با این اوصاف کمی ‌عجیب به نظر می‌رسد وقتی بدانیم کارگردان برای ساختن صحنه‌های کابوس سارا که در آن با خودش مواجه می‌شود، به جای جلوه‌های کامپیوتری از خواهر دوقلوی لیندا همیلتون کمک گرفته است...

این روزها، ترمیناتور 4 مثل توپ داردمی‌فروشد البته در این قسمت خبری از آرنولد شوارتزنگر نیست.
معمولا ً فیلم‌های اکشن به خاطر قصه‌های نه چندان قوی و نسبتا ً آبکی ای که دارند، زیاد به یادماندنی نمی‌شوند؛ نهایتش قیافه قهرمان خوش تیپ و خوش هیکل در خاطرمان می‌ماند و یکی دو ساعت لذتی که از شنیدن صدای مشت و لگدها با تیراندازی‌ها برده ایم. اما این وسط استثناهایی هم پیدا می‌شوند؛ فیلم‌هایی که موفقیت‌شان باعث شده برای شان دنباله بسازند و این ماجرا تا امروز هم ادامه داشته است. آثاری مثل «جان سخت» بروس ویلیس، یا «ترمیناتور» آرنولد شوارتزنگر. قست چهارم این دومی ‌به تازگی در سینماهای آمریکا روی پرده رفته و ظاهرا ً حسابی هم ترکانده. هر چند بزرگ‌ترین اتفاق این قسمت این است که در این مجموعه خبری از آرنولد در نقش هیولای آهنی نیست؛ همین باعث شد سراغ چمدان گذشته‌مان برویم؛ از خاطرات خوشی که سال‌ها قبل هنگام تماشای «ترمیناتور 2 _ روز داوری» با نوارهای VHS بزرگ در ویدئوهای خانگی تجربه کرده‌ایم بگوییم و لذتش را دوباره با هم قسمت کنیم.

چرا امروز که 17 سال از ساخت و نمایش «ترمیناتور 2» می‌گذرد، هنوز این  فیلم را که اوج اکشن بودنش بر جنبه‌های دیگر غالب است در خاطرمان داریم و از یادآوری صحنه‌هایش کیف می‌کنیم؟ علت اصلی‌اش شاید همان زد و خوردهای نفس گیر و تمام نشدنی ترمیناتور و مرد جیوه ای باشد، مبارزه‌هایی که هیچ وقت نمی‌شد آخرش را پیش بینی کرد و مطمئن بود که کدام برنده می‌شوند. چیزی کم و بیش تعقیب و گریزهای بتمن و ژوکر در شوالیه تاریکی. اما اگر کریستین بیل و هیث لجر فیلم نولان، انسان‌هایی عادی بودند که بیش از هر چیز از نیروی عقل و تدبیرشان کار می‌کشیدند، در ترمیناتور ما با موجوداتی خارق‌العاده و توانایی‌هایی دست نیافتنی مواجهیم؛ قهرمان داستان روباتی است که همه دنیا را از چشم مانیتور کامپیوترش می‌بیند، جزئیات را به سرعت تجزیه و تحلیل می‌کند و مثل معاون کلانتر که پشت ستاره حلبی‌اش قلبی از طلا داشت، زیر پوست انسانی‌اش یک دنیا کیت، مدار و اسکلت فلزی خوابیده و ضد قهرمان، مردی است موم مانند که هر چقدر بخواهد بدنش کش می‌آید، با تیر و تفنگ کشته نمی‌شود و نمی‌دانیم چشم اسفندیار این رویین تن کجاست.

