جلوههای ویژه دو فیلم «هوگو» و «تنتن»
جلوههای ویژه از پدیدهای متداول در میان شعبدهبازان و جادوگران برای فریفتن مردم شروع شد، کمی بعد وارد سینما شد و امروزه با کمک نرمافزارهای کامپیوتری، تحولی عظیم در عرصه فیلمسازی به وجود آورده است.
«جلوههای ویژه» ترکیبی از علم و هنر است که دنیای تخیل را هرچه واقعیتر ترسیم میکند.
* تاریخچه جلوههای ویژه: جادوگران و تردستان، اولین استفادهکنندگان جلوههای ویژه
تاریخچه استفاده بشر از جلوههای ویژه به قرن 17 میلادی یعنی حتی قبل از اختراع دوربین بازمیگردد.
اولین استفاده انسان از جلوههای ویژه به قرن 17 میلادی بازمیگردد، در این زمان جادوگران و تردستان برای فریفتن مخاطبانشان از تکنیکهای زیادی در زمینه خطای چشمی استفاده میکردند که این تکنیکها خود مبنای به وجود آمدن جلوههای ویژه شد.
یکی از مواردی که بیش از همه در آن از جلوههای ویژه استفاده میشد، در خصوص احضار ارواح بود.
در این مورد از یک جعبه کوچک با یک منبع نور و یک اسلاید نیمه شفاف استفاده میشد تا درگذشتگان را در میان دود و یا بهصورت تصویر مواج نشان دهند.
این مورد تا آنجا برای مخاطبان باورپذیر و ترسناک بود که در این دوره عده زیادی از جادوگران به جرم انجام کارهای شیطانی به زندان افتادند و یا جان خود را از دست دادند.
در سال 1790 استفاده از شکلی جادویی از نورافکن در میان تردستها متداول شد که در واقع نسل اولیه پروژکتورهای امروزی است.
نسل اولیه پروژکتورهای امروزی
به مرور در سال 1820 میلادی، از نوع پیشرفتهتری از این نورافکنها برای اهداف آموزشی استفاده شد و این فانوس جادویی از ابزار مخفی تردستان و جادوگران به ابزاری علمی و مشهور تبدیل شد که در زیر به تصویر کشیده شده است:
یکی دیگر از تکنیکهایی که در دهههای 17 و 18 مورد استفاده طرح دستان بود، استفاده از تکنیک آینه با زوایه 45 درجه بود که آینهای تخت و بزرگ با این زوایه در میان تماشاچیان و سن جاسازی میشد و سپس به نحوی نورپردازی میشد که تماشاچیان بتوانند از توی آینه انعکاس تصویر شخص را به صورت اسکلتی خارج از صحنه ببینند.
این روش به خاطر مخترع آن «جان هنری پیپر» به «روح پیپر» شهرت یافت که بعدها نیز در اولین نسل از فیلمهای سینمایی نیز از این تکنیک استفاده شد.
سرانجام در سال 1895 اولین فیلم به صورت صامت به نمایش درآمد و 32 سال بعد نیز صدا نیز به تصویر اضافه شد.
در اواسط قرن بیستم نیز رنگ و جلوههای ویژه نیز راه خود را به سینما باز کرد.
در سالهای پایانی قرن 19 «رابرت دبلیو پل» اقدام به کپی دستگاه «کینتوسکوپ» اختراع «توماس ادیسون» کرد، زیرا ادیسون نتوانسته بود امتیاز ثبت این اختراع در سطح بینالملل را بهدست آورد.
دستگاه کینتوسکوپ
«رابرت دبلیو.پل» اگرچه در ابتدا در این زمینه شکست خورد ولی کمی بعد توانست این امتیاز را به دست آورد و در سال 1896 یک پروژکتور فیلم اختراع کرد و گوی سبقت را از برادران لومییر ربوده و در سال 1897 اولین استودیوی فیلمسازی اروپا را تاسیس کرد.
«پل» در سال 1905 فیلم کوتاه «ماشینسوار» را ساخت که در چند جای آن از جلوههای ویژه استفاده کرده بود.
فیلم ماشین سوار
این فیلم داستان زوج جوانی بود که آنقدر سریع رانندگی میکنند که از بر سیستم گرانش زمین غلبه میکنند و از جو خارج شده وارد منظومه شمسی میشوند.
