چیستا یثربی سالهاست بهعنوان نویسنده، كارگردان، درام نویس و منتقد در عرصه تئاتر، تلویزیون و سینما حضور دارد.
ویژگی بارز آثار یثربی پرداختن به دنیای زنان و واكاوی درونیات آنهاست. با چنین پیشینهای، وقتی حاتمیكیا تصمیم میگیرد درامی زن محور را جلوی دوربین ببرد از یثربی برای نگارش فیلمنامه دعوت به عمل میآورد.
حاتمیكیا از همان فیلمهای اولیهاش همواره از مشاور در مرحله نگارش فیلمنامه استفاده كرده است ولی جز یك بار، همكاری با اصغر فرهادی در «ارتفاع پست»، این چنین همكاری پررنگی را با نویسنده دیگری نداشته است؛ دلیلش را هم میتوان حیطه تازهای دانست كه حاتمیكیا در «دعوت» پا به آن گذاشته است.
فیلمسازی كه بیشتر مردان جبهه و جنگ قهرمانان آثارش بودهاند و اساسا سینمایش بیشتر مردانه بوده، در چنین رویكرد پر رنگی به زنان، نیازمند نویسندهای بوده كه این دنیا را به خوبی بشناسد.
مطابق معمول آثار حاتمیكیا تحقیقات گستردهای درباره موضوع فیلم صورت گرفته بود كه در اختیار یثربی قرار داده شده؛ او در پروسهای كه خودش آن را جذاب میداند، به نگارش فیلم نامه پرداخت. از همان ابتدا هم بنا بر ساختاری اپیزودیك گذاشته شده بود؛ اپیزودهایی كه ابتدا حجمی بسیار فراتر از آنچه هماكنون در «دعوت» به چشم میخورند داشتند؛ قصههایی كه با نظارت حاتمی كیا شامل تغییرات میشوند.
«دعوت» ابتدا قرار بود در 7 اپیزود ساخته شود، منتها یكی از اپیزودها اصلا فیلمبرداری نشد و اپیزود دیگری كه در آن پژمان بازغی و لیلا اوتادی نقشآفرینی كرده بودند، در مرحله تدوین كنار گذاشته شد. ضمن اینكه حجم داستانها تاحد زیادی كاهش پیدا كرد؛ با اتفاقی كه «دعوت» را به فیلمنامهای موجز اما در لحظاتی گنك تبدیل كرده است. پثربی همكاری با ابراهیم حاتمیكیا را تجربهای دلچسب میداند و میگوید كه باید به حاتمیكیا حق تغییر داد. او از علاقهمندانی میگوید كه حاتمیكیا را همچنان در قالب حاج كاظم مینگرند و نمیخواهند از او فیلمی در مورد مسائل خانوادگی ببینند. او معتقد است حاتمیكیای 46 ساله با حاتمیكیای 25 ساله فرق دارد.
یثربی در كنار فیلمنامه نویسی، در «دعوت» انتخاب بازیگر و بازیگردانی كار را نیز بهعهده داشته است، كه این یكی با سر و صدای رسانهای زیادی نیز همراه بود... برای نقشها در «دعوت» ابتدا به بازیگرانی دیگر فكر شد ولی در نهایت این گزینهها جلوی دوربین رفتند؛ اتفاقی كه یثربی آن را كاملا طبیعی میداند.
• در تیتراژ، نام شما در كنار ابراهیم حاتمیكیا بهعنوان نویسندگان فیلمنامه آمده است. در این بین سهم حاتمیكیا در نگارش «دعوت» چقدر بود؟
زمانی كه من به این كار دعوت شدم، حاتمیكیا از مدتها پیش، روی این سوژه متمركز شده بود. 8 ماه تحقیق صورت گرفته بود و گروهی از دختران دانشجو تحقیقاتی در مورد سقط جنین انجام داده بودند. آنها با زنانی كه قصد سقط داشتند مصاحبه میكردند و تحقیقات میدانی انجام میدادند. البته من مستقیما روبهروی كارگردان قرار گرفتم و این تحقیقات در اختیار من گذاشته شد؛ سیدیهای تحقیقاتی كه هر كدام بهطور مجزا یك قصه در مورد یك زن باردار با ویژگیهای خاص را مطرح میكرد؛ یعنی 7 طرح كه در این مرحله از من خواسته شد نگارش قصهها را شروع كنم. دست من در نگارش داستانها كاملا باز بود. یكماه و نیم اول به مشاركت فكر و صحبت در مورد طرحها گذشت. بعضی از قصهها به دلایلی نیاز به بازنویسی داشت و بعضی نیاز به هیچگونه تغییری نداشت.
