چارچنگولی با چند بازیگر طنز تلویزیونی و شوخیهای دم دستی در صدر جدول اكران است.
مبتذل شاید فقط به خاطر اهمیت صحنهها بود كه روز تعطیل هیچ سینمایی بلیتش را نداشت. غیر از این صحنههای مبتذل، فیلم هیچ چیز دیگری را نداشت كه بخواهد پرفروش ترین فیلم عامه پسند این دوره اكران باشد. در آن نه از اتفاقات خیلی خنده دار خبری هست، نه از ماجرای عشقی جذاب؛ همه چیز آنقدر تاسف برانگیز است كه حتی جمعهایی را هم كه فقط برای خنده و پر كردن به سینما میروند، نمیخنداند.
تیتراژ تابلو
فیلم با نمایش یك صف شروع میشود. یك صف از قیافههای خیلی تابلو با موهای سیخ سیخ كه نیروی انتظامی آنها را از مهمانیها جمع كرده است.
اول فیلم تیتراژ ندارد؛ مثل بعضی از فیلمهای روشنفكری خارجی، بدون تیتراژ ابتدایی شروع میشود و به جایش آخر فیلم، یك تیتراژ با ترانه ای كه مثلا به داستان فیلم ربط دارد، تو این مایهها كه "بزار بهت بچسبم" پخش میشود.
اول فیلم تیتراژ ندارد؛ مثل بعضی از فیلمهای روشنفكری خارجی، بدون تیتراژ ابتدایی شروع میشود و به جایش آخر فیلم، یك تیتراژ با ترانه ای كه مثلا به داستان فیلم ربط دارد، تو این مایهها كه "بزار بهت بچسبم" پخش میشود.
موسیقی متن
كسی به اسم آهنگساز به خودش زحمت نداده برای فیلم چیزی بسازد. موسیقی فیلم محدود میشود به آهنگهای لس آنجلسی ای كه توی بازداشتگاه خوانده میشوند. البته چیزهای بیربط دیگری هم هست؛ مثل تنبك زدن موقع آمدن فتحعلی اویسی و... در حالت كلی، تنها كار موسیقی فیلم، تیتراژ پایانی آن است.
كسی به اسم آهنگساز به خودش زحمت نداده برای فیلم چیزی بسازد. موسیقی فیلم محدود میشود به آهنگهای لس آنجلسی ای كه توی بازداشتگاه خوانده میشوند. البته چیزهای بیربط دیگری هم هست؛ مثل تنبك زدن موقع آمدن فتحعلی اویسی و... در حالت كلی، تنها كار موسیقی فیلم، تیتراژ پایانی آن است.
خلاقیت
تنها نكته مثبت فیلم، نحوه اتصال دست مشترك 2 برادر است؛ كاری كه از اول تا آخر فیلم رویش مانور میدهند تا همه نفهمند چه زحمتی برای آن كشیده شده. 10 دقیقه اول فیلم، برادرها جلوی پلیس لخت میشوند، انتهای فیلم هم میروند حمام و باز هم شانه به هم چسبیده شان را نشان میدهند. در صحنه یكی از پارتیها، اتفاق عجیبی میافتد. تمام آدمها با حالات مختلف ثابت ماندهاند و فقط برادرها و بهاره رهنما و پدرش حركت میكنند. اولش به نظر میرسد شاید برای این است كه نمیتوانند این صحنهها را پخش كنند اما بعد كه همه حركت میكنند، دست ملت میآید كه این نوآوری فیلم است. اواخر فیلم در مراسم ختم شهرام، صورت او در عكس چشمك میزند و میخندد.
تنها نكته مثبت فیلم، نحوه اتصال دست مشترك 2 برادر است؛ كاری كه از اول تا آخر فیلم رویش مانور میدهند تا همه نفهمند چه زحمتی برای آن كشیده شده. 10 دقیقه اول فیلم، برادرها جلوی پلیس لخت میشوند، انتهای فیلم هم میروند حمام و باز هم شانه به هم چسبیده شان را نشان میدهند. در صحنه یكی از پارتیها، اتفاق عجیبی میافتد. تمام آدمها با حالات مختلف ثابت ماندهاند و فقط برادرها و بهاره رهنما و پدرش حركت میكنند. اولش به نظر میرسد شاید برای این است كه نمیتوانند این صحنهها را پخش كنند اما بعد كه همه حركت میكنند، دست ملت میآید كه این نوآوری فیلم است. اواخر فیلم در مراسم ختم شهرام، صورت او در عكس چشمك میزند و میخندد.