اگرچه این فیلم موفقیت عظیمی برای «پل» محسوب میشد ولی او در سال 1910 با فروختن استودیوی فیلمسازیاش، به طور کلی با عالم سینما خداحافظی کرد.
بزرگترین انقلاب در عرصه جلوههای ویژه، در قرن بیستم و با ورود کامپیوتر به این عرصه اتفاق افتاد و هماکنون نیز متخصصان این عرصه با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری، در سینما، تصاویر و فیلمهایی را خلق میکنند که در عالم واقعیت تصور آن ممکن نیست.
امروزه انجمنی تحت عنوان انجمن جلوههای ویژه در آمریکا وجود دارد که 2400 هنرمند از 23 کشور جهان در آن عضو هستند.
* «هوگو» انیمیشن برنده جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه سال:
انیمیشن «هوگو» به کارگردانی «مارتین اسکورسیزی»، فیلمی علمی تخیلی درباره پسری به نام هوگو است که شیفته سینماست و به علت مرگ پدرش مسئول رسیدگی به ساعت یک ایستگاه قطار شده و زندگیاش در محفظه کوچک همان ساعت میگذرد، او به طور تصادفی با «جورج ملیس»، کارگردان بزرگ ولی فراموششده سینما آشنا میشود، او کسی است که جادو و تخیل را با هنر هفتم درآمیخته و تحولی عظیم در سینما به وجود آورد.
سازندگان این فیلم به خاطر فضای تخیلی که داستان در آن اتفاق میافتد، مجبور بودند تا در صحنه صحنه این فیلم از جلوههای ویژه کامپیوتری استفاده کنند.
وظیفه جلوههای ویژه این فیلم به عهده یک تیم حدودا 400 نفره بوده که «راب لگاتو» که جلوههای ویژه فیلمهایی چون «آپلو 13»، «تایتانیک»، «هریپاتر»، «خلبان» و «مردگان» را در کارنامه کاری خود دارد، رهبری این گروه را به عهده داشته است.
راب لگاتو، مدیر جلوههای ویژه فیلم سینمایی هوگو
اضافه و حذف برخی صحنهها با کمک نرمافزارهای کامپیوتری
در ساخت این فیلم سهبعدی از دوربین آری الکسا استفاده شده و با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتریAfter Effects CS5.5, Photoshop CS5, Premiere Pro CS5.5 و Encoder CS5.5 لوکیشنهای فیلمبرداری بار دیگر بازسازی شده و برای بازسازی صحنههای مربوط به تاریخچه سینما، از تکنیکهای سینمایی مربوط به سال 1905 استفاده شده است.
«راب لگاتو» درباره بازسازی فیلم سیاه و سفید خارج شدن قطار از ریل در فیلم هوگو میگوید: برای بازسازی این صحنه ابتدا یک مدل کاملا شبیه به آنچه در فیلم برادران لومییر وجود داشت را طراحی کردیم، دو شات مربوط به مدل اصلی در فیلم اصلی نیز به آن اضافه شده و سپس تغییراتی ظریف که بتوان صحنه ساختگی را همانند صحنه اصلی کرد به گونهای که از هم قابل تشخیص نباشند با استفاده از نرمافزارهای گرافیکی کامپیوتر به وجود آمده است.
صحنه مربوط به خروج قطار از ریل در فیلم سهبعدی هوگو
«لگاتو» در مصاحبههای مختلفی که داشته، متذکر میشود که در بازسازی صحنههای مربوط به «جورج ملیس»، در بیشتر موارد به جای استفاده از فنآوری روز، از تکنیکهای سینمایی مربوط به سال 1905 میلادی و آنچه که «جورج ملیس» در آن زمان استفاده میکرده، استفاده شده است. او دلیل چنین کاری را هرچه واقعیتر جلوه کردن این صحنهها عنوان کرده است.
اسکورسیزی در کنار بن کینزلی در نقش جورج ملیس
حذف پایههای میز با کمک کامپیوتر (بن کینزلی در نقش جورج ملیس)
اگرچه فیلم «گودفلاس»، یکی از برترینهای کارنامه اسکورسیزی است و «لگاتو» در آن نیز گاهی از تکنیکهای مشابه به آنچه در فیلم «هوگو» به کار رفته، استفاده کرده، ولی در «هوگو» دیگر استفاده از دوربینهای استریو ممکن نبود و برای هرچه طبیعیتر نشان دادن صحنههای مربوط به دنیای اسرارآمیز و پیچیده «هوگو»، از بیش از 800 شات مختلف شامل حقههای سینمایی و تغییر و تبدیل استفاده شده است.