• تحقیقات انجام شده چقدر به شما كمك كرد؟
تحقیقات صورت گرفته هر چند مفید بود ولی من به خاطر رشته تحصیلیام كه روانشناسی بوده، از نزدیك با موارد زیادی از سقط جنین مواجه شده بودم و میدانستم این مسئله در جامعه ما از چه اهمیتی برخوردار است. به اعتقاد من بالاخره یك نفر باید وارد این حریم خصوصی میشد و فیلمی در این مورد میساخت. بعد از یك ماه و نیم اول كه دیدگاههای من و آقای حاتمیكیا همسو شد، او به من برای نگارش قصهها وقت داد و قرار شد در 15 روز كل قصهها را بنویسم. قصههای اولیه داستانهای 40 تا 60 صفحهای بود. برای شناخت شخصیتها ابتدا قصهها را نوشتیم و بعد چون قرار بود فیلم اپیزودیك باشد، قطعا مجال نداشتیم راجع به شخصیتها اطلاعات زیادی به تماشاگر بدهیم.
در مرحله نگارش اپیزودها دست من كاملا باز بود. از ابتدا بعضی قصهها را خیلی دوست داشتم كه نیازی به تغییر نداشتند مثل اپیزود «بهار» و بعضی را دوباره نوشتم. در نهایت هر كدام از فیلمنامهها را تبدیل به 10 صفحه كردم. بعد از این مرحله مشاركت كارگردان شروع میشد. او نظر میداد و فیلمنامهها را میخواند و من هم تغییر میدادم، دوباره مینوشتم و دوباره نظر میداد و این پروسه دائم تكرار میشد. من جداگانه مینوشتم و او دیالوگها را تغییر میداد حتی سر صحنه هم بعضی دیالوگها تغییر میكرد.
• و شما با این حجم تغییر دیالوگها هیچ مشكلی نداشتید؟
نه. چون میدانستم اولا شیوه كار حاتمیكیا به این شكل است یعنی او سر صحنه به آن چه مد نظرش است میرسد. دوم اینكه شیوه خود من در كارگردانی تئاتر به همین شكل است یعنی گاهی سر صحنه از بازیگر میخواهم در مدت زمان كوتاه دیالوگهای تازهای را حفظ كند. حاتمیكیا هم سر صحنه اگر دیالوگی بهاصطلاح به دلش ننشیند آن را بارها و بارها تغییر میدهد تا به خواستهاش برسد. اما باز هم با همه این تغییرات هر 7 اپیزود اولیه نوشته خود من بود البته گروه تحقیق هم زحمت زیادی كشیدند اما در مرحله نگارش نوشتن 7 اپیزود به این شكل كار سختی بود.
• بهنظر میرسد با موضوع فیلم ارتباط خوبی برقرار كرده بودید؟
بله و من در مقابل همه نقدهای منفی از این فیلم دفاع میكنم. چرا بعضیها اصرار دارند بگویند مسئلهای مثل سقط جنین در حیطه فردی و شخصی میگنجد. باید بپذیریم در حال حاضر همه موضوعات اجتماعی هستند. ما باید به بچهها و نوجوانها آموزش بدهیم. من نمیپذیرم كه سقط جنین یك مسئله زنانه است این یك مسئله انسانی و جمعی است. ما هم رای به این ندادیم كه باید در هر شرایطی سقط كنیم یا بچه را نگهداریم، ما میخواستیم بگوییم باید به همه چراها فكر كنیم.