غذای سگ، صدای مرد جیوه ای
 
 اگر بخواهیم داستان ساده فیلم را در 3 _2 خط تعریف کنیم، چنین چیزی می‌شود : تی _ 1000 (یا همان مرد جیوه ای، با بازی رابرت پاتریک) از فضا آمده که مأموریت به انجام نرسیده 10 سال قبل را تمام کند. او قصد کشتن «جان» را دارد؛ پسر بچه ای 10 ساله که قرار است در قرن بیست و یکم رهبر انسان‌های زمین در مقابل حمله ماشین‌ها باشد و ترمیناتور که اسمش به معنای «پایان دهنده» است، با بازی آرنولد شوارتزنگر از همان عالم آمده که جلوی مرد جیوه ای را بگیرد و از جان محافظت کند. ترمیناتور 2، بین مردم حسابی طرفدار پیدا کرد. این را می‌شود از فروش 200 میلیون دلاری آن که پر فروش‌ترین فیلم تا زمان خودش بود فهمید. حتی منتقدان هم تحویلش گرفتند و سایت IMDB امتیاز 85 از 100 را به آن داد (فیلم رتبه 58 را بین 250 اثر اول سایت دارد). اما در اسکار آن سال فقط در رشته‌های فنی نامزد یا برنده شد؛ 4 اسکار برای گریم، صدابرداری، جلوه‌های ویژه تصویری و صوتی و 2 نامزدی برای اسکار برای فیلم برداری و تدوین. البته جیمز کامرون خیلی تلاش کرد لیندا همیلتون (بازیگر نقش سارا) را بین نامزدهای نقش اول زن جا کند اما در نهایت طرفی نبست. شاید پیش خودتان بگویید «اسکار جلوه‌های ویژه صوتی دیگر چه صیغه ای است و اصلا ً چه اهمیتی دارد؟» در پاسخ، توجه شما را به این نکته کوچک جلب می‌کنیم که گری رید استورم که وظیفه «ساوند افکت»‌های فیلم را بر عهده داشت، در کنسروهای غذای سگ را باز می‌کرد، آنها را سر و ته روی زمین می‌گذاشت و صدای اصطکاک لغزش غذاها را وقتی به سمت پایین لیز می‌خورند ضبط می‌کرد تا بعدا ً در بعضی صحنه‌ها از آن به عنوان صدای محیرالعقول مرد جیوه ای استفاده کند!

8 ماه برای 3 دقیقه
 ترمیناتور، انقلابی در جلوه‌های ویژه سینمایی به پا کرد. اصلا ً با این فیلم بود که پای کامپیوتر محکم و اساسی به دنیای فیلم‌ها باز شد. کامرون چیزی حدود 5 / 5 میلیون دلار پول و 8 ماه وقت صرف کرد تا فقط به مدت 3 دقیقه و نیم حالت جیوه‌ای و کشسان تی _ 1000 را در فیم 2 ساعت و ربع خود نشان دهد. تصویرهای دیجیتالی ای که ما از چشم ترمیناتور می‌بینیم، خالی و پر شدن سوراخ‌های بدن و صورت مرد جیوه ای و آن سوختن و کشته شدن رقت بارش در پایان فیلم که مثل «آقای سرابی» در «او یک فرشته بود» در عرض چند ثانیه تمام وجوه شخصیتی اش را به ما نشان داد، از به یادماندنی‌ترین صحنه‌های جلوه‌های ویژه این فیلم در ذهن ما هستند. (جالب این که جیغ‌های مرد جیوه ای در این سکانس، صدای خود کامرون است). با این اوصاف کمی ‌عجیب به نظر می‌رسد وقتی بدانیم کارگردان برای ساختن صحنه‌های کابوس سارا که در آن با خودش مواجه می‌شود، به جای جلوه‌های کامپیوتری از خواهر دوقلوی لیندا همیلتون کمک گرفته است! کامرون در ترمیناتور 2، مثل بیشتر فیلم‌هایش حسابی ریخت و پاش کرده و چیزی حدود 100 میلیون دلار خرج روی دست تهیه کننده گذاشت. 200 جور تفنگ و اسلحه مختلف به کاربرد و حتی برای «شات گان» خود ترمیناتور که یک وینچستر مدل 1887 بود، سفارش ساخت اسلحه اختصاصی داد که هنگام موتورسواری راحت بشود شلیک کرد! آن صحنه شاهکاری که سقف کامیون هنگام عبور از زیر پل کنده می‌شود اصلا ً توی فیلمنامه نبود. وقتی به لوکیشن فیلم برداری می‌روند، تازه می‌فهمند که ارتفاع برای عبور کامل و ایمن کامیون کافی نیست. کامرون به جای این که دستور تغییر لوکیشن یا آوردن یک کامیون کوتاه تر را بدهد، می‌گوید: «ای ول! همین‌طوری می‌گیریم. اکشنش بیشتره». از اواسط فیلم برداری صدای تهیه‌کننده کم کم درآمد. این شد که از آرنولد خواستند کامرون را نصیحت کند و از خر شیطان پایین بیاورد تا بعضی صحنه‌ها را از فیلمنامه در بیاورد و خرج کمتر شود. اما آرنولد زیر بار نرفت و گفت: «شما استودیویی‌ها فقط دنبال حذف چنین شاهکاری هستید». (کامرون بدتر از این خاصه خرجی‌ها را سر تایتانیک داشت. آخر سر هم از فشار تهیه کننده به ستوه آمد، قراردادش را عوض کرد و گفت: «پول خودم را خرج فیلم کنید. دستمزدم را از درصدی از فروش فیلم بدهید») و اگر نمی‌دانید این وسط کی سود کرد، باید به عرض‌تان برسانیم که تایتانیک بیشتر از یک میلیارد دلار فروخت.