شوخیهای آبكی
خیلی سعی شده فیلم خنده دار از آب دربیاید اما نتیجه اصلا موفقیت آمیز نیست. لهجه بد بهاره رهنما كه حرف "ر" را درست تلفظ نمیكند، بیشتر حال آدم را بد میكند. تا اینكه فیلم را خنده دار از آب دربیاورد. شوخی "من احمد هستم نه بهرام" كه تا آخر فیلم بدون اینكه خنده كسی را دربیاورد از رضویان شنیده میشد و اشتباه خواندن شعرها هم به همان بدی لهجه بهاره رهنما بود. قیافه نخراشیده اسمال – برادر قصاب دوقلوها- و شوخی "قدقد" ی ای كه عمو و دایی بچهها با هم میكردند هم كسی را به خنده نمیانداخت.
خیلی سعی شده فیلم خنده دار از آب دربیاید اما نتیجه اصلا موفقیت آمیز نیست. لهجه بد بهاره رهنما كه حرف "ر" را درست تلفظ نمیكند، بیشتر حال آدم را بد میكند. تا اینكه فیلم را خنده دار از آب دربیاورد. شوخی "من احمد هستم نه بهرام" كه تا آخر فیلم بدون اینكه خنده كسی را دربیاورد از رضویان شنیده میشد و اشتباه خواندن شعرها هم به همان بدی لهجه بهاره رهنما بود. قیافه نخراشیده اسمال – برادر قصاب دوقلوها- و شوخی "قدقد" ی ای كه عمو و دایی بچهها با هم میكردند هم كسی را به خنده نمیانداخت.
سفید و سیاه بودن شخصیتها
برادر اعتدال- برادر كوچك دو قلوها- كه از كارهای برادرهایش شاكی میشود و مهران رجبی كه آخرش واسطه میشود و مشكل را حل میكند تنها شخصیت سفید داستان بودند. البته نامزد احمد هم خیلی بی ربط، شخصیت مثبتی دارد. 2 برادر دو قلوها كاملا سیاه هستند اما یكی از این طرف و دیگری از آن طرف؛ البته شخصیت سیاه احمد یا بهرام واقعی درنیامده و معلوم نیست افراطی است یا تفریطی.
نتیجه اخلاقی قرار است فیلم نشان بدهد افراط و تفریط كار بدی است، نباید مهمانی شبانه رفت، نباید موها را سیخ سیخ درست كرد، نباید لباس اجق وجق پوشیده و از آن طرف هم نباید با صدای یك دف از خود بیخود شد، نباید همه چیز را به مشیت الهی ربط داد و نباید برای بهتر كردن زندگی هیچ تلاشی نكرد.
عشقهای خركی
2 تا عشق بی مصرف در فیلم وجود دارد. عشق ملوسك و میمنت به شهرام (شفیعی جم) و احمد(رضویان)، اتفاق خاصی را در فیلم شكل نمیدهد. روزهای زوج كه تصمیم گیری برنامه روزانه دو قلوها با شهرام است، ملوسك حضور زیادی دارد اما برعكسش این طور نیست؛ میمنت در فیلم نقش چشمگیری ندارد. اتفاقهای عشقی فیلم نقش چشمگیری ندارد. اتفاقهای عشقی بیشتر حول ملوسك و شهرام جریان دارند. این وسط، فقط اكشن فیلم یعنی حمایت شهرام از احمد به خاطر غیرت(!)، در رابطه با عشق میمنت و احمد میافتد.
میخواستیم یكی از شوخیهای مبتذل فیلم را بگذاریم، اما دیدیم نمیتوانیم؛ اینجا كه سینما نیست!
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: مجله همشهری جوان/ شماره 194
بازنشر اختصاصی سیمرغ
مطالب مرتبط:
جدیدترین عکسها از فیلم "چارچنگولی"!!
اولین تجربه، اما موفق...
توقف اكران «چارچنگولی» و «دلداده» و نمايش «سهمگمشده» در گروه فرهنگی