در پایان ماجرا حتی ما سكانسی داشتیم كه یك پرستار مانند یك فرشته بچهها را در بغل مادرها میگذاشت كه البته این سكانس حذف شد. ما نمیخواستیم نتیجهگیری كنیم. میخواستیم بگوییم در شرایطی این كار مجاز است ولی اگر خدا قدرت اختیار داده میتوان این اختیار را دخیل كرد. در بعضی موارد زنها تصمیمی برای بچهدار شدن ندارند ولی مردها با شیوههای مختلف خواسته خود را عملی میكنند. گاهی مردها میخواهند برای دور كردن زن خود از اجتماع، او را خانه نشین كنند مثل اپیزود «شیدا». این را هم بدانید كه ما نمیخواستیم و نمیتوانستیم به مسائل پشت پرده بپردازیم. من میخواستم بسیاری از مسائل را تماشاگر خودش از خلال داستان بگیرد. بله درست است همه میدانیم برای باردار نشدن راههای پیشگیری هم وجود دارد اما بالاخره داستان ما ظرایفی دارد كه تماشاگر خود باید به آن برسد.
• اما به هر حال تعدد اپیزودها باعث شده بسیاری از حرفها ناگفته باقی بماند و شخصیتها آن طور كه خواسته تماشاگر است معرفی نشوند؟
بله، ما بسیاری از بخشها را به خاطر كمبود وقت حذف كردیم. مثلا در اپیزود «بهار» در سكانسی میدیدیم كه رئیس او همراه زن و فرزندانش صمیمانه مشغول صرف شام در یك رستوران هستند، ولی این سكانس حذف شد. بخشهایی كه خانم كتایون ریاحی در داستان بودند نیز تا حدود زیادی حذف شد. قرار بود داستانها كوتاه باشند و ریتم یكدستی داشته باشند. همین مسئله باعث شد بسیاری از سكانسها در هنگام تدوین قیچی شوند. من داستانها را كامل نوشته بودم ولی كمبود زمان باعث حذفهای زیادی شد و حالا به همین خاطر قرار است فیلمنامهها از مرحله تحقیق تا نگارش بهصورت كامل چاپ شوند.
• با این حساب بهتر نبود از تعدد اپیزودها كاسته میشد و در عوض داستانهای كاملتری شكل میگرفت؟
بهنظر من این مسئله سلیقهای است. شاید اگر من كارگردان بودم این كار را میكردم. ولی ما میخواستیم قشرهای مختلفی كه درگیر مسئله سقط جنین هستند را به نمایش بگذاریم؛ یك هنرمند، یك روشنفكر، یك زن مسنو.... این موضوع آنقدر حساس است كه حتی میتوانست یك مجموعه تلویزیونی باشد. به هر حال برای نشان دادن 5 قشر مختلف كه درگیر این ماجرا هستند ما چاره دیگری نداشتیم. من پیش از این هم در نمایش «حیاط خلوت» این شكل اپیزودیك را تجربه كرده بودم. من برای نگارش فیلمنامه «دعوت» یك سال وقت صرف كردم یعنی یك سال تمام درگیر این فیلم بودم. بسیاری از پیشنهادات را هم رد كردم و به همین خاطر از این فیلم دفاع میكنم. «دعوت» 5 داستان دارد كه همگی یك اتفاق مشترك دارند.
• اما قبول دارید، گاهی تلاش برای رسیدن به ایجاز هم به كلیت كار لطمه میزند؟ مثلا اپیزود «خورشید» خیلی گنگ و نامفهوم است.
بله، قبول دارم كه در بعضی مواقع كوتاه كردنها برای رسیدن به ایجاز به كل داستان لطمه زده است. بله در اپیزود «خورشید»، او شخصیت مخوف و ترسناكی دارد و ما هم در آخر نمیفهمیم چه اتفاقی میافتد كه او مهربان میشود. حتی دختر خودم هم به من گفت كه داستان برایش نامفهوم بوده است اما من در فیلمنامه 60 صفحهای نوشته بودم كه این زن دختر را وادار به انجام كارهای مختلف میكند. مطمئنم كارگردان هم با دلخوری خیلی از اینها را حذف كرد چون چاره دیگری نداشت. ولی وقتی یك فیلم اپیزودیك میشود چارهای جز این نیست، مگر اینكه از تعدد اقشاری كه میخواهیم وارد ماجرا كنیم، كم كنیم مثلا زن میانسال را حذف كنیم، اما حاتمیكیا اعتقادی به این نوع حذف نداشت و من هم از این مسئله دفاع میكنم.
