كتایون امیرابراهیمی
خانه‌اش قدیمی اما زیبا بود. بخصوص گل‌هایی كه او در باغچه خانه‌اش كاشته بود بسیار چشمنواز بود. كتایون امیرابراهیمی تنها زندگی می‌كند، اما این تنهایی را دوست دارد....
                                                         
تاوان عشق به بازیگری را دادم
 كتایون امیرابراهیمی بازیگر قدیمی سینما و تئاتر سال 1325 در تهران به دنیا آمد. او تاكنون در سریال‌هایی مانند بدون شرح، كوچه اقاقیا، من یك مستاجرم و... بازی كرد. به همین مناسبت به خانه این پیشكسوت دنیای هنر رفتیم تا از روزگارش برایمان بگوید.
خانه‌اش قدیمی اما زیبا بود. بخصوص گل‌هایی كه او در باغچه خانه‌اش كاشته بود بسیار چشمنواز بود. كتایون امیرابراهیمی تنها زندگی می‌كند، اما این تنهایی را دوست دارد.

بهتر است كمی به گذشته دور برویم. آیا خاطراتی از پدر بزرگ ها یا مادر بزرگ هایتان در ذهن دارید؟
مادربزرگ مادری‌ام را هرگز ندیدم، اما مادر پدرم را هم دیدم و هم خیلی دوستش داشتم. یادم است وقتی او فوت كرد من پشت آمبولانس می‌دویدم و نمی‌گذاشتم كه آنها مادربزرگم را ببرند. بیشتر روزها وقتی از مدرسه به خانه می‌آمدم، مادرم ظرف غذایی را به من می‌داد تا برای مادربزرگم ببرم.

گویا مادر شما اصالتا ایرانی نیستند؟
مادر من اهل باکو‌ بود و وقتی جنگ شد به همراه پدر و مادرش از باكو به رشت آمد.

حتما در همانجا هم با پدرتان آشنا شد؟
خیر. در سفری كه پدرم به باكو رفته بود با مادرم آشنا شد و در آنجا از مادرم خواستگاری كرد. مادرم در شوروی تحصیل كرده بود و چون مدرك دانشگاه باكو در آن زمان معتبرتر از مدرك تحصیلی دانشگاه‌های ایران بود پس از این كه مادرم به ایران آمد به عنوان دبیر ورزش مشغول به كار شد.

شغل پدرتان چه بود؟
پدرم كارمند وزارت امورخارجه بود.

بنابه شرایط اجتماعی آن دوره، پدرتان با كاركردن مادرتان در خارج از خانه مخالفت نمی‌كرد؟
پدرم آدم روشنفكری بود و هرگز مانع كاركردن مادرم نشد البته مادرم هم در كارش بسیار موفق بود.

خودتان در چه سالی ازدواج كردید؟
من 17 ساله بودم كه به عقد یكی از اقوام‌مان درآمدم. البته در آن زمان مثل امروز نبود كه دخترها دستشان در انتخاب همسر آینده‌‌شان باز باشد.
آن موقع به من گفتند باید با فلانی ازدواج كنی، من هم قبول كردم.

چند فرزند دارید؟
من دو دختر به نام‌های نازی و نیلوفر دارم. نازی در فرانسه زندگی می‌كند و نیلوفر در شمال.

از تهران قدیم چه چیزهایی را به خاطر دارید؟
من خیلی از تهران قدیم چیزی به یاد ندارم. چون كودكی‌ام را در رشت گذراندم و تنها توپخانه و شاه‌آباد سابق را به خاطر دارم.
چون دبیرستانم در خیابان شاه‌آباد بود. دبیرستان‌مان هم یكی از دبیرستان‌های معروف آن زمان بود و مادرم هم آنجا تدریس می‌كرد.

چند برادر و خواهر دارید؟
دو خواهر و سه برادر دارم. البته یكی از برادرهایم چند سال پیش فوت كرد و الان یك خواهر و یك برادرم در لندن زندگی می‌كنند و تنها یك برادرم در ایران زندگی می‌كند.

شما بچه چندم خانواده هستید؟
من بچه اول بودم. برای همین حسابی به برادر و خواهرهای دیگرم ریاست می‌كردم و آنها هم از من خیلی حساب می‌بردند.

