نگاهی به چند فیلم كوتاه به نمایش درآمده در جشنواره فیلمهای انساندوستانه (آسا)
اولین جشنواره فیلمهای انساندوستانه (آسا) سه شنبه هفته گذشته 8 اردیبهشت در سینما فلسطین كار خود را آغاز كرد و روز جمعه11 اردیبهشت به كار خود پایان داد. جشنوارههای موضوعی مانند آسا در سالهای اخیر به فضای مناسبی برای نمایش فیلمهای كوتاه، مستند و تجربی تبدیل شدهو فیلمهایی كه اغلب امكان نمایش از تلویزیون یا دیگر رسانهها و مطرح شدن در جشنوارههای حرفهای را ندارند با نمایش در چنین فضایی محك میخورند و در معرض قضاوت هیاتهای داوری و نیز مخاطبان قرار میگیرند.
البته چنین جشنوارههایی همواره با مشكل مهمی به نام «مخاطب» مواجه هستند و مثلا در چند سئانس روز پنجشنبه مجموع افراد حاضر در سالن كمتر از ده نفر بود. صرف نظر از این مساله فیلمهای به نمایش در آمده در این جشنواره ویژگیهای قابل توجهی داشت كه در مطلب ذیل تلاش شده به برخی از این ویژگیها پرداخته شود.
«ته م» كارگردان: حامد میرگساری
فیلم داستان سادهای را روایت میكند. در یكی از مزرعههای كردستان بمبی كشف میشود و این بمب و نحوه برخورد چند كودك، یك مرد و یك دختربچه كه ظاهرا یكی از پاهای خود را بر اثر انفجار بمبی مشابه از دست داده داستان را شكل میدهد. یكی از ایدههای فیلم در برخورد كودكان با این بمب، كشیدن سبیل با استفاده از دوده آن برای یكدیگر است. در نهایت كودكان با قرار دادن این بمب در مسیر آب چشمه، از آن به عنوان یك لوله آب استفاده میكنند و با حضور دختر بچه بر سر چشمه، فیلم به پایان میرسد.
فیلمساز در این اثر استفاده خوبی از موسیقی و صدا كرده است. شنیدن صدای حركت هواپیماها و نیز رژه سربازان در بخشهای مختلف فیلم بر زیبایی آن میافزاید.
«قایقی خواهم ساخت» كارگردان: مریم اورنگ
داستان درباره 3 پسربچه بازیگوش و شیطان است كه به دلیل شیطنتهای مكرر، از سوی پدر كه باغبان و سرایدار است در اتاق زندانی میشوند. ظهر گرم تابستان است و آب تنی دیگر بچهها در حوض آنها را سر ذوق میآورد. در نهایت یكی از آنها لگنی را از آب حوض پر میكند و با آوردن آن به داخل اتاق بازی كودكانهای را شكل میدهد. فیلم با استفاده از موسیقی یوهان سباستین باخ تلاش كرده تا به این رفتار بچهها جنبهای سمبولیك و نمادین بدهد. در پایان فیلم كودكان محصور در اتاق به شكلی نمادین در حاشیه رودخانهای بزرگ میدوند اما این فضاسازی به نظر بیهوده و غیر قابل هضم است و به هیچ وجه جنبه نمادینی را در ذهن تداعی نمیكند. فیلم میتوانست اثری ساده و صمیمی باشد و این پیچیدگی امتیازی برای آن محسوب نمیشود.
«خدا میبیند» كارگردان: رضا جمالی
فیلم نمونه قابل قبولی از یك اثر كوتاه بومی است. داستان فیلم درباره جوانی است كه پس از سالها به روستای خود در اردبیل باز میگردد. او قرار است به سفر حج برود و حالا آمده تا از برخی افراد روستا حلالیت بگیرد. یكی از آنها مردی است كه 15 سال قبل این جوان سرش را شكسته و مزرعه او را آتش زده و دیگری فردی است كه جوان فیلم در كودكی با ضربهای كه به سرش زده باعث شده تا چشمش دچار آبریزش دائمی شود و حالا دیگر كسی به او دختر نمیدهد.