• یعنی به خاطر اهمیت موضوع میتوانیم بعضی اشكالات ساختاری را نادیده بگیریم؟
بله، فراموش نكنید كه «دعوت» فیلم خوشساختی است، ریتم خوبی دارد و به مسئله بسیار پنهان و حساس سقط جنین میپردازد كه متأسفانه در كشور ما مثل كشیدن دندان است و انجام آن از خرید استامینوفن از داروخانه راحتتر است. من به چشم دیدم كه داروخانهها به سادگی به دختران جوان آمپول سقط جنین میفروشند. این درست نیست كه به بهانه عملی شدن كاهش جمعیت قبح مسئله سقط جنین از بین برود. ما باید با آگاهی اجتماعی روشهای پیشگیری را بیاموزیم. شاید هم یك روز من این مسئله را با یك طنز تلخ در قالب یك نمایش روی صحنه بردم، اما «دعوت» طنز ندارد بلكه تلخ و گزنده است.
فراموش نكنیم كه یك فیلمساز مرد كه سابقه ساخت فیلمهای جنگی دارد و مذهبی است و در فیلمسازی یك معترض اجتماعی به شمار میرود، به سراغ طرح یك موضوع حاد در جامعه رفته كه همه بیتفاوت از كنار آن گذشتهاند. ما این سختی را به جان خریدیم، حتی بعضی از دوستان صمیمی من میگفتند این موضوع ورود به حیطه شخصی آدمهاست اما ما سنت شكنی كردیم چون آن را لازم میدانستیم. طرح این موضوع آن قدر لازم بود كه به خاطر آن میتوانیم از بعضی اشكالات فیلم صرفنظر كنیم. درست است كه یك جاهایی روابط نامفهوم است ولی بهتر است تماشاگر این فیلم به این نكته توجه كند كه ما میخواستیم چه چیزی بگوییم؛ اینكه هر انسانی حق زندگی كردن دارد همانطور كه حق بدبخت شدن دارد. سلیقهها متفاوت است. هر كارگردانی قطعا با زاویه دید خودش به این داستان میپرداخت، چون این یك مسئله عمومی است. «دعوت» بهنظر من یك سمفونی است كه در بعضی قسمتها بسیار گوش نواز است مثل اپیزود «بهار» و «شیدا».
• بهنظر میرسد نارضایتی برخی از مخاطبین از آنجا ناشی میشود كه آنها با یك پیش زمینه ذهنی از ابراهیم حاتمیكیا به تماشای فیلم مینشینند و بهدنبال امضای او میگردند اما خواسته آنها بر آورده نمیشود. این فیلم مخاطبان جوانی را كه بدون پیش زمینه ذهنی به تماشای فیلم نشستهاند بیشتر راضی میكند.
بله، به نكته بسیار خوبی اشاره كردید. دقیقا همینطور است. اما ما نباید آدمها را در تعریفی كه از آنها ارائه میدهیم منجمد كنیم. آیا اگر روزی تهمینه میلانی در حمایت از مردها فیلمی بسازد باید آن را تقبیح كنیم؟ علم روان شناسی میگوید كسی كه تعریف میكند شلیك میكند.
اگر بگوییم حاتمیكیا فیلمساز جنگ و معترض اجتماعی است و عاصی است این تعریفها مصداق همان شلیك است. ما امروز از طرف عاشقان حاتمیكیا تحت فشار قرار گرفتهایم چون دوستداران حاتمیكیا او را در قالب حاج كاظم میبینند و نمیخواهند از او فیلمی در مورد مسائل خانوادگی ببینند. مطمئنا حاتمیكیای 46 ساله با حاتمیكیای 25 ساله فرق دارد. بهتر است طبق گفته حضرت علی(ع)، نگاه نكنیم كه چه كسی میگوید ببینیم چه میگوید.