به طور کلی برای ساخت صحنه آغازین فیلم «هوگو» که در آن هوگو از پشت ساعت بیرون را نگاه میکند و سپس شروع به دویدن در محوطه داخلی ساعت میکند، از پنج لوکیشن مختلف در پنج زمان مختلف استفاده شده است که جزئیات هر صحنه با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری به آن اضافه شده و یا با کمک آن اصلاح شده است.
اضافه کردن و حذف برخی از صحنهها با کمک نرمافزارهای کامپیوتری
اضافه و حذف برخی از صحنههای فیلم با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری
قبل از اعمال جلوههای ویژه
پس از اعمال جلوههای ویژه
به گفته سازندگان این فیلم، صحنهای که «هوگو» در ایستگاه قطار میدود، حدود 50 ثانیه به طول انجامیده که برای ساخت آن از 1203 فریم استفاده شده که یکی از پرکارترین صحنههای فیلم از نظر جلوههای ویژه است، برای تصویر این صحنه، از فضایی با طول 150 فوت، عرض 120 فوت و ارتفاع 41 فوت استفاده شده است.
ولی در رابطه با شخصیت «اتوماتون»، برای خلق آدمک مورد علاقه هوگو، از تکنیکهای کامپیوتری استفاده نشده بلکه «دیک جورج»، یکی از عوامل فیلم با ساخت 15 نسخه متفاوت از این آدمک و قرار دادن مگنتهایی حساس به روی بدن این آدمکها و قرار دادن یک سیستم مگنتی کنترلدار در خارج از صحنه، صحنههای مورد نظر خلق شده است.
شخصیت اتوماتون در فیلم هوگو
اسکورسیزی در پشت صحنه هوگو
درباره ساختمانهای پاریس که در این فیلم مشاهده میشود، در واقع بیشتر آنها ساختمانهای واقعی است که توسط ملیس فیلمبرداری شده و بخشی از آنها نیز با کمک نرمافزارهای کامپیوتری به ساختمانهای اصلی اضافه شده است.
اگرچه فیلم «هوگو» متفاوت از دیگر فیلمهای «اسکورسیزی»، اولین فیلم سهبعدی این کارگردان هالیوودی و از نظر به کار بردن جلوههای ویژه، پیچیدهترین کار سینمایی او محسوب میشود ولی ساخت و اتمام این پروژه سینمایی برای رسیدن به رقابتهای اسکار سریعتر از دیگر پروژههای او ساخته شده است.
اسکورسیزی در پشت صحنه فیلم هوگو
اسکورسیزی که برای تدوین فیلمهای خود وقت زیادی صرف میکند ولی برای ساخت و اتمام فیلم «هوگو»، تنها 38 هفته وقت گذاشته است.
_ «تنتن»، انیمیشنی که اسپیلبرگ 28 سال وقت صرف ساخت آن کرد
استیون اسپیلبرگ، کارگردان تنتن
این انیمیشن که به اعتراف «اسپیلبرگ» از زمانی که ایده ساخت آن به مغز او خطور کرده تا زمانی که ساخت آن را به اتمام رسانده، بیش از 28 سال به طول انجامیده، یکی از موفقترین فیلمهای سینمایی تاریخ سینما از نظر به کار بردن جلوههای ویژه محسوب میشود.
اسپیلبرگ در یکی از مصاحبههای خود در رابطه با ساخت این فیلم گفته بود که در برخی مواقع برای آنکه جزئیات مربوط به چهره شخصیتهای فیلم هر چه طبیعیتر به نظر برسد، تنها در رابطه با یک صحنه از فیلم، چند هفته وقت صرف شده است.
نحوه ساخت این فیلم، همان شیوهای است که «جیمز کامرون» نیز از آن در ساخت فیلم سهبعدی «آواتار» استفاده کرده است.
