراستار از آن خود كرد. آهستگی و پیوستگی حضور شهاب حسینی در تلویزیون و سینما هر نوع شایعه‌ای را در مورد او از بین می‌برد. هرچند رشته دانشگاهی‌اش، روان‌شناسی، ارتباط مستقیمی ‌با كار بازیگری ندارد؛ البته رشته‌ای كه برای بازیگری آن را نیمه‌كاره رها كرد.

هدیه تهرانی
شانس و تقدیر هم یكی از آن فاكتورهایی است كه برای بازیگر شدن می‌تواند كمك‌تان كند اما این شانس فقط یك فرصت به شما می‌دهد و اگر نتوانستید استعداد، توانایی و عشق خود را به این كار به نمایش بگذارید شانس خود را سوزانده‌اید. هدیه تهرانی نیز یكی از بازیگرانی است كه شانس به او رو كرد و او توانست استعداد و توانایی فوق‌العاده خود را در این كار به رخ همه بكشد. او را تصور كنید كه در فروشگاه در حال قدم‌زدن است و می‌خواهد برای كارهای دكوراسیون‌اش حصیر بخرد. سنگینی نگاه 2نفر را لابه‌لای قفسه‌ها روی خود احساس می‌كند؛ آزیتا حاجیان و محمدرضا شریفی‌نیا كه آن‌ها هم برای خرید به فروشگاه آمده بودند. تا این جای ماجرا برای ورود به سینما فانتزی است. شاید برای همین است كه هدیه تهرانی به پیشنهاد حاجیان برای بازی جواب نه می‌دهد. اما حاجیان و شریفی‌نیا شماره تماس دوست او و مادرش را می‌گیرند و با تهرانی در تماس هستند. رفتن به دفتر سینمایی هدایت فیلم همان و عكس رضا‌رخشان برای تست گریم هم همان، عكس‌های هدیه تهرانی در دفاتر سینمایی پخش می‌شود و حالا دیگر خیلی از كارگردان‌ها می‌خواهند هدیه برای‌شان بازی كند. هدیه تهرانی خیلی زودتر از این‌ها می‌توانست ستاره شود اما او مانند خیلی‌های دیگر با مسعود كیمیایی شروع كرد. «سلطان» نخستین فیلم او با قرارداد ۶۰۰ هزار تومانی بود؛ فیلمی ‌كه تهرانی در آن نقش پررنگی داشت و البته خیلی زود هم دیده شد.

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture   
منبع: زندگی ایده آل

مطالب پیشنهادی:
فریبا كوثری، از مهمانداری هواپیما تا بازیگری!
با مردی كه سینما را نمی‌شناخت و با «جدایی...» در جهان مشهور شد
رازهای یك بازیگر كمدی از زبان ماهایا پطروسیان!
لیلا حاتمی، شاهزاده ای که در سینما می‌درخشد!
مهدی هاشمی‌ بدون جنجال و حاشیه!