بعضیها در مورد چیستا یثربی هم همین تفكر را دارند، آنهایی كه من را یك فمینیست دوآتشه میدانند و به این نوشته من معترضند درصورتی كه باور كنید اگر من به این مسئله اعتقاد نداشتم نمیتوانستم در مورد آن بنویسم. من معتقد به برابری 100 درصد زن و مرد هستم و معتقدم طبق قرآن معیار تفاوت انسانها در میزان تقوای آنهاست. ولی متأسفانه امروز جریان روشنفكری هم به این فیلم معترض است. ساخت «دعوت» یك ریسك بزرگ بود چون این سوژه حساس اگر عادی از آب درمیآمد از دست رفته بود.
• اپیزود دانشجو چرا از فیلم حذف شد؟
ریتم آن اپیزود با بقیه داستان هماهنگ نبود. در آن اپیزود یك دختر دانشجو(لیلا اوتادی) از همسر خود( پژمان بازغی) كه پنهانی ازدواج كرده بودند باردار میشد و در طول ماجرا دختر كم كم به حالتی میرسید كه آن بچه برایش حالت مقدسی پیدا میكرد و او فارغ از هر چیز به بچهاش عشق میورزید. این اپیزود ریتم درونی داشت و با بقیه داستانها همخوانی نداشت و حذف شد.
• و اپیزود دیگری كه قرار است تبدیل به یك فیلم بلند شود؟
اپیزودی كه یك خانم معلم مذهبی كه به خاطر ورشكستگی شوهرش بهصورت صوری از او جدا شده تا از دست طلبكارهای او در امان باشد حامله میشود و حالا نمیتواند حاملگیاش را علنی كند چون همه فكر میكنند او طلاق گرفته است. بازیگر این اپیزود هم پریوش نظریه بود كه حالا قرار است تبدیل به یك فیلم بلند شود.
• از اپیزود دوم به بعد دست شما برای تماشاگر رو شده و او میداند كه قرار نیست بچهای سقط شود، بهنظر شما این مسئله به جذابیت داستان لطمه نزده است؟
نه. به این خاطر كه دیدگاه نویسنده و كارگردان وارد داستان شده است. آنهایی كه در مورد مسائل دیدگاه مشخصی ندارند پایان داستان را باز میگذارند. حاتمیكیا در مورد سقط جنین دیدگاه داشت و تحقیق كرده بود، من هم همین طور. مطمئن بودیم كه نباید سقطی صورت بگیرد. همیشه راه دیگری وجود دارد.
• اگر كارگردان بودید، شما هم به سراغ یك روایت اپیزودیك میرفتید؟
بله. جامعه امروز ما، جامعه داستانهای یك دقیقهای است. یعنی اگر توانستی در یك دقیقه حرفت را بزنی موفقی. من طرفدار داستانهای اپیزودیك هستم. البته ظاهرا بعد از «دعوت» ساخت فیلمهای اپیزودیك مد شد.
شما بهعنوان بازیگردان و مسئول انتخاب بازیگر هم در این طرح حضور داشتید. بعضی از بازیگران انتخابهای خوبی بهنظر نمیرسند و بعضی هم بازیهای اغراقآمیزی دارند و اصلا باور پذیر نیستند؛ مثل محمدرضا فروتن در نقش یك جوان لر. در اینباره چه نظری دارید؟
من نهایت سعیام را در انتخاب درست بازیگران به خرج دادم. چه اشكالی دارد كه بعضی از بازیگران تلویزیونی باشند.
من فكر كردم سحر جعفری جوزانی و سیامك انصاری بازیگران خوبی هستند پس، از آنها دعوت كردم. اگر بدون پیش داوری به تماشای فیلم بنشینید حتما از بازیها هم راضی خواهید بود. من از بازیها دفاع میكنم. شاید در آن شرایط میتوانستیم انتخابهای بهتری هم داشته باشیم اما بعضیها سر كارهای دیگری بودند. من از تك تك بازیگران تست گرفتم و آن را به كارگردان نشان دادم. اما با بضاعت سینمای ایران این انتخابها خوب و قابلقبول بود.
• یعنی نمیپذیرید كه بعضی از بازیها اغراق آمیز است؟
چرا میپذیرم و قبول دارم كه بعضی نقشها میتوانست بهتر از اینكه میبینیم از كار دربیاید. شاید نباید از محمد رضا فروتن میخواستم با لهجه حرف بزند. من از او خواستم لهجه لری را یاد بگیرد ولی حالا میبینم كه اشتباه كردم. البته قرار بود بازیگرانی مثل بهرام رادان و هدیه تهرانی هم در این فیلم حضور داشته باشند كه متأسفانه نشد.
