گاهی در سینمای ما بازیگر پول می‌دهد یا با رابطه وارد سینما می‌شود، آن هم بازیگری كه به نظر من حتی نمی‌توان گفت لااقل چهره‌اش مناسب است. تنها پول و رابطه است كه...
 
بازیگرگزینی خوب می‌تواند كیفیت فیلم را تغییر دهد و هیچ كس منكر این نیست كه مخاطبان بی‌شماری در سراسر دنیا، به سبب نام فلان بازیگر به سینما می‌روند و قصه، فضا و كارگردان اغلب در اولویت بعدی قرار دارد. انتخاب بازیگر مناسب، هم در بازگشت پول و سرمایه موثر است، هم در جلب رضایت مخاطب و هم در كیفیت فیلم. سیستم انتخاب بازیگر در كشور ما، با استانداردهای جهانی فاصله بسیاری دارد. دلیل آن هم شاید به صنعتی نبودن سینمای ایران برگردد.
به گزارش سینمای ما، انتخاب بازیگر در ایران سیستم و روش مشخص و استانداردی ندارد. در بسیاری از موارد، به هزار و یك مسئله مرتبط و غیرمرتبط به بازیگری برمی‌گردد و بیشتر هم جنبه فردی و سلیقه‌ای دارد زیرا به بینش، نگاه سینمایی و حرفه ای كارگردان، دستیار كارگردان، مشاور كارگردان و عنوان جدید انتخاب بازیگر، مرتبط است. البته در بسیاری از موارد به ویژه در سینمای تجاری، نمی‌توان نقش ارتباط‌های شخصی، چهره‌های پرطرفدار و میزان موفقیت تجربه‌های قبلی یك بازیگر در ایفای نقش‌های مشابه را در نظر نگرفت. اما به دور از تمام گمانه زنی‌ها و حدس‌ها و صحبت‌های درگوشی، برای انتخاب بازیگر در سینمای ایران چه معیارهایی در نظر گرفته می‌شود و كارگردانان، منتقدان و بازیگران چه معیارها و ضوابطی را در این انتخاب دخیل می‌دانند؟

تجربه تئاتری یا تحصیلات دانشگاهی
اگر بیننده برنامه‌های زنده تلویزیونی باشید كه در بیشتر آن‌ها یك بازیگر مهم حضور دارد، با این سوال همیشگی كه آیا در رشته بازیگری تحصیل هم كرده اید، آشنا هستید كه میهمان در پاسخ آن، اگر هم تحصیلاتش مرتبط با سینما و بازیگری نباشد، حتما به گذراندن دوره تخصصی كوتاه یا بلندی اشاره می‌كند. ماجرای حضور در صحنه تئاتر و خاك صحنه خوردن و از نفس تماشاگر زنده بودن هم در همین برنامه‌های زنده تلویزیونی، مثل نقل و نبات بر زبان بازیگران، از جوان تا پیر جاری است. اما گذشته از همه این نمایش‌ها و حرف‌های تكراری و نه چندان باوركردنی، هنوز كه هنوز است داشتن تحصیلات دانشگاهی و تجربه اندوزی در صحنه تئاتر جدی و استاندارد، معیاری قوی و قابل استناد برای انتخاب یك بازیگر است. «بیژن میرباقری» كارگردان فیلم‌های «روز برمی‌آید» و «ما همه خوبیم»، تحصیلات دانشگاهی برای یک بازیگر را ضروری می‌داند. اما به ماجرای دیگری هم اشاره می‌كند: «تحصیلات فراآكادمیك برای یك بازیگر مهم‌تر از تحصیلات آكادمیك است، جهان بینی، آگاهی و نوع نگاه بازیگر به دنیاست كه او را از بقیه متمایز می‌كند و می‌تواند یكی از شاخص‌های انتخاب او باشد.» «مهرزاد دانش»، استعداد ذاتی یك بازیگر را، شرط اصلی انتخاب او می‌خواند. اما بازیگری را در شرایط سینمای امروز به سن و سال متكی می‌داند: «بازیگر از سنی كه می‌گذرد به فراموشی سپرده می‌شود. در این سال‌ها هم می‌بینیم كه بیشتر تولیدات سینمای ایران فیلم‌های جوان گرا بوده است. شاید در دهه ۱۳۶۰ سینمای ما، سینمایی میانسال بود اما جوان گرایی شرط اصلی سینمای امروز است. زیرا شرایط انتخاب بازیگران، بر مبنای سن و سال تغییر كرده است.» «علی معلم» كه هم منتقد و هم تهیه كننده سینماست و گه گاه بازی هم می‌كند، حضور در تئاتر را تجربه مهمی ‌می‌داند: «بازیگران تئاتر تجربه لازم را كسب كرده اند و معمولا بازیگران موفقی هستند. تحصیلات آكادمیك در سینما، حوزه‌های علمی ‌و تكنیكی را به وجود می‌آورد كه می‌تواند شرط بسیار مهمی ‌برای انتخاب یك بازیگر باشد. اما استعداد خدادادی در بازیگری را هم نمی‌توان نادیده گرفت.» تركیب آموزش و ذات بازیگر نكته ای است كه «حبیب رضایی»، بازیگر و بازیگردان شناخته شده سینما هم آن را مطرح می‌كند: «گاه ممكن است فردی به یك نقش خاص بخورد. انگار كه پایش درست هم اندازه آن كفش خاص است، در نتیجه انتخاب می‌شود. اما آن آدم الزاما به درد نقش‌های دیگر نمی‌خورد، مگر آن كه آموزش ببیند. در واقع بیشتر آدم‌ها در مسیر آموزش تغییر می‌كنند. یكی زمان كمتری لازم دارد و دیگری زمانی بیشتر.» البته در این میان افراد متفق القول، یك ویژگی را مختص بازیگران تئاتر می‌دانند. در حقیقت بیشتر عوامل پشت صحنه، كار كردن با بازیگران تئاتر را راحت تر می‌دانند، صدابرداران از صدای رسای بازیگران تئاتر خرسندند. مدیران تولید از اخلاق و انضباط حرفه ای و برخی هم از بازی آن‌ها. «رضا سخایی»، دستیار و برنامه ریز از جمله این افراد است: «بازیگرانی كه با ضابطه وارد سینما نشدند و پشتوانه تئاتری ندارند، در كار آدم‌های سختی هستند و حاشیه زیادی دارند. شك ندارم تجربه بازی در تئاتر، در كیفیت بازیگری موثر است و دست گروه كارگردانی را برای انتخاب بازیگر بازتر می‌گذارد.»
 