روبات گاو نما
ترمیناتور 2 از معدود دنباله‌های سینمایی‌ای است که از قسمت اولش به مراتب معروف‌تر و موفق‌تر شد. این موفقیت چشمگیر جز ساخته شدن قسمت‌های سوم و چهارم و تهیه سریال‌های تلویزیونی بر اساس آن و تولید بازی‌های کامپیوتری متعدد با شخصیت‌های ترمیناتور و مرد جیوه ای، نتیجه دیگری هم داشت؛ شکایت آدم‌های علاف و متوهم که هر جور شده خواستند از این خوان نعمت، لقمه‌ای برای خود بردارند. 13 سال بعد از ساخت و نمایش ترمیناتور 2، آقا و خانمی ‌استرالیایی با ادعای دزدیده شدن ایده‌شان توسط کامرون به دادگاه رفتند. کسی نمی‌داند طی این مدت آنها کجا بودند اما به هر حال مدعی شدند که سال 1987 فیلمنامه ای نوشتند به اسم «مینوتائور» که شخصیت اصلی‌اش نیمی‌انسان و نیمی ‌گاونر بود و در هر لحظه می‌توانست به طور کامل به انسان یا هر شیء بی‌جان دیگری تبدیل شود. خانواده کورتیس سفت و سخت سر حرف‌شان ایستاده بودند که این فیلمنامه را به کامرون نشان داده اند و او هم شخصیت ترمیناتور را از روی آن کپ زده. چند بار هم شکایتشان را در دادگاه‌های مختلف تجدید کردند اما خوشبختانه عقل مقامات قضائی بیش از این‌ها می‌رسید که تفاوت اینها را نفهمند و به این ترتیب چیزی از این بایت دست خانواده کورتیس را نگرفت.

هاستا لاویستای 85 میلیونی
 «هاستا لاویستابیبی». احتمالا ً شما هم هنگامی‌ که صحبت از آرنولد ترمیناتور می‌شود، اول از همه این دیالوگ را به یاد می‌آورید و البته آن صحنه مضحکی که پسر بچه کپل کوچکی را یک دستی از روی زمین بلند کرده بود و طوری نگاهش می‌کرد که انگار در حال مکاشفه است. آرنولد شوارتزنگر به خاطر لهجه غلیظ آلمانی _ اتریشی‌اش در انگلیسی حرف زدن تا مدت‌ها به onelineactor معروف بود؛ یعنی بازیگری که فقط دیالوگ‌های یک خطی به‌اش می‌دهند. بدون شک ترمیناتور 2 نقطه عطفی در کارنامه بازیگری آرنولد است که تا پیش از آن بیشتر به عنوان یک بدنساز معروف در فیلم دست چندم و غیر شاخص بازی می‌کرد. او برای این فیلم 15 میلیون دلار گرفت با توجه به 700 کلمه دیالوگی که در فیلمنامه داشت، دستمزدش برای هر کلمه تقریبا ً 21 هزار دلار بود (یعنی «هاستا ویستابیبی» چیزی بیش از 85 میلیون تومان برای تهیه کننده آب خورده است.) به خاطر این فیلم نامزد نقش اول جشنواره فیلم‌های علمی‌_ تخیلی امریکا هم شد. آرنولد بعد از ترمیناتور در چند فیلم سینمایی _ تلویزیونی امریکایی و آلمانی هم هنرپیشگی یا صداپیشگی کرد که مهم‌ترین آنها «ترمیناتور 3»، «دروغ‌های حقیقی» و «بتمن و رابین» بودند. اما مهم‌ترین اتفاق زندگی آرنولد در سال 2003 افتاد؛ وقتی به عنوان یک جمهوریخواه فرماندار ایالت کالیفرنیا شد که هنوز هم این سمت را به عهده دارد.