• چه اتفاقی افتاد كه این بازیگران حذف شدند؟
هیچ مسئله خاصی نبود. بعضیها قرارداد بستند اما در ادامه مجال همكاری پیش نیامد. بهعنوان مثال قرار بود محمد رضا گلزار نقشی را كه فرهاد قائمیان در آن حضور دارد، بازی كند. تصور كنید گلزار تبدیل به یك مرد 55 ساله شود، بسیار خب ما در گریم او را تبدیل به یك مرد میانسال میكردیم، اما صدای او را هم میتوانستیم تغییر دهیم؟ اصلا چه دلیلی داشت این كار را بكنیم.
آیا این نقش احمقانه نمیشد؟ هدیه تهرانی هم قرار بود در این فیلم بازی كند اما برای او سفر فوری به ایتالیا پیش آمد، او عذرخواهی كرد و رفت. اما فراموش نكنید كه انتخابهای ما محدود است. ما در ایران زندگی میكنیم و نمیتوانیم از آمریكا و اروپا بازیگر دعوت كنیم. من نمیتوانستم سراغ آنجلینا جولی، جنیفر لوپز یا برد پیت بروم. بضاعت ما اندك است. قرار بود یكی از نقشها را هم رضا كیانیان بازی كند اما سفر فرانسه برایش پیش آمد و او هم با عذرخواهی از طرح كنار رفت. اما برای بعضی از نقشها از ابتدا تصمیمهایی داشتم كه عملی شد مثلا كتایون ریاحی، گوهر خیر اندیش و مریلا زارعی انتخابهای اول من بودند. نقش بهار را اصلا برای مریلا زارعی نوشتم و سیده خانم خود گوهر خیراندیش بود.
• و در مورد مهناز افشار؟
من مجبور بودم یك سوپراستار را برای این نقش بگذارم تا در نقش یك سوپر استار باورپذیر باشد. به هر حال قرار بود این نقش اسب سواری كند و در سرما زیر برف برود. ما سكانسهای سختی از این نقش داشتیم كه بعضی از آنها حذف شد. اما باور كنید كه برای نقش یك سوپر استار نمیتوانستیم از بازیگر تئاتر استفاده كنیم. تماشاگر باید عمق این ماجرا را درك میكرد. اینكه وقتی یك بازیگر مطرح مثلا مهناز افشار باردار باشد چقدر وحشتناك است و چه مشكلاتی سر راه كار او بهوجود میآید. او در این فیلم یك بازی روان ارائه داده، یعنی بدون هیچ آلایشی بهخودش خیلی نزدیك بود.
قرار بود حمید رضا پگاه هم در این فیلم حضور داشته باشد كه با وجود تواناییهای بسیار این بازیگر، در نهایت در تركیب بازیگران حذفهایی صورت گرفت و این مجال فراهم نشد.
• ظاهرا در مورد بازیگردانی هم مشكلاتی بهوجود آمده بود كه سبب شد شما بعضی روزها سر صحنه حضور نداشته باشید. دلیل این مسئله چه بود؟
در این مورد هیچ مشكلی وجود نداشت. ولی گاهی من به خاطر بچه مدرسهای كه دارم نمیتوانستم از تهران خارج شوم و سر صحنه فیلمبرداری بروم. اما ظاهرا بعضی افراد از این مسئله سوءاستفاده كردند و حتی من شنیدم كه بعضی میگفتند نویسنده فیلمنامه از كار اخراج شده است. من نمیدانم بعضیها چه اصراری دارند كه به حاشیه بپردازند
مطالب مرتبط:
گزارش تصويرى جديدترين اثر «ابراهیم حاتمی كیا»
"دعوت "به بسته خبری فیلم حاتمیکیا
گفتوگو با مهناز افشار به مناسبت اكران فیلم «دعوت»
مرور کارنامه بازيگرى محمدرضا فروتن به بهانه نقش جديدش
نوشتن روی شیب تند كوه
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع : همشهری آنلاین