برای ساخت فیلم «تنتن»، اسپیلبرگ در یک استودیوی بزرگ سینمایی، از بازیگران در حالی که لباسهایی از جنس لایکرا پوشیده و روی بدنشان به وفور حسگرهایی نصب شده بود، میخواست تا صحنه مورد نظر را بازی کنند و به طور همزمان کوچکترین حرکت آنها بوسیله 100 دوربین مختلف به طور متوالی فیلمبرداری میشد که در همان لحظه حرکات آنها در قالب شخصیتهای انیمیشنی که پیش از آن طراحی شده بود، بر صفحه مانیتور به نمایش در میآمد.
انیمیشن تنتن (ثبت بازی بازیگر اصلی از طریق لباس مخصوص، حسگرها و دوربینهای مختلف از چند زاویه و نمایش آن در قالب انیمیشن بر صفحه مانیتور)
همچنین تعداد زیادی حسگر روی صورت هر یک از بازیگران نصب شده و در عین حال کلاهی مخصوص با دوربینی که در نزدیکی فک شان نصب شده بود، به سر داشتند تا کوچکترین جزئیات مربوط به صورتشان ثبت شده تا در صورت امکان چهره شخصیتهای انیمیشنی، حس چهره یک شخصیت زنده را دارا باشد، که این جزء نقاط ضعف انیمیشنهایی بود که پیش از آن ساخته شده بود.
بازیگر نقش تنتن در حال تمرین نقش خود
سیمون پگ، یکی از بازیگران انیمیشن «تنتن»
تمام اطلاعات به دست آمده از حسگرها و دوربینهای تجهیز شده در استودیو، در یک کامپیوتر دخیره و پرداخته میشد تا شخصیت کارتونی هر بازیگر به طرز باورنکردنی کپیبرداری شود، سپس اسپیلبرگ فریم به فریم انیمیشن را همزمان با بازی بازیگران اصلی چک میکرد و سپس موافقت خود را اعلام میکرد و یا از بازیگر مورد نظر میخواست تا آن صحنه را بار دیگر بازی کند.
اسپیلبرگ در پشت صحنه تنتن
استیون اسپیلبرگ و پیتر جکسون در پشت صحنه تنتن
انیمیشن «ماجراهای تنتن» برنده 6 جایزه از انجمن جلوههای ویژه است که تیم جلوههای ویژه آن را «جو لتری» مدیریت کرده است.
جو لتری مدیر جلوههای ویژه تن تن
«جو لتری» در یکی از مصاحبههای خود میگوید:
زمانی که حرف از اقتباس از شخصیت ادبی «تنتن» که تا آن اندازه محبوب بود، به میان آمد، آنچه که ذهن مرا بیش از همه درگیر خود کرد که این پروژه یک ریسک بزرگ است و زمانی که «اسپیلبرگ» به عنوان کارگردان و «پیتر جکسون» به عنوان تهیهکننده اعلام کردند که هدفشان خلق یک انیمیشن کامپیوتری است، یک امر نشدنی به نظر میرسید.
استیون اسپیلبرگ و پیتر جکسون در پشت صحنه تنتن
پرداختن به کوچکترین جزئیات چهره در انیمیشن تنتن
وی میافزاید: زمانی که پروژه به پایان رسید، متوجه شدم که تمام این نگرانیها بیاساس است، این انیمیشن نه تنها به خوبی توانسته حس جاری در نسخه ادبی آن را به تصویر بکشد بلکه جذابترین کار اسپیلبرگ پس از «پارک ژوراسیک» محسوب میشد.
اسپیلبرگ درباره چگونه به بازی گرفتن بازیگران با آن همه لباس و کلاه و حسگر میگوید: هر کدام از بازیگران که لباس و کلاه مخصوصشان را میپوشیدند و حسگرهایشان را نصب میکردند، حدود ده دقیقه به یکدیگر نگاه میکردیم و با هم میخندیدیم و بعد از آنها میخواستم تا از قوه تخیلشان حداکثر استفاده را کنند و این باعث میشد تا آنها آن همه وسایل جانبی و عواملی که دور و برشان را گرفته بودند، فراموش کنند.