اما «حمید نعمت ا...» كه به انتخاب بازیگران با تركیب‌های عجیب و نامتعارف معروف است، تاكید می‌كند: «برای من، اعتبار و فیزیك بازیگر شرط اصلی است. این كه به نقش می‌خورد، با نقش تناسب فیزیكی دارد، و چقدر به ذهنیت من نزدیك است، اهمیت دارد.» «فرزاد موتمن»، كارگردان فیلم‌های «شب‌های روشن» و «باج خور»، فیزیك، سن و توانایی بازیگر را شرط انتخاب می‌داند و می‌گوید بازیگر باید به نقش بخورد: «سینمای ما پتانسیل بالای تولید دارد اما بازیگران مناسب، محدود هستند و ما با كمبود بازیگر در برخی سنین مواجهیم.» «حامد بهداد»، دانش آموخته رشته بازیگری كه هم در سینما و هم در تلویزیون بازی كرده و تئاتر را با اجرای موسیقی تجربه كرده است، مشكل را‌ اساسی‌تر از این حرف‌ها می‌داند و اصرار دارد كه دست كارگردانان برای انتخاب بازیگر مناسب خالی است: «الان دست بسیاری از كارگردانان برای انتخاب خالی است. كسانی وارد عرصه بازیگری شده‌اند كه چیز زیادی ندارند و توانا نیستند. بنابراین همان یك فیلمی ‌را هم كه بازی می‌كنند از سرشان زیاد است و خود به خود از گروه بازیگران حذف می‌شوند.»
بهداد یكی دیگر از مشكلات انتخاب بازیگر در ایران را بدسلیقگی و انتخاب‌های نادرست می‌داند: «همه سینمایمان بدسلیقه شده است، از كوچك و بزرگ، هیچ كس و هیچ چیز سرجای خود نیست، معیارهای انتخاب اشتباه است و بازیگرهای بسیاری را با بی‌سلیقگی جذب می‌كنیم و بی سلیقه كنار هم می‌چینیم. چیدمان مان بی‌سلیقه است و از بزرگ و كوچك هیچ كس جای خودش نیست.»
البته هیچ معیار مشخص و ثابتی، برای انتخاب بازیگر در سینمای ما وجود ندارد. برخی به عنصر غافل‌گیری تماشاگر در انتخاب بازیگر اعتقاد دارند، چنان كه «مانی حقیقی» در جواب انتقادهایی كه به انتخاب «ترانه علیدوستی» در فیلم «كنعان» شد، چنین پاسخ می‌دهد: «من از عنصر غافل گیری استفاده كردم. از بازیگرانی استفاده كردم كه به نظر همه، بهترین گزینه‌ها برای این نقش‌ها نیستند و این غافل گیری موجب جذابیت است.» به نظر او انتخاب بازیگر در شرایط فعلی روند خوبی را طی می‌كند و مشكلی ندارد: «مشکل خاصی وجود ندارد، حداقل برای من پیش نیامده است. البته همه چیز به نقشی بستگی دارد که کارگردان نیاز دارد. بعضی نقش‌ها با وجود اقتضای سنی نقش، به افرادی خاص در رده‌های سنی مشخص می‌خورد. همین باعث می‌شود انتخاب‌های ما محدود باشد.» فكر كردن به كسی كه قرار است نقش را ایفا كند البته هنگام نوشتن فیلم نامه، مهم‌ترین موضوعی است که برای مانی حقیقی اهمیت دارد: «نکته اصلی که درباره انتخاب نقش برایم مهم است، واکنش بازیگر هنگام قبول نقش است. این که چقدر نسبت به بازی در فیلم علاقه نشان می‌دهد و چه حرف‌هایی رد و بدل می‌شود.»

