«جزیره شاتر» چهارمین فیلمی است كه لئوناردو دیكاپریو و مارتین اسكورسیزی با هم ساختهاند و البته غیرمنتظرهترین آنها. این فیلم بیوگرافیك نیست (مثل «هوانورد»)، یك فیلم گانگستری مدرن نیست (مثل «رفتگان») یا یك فیلم گانگستری تاریخی (مثل «دار و دستههای نیویوركی»).
این فیلم مطمئنا در ردیف آمریكاییترین ژانرها قرار میگیرد: ژانر فیلم نوآر، فیلم سیاه، فیلمی كه در بخش تاریك سرشت بشری رخ میدهد. دیكاپریو در این فیلم نقش «تدی دانیلز» را كه یك مامور دادگاه است، بازی میكند. سال 1954 است، یعنی نزدیك به پایان دوره فیلمهای نوآر اصلی. ماموریت او: كمك به پیدا كردن یك قاتل زنان كه از زندان مخصوص جنایتكاران جانی در یك جزیره دور و ناهموار، غیبش زده است. فیلم، داستانی معماگونه دارد، چون ظاهرا هیچ راهی برای زنده بیرون رفتن از این جزیره وجود ندارد! من برای دیكاپریو چند سوال فرستادم.
جوابهایی كه او به سوالهای من داد، همان طور كه انتظارش را داشتم، متفكرانه و هوشمندانه بودند. او از همان اول كه در فیلمهایی مثل «زندگی این پسر» و «چه چیزی، گیلبرت گریپ را آزار میدهد» بازی میكرده همیشه بازیگر باهوشی بوده و هست و هرگز به صرف ستاره بودن قانع نبوده، هرچند این اتفاق پس از نقشآفرینیاش در فیلم «تایتانیك» در سال 1997 رخ داده. «زندگی این پسر» (كه براساس رمان اتوبیوگرافی «توبیاس وولف» ساخته شده بود) اولین فیلم سینمایی مهم دیكاپریو بود و جالب این كه او در این فیلم با بازیگر الهامبخش اسكورسیزی، یعنی، «رابرت دنیرو» همبازی شده بود.
این فیلم مطمئنا در ردیف آمریكاییترین ژانرها قرار میگیرد: ژانر فیلم نوآر، فیلم سیاه، فیلمی كه در بخش تاریك سرشت بشری رخ میدهد. دیكاپریو در این فیلم نقش «تدی دانیلز» را كه یك مامور دادگاه است، بازی میكند. سال 1954 است، یعنی نزدیك به پایان دوره فیلمهای نوآر اصلی. ماموریت او: كمك به پیدا كردن یك قاتل زنان كه از زندان مخصوص جنایتكاران جانی در یك جزیره دور و ناهموار، غیبش زده است. فیلم، داستانی معماگونه دارد، چون ظاهرا هیچ راهی برای زنده بیرون رفتن از این جزیره وجود ندارد! من برای دیكاپریو چند سوال فرستادم.
جوابهایی كه او به سوالهای من داد، همان طور كه انتظارش را داشتم، متفكرانه و هوشمندانه بودند. او از همان اول كه در فیلمهایی مثل «زندگی این پسر» و «چه چیزی، گیلبرت گریپ را آزار میدهد» بازی میكرده همیشه بازیگر باهوشی بوده و هست و هرگز به صرف ستاره بودن قانع نبوده، هرچند این اتفاق پس از نقشآفرینیاش در فیلم «تایتانیك» در سال 1997 رخ داده. «زندگی این پسر» (كه براساس رمان اتوبیوگرافی «توبیاس وولف» ساخته شده بود) اولین فیلم سینمایی مهم دیكاپریو بود و جالب این كه او در این فیلم با بازیگر الهامبخش اسكورسیزی، یعنی، «رابرت دنیرو» همبازی شده بود.
شنیدهام «مارتی» (مارتین اسكورسیزی) قبل از آن كه شما در فیلمش بازی كنید، چند فیلم نوآر كلاسیك نشانتان داده. از كدام یك از بازیگران نوار خوشتان آمد؟ آیا فیلم نوار خاصی بود كه موردپسند شما قرار گرفته باشد؟
قطعا «دانا اندروز» و «جیمی استیوارت» و همین طور «تراویس بیكل» در فیلم «راننده تاكسی». فیلمهایی كه ما دیدیم خیلی متنوع بودند، از «كلاهخود آهنی» (ساموئل فولر) گرفته تا «لورا» و «بیرون از گذشته» و «سرگیجه» و همین طور یك فیلم مستند به اسم «دیوانههای تیتیكات» درباره یك دیوانه خانه. وقتی داری با اسكورسیزی كار میكنی همه این فیلمها مراجع بسیار خوبی هستند. چون شما مثل یك نقاش بزرگ، بخشی از روند ماقبل تولید هستید، در حین این كه دارید با سایر بازیگران و فیلمبردار و كارگردان كار میكنید. كارگردان سعی داشت با تزئیناتش كاری كند كه ما درك عمیقی از فیلمش (كه با استفاده از گذشته سینما ساخته) پیدا كنیم. بنابراین كار كردن با اسكورسیزی همیشه یك تجربه منحصر به فرد و لذتبخش است كه فیلم ساختن را برای آدم هیجانانگیز میكند.