پشت صحنه تنتن
«پیتر جکسون» نیز درباره حساسیت به تصویر کشیدن چشم شخصیتهای هر اثر سینمایی بالاخص در انیمیشن «تنتن» متذکر میشود: زمانی که شما در حال ساخت یک فیلم هستید، در واقع چشمها مهمترین مورد در واقعی جلوه کردن یک بازی است، من به عنوان یک فیلمساز عاشق این هستم که تصاویر کلوزآپ بگیرم چون آن چشمها برای من یک دنیا معنا دارد، در رابطه با فیلم «ارباب حلقهها» و «کینگکونگ» نیز چشمها نقش اساسی بازی میکنند، چشمها هر آنچه که شما میبینید و میاندیشید را منعکس میکند و ما تمام تلاشمان را کردیم تا با استفاده از جلوههای ویژه تمامی این جزئیات را منعکس کنیم.
دقت به جزئیات صورت در انیمیشن تن تن
انعکاس نور در تنتن
جلوههای ویژه از پدیدهای متداول در میان شعبدهبازان و جادوگران برای فریفتن مردم شروع شد، کمی بعد وارد سینما شد و امروزه با کمک نرمافزارهای کامپیوتری، تحولی عظیم در عرصه فیلمسازی به وجود آورده است.
«جلوههای ویژه» ترکیبی از علم و هنر است که دنیای تخیل را هرچه واقعیتر ترسیم میکند.
* تاریخچه جلوههای ویژه: جادوگران و تردستان، اولین استفادهکنندگان جلوههای ویژه
تاریخچه استفاده بشر از جلوههای ویژه به قرن 17 میلادی یعنی حتی قبل از اختراع دوربین بازمیگردد.
اولین استفاده انسان از جلوههای ویژه به قرن 17 میلادی بازمیگردد، در این زمان جادوگران و تردستان برای فریفتن مخاطبانشان از تکنیکهای زیادی در زمینه خطای چشمی استفاده میکردند که این تکنیکها خود مبنای به وجود آمدن جلوههای ویژه شد.
یکی از مواردی که بیش از همه در آن از جلوههای ویژه استفاده میشد، در خصوص احضار ارواح بود.
در این مورد از یک جعبه کوچک با یک منبع نور و یک اسلاید نیمه شفاف استفاده میشد تا درگذشتگان را در میان دود و یا بهصورت تصویر مواج نشان دهند.
این مورد تا آنجا برای مخاطبان باورپذیر و ترسناک بود که در این دوره عده زیادی از جادوگران به جرم انجام کارهای شیطانی به زندان افتادند و یا جان خود را از دست دادند.
در سال 1790 استفاده از شکلی جادویی از نورافکن در میان تردستها متداول شد که در واقع نسل اولیه پروژکتورهای امروزی است.
به مرور در سال 1820 میلادی، از نوع پیشرفتهتری از این نورافکنها برای اهداف آموزشی استفاده شد و این فانوس جادویی از ابزار مخفی تردستان و جادوگران به ابزاری علمی و مشهور تبدیل شد که در زیر به تصویر کشیده شده است:
یکی دیگر از تکنیکهایی که در دهههای 17 و 18 مورد استفاده طرح دستان بود، استفاده از تکنیک آینه با زوایه 45 درجه بود که آینهای تخت و بزرگ با این زوایه در میان تماشاچیان و سن جاسازی میشد و سپس به نحوی نورپردازی میشد که تماشاچیان بتوانند از توی آینه انعکاس تصویر شخص را به صورت اسکلتی خارج از صحنه ببینند.
این روش به خاطر مخترع آن «جان هنری پیپر» به «روح پیپر» شهرت یافت که بعدها نیز در اولین نسل از فیلمهای سینمایی نیز از این تکنیک استفاده شد.
سرانجام در سال 1895 اولین فیلم به صورت صامت به نمایش درآمد و 32 سال بعد نیز صدا نیز به تصویر اضافه شد.
در اواسط قرن بیستم نیز رنگ و جلوههای ویژه نیز راه خود را به سینما باز کرد.
در سالهای پایانی قرن 19 «رابرت دبلیو پل» اقدام به کپی دستگاه «کینتوسکوپ» اختراع «توماس ادیسون» کرد، زیرا ادیسون نتوانسته بود امتیاز ثبت این اختراع در سطح بینالملل را بهدست آورد.
