فیلمی که رسالت آن را ملغمه ای از توهین های رکیک دانست!
محمد عمرانی در سایت روزنامه رسالت متنی را درباره فیلم سینمایی گشت ۲ نوشت.

نقد روزنامه رسالت بر فیلم گشت 2!

 این متن به این شرح است:

سینمادوستان، خوب به خاطر دارند که سال ١٣٩٠ نام دو فیلم، دهان به دهان می‌گشت و خیلی‌ها در صف اکران منتظر تهیه بلیت سینما برای تماشای این دو اثر بودند؛ اولی “زندگی خصوصی” اثر محمدحسین فرح‌بخش و دومی “گشت ارشاد” ساخته سعید سهیلی بود. اکران فیلم اما چندان به طول نینجامید. تنها چند روز از نمایش یازدهمین اثر این کارگردان گذشته بود که خبر توقیفش رسانه‌ای شد. بعد از توقف پخش ناگهانی، اکران فیلم در شهرستان‌ها متوقف شد و به ‌طور محدود چند هفته‌ای به نمایشش ادامه داد.
سعید سهیلی متولد سال ۱۳۳۸ در تربت حیدریه است که فعالیت در سینما را با نوشتن فیلمنامه فیلم “توفان شن” آغاز و پس از آن فیلم “مردی شبیه باران” را ساخت و دو سال بعد ضمن نوشتن فیلمنامه “مردی از جنس بلور” کارگردان این فیلم هم بود و گشت ارشاد ۲ که حالا گشت ۲ نام گرفته، دوازدهمین اثر این کارگردان و فیلمنامه‌ نویس است. سعید سهیلی فعالیت هنری خود را از حوزه هنری خراسان با تئاتر و فیلمسازی آغاز کرد. «گشت ارشاد» یکی از جنجالی ترین آثار چند سال اخیر سینمای ایران بوده است. اثری که در آغاز اکران با محدودیت های بسیاری مواجه شد که در نهایت منجر به پایین آمدن آن از پرده اکران شد. این فیلم مدتی بعد به شبکه نمایش خانگی وارد شد اما در این مرحله هم توفیقی کسب نکرد.

 

تفاوت های داستان گشت ارشاد1 و گشت2

“گشت ارشاد ۱” به دلیل دست گذاشتن روی سوژه ای مناقشه برانگیز درجامعه، قصه ای جذاب با موقعیت های خنده آور برای تماشاگر بود. اما این بار و در فیلم “گشت ۲” از داستان پیشین تنها همان گروه سه نفره باقی مانده اند و ماجرا به گونه ای دیگر رقم می خورد و قصه به سرعت و معمولی به پایان می رسد. گروه قدیمی دوباره تشکیل می شود. عباس و حسن و عطا مدتی دنبال کار می گردند اما موفق نمی شوند و تصمیم می گیرند مسیر گذشته شان را به شکلی دیگر پیش ببرند و اتفاقات داستان از همین جا آغاز می شود. عباس و حسن پس از ۵ سال از زندان آزاد می شوند و به سراغ دوست دیگرشان یعنی عطا می روند که مدت ها در کما بوده است. آنها تصمیم می گیرند گذشته خود را فراموش کنند و شغلی آبرومند اختیار کنند اما در این راه موفق نمی شوند و…در طول داستان شوخی ‌های سرگرم کننده ‌ای از رفتارهای این سه نفر دیده می‌شود که مخاطب را به خنده وامی‌دارد، دیالوگ ها به اندازه قسمت قبل طنزآمیز نیست و هدف سازنده بیشتر بازی گرفتن از این تیپ‎های آشنا، لااقل برای توده‎ مردم، و نزدیک شدن به خطوط قرمز رسانه‎ ای، عاملی تجاری است تا اینکه فیلمساز خواسته باشد دست به یک نقد اجتماعی همه جانبه بزند.

 

مظلوم نمایی و تحریک احساسات تماشاگر

اشاره ها و کنایه های شعاری و بی پرده هم بخشی از روند فیلمنامه سهیلی در”گشت ۲” است که برای خودش حرف دارد و عموما روایتی که مشکلات اجتماعی را به هر شکلی بیان کند که اندک جذابیتی داشته باشد، با اقبال رو به رو خواهد شد و اوج این اتفاق در پلانی به چشم می خورد که عباس به علت پرداختن به کار رمّالی دوباره بازداشت می شود. این سکانس نشان دهنده نوعی بی عدالتی اجتماعی است با این مضمون که اول باید کله گنده های گناهکار را مجازات کنید، بعد خلافکاران کوچک را. ناگفته نماند که این ترفند، به جای نقد بیشتر، جنبه مظلوم نمایی و تحریک احساسات در تماشاگر را دارد، هرچند به علت طنز بودن شاید یافتن روابط علت و معلولی در داستان، غیر منطقی به نظر برسد اما باید از نویسنده داستان پرسید که این سه نفر چرا به جای دغل بازی هیچ وقت با جدیت به دنبال یک شغل و کار مناسب نرفته اند؟