شروع فیلم در آبگرم است و در همین محل میان جوان و مردی میانسال درگیری رخ میدهد. بعد از این صحنه است كه جوان برای خروج از آب گرم لباس میپوشد و ما متوجه میشویم او روحانی است.
فیلم طرح و توطئه و گرهافكنی خوبی دارد. بخش مهمی از انرژی روحانی جوان صرف یافتن همسری برای مرد جوان میشود و در نهایت نیز با ورود پزشكی به روستا مشكل مرد جوان حل میشود. قابهای تصویری زیبا و چشمنواز تصویری بهشت گونه را در فیلم ایجاد میكند كه در كنار موضوع معنوی و بازی خوب بازیگران تماشای این فیلم را به كاری لذت بخش تبدیل میكند.
«مادرهای برفی» كارگردان: پیمان كریمی
یكی از مهم ترین ویژگیهای فیلمسازان كوتاه توجه به فضاهای بومی است و چنین نكتهای در اغلب موارد به یكی از جذابیتهای چنین آثاری تبدیل میشود. عروس برفی نیز در فضایی بكر و طبیعی رخ میدهد. داستان درباره دختری نوجوان و پدرش است كه در كلبهای جنگلی زندگی میكنند. آنها چند گوسفند دارند كه روزی یكی از گوسفندان توسط گرگ دریده میشود. گوسفند بینوا ساعتی قبل برهای را به دنیا آورده كه نمیتواند از گوسفندان دیگر شیر بخورد. دختربچه تلاش میكند تا با شیوههای مختلف به بره شیر دهد و بعد از شكست در این زمینه، روزی پوست گوسفند مرده را بر روی گوسفند دیگری میكشد و با بستن آن بره را گول میزند. فیلم چند صحنه خوب و تاثیرگذار دارد كه با توجه به بازی برهای كوچك در این صحنهها بسیار خوب و تاثیرگذار از آب درآمده است. یكی از صحنهها جایی است كه بره در كنار پوست مادرش حالتی غمگین به خود میگیرد. دیگری هم مربوط به بخش پایانی است كه بره به سمت گوسفند هجوم میآورد و با ولع خاصی شروع به خوردن شیر میكند. نمیدانیم این صحنهها با چه تمهیدی به تصویر كشیده شده اما هرچه بوده بسیار خوب و موثر از آب درآمده است.
«راه ناتمام» كارگردان: شاهین تقی خانی
ساخت فیلم درباره موضوع مخاطره آمیزی مانند «كشف و خنثیسازی مینهای عمل نكرده» موضوعی بسیار جذاب و قابل تامل است و چنین سوژهای قابلیتهای خوبی را در اختیار فیلمساز برای ساخت اثری هنرمندانه قرار میدهد.
فیلم راه ناتمام تلاش میكند تا از زوایه نگاه فردی كه برای گذراندن دوره سربازی به مناطق مرزی رفته، به شخصیتهای اصلی خود نزدیك شود، ضمن آنكه از نامه نیز به عنوان یك شیوه بیان اطلاعات استفاده میكند. فیلم استفاده مناسبی از موسیقی و صدا كرده است، اما جز چند صحنه آغاز فیلم، به زندگی سربازان و افرادی كه چنین كاری را انجام میدهند، نزدیك نمیشود و آنها را از دور روایت میكند. تلاش فیلم بیشتر معطوف به نگاهی عاطفی احساسی است و به نظر میرسد از همه ظرفیتهای موجود در چنین موضوعی استفاده نكرده است حال آنكه به نظر میرسد چنین سوژهای از مواردی است كه كمتر فرصت پیش میآید تا فیلمسازان دیگر نیز سراغ آن بروند.