رابرت دبلیو پل، موسس اولین استودیوی فیلمسازی در اروپا
«رابرت دبلیو.پل» اگرچه در ابتدا در این زمینه شکست خورد ولی کمی بعد توانست این امتیاز را به دست آورد و در سال 1896 یک پروژکتور فیلم اختراع کرد و گوی سبقت را از برادران لومییر ربوده و در سال 1897 اولین استودیوی فیلمسازی اروپا را تاسیس کرد.
«پل» در سال 1905 فیلم کوتاه «ماشینسوار» را ساخت که در چند جای آن از جلوههای ویژه استفاده کرده بود.
این فیلم داستان زوج جوانی بود که آنقدر سریع رانندگی میکنند که از بر سیستم گرانش زمین غلبه میکنند و از جو خارج شده وارد منظومه شمسی میشوند.
اگرچه این فیلم موفقیت عظیمی برای «پل» محسوب میشد ولی او در سال 1910 با فروختن استودیوی فیلمسازیاش، به طور کلی با عالم سینما خداحافظی کرد.
بزرگترین انقلاب در عرصه جلوههای ویژه، در قرن بیستم و با ورود کامپیوتر به این عرصه اتفاق افتاد و هماکنون نیز متخصصان این عرصه با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری، در سینما، تصاویر و فیلمهایی را خلق میکنند که در عالم واقعیت تصور آن ممکن نیست.
امروزه انجمنی تحت عنوان انجمن جلوههای ویژه در آمریکا وجود دارد که 2400 هنرمند از 23 کشور جهان در آن عضو هستند.
* «هوگو» انیمیشن برنده جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه سال:
اعطای جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه به فیلم «هوگو»
انیمیشن «هوگو» به کارگردانی «مارتین اسکورسیزی»، فیلمی علمی تخیلی درباره پسری به نام هوگو است که شیفته سینماست و به علت مرگ پدرش مسئول رسیدگی به ساعت یک ایستگاه قطار شده و زندگیاش در محفظه کوچک همان ساعت میگذرد، او به طور تصادفی با «جورج ملیس»، کارگردان بزرگ ولی فراموششده سینما آشنا میشود، او کسی است که جادو و تخیل را با هنر هفتم درآمیخته و تحولی عظیم در سینما به وجود آورد.
سازندگان این فیلم به خاطر فضای تخیلی که داستان در آن اتفاق میافتد، مجبور بودند تا در صحنه صحنه این فیلم از جلوههای ویژه کامپیوتری استفاده کنند.
وظیفه جلوههای ویژه این فیلم به عهده یک تیم حدودا 400 نفره بوده که «راب لگاتو» که جلوههای ویژه فیلمهایی چون «آپلو 13»، «تایتانیک»، «هریپاتر»، «خلبان» و «مردگان» را در کارنامه کاری خود دارد، رهبری این گروه را به عهده داشته است.
در ساخت این فیلم سهبعدی از دوربین آری الکسا استفاده شده و با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتریAfter Effects CS5.5, Photoshop CS5, Premiere Pro CS5.5 و Encoder CS5.5 لوکیشنهای فیلمبرداری بار دیگر بازسازی شده و برای بازسازی صحنههای مربوط به تاریخچه سینما، از تکنیکهای سینمایی مربوط به سال 1905 استفاده شده است.
«راب لگاتو» درباره بازسازی فیلم سیاه و سفید خارج شدن قطار از ریل در فیلم هوگو میگوید: برای بازسازی این صحنه ابتدا یک مدل کاملا شبیه به آنچه در فیلم برادران لومییر وجود داشت را طراحی کردیم، دو شات مربوط به مدل اصلی در فیلم اصلی نیز به آن اضافه شده و سپس تغییراتی ظریف که بتوان صحنه ساختگی را همانند صحنه اصلی کرد به گونهای که از هم قابل تشخیص نباشند با استفاده از نرمافزارهای گرافیکی کامپیوتر به وجود آمده است.
«لگاتو» در مصاحبههای مختلفی که داشته، متذکر میشود که در بازسازی صحنههای مربوط به «جورج ملیس»، در بیشتر موارد به جای استفاده از فنآوری روز، از تکنیکهای سینمایی مربوط به سال 1905 میلادی و آنچه که «جورج ملیس» در آن زمان استفاده میکرده، استفاده شده است. او دلیل چنین کاری را هرچه واقعیتر جلوه کردن این صحنهها عنوان کرده است.