بهترین تفریح كودكی‌تان چه بود؟
پدرم یك ماشین داشت كه اكثر اوقات ما را سوار آن می‌كرد و به سفر می‌برد. بخصوص به اوشان و فشم و دربند زیاد می‌رفتیم و حسابی هم به ما خوش می‌گذشت.

وضعیت درسی‌تان چطور بود؟ به نظر می‌رسد دانش‌آموز بازیگوشی بودید.
بله. دقیقا همین‌طور است. اصلا روی پاهایم بند نبودم، اما چون درسم خوب بود، مدیران مدرسه تحمل می‌كردند و هیچ وقت اخراجم نكردند.
اگر در درسی نمره‌ای هم كم می‌آوردم، كمكم می‌كردند. در ضمن در تمام كارهای هنری مدرسه شركت می‌كردم. به هر حال حسابی خودم را در دل معلم‌ها و مدیران جا كرده بودم.

چگونه وارد دنیای بازیگری شدید؟
من از كودكی عاشق بازیگری بودم. البته خانواده‌ام هم با هنر بیگانه نبودند. شوهر عمه‌ام، كارگردان تئاتر بود و من از طریق او با بازیگران زیادی آشنا شدم. البته ما نسبت دوری هم با خانم شهلا ریاحی و بهمن فرمان‌آرا داریم.

اولین بار چگونه با تئاتر و سینما آشنا شدید؟
یادم است نزدیك دبیرستان ما سالن تئاتری بود كه اكثر هنرپیشه‌های آن زمان در این سالن، نمایش اجرا می‌كردند. من هم به واسطه شوهرعمه‌ام كه در تئاتر بود زیاد به آنجا می‌رفتم و از همانجا با صحنه تئاتر واقعی آشنا شدم.

خانواده‌تان با حضور شما در این عرصه مخالفتی نداشتند؟
مادرم خیر، اما پدرم تا حدی مخالف بود. او می‌گفت این كار آخر و عاقبت ندارد، اما بالاخره توانستم پدرم را راضی كنم و وارد كار تئاتر شوم.

مردم آن زمان چقدر اهل تماشای تئاتر و دیدن فیلم بودند؟
خیلی زیاد. مردم عاشق فیلم و نمایش بودند و آن زمان هم مثل امروز نبود كه مثل نان تافتون، فیلم بیرون بیاید. آن زمان اكران فیلم‌ها خیلی طولانی بود ولی با این حال فروش خوبی هم داشتند.

قیمت بلیت‌ها چطور بود؟
خیلی ارزان بود. مثل الان نبود كه دیدن یك فیلم برای یك خانواده پنج نفری صد هزار تومان تمام شود. یادم است ما با دو هزار تومان به مشهد می‌رفتیم و حسابی هم برای خودمان خرید می‌كردیم.

از چه سالی وارد سینما شدید؟
سال 42، 43 بود كه وارد سینما شدم.

ولی اكثر مردم شما را با نقش چهل‌گیس در فیلم حسن‌كچل می‌شناسند. چگونه این نقش به شما واگذار شد؟
قبل از حضورم در این فیلم آشنایی چندانی با مرحوم علی حاتمی نداشتم و فقط از طریق شوهرم تهیه‌كننده فیلم را می‌شناختم. یك روز آقای حاتمی مرا در دفتر ایشان دیدند و از من خواستند كه این نقش را بازی كنم، اما همان موقع به من گفتند این فیلم موزیكال است و معلوم نیست كه اصلا بفروشد یا نه، ‌اما با این حال من قبول كردم كه این نقش را بازی كنم و جالب اینجاست كه فیلم حسن كچل در زمان خودش یعنی سال 1349 چیزی حدود 9 میلیون تومان فروخت و من هم برای بازی در این فیلم 10هزار تومان گرفتم.

آیا در آن زمان مثل امروز بین بازیگران رقابت وجود داشت؟
خیر. به هیچ وجه. هر بازیگری جایگاه خاص خودش را داشت و مثل امروز نبود كه بازیگران برای گرفتن نقش، زیر آب هم را بزنند.

