ژاله صامتی
به بهانه آغاز اکران این فیلم و حضور «ژاله صامتی» در نقش فرخ، با وی گفت و گویی انجام داده‌ایم. ژاله صامتی متولد فروردین 1351 در تهران است....

                                                         
به خاطر نقش «فرخ» زیر قولم زدم
«ضدگلوله» فیلمی‌ است با مضمون تقلا برای کشته شدن. در واقع بازتاب رویدادی است خلاف جریان عادی زندگی و همین حرکت در مسیر مخالف رود. ایجاد موقعیت‌های طنز کلامی‌و رفتاری تماشاگر این فیلم را به خنده وا می‌دارد. فیلمی‌در گونه یا بهتر بگوییم زیرگونه کمدی جنگ که پیش از این کمتر تجربه شده و توانسته است نگاه‌های زیاد مثبتی را به خود جلب کند. به بهانه آغاز اکران این فیلم و حضور «ژاله صامتی» در نقش فرخ، با وی گفت و گویی انجام داده‌ایم. ژاله صامتی متولد فروردین 1351 در تهران است. وی در رشته تئاتر از دانشکده هنر فارغ التحصیل شده و فعالیت هنری خود را با حضور در فیلم «دت یعنی دختر» به کارگردانی ابوالفضل جلیلی آغاز کرد. در سال ۱۳۷۳ در فیلم «دشت ارغوانی» به کارگردانی نادر مقدس انتخاب شد. صامتی فعالیت حرفه‌ای خود را با بازی در فیلم‌های سینمایی «سایه به سایه»، «از جنوب تا شمال»، «خفاش»، «آخرین نبرد»، «فرار مرگبار» و «مربای شیرین» ادامه داد و در مجموعه‌های تلویزیونی زیادی از جمله «یحیی و گلابتون»، «سفر به سرزمین ملائک»، «هتل»، «فکر پلید»، «مجتمع فرخ و فرج»، «آژانس دوستی» و «این زمینی‌ها» حضور داشت كه نقش «گلابتون» وی در كنار حسین پناهی از جمله نقش‌هایی است كه در ذهن تماشاگران باقی مانده است.

نقش «فرخ» چه ویژگی‌هایی داشت که شما را برای بازی در آن ترغیب کرد؟
بعد از خواندن فیلمنامه فیلم «ضد گلوله» احساس کردم بعد از مدت‌ها فیلمنامه‌ای خواندم که اول و آخر و میانه دارد و اوج و فرودهای آن درست و بجاست.در حالی که بسیاری از سناریوها صرفا طرح کلی هستند که در هنگام اجرا شکل و شمایل خود را پیدا می‌کنند.

منظورتان این است که نگارش فیلمنامه در حین کار انجام می‌شد؟
بله، در واقع گاهی این خود بازیگر است که با قرار گرفتن جلوی دوربین به نقش پر و بال می‌دهد.به همین دلیل است که برخی از کارگردان‌ها به سراغ بازیگرانی می‌روند که پیش از این مشابه یک نقش را بازی کرده‌اند و من سعی می‌کنم تا حد امکان با این کارگردانان کار نکنم. از سویی در یک مرحله‌ای از بازی‌ام متوجه شدم که دائما نقش‌های دوم به من پیشنهاد می‌شود و برای نقش اول کار شاید بازیگری انتخاب شده است که یا تجربه بازی ندارد یا تجربه‌اش از من کمتر است. در واقع این کارگردانان در نظر نگرفته‌اند که اگر من نقش دوم فیلم «گیلانه» را در کنار «فاطمه معتمد آریا» و به‌کارگردانی «رخشان بنی‌اعتماد» بازی می‌کنم یا برای نقش دوم در فیلم «سایه به سایه» به کارگردانی آقای ژکان حضور می‌یابم در واقع نقش دومی ‌را بازی می‌کنم که دست کمی‌از نقش اول ندارد. قصد ارزش‌گذاری ندارم و نمی‌خواهم بگویم که کدام خوب است یا بد. شاید این اتفاق به‌دلیلی نوعی سوءتعبیر به‌وجود می‌آورد یا شاید ناشی از آگاهی کم است.اما با وجود اینکه با خودم قرار گذاشته بودم دیگر نقش کوتاه بازی نکنم، احساس کردم که چارچوب این فیلمنامه درست است. اگرچه با یک نقش اول وارد عرصه بازیگری شدم، اما بازیگری نیستم که حساسیت زیادی برای نقش اول بازی کردن داشته باشم. زیرا معتقدم طول نقش اهمیتی ندارد. بلکه عرض آن و باری که در فیلمنامه به دوش می‌گیرد، مهم است.فرخ هم نقش کوتاهی بود و حتی دو، سه سکانس مربوط به آن در اصلاحیه حذف شد. اما معتقدم نقش تاثیرگذاری است.