بیننده با تماشای بازی شما در فیلم «جزیره شاتر» درمییابد كه یك نقش پیچیده و چند لایه را بازی میكنید، چگونه این نقش را بازی كردید، از قبل به آن فكر میكردید یا این كه با بیخیالی آن را بازی میكردید؟
ما خیلی خوب حواسمان به این بود كه میتوانیم تصویر تدی را به اشكال مختلف نشان بدهیم. بارها او را در وضعیتهای عاطفی اغراق آمیز قرار میدادیم. نهتنها من، بلكه تمامی اعضای گروه حواسشان به این موضوع بود. در این فیلم ابهامات زیادی وجود دارد. راههای متفاوت زیادی هم برای بازی كردن در نقش شخصیتهای فیلم وجود داشت. ما هم همه چیز را به اسكورسیزی و تلما اسكونمیكر، تدوینگر فیلم محول كردیم تا آنها تصمیم بگیرند كه كجاها وجه عاطفی شخصیتها را نمایان كنند. ولی به نظر من فیلمنامه این فیلم تقریبا فریبدهنده بود. فیلمنامه را كه میخوانی، توصیفهایی از گذشته تدی و خاطراتش را میبینی كه در واقع یك رویا بودند. ولی در خود فیلم همه جا جستجوی حقیقت با بار عاطفی شدید، خودنمایی میكند. ما هم برای نشان دادن این مساله، مجبور بودیم كه محدوده واكنشهای عاطفی تدی را گستردهتر كنیم.
شما و رابرت دنیرو بازیگران ثابت فیلمهای اسكورسیزی هستید، با این حال سبك بازی شما بسیار متفاوت است. به نظر شما آیا این قضیه بر انتخاب داستان توسط اسكورسیزی تاثیر داشته است؟
خب، من هنوز هم نمیدانم، سبك بازیگریام چگونه است. ولی من مثل هر كس دیگری از طرفداران پروپاقرص همكاری این دو سینماگر هستم. به لحاظ هنری، این دو نفر شاید عالیترین رابطه بین بازیگر و كارگردان را در تاریخ سینما به وجود آورده باشند و همچنین بزرگترین شاهكارهای سینمایی را خلق كردند.
بنابراین من هم باید به رابطهام با مارتین اسكورسیزی به شكل خیلی خاصی نگاه كنم. هرگز رابطه خودم با اسكورسیزی را با رابطه دنیرو با اسكورسیزی مقایسه نمیكنم؛ جایگاه رابطه هنری این دو آنقدر بالاست كه نمیتوان از آن عبور كرد. بنابراین كاری كه من انجام میدهم این است كه خودم را به طور كامل در اختیار داستان فیلم بگذارم و هر انتظاری را كه اسكورسیزی از من دارد برآورده كنم و نهایت توانایهای خودم را در ایفای نقش به كار بگیرم. میدانم كه اسكورسیزی ذوق و سلیقه منحصر به فرد و تكی دارد و به همین دلیل میدانم هر سفری كه او میخواهد برود یك سفر درست است.
معروف است كه اسكورسیزی نسبت به نحوه حركت دوربین بسیار حساس و وسواسی است. آیا وقتی دارید در فیلم او بازی میكنید، نسبت به این موضوع آگاه هستید؟
بارها پیش آمده كه مردم از من میپرسند آیا دوست دارم كارگردان بشوم چون با استاد فیلمسازی مثل اسكورسیزی كار كردهام، ولی حقیقت این است كه من آنچنان حواسم به بازی خودم است كه به نحوه عملكرد استاد دقت نمیكنم. البته بعضی وقتها احساس میكنم كه این خوب نیست. شاید یك بار همین جوری بروم سر صحنه و فقط نحوه كار كردن او را زیر نظر بگیرم. اسكورسیزی به بازیگر فیلمش قدرت میدهد و بازیگر هم در پی آن احساس میكند كه مسوولیت بزرگی برای بازی در نقشی كه بر عهدهاش گذاشته شده، دارد و همچنین احساس قدرتمندی میكند. من اگر روزی كارگردان بشوم دوست دارم كاری كنم كه بازیگر فیلمم همین احساس را داشته باشد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
مطالب پیشنهادی:
گزارش تصویری فیلم «جزیره شاتر» با بازی «لئوناردو دی کاپریو»
فضای اضطراب و دلهره در «جزیره شاتر» اسکورسیزی
عکسهای دیدنی از فیلم «آلیس در سرزمین عجایب»
بالا در آسمان، فیلمی كه سر تماشاگر كلاه نمیگذارد
همیشه غر میزنم اما باز هم سراغ دوربین میروم!