«آن مرد كیست» كارگردان: مهناز ركنی
پیش از تماشای این فیلم، تصورم از مرحوم جبار باغچه بان این بود كه اهمیت او تنها به این مساله محدود میشود كه وی اولین موسس مدرسه كر و لالهاست، اما دیدن فیلم «آن مرد كیست» اتفاق مباركی بود كه سبب شد با خدمات مختلف این پیرمرد زحمتكش آشنا شوم.
فیلم از نگاه اولین زوج مدرسه باغچه بان به مرور زندگی این شخصیت میپردازد. مصالحی كه در اختیار فیلمساز است، محدود به تعدادی عكس، مقداری فیلم قدیمی و نوار سخنرانی میشود كه در طول فیلم شنیده میشود. فیلم به ما میگوید كه باغچه بان اولین فردی است كه گردش علمی را در آموزش و پرورش به وجود میآورد. آموزش ساده الفبا و درست كردن كاردستی نیز از دیگر ایدههایی است كه گسترش آن در آموزش و پرورش با تلاش او صورت میگیرد. این شخصیت علمی زندگی پر فراز و نشیبی دارد و در هیچ مقطعی از زندگی از تدریس و دانش آموختن به دیگران دست نكشیده است و حتی زمانی هم كه به زندان میافتد با آموزش زبان فارسی به زندانیان بی سواد حركتی را آغاز میكند كه در نهایت به بیرون انداختن او از زندان ختم میشود.
آن مرد كیست، فیلم خوش ساختی است و شاید بتوان آن را بهعنوان نمونهای از فیلمهای خوب شخصیت محور مثال زد.
«بابا آب داد» كارگردان: مهدی جعفری
فیلمهای بلند و كوتاه معمولا به علت خاصی مورد توجه قرار میگیرند؛ اما به نظر شما در فیلمی 3 دقیقهای چه نكتهای باید نهفته باشد كه مخاطب از تماشای آن لذت ببرد؟
این مساله چیزی جز یك سوژه خوب و دلنشین نیست و این همان اتفاقی است كه در فیلم بابا آب داد رخ میدهد. فیلم درباره پسر بچهای است كه فراموش كرده مدادش را همراه خود به كلاس درس بیاورد. معلم او را دعوا میكند، پسربچه گریه میكند و یكی از همكلاسیهایش با تراشیدن دو سر مداد و شكستن آن از وسط، دو مداد كوچك به وجود میآورد و به همین سادگی و زیبایی فیلم به پایان میرسد.
«رقص دنیا» كارگردان: عبدالرضا فیروزان
رقص دنیا ساخته كارگردانی است كه پیش از كارگردانی این اثر، تجربههای مختلفی را به عنوان دستیار كارگردان داشته است. فیلم، قصه دو دختر بچه را روایت میكند كه با هم همكلاس هستند. مادر هر دوی آنها شاغلند و سرپرست خانوار محسوب میشوند. روزی یكی از آنها عكسی از شهربازی را به دیگری نشان میدهد كه در آن با عروسكی بزرگ عكس انداخته است.
كنجكاوی دختر دیگر سارا برای عكس انداختن با آن عروسك و تصور او از این مساله كه دایی اش داخل این عروسك است، سبب میشود تا روزی به بهانه رفتن به اردوی مدرسه، به محلی برود كه این عروسك در آن قرار دارد. در همین محل غافلگیری جدی فیلم رخ میدهد و دختربچه متوجه میشود فردی كه داخل عروسك است، مادرش است.
فیلم ایده درخشانی دارد و ویژگی مهم آن این است كه بر خلاف فیلمهایی با این موضوع، به هیچ وجه بوی فقر نمیدهد. كارگردان تلاش كرده تا با رنگ آمیزی فضا و استفاده از رنگهای متنوع در صحنه و لباس تا حدود زیادی فضای غم انگیز و تلخ فیلم را كاهش دهد، اما در پایان پرگویی فیلم به آن لطمه میزند و به جای آنكه فیلم در نقطه اوج خود به پایان برسد، با نمایش حضور دختربچه در كنار مادر و نیز كشف سرنوشت دایی در فیلم، از تاثیر كوبنده خود بر مخاطب كم میكند.