«مانی حقیقی»
درباره این که چقدر دستش در انتخاب بازیگر باز است، این طور می‌گوید: «به فیلم بستگی دارد، اگر خودم فیلم را بسازم و فیلم ساختار ارزان تری داشته باشد، خودم تصمیم گیرنده هستم. همان طور که دو فیلم اولم را ساختم و از بازیگران ناشناس استفاده کردم. اما اگر ابعاد حرفه ای تر شود و تهیه کننده باتجربه تری کار را بپذیرد و بحث فروش مطرح شود، این تصمیم گیری محدودتر خواهد شد.»«محمدعلی طالبی» که بیشتر در حوزه کودک و نوجوان فیلم می‌سازد، محدودیت را اولین مشکل در انتخاب بازیگر می‌داند: «وقتی یک ستاره را به عنوان نقش اول فیلم در نظر می‌گیرید، تعداد دختران بازیگری که از پس نقش بربیایند، خیلی کم است. تکثر بازیگر وجود ندارد و تنها دو یا سه نفر هستند که می‌توانند فیلم بازی کنند و خیلی باید خوش شانس باشی تا زمانی که از آن‌ها برای بازی در فیلم دعوت می‌کنی، مشغول بازی در پروژه دیگری نباشند.»
«محمدعلی طالبی»، در انتخاب نقش‌هایش بیشتر از افراد ناشناس استفاده می‌کند و به گفته خودش از این قضیه حسابی سود جسته است: «افرادی که برای بازیگری انتخاب می‌کنم، اغلب افرادی هستند که خیلی جلوی دوربین نقش بازی نمی‌کنند و به قولی خودشان هستند. به این شیوه انتخاب بازیگری علاقه مندم و در آینده هم همین طور پی گیری می‌کنم. در مواجهه با این قشر، از پیچیدگی‌ها و محدودیت‌هایی که با ستاره‌ها داری، خلاص می‌شوی.»
اما این شیوه بین تهیه کنندگان و مردم جا نیفتاده است و تهیه کننده‌ها در درجه اول به بازگشت سرمایه ای فکر می‌کنند که برای ساخت فیلم صرف کرده اند:  «استفاده از ستاره‌ها فروش فیلم را تضمین می‌کند، اما از طرفی هم این تضاد با من کارگردان پیش می‌آید که دوست دارم در قصه ای که نوشتم، فردی که خودش در همان محیط است، ایفای نقش کند. اما خب مخاطبان و تهیه کنندگان هم علاقه مند هستند در فیلم چند ستاره وجود داشته باشد تا به نحوی فروش فیلم را تضمین کند.»