بن کینزلی در نقش جورج ملیس
اگرچه فیلم «گودفلاس»، یکی از برترینهای کارنامه اسکورسیزی است و «لگاتو» در آن نیز گاهی از تکنیکهای مشابه به آنچه در فیلم «هوگو» به کار رفته، استفاده کرده، ولی در «هوگو» دیگر استفاده از دوربینهای استریو ممکن نبود و برای هرچه طبیعیتر نشان دادن صحنههای مربوط به دنیای اسرارآمیز و پیچیده «هوگو»، از بیش از 800 شات مختلف شامل حقههای سینمایی و تغییر و تبدیل استفاده شده است.
به طور کلی برای ساخت صحنه آغازین فیلم «هوگو» که در آن هوگو از پشت ساعت بیرون را نگاه میکند و سپس شروع به دویدن در محوطه داخلی ساعت میکند، از پنج لوکیشن مختلف در پنج زمان مختلف استفاده شده است که جزئیات هر صحنه با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری به آن اضافه شده و یا با کمک آن اصلاح شده است.
به گفته سازندگان این فیلم، صحنهای که «هوگو» در ایستگاه قطار میدود، حدود 50 ثانیه به طول انجامیده که برای ساخت آن از 1203 فریم استفاده شده که یکی از پرکارترین صحنههای فیلم از نظر جلوههای ویژه است، برای تصویر این صحنه، از فضایی با طول 150 فوت، عرض 120 فوت و ارتفاع 41 فوت استفاده شده است.
ولی در رابطه با شخصیت «اتوماتون»، برای خلق آدمک مورد علاقه هوگو، از تکنیکهای کامپیوتری استفاده نشده بلکه «دیک جورج»، یکی از عوامل فیلم با ساخت 15 نسخه متفاوت از این آدمک و قرار دادن مگنتهایی حساس به روی بدن این آدمکها و قرار دادن یک سیستم مگنتی کنترلدار در خارج از صحنه، صحنههای مورد نظر خلق شده است.
درباره ساختمانهای پاریس که در این فیلم مشاهده میشود، در واقع بیشتر آنها ساختمانهای واقعی است که توسط ملیس فیلمبرداری شده و بخشی از آنها نیز با کمک نرمافزارهای کامپیوتری به ساختمانهای اصلی اضافه شده است.
اسکورسیزی که برای تدوین فیلمهای خود وقت زیادی صرف میکند ولی برای ساخت و اتمام فیلم «هوگو»، تنها 38 هفته وقت گذاشته است.
_ «تنتن»، انیمیشنی که اسپیلبرگ 28 سال وقت صرف ساخت آن کرد
این انیمیشن که به اعتراف «اسپیلبرگ» از زمانی که ایده ساخت آن به مغز او خطور کرده تا زمانی که ساخت آن را به اتمام رسانده، بیش از 28 سال به طول انجامیده، یکی از موفقترین فیلمهای سینمایی تاریخ سینما از نظر به کار بردن جلوههای ویژه محسوب میشود.
اسپیلبرگ در یکی از مصاحبههای خود در رابطه با ساخت این فیلم گفته بود که در برخی مواقع برای آنکه جزئیات مربوط به چهره شخصیتهای فیلم هر چه طبیعیتر به نظر برسد، تنها در رابطه با یک صحنه از فیلم، چند هفته وقت صرف شده است.
نحوه ساخت این فیلم، همان شیوهای است که «جیمز کامرون» نیز از آن در ساخت فیلم سهبعدی «آواتار» استفاده کرده است.
برای ساخت فیلم «تنتن»، اسپیلبرگ در یک استودیوی بزرگ سینمایی، از بازیگران در حالی که لباسهایی از جنس لایکرا پوشیده و روی بدنشان به وفور حسگرهایی نصب شده بود، میخواست تا صحنه مورد نظر را بازی کنند و به طور همزمان کوچکترین حرکت آنها بوسیله 100 دوربین مختلف به طور متوالی فیلمبرداری میشد که در همان لحظه حرکات آنها در قالب شخصیتهای انیمیشنی که پیش از آن طراحی شده بود، بر صفحه مانیتور به نمایش در میآمد.
