فیلم شناسی تونی اسکات در یک نگاه

 

هر تصویری که در زندگی تان 2 بار تکرار شود، اصطلاحا ً به آن دژاوو می‌گویند و معنی لغوی آن هم می‌شود دوباره دیده شده. حالا ببینید استاد از این قضیه چه استفاده ای کرده؛ داستان از این قرار است که پس از یک انفجار بزرگ در کشتی تفریحی که هزاران نفر را به آن دنیا می‌فرستد، داگ کارلین (واشنگتن)، افسر کار کشته دایره مواد منفجره با کمک نیروهای اف بی آی وارد عمل می‌شود تا با دستاوردهای جدید دولت بتوانند فرد بمب گذار را به چنگ بیاورد.

 پر از سر و صدا، پر از هیاهو، دومینو با اکرانش فقط توانست همین چیزها را به وجود بیاورد. استاد با ساخت این فیلم تنها توانست امیال شخصی خود را ارضا کند و هیچ سود دیگری برای او چه از لحاظ فروش و چه از لحاظ اعتبار نداشت. تمام المان‌های مورد علاقه در این فیلم به اوج خود رسیده اند؛ تا حدی که کمتر فیلمی ‌تا کنون توانسته این قدر خشن و گزنده باشد. دومینو در دل خود داستانی واقعی دارد که توسط تونی تا سر حد اقتباسی غیر وفادارانه پیش رفته. بیشتر کسانی که با زندگی دومینوی واقعی آشنا هستند، به این مسأله اشاره کرده اند که این فیلم زندگی واقعی او نبوده است. البته این مسأله را خود اسکات هم تأیید می‌کند.

موج جدیدی از آدم ربایی در مکزیک به راه افتاده و هر کسی که بتواند از او پولی به جیب بزند، در معرض خطر است. ساموئل کارخانه دار برای حفظ جان تنها دخترش پیتا (داکوتافنینگ) دست به دامن یکی از دوستانش به نام ری برن (کریستوفر واکن) می‌شود تا برای او محافظ شخصی پیدا کند. ری برن به یاد دوست قدیمی‌اش کریسی (دنزل واشنگتن) می‌افتد و او را به هر نحوی راضی می‌کند که به مکزیک بیاید. جذابیت ماجرا از جایی شروع می‌شود که پیتا امید را به زندگی او برمی‌گرداند اما از بد ماجرا پیتا گروگان گرفته می‌شود و کریسی مجبور می‌شود شاهکارش را قرم بزند.

 یکی از نامتعارف ترین فیلم‌های تونی اسکات که کمترین نشانه از المان‌های او را دارد. داستان فیلم به زمانی مربوط می‌شود که جنگ سرد کم کم دارد سرد می‌شود و دولت آمریکا می‌خواهد با کشور چین روابط جدیدی را آغاز کند. اما در این گیر و دار سر و کله آدم کله خری به نام بیشاپ (با بازی برد پیت) پیدا می‌شود. دل بستگی او به یک زن انگلیسی و تلاش برای نجات او، او را به اسارت چینی‌ها درمی‌آورد. برای حل این مشکل، سی آی ای به سرعت دیوید میور (رابرت ردفورد) را وسط ماجرا می‌فرستد.

یک اکشن _ تریلر نفس گیر که طعم سیاسی آن تا مدت‌ها مورد بحث جامعه آمریکا بود تا جایی که حتی باعث شد در مواردی مسؤولان برای مردم شفاف سازی کنند که این فیلم داستانی تخیلی دارد و نباید زیادی به آن توجه کنند. ماجرای جنجالی فیلم از این قرار است که دوربین یک فرد عادی ماجرای به قتل رساندن یکی از اعضای کنگره آمریکا را به صورت تصادفی ضبط می‌کند و به همین خاطر در یک تعقیب و گریز بسیار سریع فیلم در کیسه خرید فرد بدبختی به نام رابرت گلایتون دین (با بازی ویل اسمیت) می‌افتد و پای او را به وسط ماجرا می‌کشاند.

اولین همکاری جین هکمن و دنزل واشنگتن با تونی اسکات در فیلم «جزر و مد سرخ» اتفاق افتاد؛ فیلمی‌که با فروش 157 میلیونی خود حسابی جیب استاد را پر پول کرد. همچنین این همکاری باعث شد که هر دو بازیگر _ مخصوصا ً واشنگتن _ در پروژه‌های بعدی کنار استاد باقی بمانند. اتفاقات جزر و مد سرخ حدود سال 1995 می‌افتد؛ زمانی که چند عضو ارتش روسیه با گرفتن زیر دریایی مجهز به بمب اتمی، هر دو کشور آمریکا و روسیه را تهدید به شلیک بمب‌ها می‌کنند. دولت آمریکا هم برای سر و گوش آب دادن، زیر دریایی را به زیر آب می‌فرستد که در آن کاپیتان رمزی (هکمن) و ران ‌هانتر (واشنگتن) مجبورند تا آخر سفر یکدیگر را تحمل کنند.

کیف پر از درد سر 
عاشقانه واقعی (1993)

 به گفته بیشتر منتقدان، یکی از بهترین‌های تونی اسکات محسوب می‌شود؛ فیلمی ‌که به قول معروف او را به نقطه اوج کارگردانی‌اش رساند و باعث تحول دیدگاه هنری‌اش شد. همکاری او با تارانتینوی جوان آن زمان به عنوان فیلمنامه نویس، فیلمی ‌از آب درآورد که بدجوری دل آدم را آب می‌کند. کلرنس (کریستین اسلیتر) بعد از ازدواج با آلباما (پاتریشیا آرکت) دست به ماجراجویی خفنی می‌زند؛ او ابتدا مدیر برنامه‌های آلباما را به آن دنیا می‌فرستد و بعد کیف پر از کوکائین او را به قصد فروش برمی‌دارد اما نمی‌داند که صاحب آن کیف، شخصی ناراحت است که بدجوری قصد جان او را کرده.

راهی برای صعود 
تاپ گان (1986)

 اولین فیلم پر فروش آقای کارگردان که توانست نام او را بر سر زبان‌ها بیندازد. البته تاپ گان به غیر از فروش خوب، نکته جالب دیگری هم داشت: معرفی تام کروز به عنوان ستاره ای جدید‌الورود به سینمای‌ هالیوود. به هر حال فیلم برای هر دوی آنها خوش یمن بود و مسیر جدیدی را برای آنها در هلیوود باز کرد. ماجرای تاپ گان مربوط به یک خلبان نیوری هوایی آمریکا به نام ماوریک می‌شود که در یک مانور هوایی از یک فاجعه جلوگیری می‌کند و این باعث می‌شود به درجات بالاتر دست پیدا کند.

 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ

www.seemorgh.com/culture

منبع: هفته نامه همشهری جوان/ شماره 219

بازنشر اختصاصی سیمرغ

 

یک گلوله همیشه حقیقت رو می‌گه

با جانی دپ، بازیگر فیلم دشمن مردم

ترمیناتورها چگونه ساخته شدند؟! (به بهانه اکران ترمیناتور4)

مروری بر شخصیت‌های مردان ایکس

نگاهی به «لعنتی‌های بی‌آبرو» فیلم جدید تارنتینو