اخلاق حرفه ای، پول، روابط پشت صحنه و...
چه كسی می‌تواند منكر روابط در هر شغلی شود؟! به طور قطع هیچ كس. اما گاه روابط جای ضوابط را می‌گیرد، مسئله پول مطرح می‌شود، چهره بازیگری بیشتر به دل می‌نشیند و همه عوامل دست به دست می‌دهد تا یك بازیگر انتخاب شود یا نشود. «رضا سخایی» كه مانند دستیاران كارگردان خیلی اوقات امر خطیر انتخاب بازیگر را برعهده می‌گیرد، این معیارها را هم قبول دارد و هم ندارد. او اصل را اخلاق حرفه ای می‌داند: «برای من به عنوان دستیار، اخلاق حرفه ای بازیگر، شرط اصلی است. به طور قطع من یا هر آدم دیگری برای انتخاب بازیگر اول سراغ آشنایان خود می‌رویم، اما نباید به دلیل رابطه توانایی و اخلاق حرفه ای بازیگر دیگری را نادیده گرفت. خیلی از بازیگران هم توانا هستند اما از آنجا كه روحیه جمعی ندارند، هیچ كس حاضر نیست آنها را به پروژه ای معرفی كند.» «حمید نعمت ا...» هم كه در دو فیلمش «بوتیک» و «بی پولی»، با ستاره‌ها و بازیگرهای مطرح همكاری كرد، اخلاق حرفه ای را عنصری تاثیرگذار می‌داند: «اخلاق حرفه ای یك بازیگر بی گمان در انتخاب او تاثیر جدی دارد. اما این فقط در مورد بازیگرها نیست همه عوامل باید حرفه ای باشند چون اخلاق اعضای گروه همه چیز را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد.» البته او پای تهیه كننده را هم به میان می‌كشد: «تهیه كننده نیز در انتخاب بازیگر نقش كلیدی دارد، چون هر تهیه كننده ای حق دارد نگران بازگشت سرمایه اش باشد چون بازیگر تاثیر مستقیمی ‌در فروش یك فیلم دارد.» «افشین‌ هاشمی»، بازیگر و كارگردان تئاتر كه در سینما هم بازی می‌كند و جایزه بازیگری هم گرفته است و دستیار كارگردان هم هست، چهره بازیگر را مهم می‌داند، نه كافی: «به هر حال چهره بازیگر مهم است و مخاطب این را می‌خواهد او ترجیح می‌دهد بازیگر زیبا باشد اما باید فرهنگ انتخاب بازیگر را در سینمای مان عوض كنیم، چون چهره به تنهایی برای انتخاب یك بازیگر كافی نیست .»این اظهارنظر «هاشمی» درست در تضاد با نظر «مهرشاد كارخانی»، عكاس و كارگردان سینماست: «بازیگر باید فتوژنیك باشد و تماشاگر بتواند او را، دو ساعت تحمل كند.» به جز چهره، قرارداد یك بازیگر و این كه چقدر در قبال قرارداد از خود انعطاف نشان می‌دهد، برای تهیه كنندگان بسیار مهم است. علی معلم هم قرارداد را مسئله مهمی‌ می‌داند: «مسئله قرارداد بازیگر ویژگی مهمی ‌است، این كه بازیگر چقدر از نظر مالی امكان همكاری را فراهم كند، نكته ای است كه همه تهیه كنندگان در نظر می‌گیرند.» اما جدا از مسئله قرارداد و انعطاف بازیگران، ماجرای پول و دستمزد هم نكته ای است كه «حامد بهداد» به آن اشاره می‌كند: «گاهی در سینمای ما بازیگر پول می‌دهد یا با رابطه وارد سینما می‌شود، آن هم بازیگری كه به نظر من حتی نمی‌توان گفت لااقل چهره‌اش مناسب است. تنها پول و رابطه است كه به آن‌ها اجازه می‌دهد وارد سینما شوند و بازی كنند.» «بیژن میرباقری» هم كه آخرین ساخته‌اش «دوزخ، برزخ، بهشت» در نوبت اکران عمومی ‌است، برای اثر هنری سه اصل قائل است كه بی ارتباط با بازیگری نیست: «اثر سینمایی یعنی متن، اجرا و اقتصاد. در نتیجه هر اثر هنری باید حیطه كارگردان، بازیگر و تهیه كننده را در نظر بگیرد. یك بازیگر آشنا با مخاطب نوعی از ارتباط و یك نابازیگر ارتباط دیگری را با مخاطب برقرار می‌كند.»