همچنین تعداد زیادی حسگر روی صورت هر یک از بازیگران نصب شده و در عین حال کلاهی مخصوص با دوربینی که در نزدیکی فک شان نصب شده بود، به سر داشتند تا کوچکترین جزئیات مربوط به صورتشان ثبت شده تا در صورت امکان چهره شخصیتهای انیمیشنی، حس چهره یک شخصیت زنده را دارا باشد، که این جزء نقاط ضعف انیمیشنهایی بود که پیش از آن ساخته شده بود.
تمام اطلاعات به دست آمده از حسگرها و دوربینهای تجهیز شده در استودیو، در یک کامپیوتر دخیره و پرداخته میشد تا شخصیت کارتونی هر بازیگر به طرز باورنکردنی کپیبرداری شود، سپس اسپیلبرگ فریم به فریم انیمیشن را همزمان با بازی بازیگران اصلی چک میکرد و سپس موافقت خود را اعلام میکرد و یا از بازیگر مورد نظر میخواست تا آن صحنه را بار دیگر بازی کند.
اسپیلبرگ و جکسون در پشت صحنه تنتن
انیمیشن «ماجراهای تنتن» برنده 6 جایزه از انجمن جلوههای ویژه است که تیم جلوههای ویژه آن را «جو لتری» مدیریت کرده است.
«جو لتری» در یکی از مصاحبههای خود میگوید:
زمانی که حرف از اقتباس از شخصیت ادبی «تنتن» که تا آن اندازه محبوب بود، به میان آمد، آنچه که ذهن مرا بیش از همه درگیر خود کرد که این پروژه یک ریسک بزرگ است و زمانی که «اسپیلبرگ» به عنوان کارگردان و «پیتر جکسون» به عنوان تهیهکننده اعلام کردند که هدفشان خلق یک انیمیشن کامپیوتری است، یک امر نشدنی به نظر میرسید.
وی میافزاید: زمانی که پروژه به پایان رسید، متوجه شدم که تمام این نگرانیها بیاساس است، این انیمیشن نه تنها به خوبی توانسته حس جاری در نسخه ادبی آن را به تصویر بکشد بلکه جذابترین کار اسپیلبرگ پس از «پارک ژوراسیک» محسوب میشد.
اسپیلبرگ درباره چگونه به بازی گرفتن بازیگران با آن همه لباس و کلاه و حسگر میگوید: هر کدام از بازیگران که لباس و کلاه مخصوصشان را میپوشیدند و حسگرهایشان را نصب میکردند، حدود ده دقیقه به یکدیگر نگاه میکردیم و با هم میخندیدیم و بعد از آنها میخواستم تا از قوه تخیلشان حداکثر استفاده را کنند و این باعث میشد تا آنها آن همه وسایل جانبی و عواملی که دور و برشان را گرفته بودند، فراموش کنند.
«پیتر جکسون» نیز درباره حساسیت به تصویر کشیدن چشم شخصیتهای هر اثر سینمایی بالاخص در انیمیشن «تنتن» متذکر میشود: زمانی که شما در حال ساخت یک فیلم هستید، در واقع چشمها مهمترین مورد در واقعی جلوه کردن یک بازی است، من به عنوان یک فیلمساز عاشق این هستم که تصاویر کلوزآپ بگیرم چون آن چشمها برای من یک دنیا معنا دارد، در رابطه با فیلم «ارباب حلقهها» و «کینگکونگ» نیز چشمها نقش اساسی بازی میکنند، چشمها هر آنچه که شما میبینید و میاندیشید را منعکس میکند و ما تمام تلاشمان را کردیم تا با استفاده از جلوههای ویژه تمامی این جزئیات را منعکس کنیم.
www.seemorgh.com/culture
منبع: farsnews.com
مطالب پیشنهادی:
گزارشی از درگیریهای چهرههای هالیوودی با قانون
ژانر وحشت؛ یکی از آن بالا ما را میپاید!
پنج چهره پولساز هالیوود +عکس
چرا 2012 سال انیمیشن است؟!
هفت فیلم پرتماشاگر تاریخ سینما +عکس
مطالب پیشنهادی:
گزارشی از درگیریهای چهرههای هالیوودی با قانون
ژانر وحشت؛ یکی از آن بالا ما را میپاید!
پنج چهره پولساز هالیوود +عکس
چرا 2012 سال انیمیشن است؟!
هفت فیلم پرتماشاگر تاریخ سینما +عکس