«گشت ارشاد» از الگوهای مد روز سینمای

سطحی گرا پیروی می کند که تنها در اندیشه، قلقلک دادن غرائز مخاطب است و این در حالی رخ می دهد که بعضا چنین آثاری ادعای پیام های اخلاقی را هم در خود دارند اما به چیز خاصی پایبند نیستند و در سینمایی که آثاری چون “سلام بمبئی” جزء رکوردداران فروش هستند، این فیلم هم خوب می فروشد.
ناگفته نماند که «گشت ۲» در مقایسه با «گشت ارشاد» یک عقبگرد آشکار محسوب می شود. فیلمنامه این اثر ملغمه ای از تمام شوخی های رکیک اجتماعی است که سازنده بدون اینکه کارکردی در جریان داستان داشته باشد تا جایی که امکان داشته این جوک ها را در فیلم گنجانده است تا شاید لبخندی از سر ناچاری بر لب تماشاگر بنشاند.

 

جریاناتی که نتوانستند فیلم را از قید کلیشه برهانند!

بخش دوم داستان «گشت ارشاد» که در ادامه همان خط اصلی شکل می‌گیرد ایده ماورایی است که به فیلم تزریق می‌شود. کاراکترعطا می‌تواند اتفاقاتی را حدس بزند یا بهتر بگوییم وایپ کند. (وایپ یک ویژگی متافیزیکی است). این ایده وایپ کردن از دل یک شرایط عجیب بیرون می‌آید و ایده بسیار جالبی است، اما در فیلمی کمدی که در پی بیان انتقادات اجتماعی کاملا سطحی است جور در نمی‌آید. فیلم، قصه خود را با این ایده جالب خوب پیش می‌برد اما همسایگی این سه مرد با سه دختر جوان و معاشرت‌های کلیشه‌ای، غذا بردن به خانه یکدیگرو ارتباطاتی از این دست به قصه اصلی ضربه می‌زند. فیلم از اساس داعیه انتقادات اجتماعی دارد. از زندانیانی که صاحب منصب و مفسد اقتصادی به شمار می‌روند و عباس با آن‌ها شوخی می‌کند، بگیرید تا اینکه دانشجویان برای امرار معاش و درآوردن هزینه زندگی شان باید در جای بدی زندگی کنند و به دوره ‌گردی روی بیاورند. فیلمساز می‌خواهد اعتراض کند اما اعتراض را بلد نیست و بدون هیچ تأثیری فراموش می‌شود. اعتراض سطحی مثل عربده‌های عباس پس از دستگیری است که؛ «ما مگه چی کار کردیم و برید دونه گنده‌هایی را بگیرید که…»

 

شوخی های رکیک و بار کمدی

در این فیلم نه از داستان خبری است و نه از کمدی پر مغز که با خلق موقعیت و بسترسازی مناسب، این اثر را در ذهن مخاطب ماندگار نماید. فیلمنامه بیشتر شبیه اپیزودهای مختلف از داستان های چندپاره است که هیچ گونه ارتباطی به هم نداشته و به صورت کاملا تصادفی در کنار یکدیگر قرار می گیرند. علاوه بر سه شخصیت اصلی داستان تعدادی شخصیت جدید زن نیز به داستان اضافه شده که با کمترین پرداخت همراه بوده اند و به نظر می رسد بیشتر یک بهانه برای رد و بدل شدن شوخی های رکیک در فیلم هستند؛ شوخی هایی که هیچ ارتباطی با روند فیلمنامه پیدا نمی کنند. در میان بازیگران فیلم، تنها حمید فرخ نژاد است که وظیفه ایجاد کمدی را در تمام طول مدت زمان فیلم بر عهده داشته است. او با دیالوگ هایی بسیار کوتاه که سعی شده در آن شوخی و توهین های جنسیتی به چشم نخورد، از یک سکانس به سکانس دیگر می رود. حمید فرخ نژاد در این فیلم به مراتب بهتر از «خوب، بد، جلف» دیگر کمدی اخیر بازی کرده است. دیگر بازیگران فیلم از جمله ساعد سهیلی و پولاد کیمیایی نیز در اینجا نقش های حاشیه تری بر عهده داشته اند.

نکته دیگر اینکه بعد از پایان یافتن شوخی های عجیب و غریب، با موقعیت سازی های شعاری سکانس های عجیب و غریبی از جمله تغییر وضعیت ناگهانی و بی توضیح دختری که به یکباره با چادر بر سر قبر شهید گمنامی می رود، نه تنها کارکرد موثری ندارند و حتی قادر نیستند هدف سازنده فیلم را به درستی به ذهن مخاطبان انتقال دهند.

 

و در نهایت...

«گشت ۲» کمدی بسیار نازلی دارد که در نگارش فیلمنامه آن هوشمندی چندانی دیده نمی شود. شاید بازنده اصلی در اکران چنین فیلمی را بتوان تماشاگر دانست که در نظر فیلمسازان داخلی تا این حد سطح سلیقه آنان تنزل یافته است.

 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: روزنامه رسالت