حرف آخر: آژانس بازیگرگزینی آری یا نه

آخرین پرسش به بودن یا نبودن چنین تخصصی -بازیگرگزینی یا انتخاب بازیگر- در سینمای ایران برمی‌گردد. این كه در سینمایی كه استانداردها، الگوها و حتی ابعاد آن، با نمونه‌های جهانی متفاوت است و شرایط و قواعد خودش را دارد، بالاخره وجود فردی با عنوان انتخاب بازیگر، بازیگرگزین، یا آژانسی برای انتخاب بازیگر معنایی دارد یا نه؟ چنین حرفه ای كمك كننده و پیش برنده است یا امری زائد و اضافه تلقی می‌شود؟ شاید حتی به نظر بعضی‌ها خیلی هم تجملی (لوكس) بیاید. «حبیب رضایی» كه به جز بازیگری، ماجرای بازیگردانی و انتخاب بازیگر هم برایش بسیار جدی است و تا به حال بازیگران جوان خوش آتیه و بااستعدادی را هم به سینما معرفی كرده، در جایی گفته است که انتخاب بازیگر برایش دردسرها و حرف و حدیث‌هایی درپی داشته است كه دیگر می‌ترسد به سمت آن برود. به هر حال این ماجرا در سینما موافقان و مخالفانی دارد. «رضا درستكار» از جمله موافقان این موضوع است: «بازیگرگزینی و اصولا سینما پدیده ای وارداتی است. اگر از آن الگوهای امتحان پس داده بتوانیم به درستی استفاده كنیم، شاید جواب دهد. در واقع مشكل سینمای ایران همین كنار هم چینی‌های اشتباه است، به طوری كه مثلا در یك فیلم ما یك خانواده را می‌بینیم اما حداقل شباهت‌های ظاهری بین آن‌ها رعایت نشده است. در سینمای ما فقط مهم این است كه روایت جلو رود اما موارد فنی نادیده گرفته می‌شود و جزئیات چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد. از سوی دیگر چرخه تولید و ورود نیرو به سینما هم متناسب نیست. برای همین است كه ما بعد از هدیه تهرانی سوپراستار نداشتیم و دستمان بسته است. به آژانس‌های انتخاب بازیگر نیاز داریم تا بازیگر تربیت كنیم. به نظرم وجود چنین شركت‌هایی می‌تواند، به سیستم تربیت بازیگر و انتخاب درست بازیگران كمك كند. به هرحال بودنش بهتر از نبودنش است.» گویا «نیما شاهرخ شاهی» كه با «پارك وی» به سینما آمد و او را در «دایره زنگی» هم دیدیم، به بحث انتخاب بازیگر خیلی اهمیت می‌دهد: «مهم ترین قضیه در سینما انتخاب بازیگر یك فیلم است. مسئول انتخاب بازیگر باید با ظاهر، رفتار، بازی و همه خصوصیات یك بازیگر آشنا باشد و علاوه بر آن رابطه خوبی با بازیگران داشته باشد تا بتواند سر هر پروژه ای كه می‌رود، بازیگرانی را كه خوب می‌شناسد با خود ببرد و بازیگران هم به او اعتماد كنند.» «بیژن میرباقری» هم بحث فضا را پیش می‌كشد و سینمایی كه صنعت نیست: «ما درباره یك صنعت حرف می‌زنیم؛ اما در سینمای ما صنعت وجود ندارد و این جور چیزها در آن صدق نمی‌كند. ما از كمپانی‌ها و آدم‌هایی حرف می‌زنیم كه كارشان اطلاع رسانی درباره بازیگرانی است كه كارگردان، آن‌ها را نمی‌شناسد ولی ما در سینمای خودمان این الگوها را نمی‌شناسیم. چون ما درباره هزاران بازیگر در سینمایمان حرف می‌زنیم. وقتی در فیلم‌های ما تعداد بازیگران از هشت نفر تجاوز نمی‌كند، چطور می‌توانیم این انتخاب ساده را به یك آژانس انتخاب بازیگر بسپاریم؟»  تیترهای سینما
  
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: khorasannews.com
 
مطالب پیشنهادی:
همه چیزهایی که دوست داشتید در مورد دستمزد بازیگران بدانید!!
ستاره‌های بیکار سینمای ایران!!
درباره ازدواج‌های سینمای ایران
20 خبر از بیست چهره سینما و تلویزیون
ستاره سالاری در سینمای ایران