مجموعه بدون شرح اولین كار شما پس از انقلاب بود. آیا در آن زمان توانستید پس از سال‌ها دوری از فعالیت هنری مجددا خودتان را با فضای بازیگری وفق دهید؟
بله. چون یك بازیگر هیچ وقت حس و تكنیك بازیگری را از یاد نمی‌برد و حتی اگر زمان زیادی هم بگذرد او می‌تواند جلوی دوربین برود و نقش را اجرا كند بنابراین مشكل چندانی برای بازی در این سریال نداشتم.

آخرین باری كه به سینما رفتید كجا بود؟
فكر می‌كنم سال گذشته بود كه رفتم و فیلم خودم یعنی ورود آقایان ممنوع را دیدم.
می‌خواستم ببینم سكانس بازی من چطور از كار درآمده است. هرچند كه از رامبد جوان به‌خاطر نوع نوشتن اسم من در تیتراژ گله‌مند هستم.

چرا؟
چون ایشان هیچ احترامی برای من قائل نشدند و اسم مرا در انتهای تیتراژ نوشتند. متاسفانه امروزه در سینما اخلاق و احترام وجود ندارد.

اگر بخواهید از كسی كه بیشترین تاثیر را در زندگی‌تان گذاشته است یاد كنید آن شخص چه كسی است؟
خیلی‌ها به من كمك كردند و راه را به من نشان دادند. اما مادرم همیشه حامی من بود و برای بازیگرشدن تشویقم می‌كرد.

از همدوره‌ای‌هایتان هم خبری دارید؟
نه اصلا. به طور كلی من زیاد اهل رفت و آمد نیستم. البته با اقوام نزدیكم رفت و آمد دارم، اما تنهایی‌ را ترجیح می‌دهم.

در تنهایی‌تان بیشتر چه كارهایی انجام می‌دهید؟
كتاب می‌خوانم، گلكاری می‌كنم، آشپزی و...

پس ارتباط خوبی با كارهای خانه دارید؟
بله، آن را خیلی دوست دارم و هیچ‌وقت هم دوست نداشته‌ام كارهایم را دیگران انجام دهند.

بیشتر بازیگران پیشكسوت به ماندگاری فكر می‌كنند. آیا این مساله دغدغه شما هم هست؟
من زیاد راجع به این مسائل فكر نمی‌كنم. همیشه سعی كرده‌ام ارتباط مستقیم و خوبی با مردم داشته باشم. یك بازیگر نباید خودش را از مردم پنهان كند، چون آنها مشوق واقعی ما هستند.
در هر حال من سعی می‌كنم با اعمال و رفتارم ماندگاری‌ام را تثبیت كنم.

در حال حاضر چه می‌كنید؟
چند تا فیلمنامه دستم است كه بخوانم، اما متاسفانه آنقدر قصه‌ها ضعیف نوشته شده‌اند كه آدم هیچ رغبتی برای بازی در آنها پیدا نمی‌كند. جالب اینجاست كه بعضی متن‌ها را سر صحنه می‌نویسند و دست بازیگر می‌دهند و به قول خود نویسنده‌ها داغ داغ به دست‌مان می‌رسد كه به نظرم این كار شیوه درستی نیست، چون در نهایت خروجی خوبی نخواهیم داشت.

می‌خواهم بدانم پس از این همه سال حضور در عرصه بازیگری آیا به حرف پدرتان رسیدید یا خیر؛ این كه اشاره كردید ایشان گفتند: دختر این كار برای تو نان و آب نمی‌شود و آخر و عاقبت ندارد؟
بله، البته من تاوان عشق به دنیای بازیگری را دادم. هرچند الان به هیچ وجه به دختران و پسران جوان توصیه نمی‌كنم كه وارد این حرفه شوند، چون تهیه‌كننده‌ها بسیار خسیس شده‌اند و پول آدم را نمی‌دهند.
آن وقت نمی‌دانم آنها با این تورم چگونه می‌خواهند زندگی كنند.



گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
    
منبع: jamejamonline.ir



مطالب پیشنهادی:
تهران حاتمی، بیضایی و کیمیایی چه فرقی با هم دارد؟! (+عکس)
آخرین مصاحبه ایرج قادری
10 بازی برجسته و شاهکار از بازیگران مسن هالیوود!
مهتاب کرامتی: فقط من و بهرام رادان مدیر برنامه داریم
ترانه علیدوستی: در گلدن گلوب کنار فرهادی بودم!