گمان می‌کنم این سکانس‌ها به انتهای داستان و فرجام نقش بازمی‌گردد. زیرا ما در فیلم سرنوشتی برای این کاراکتر نمی‌بینیم؟
بله، سکانس پایانی به اصلاحیه خورد و کاملا حذف شد. اما با این وجود تکلیف نقش «فرخ» از ابتدا معلوم بود و اینجاست که تو احساس می‌‌کنی، مهم نیست در یک ساعت از نقش حضور داشته باشی. زیرا زمان داری که تکلیف نقش را برای تماشاگر مشخص کنی. اما چه بسا بازی در نقش کوتاه خیلی سخت‌تر هم باشد.زیرا تو به عنوان بازیگر باید نقش را طوری بازی کنی که تا آخر فیلم در یاد تماشاچی بمانی. آقای کیایی در طول کار هوشمندی زیادی داشتند و با وجود آنکه جوان هستند، می‌دانند که چه کار می‌کنند و چه می‌خواهند. همچنین حضور بازیگران توانمندی مثل آقای مهدی‌هاشمی‌و مسعود کرامتی در فیلم و بازی در کنار آنها برای من اهمیت زیادی داشت و همه اینها باعث شد زیر قولی که به خودم داده بودم، بزنم.

«فرخ» وجوه شخصیتی زیادی دارد. گاهی در عین جدیت، رفتاری با رگه‌های کمیک از خود بروز می‌دهد و گذشته از همه اینها به‌نظر می‌رسد تجربه‌ نو و تازه‌ای در کارنامه کاریتان است؟
اگر نخواهم از خودم تعریف کنم باید بگویم هیچ کدام از نقش‌هایم تا به حال شبیه هم نبوده‌اند. به همین خاطر است که کم کار هستم و هنوز هم بازیگری برایم به کار روتین تبدیل نشده است و با آن رابطه عاشقانه‌ای دارم.

ظرافت‌ها و ریزه‌کاری‌هایی در این نقش مشاهده می‌شود که می‌خواهم بدانم چه بخشی از آن ناشی از طراحی‌های شخصی «ژاله صامتی» و برآمده از نوع و جنس بازی‌اش بوده است؟
اصولا با نقش زیاد کلنجار می‌روم و قبل از قرار گرفتن جلوی دوربین باید نقش را روتوش کرده باشم. حتی چند اتود می‌زنم تا کارگردان یکی از آنها را تایید کند. خوشبختانه در این فیلم بین من و آقای «مصطفی کیایی» كارگردان، هم فکری وجود داشت و نوع نگاهمان به طنز در یک راستا بود. هر دو به نقش اشراف داشتیم. ایشان از طریق شخصیت‌پردازی و من هم از طریق نوع بازی‌ام نظراتمان را با هم چفت کردیم. من همان قدر نقش را پردازش کردم که نقش خوب نوشته شده بود و تعریف درستی داشت.

فارغ از قیاس‌هایی که بین «ضدگلوله» و فیلم سینمایی «لیلی با من است» می‌شود به نظر می‌رسد این فیلم در تاریخ سینمای جنگ کمتر تجربه شده بود. در واقع «ضدگلوله» فیلمی‌است که حالات غم و شادی را توامان در بیننده بر می‌انگیزد و تا پایان داستان این وضعیت را در او حفظ می‌کند. ارزیابی خودتان از این فیلم چیست؟
«ضدگلوله» یک فیلم بی‌ادعا، صادق و آرام است که زندگی به شدت در آن جریان دارد و این مسئله مدیون عوامل فیلم و خود آقای کیایی است. فکر می‌کنم، فیلم در مجموع بسیار قابل‌قبول و باورپذیراست و 80 درصد توقعات تماشاگر را برآورده می‌کند. در واقع زندگی بیش از بازی درفیلم جریان دارد. به همین دلیل است آدم‌ها آن را دوست دارند و ما می‌بینیم که تماشاچی پس از پایان فیلم از سالن خوشحال بیرون می‌آید.

البته برترین کمدی سال هم لقب گرفته است؟
کمدی شرح لحظه‌ها و اتفاقاتی است که برای دیگران خنده دار است. در حالی که آن حوادث در لحظه وقوع برای خود ما خنده‌دار نبوده است. برای مثال اتفاق ساده زمین خوردن را در نظر بگیرید. وقتی زمین می‌خورید اطرافیان تان می‌خندند در حالی که ممکن است این اتفاق برای شما دردآور باشد.

دوستی می‌گفت در واقع کمدی، ماحصل عبور از بحران است و پشت سر گذاشتن این بحران خنده ای در ما برمی‌انگیزد؟
کمدی موجود در این فیلم هم همین طور است. برای همه ما در زندگی لحظه‌های دردآوری اتفاق می‌افتد که وقتی بعدها به آن مراجعه می‌کنیم و یادمان می‌آید به آنها می‌خندیم.