ترمیناتور 1
ترمیناتور وارد می‌شود: فقط بیلی پیلگریم در «سلاخ خانه شماره 5» نبود که می‌توانست در زمان سفر کند؛ ترمیناتور هم اول بار از سال 2029 به سال 1984 آمد تا مثل فرعون و نمرود، جلوی تولد نوزادی را بگیرد؛ نوزادی که قرار بود در نبرد آینده انسان با ماشین، رهبر بشریت باشد. او مأموریت داشت که مادر این نوزاد (سارا کانر) را بکشد. همزمان با او موجود دیگری به زمین فرستاده شد تا از سارا مراقبت کند؛ کایل ریز با بازی مایکل بین. کامرون قسمت اول ترمیناتور را در سال 1984 ساخت؛ وقتی که هنوز مدیر برنامه نداشت و فیلمنامه را در ماشین شخصی‌اش می‌نوشت! بر خلاف قسمت دوم، ترمیناتور این جا ضد قهرمان بود. نقش ترمیناتور که فقط 17 خط دیالوگ داشت، به خیلی‌ها (مهم‌ترین‌هایش مل گیبسون و سیلوستر استالونه بودند) پیشنهاد شد تا به آرنولد رسید. میشل فایفر، شارون استون و ملانی گریفیث هم مهم ترین کاندیدای سارا کانر بودند. فیلم 5 / 6 میلیون دلاری کامرون 78 میلیون دلار در دنیا فروخت و جایزه بهترین فیلمنامه علمی‌_ تخیلی آمریکا را هم نصیب استاد کرد.

ترمیناتور 3
 بیدار شدن خانم‌ها: از آنجا که امروزه خانم‌ها دوست ندارند در هیچ عرصه ای از آقایان عقب بمانند و می‌خواهند پا به پای آنها در صحنه حاضر باشند؛ بنابراین تصمیم گرفته شد در ترمیناتور 3، یک عدد «ترمیناتریکس» (یعنی خانم ترمیناتور) هم وارد میدان شود. وظیفه این ترمیناتریکس (که نقشش را کریستینا لوکن بازی می‌کرد)، این بود که کار جان کانر را که علاف، بی‌هدف، بی‌پول و بیکار دور خودش می‌چرخید، بسازد و البته سر همسر آینده اش را هم زیر آب کند. طبعا ً ترمیناتور اصلی هم حاضر بود و می‌خواست جلوی این اقدام شنیع بایستد. جیمز کامرون غیر از شخصیت پردازی فیلمنامه هیچ نقش دیگری در ترمیناتور 3 (یا «بیدار شدن ماشین‌ها») نداشت؛ به خاطر همین هم آرنولد تا مدت‌ها حاضر نشد سر فیلم برداری برود و گیر داده بود که باید کامرون باشد؛ تا این که خود استاد به‌اش گفت: «فقط برو یه پول قلمبه هم بزن به جیب». کارگردانی فیلم به آنگا لی و ریدلی اسکات هم پیشنهاد شد اما آنها به خاطر گرفتاری نپذیرفتند و قرعه به نام جان موستوف در آمد. «بیدار شدن ماشین‌ها» با 170 میلیون دلار هزینه تأیید شده، پر خرج ترین فیلم تاریخ تا به امروز است.

ترمیناتور 4
 
 رستگاری در 34 سالگی: اگر قرار بود همیشه یک عده نگهبان و مراقب جان کانر باشند، پس آن وقت وظیفه خودش چه می‌شد؟ به همین خاطر در ترمیناتور 4 نقش اصلی را خود استاد بر عهده گرفته. سال 2018 است و بعد از یک آدم سوزی هسته ای اساسی توسط فضایی‌ها که بیشتر جمعیت زمین را از بین برده، حالا جان کانر 34 ساله رهبر تیمی ‌شده تا نگذارند ماشین‌ها مأموریتشان را تمام و کمال به انجام برسانند. کریستین بیل که این روزها به یکی از ستاره‌های بزرگ ‌هالیوود تبدیل شده، نقش جان کانر را بازی می‌کند. قرار بود در فیلم ادای دینی هم به خود جناب ترمیناتور بشود و حضور کوتاهی در فیلم داشته باشد اما آرنولد به این دلیل که این کار یک جور سوء استفاده است و مخاطب را گول می‌زند، آن را نپذیرفت. کارگردانی فیلم با مک جی (یا جوزف مک گینتی نیکول) است که مهم‌ترین فیلمی ‌که قبلا ً جلوی دوربین برده، «فرشتگان چارلی» بوده. ترمیناتور 4 یا همان «رستگاری» تا به حال بیش از 200 میلیون دلار فروخته است.     
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: هفته نامه همشهری جوان/ شماره 217/ احسان عمادی
بازنشر اختصاصی سیمرغ
 
مطالب پیشنهادی:
خطرناک‌ترین فیلمهای دنیا!! +تصویر
درباره قسمت جدید و پرفروش فیلم «ایکس-من»
بزرگ‌ترین وسترنرهای همه دوران‌ها
پرهزینه ترین فیلمها‌ی تاریخ سینما (3)
 مهم‌ترین آدمکش‌های تاریخ سینما!!