احترام سینما به حرمت انسانی
شاید بسیاری از مخاطبان چنین مطلبی با شنیدن نام «جشنواره فیلمهای انساندوستانه» تعجب كنند و با خود بگویند: مگر ممكن است فیلم یا جشنوارهای انساندوستانه نباشد؟
احترام سینما به حرمت انسانی
شاید بسیاری از مخاطبان چنین مطلبی با شنیدن نام «جشنواره فیلمهای انساندوستانه» تعجب كنند و با خود بگویند: مگر ممكن است فیلم یا جشنوارهای انساندوستانه نباشد؟
در میان فیلمهای مختلفی كه در سینمای دنیا ساخته میشود، آثار فراوانی وجود دارد كه با محور قرار دادن ماجراهایی از جنس و چاشنی خشونت تلاش میكنند تا از چنین عناصری برای روایت داستان خود بهره بگیرند. در نقطه مقابل فیلمهای زیادی نیز وجود دارند كه با تاكید بر كرامت انسانی تلاش میكنند تا تصویر بهتری از جهان به مخاطب خود ارائه كنند.
جشنواره فیلمهای انساندوستانه در نخستین دوره برگزاری خود 10 هنرمند سینمای ایران را نیز به عنوان سفیران این جشنواره به عنوان پیام آوران صلح و دوستی ایران در جهان معرفی كرد. علیاشرف مجتهد شبستری، رئیس دفتر امور فعالیتهای انساندوستانه سازمان ملل متحد درخصوص برگزاری این جشنواره میگوید: در دنیای كنونی، فجایع انسانی زیادی مانند فقر و جنگ رخ میدهد. طی 2 دهه گذشته تعداد بلایای طبیعی از 200 به 400 فقره رسیده است. در 4 سال قبل نیز این حوادث بر زندگی بیش از 200 میلیون نفر تاثیر گذاشته است. گزارشها حاكی از آن است كه تغییرات طبیعی روی كشاورزی اثر گذاشته و موجب فقر شده است. بیم آن میرود كه با این مشكل حدود 100 میلیون نفر دیگر با فقر روبهرو شوند. متاسفانه در این بلایا تعداد تلفات زن بیش از مردان بوده است. پس از جنگها، زنان قربانیان خشونت میشوند و كرامت انسانها در جنگها پایمال میشود. زمانی كه چنین فجایعی رخ میدهد، چشم انسانها به سازمان ملل است و ما نمونه یاریرساندن و ابراز همدردی بینالمللی را در زلزله بم شاهد بودیم.
از طرفی تمام ادیان و مذاهب تعلیمات زیادی در مورد مهربانی به انسانها دادهاند. بدون شك ایرانیان اولین كسانی بودند كه پیرو مهربانی بودند. فرهنگ و ادبیات ایرانی از عاطفه و مهربانی پر است. عرفان ایرانی هم سرشار از معرفت بیهمتاست. اوج انساندوستی ایرانیها را میتوان در شعر «بنیآدم» سعدی یافت.
این جشنواره از مرداد سال قبل فعالیت خود را آغاز كرد و در 3 بخش مستند، داستانی و انیمیشن و با 3 موضوع دایرههای دوستی، سایههای سفید و معنویت و تمدن برگزار شد. از میان 700 اثر رسیده به دبیرخانه 140 اثر وارد بخش مسابقه شد و آثاری هم به عنوان كارهای برجسته از سینماگران داخلی و خارجی به صورت فیلمهای بلند نشان داده شد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
مطالب پیشنهادی:
درباره فیلم مستندی که 2 میلیارد نفر بیننده داشت
همراه با خاطرههای پوریا شکیبایی از حمید هامون
10 فیلم پر فروش سال 88 چه فیلمهایی خواهند بود؟
منوچهر آذری از جوانهای امروزی میگوید!
گزارش اختصاصی از جزئیات سفر سینماگران آمریکایی به ایران