در این فیلم سعی نشده نظیر نمونه‌های مشابه آن یک فضای ماورایی و اسطوره‌ای برای آدم‌های جنگ ترسیم شود. به ویژه در پایان فیلم که می‌بینیم، «سلیم» باز هم به کار سابق خود یعنی تکثیر سی‌دی بازمی‌گردد. درواقع تحولی معنوی که توی ذوق بزند، به این کاراکتر تحمیل نشده است؟
اساسا انتهای این داستان نقطه عطف فیلم و فیلمنامه است. اگرچه ممکن است آدم‌های این قصه نسبت به گذشته خود تغییراتی کنند، اما معصوم نیستند که هرگز دچار اشتباه نشوند و پس از جبهه اتفاق خارق العاده ای برای سلیم رخ نمی‌دهد و جبهه تنها دوره ای از زندگی او بوده است.

حتی انگیزه اولیه او برای ورود به این جبهه هم بهانه ای کاملا زمینی و ساده و در واقع علاقه به همسرش بوده است؟
بله و او برای خوشحال کردن همسر خود به جبهه می‌رود. به نظر من رابطه سلیم و فرخ در این فیلم بسیار عاشقانه به تصویر کشیده شده است. از طرفی هم این احتمال وجود داشت که اگر سلیم دچار بیماری نمی‌شد به جبهه نمی‌رفت. اما در نهایت می‌بینیم که این کار را می‌کند. اما شهید نمی‌شود. باز می‌گردد و روند قبلی زندگی‌اش را از سر می‌گیرد.در واقع ویژگی اصلی فیلم سینمایی «ضد گلوله» متحول نشدن شخصیت سلیم است.

آیا بخش حذفی نقش‌تان از نظر کمی‌یا کیفی به کار لطمه زده است؟
این بخش به‌لحاظ کمی‌حجم چندانی نداشت. اما در بحث کاراکتر شناسی باید گفت که فرخ فردی است كه در جریان جامعه حضور دارد. در بحبوحه سال‌های 60 خانم‌ها به دور هم و با هم بودن قائل بودند و هر اتفاقی در جامعه می‌افتاد به‌نوعی در آن مشارکت داشتند. در دوره کنونی هم امثال فرخ در جریان جامعه همان زنانی هستند که سریال‌های خارجی شبکه‌های ماهواره ای را دنبال می‌کنند. سرنوشت فرخ در پایان فیلم هم در همین راستا نشان داده شده بود.

به نظر من این فیلم توانسته بود این تغییر یا تعدیل ارزش‌ها یا گاه موضع گیری‌های منطقی در برابر امور نوپدید را به خوبی نشان دهد؟
همین طور است. زنانی مثل «فرخ» کسانی هستند که دائما می‌گویند حوصله مان سر می‌رود و من هیچ وقت متوجه نمی‌شوم که چطور ممکن است در شرایط امروزی حوصله‌شان سر برود. زنان مثل او در شبکه‌های ماهوراه‌ای برنامه علمی‌یا تاریخی نگاه نمی‌کنند بلکه برای گذراندن وقت به سراغ سریال‌ها می‌روند و از این طریق وارد جریان زندگی آدم‌های سریال یا همراه شدن با جریان جامعه می‌شوند.

بعد از بازی در فیلم سینمایی «ضدگلوله» فعالیت‌های دیگری هم در تئاتر، سینما یا تلویزیون دارید، از فعالیت‌های اخیرتان بگویید؟
امسال اولین سالی بود که من از اول فروردین فیلمنامه به دستم رسید و پیشنهادهای زیادی داشتم که بسیار بد بودند.جالب است بدانید که من با تعجب از یکی از آنها پرسیدم چطور مجوز گرفته‌اید. متاسفانه داریم به عقب بر می‌گردیم. به ملودرام‌های سال‌های 60 که شاید آن زمان موفق بوده‌اند. اما آدم‌های امروز ما با سواد شده‌اند و ذائقه شان تغییر کرده است و نمی‌توانیم آنها را به چهل سال قبل بازگردانیم. متاسفانه حدود یک‌سال و نیم است که به دلیل مشغله‌های شخصی نتوانسته‌ام در تئاتر بازی کنم. در حالی که دو، سه پیشنهاد خوب هم داشته‌ام. همیشه سعی می‌كنم حداقل در سال یک اجرای تئاتری داشته باشم.


گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
  
منبع: tehrooz.com


مطالب پیشنهادی:

رضا صادقی از دلایل حضورش در فیلم بی خداحافظی می گوید
این ستاره های سینما در کودکی بیش فعال بودند!
پرفروش های سینما از سال 85 تا 91 +عکس
گفتگو با داریوش ارجمند و پسرش امیر یل
بازیگرانی كه لباس روحانی بر تن كردند!