سرقت، شكایت، شهرت
در چند ماه گذشته بارها و بارها اخباری مبنی بر سرقت معنوی فیلمنامه فیلمها و سریالهای ساخته شده، خواندهایم. فیلمهای «طهران، تهران»، «100 سال به این سالها» و سریالهای «كیمیاگر»، «یوسف پیامبر» و... جزو آثاری بودهاند كه افرادی مدعی شدهاند از روی نوشتههای آنها ساخته شدهاند كه اگر این ادعا درست باشد مصداق «سرقت ادبی» محسوب میشوند.
البته موضوع «سرقت فرهنگی» اختصاص به زمان و مكان خاصی ندارد. همین چند وقت پیش بود كه كوئنتین تارانتینو، فیلمساز و فیلمنامهنویس برجسته آمریكایی متهم شد در فیلم «بیل را بكش» اقدام به سرقت ادبی كرده است.
تجربه نشان داده كه پروندههای «سرقت ادبی» در ایران سرنوشت مشخصی نداشتهاند. معمولا همه حرف و حدیثها در حد جنجالهای رسانهای بوده و منجر به صدور رای نشده است. البته بجز پرونده «یوسف پیامبر» كه هماكنون در مرحله تجدیدنظر است. از آن طرف كارگردانها نیز نویسندهها را متهم كردهاند كه به دنبال شهرتطلبی هستند.
در این مطلب به بررسی چند نمونه از این پروندهها پرداختهایم.
وقتی اسم شخصیتها هم تغییر نمیكند
اولین بار كه منتقدان فیلم «به همین سادگی» را دیدند خیلیها یاد كتاب «چراغها را من خاموش میكنم» نوشته زویا پیرزاد افتادند. بویژه آنجا كه «طاهره» خانم روی تخت مینشست و هوس بازی با كلید لامپ به سرش میزد و هرچند ثانیه یك بار خاموش و روشنش میكرد.
وجه اشتراك كتاب و فیلم، زندگی روزمره یك زن میانسال بود كه در ارتباط با همسر و فرزندانش دچار مشكل میشد. البته در كتاب «چراغها را من خاموش میكنم» موضوع رابطه دوستانه قهرمان داستان با فردی غریبه به شكل پررنگی پرداخت شده بود.
بعدها مشخص شد كه «رضا میركریمی» در نوشتن فیلمنامه با تعدادی از نویسندگان زن ادبیات داستانی مشورت كرده كه اتفاقا زویا پیرزاد هم در میان آنها بوده است. پس این شباهت خیلی نمیتوانست جنجالبرانگیز باشد. چون به هر حال نویسنده كتاب از قبل در جریان ساخت فیلم بوده است.
موضوع اتهام سرقت ادبی به «به همین سادگی» زمانی جدی شد كه فردی به نام علیاصغر عزتی نویسنده كتاب «میمانم پشت در» مدعی شد این فیلم از روی كتاب او و داستان «پرده قرمز» كپیبرداری شده است. نكته جالب این بود كه علاوه بر حوادث و درونمایه هر دو اثر نام شخصیتهایشان هم یكسان بود.
عزتی در وبلاگ خودش با عنوان «خط به خط» نوشته بود: درونمایه «به همین سادگی» عین درونمایهای است كه من چند سال پیش آن را دستمایه نوشتن داستان كوتاه «پرده قرمز» قرار دادهام. (روشن است كه این اتفاق چندان عجیب نیست.) شخصیتهای اصلی این داستان، درست مشكلاتی را باهم و با خودشان دارند كه شخصیتهای داستان من دارند. (باز هم اتفاق عادی است.) اما شگفتی از اینجا آغاز میشود كه نام زن فیلم «طاهره» میشود و نام مردش «امیر»، نامهایی كه شخصیتهای داستان من هم دارند و این توارد غریب وقتی غریبتر میشود كه به جزییات مشترك این دو داستان میرسیم.
شكایتی انجام نشد
«شادمهر راستین» نویسنده فیلمنامه «به همین سادگی» در پاسخ به این نویسنده از او خواست كه این موضوع را به جای رسانهای كردن، به «خانه سینما» ارجاع دهد.
این اتفاق هیچ وقت نیفتاد و با پایان اكران «به همین سادگی» پرونده این موضوع بسته شد. نویسنده هیچ شكایتی نكرد و هیچكس نفهمید بالاخره سرقتی رخ داده یا نه. آیا شباهت نام «امیر» و «طاهره» اتفاقی و شانسی بود؟
اگر فیلمنامهنویس این داستان را خوانده بود چرا نام دو شخصیت را عوض نكرده بود؟
پیشنهاد 50 میلیونی، یك سوءتفاهم خفیف
«چیستا یثربی» چند سال پیش مدعی شد كه فیلمنامه فیلم «پیشنهاد 50 میلیونی» ساخته مهدی صباغزاده اقتباسی از «نیلوفر آبی» نوشته اوست.
البته دعوا و اختلاف بین این دو نفر چندان آتشین نشد. چون اولا صباغزاده نام «یثربی» را در تیتراژ پایانی آورده بود و ثانیا این نویسنده مبلغی را (به قول خودش ناچیز) از صباغزاده دریافت كرده بود. یعنی این طور نبود كه یثربی بخواهد مدعی شود در فیلم به زحمات او هیچ توجهی نشده است. او معتقد بود كه به تلاشش كمتوجهی شده است.
كیمیاگر، ادعای كپیبرداری از روی یك نمایش
چند ماه پیش عبدالحمید شماسی، نمایشنامهنویس مدعی شد فیلمنامه «كیمیاگر» كه به كارگردانی محمدرضا ورزی در قالب مجموعهای تلویزیونی تولید و از شبكه یك سیما پخش میشود، برداشتی غیرمجاز از اثر «زكریای رازی» وی است.
این نویسنده ماجرا را برای خبر گزاری ها این گونه تعریف میكند: «در سال 84 نمایش «زكریای رازی» را با كارگردانی مجید جعفری در تالار وحدت به صحنه بردیم. در آن زمان داریوش مهرجویی به تماشای كار نشست و به من پیشنهاد كرد به اتفاق هم فیلمنامه این اثر را بنویسیم. وی متن را از من گرفت و رفت تا این كه بعدها شنیدم همراه همسرش در حال نگارش فیلمنامه هستند».
محمدرضا ورزی هم در پاسخ به شماسی گفت كه فیلمنامه را خودش شخصا 15 سال پیش نوشته است و ربطی به نمایش «زكریای رازی» ندارد.
یوسف پیامبر؛ محكومیت كارگردان
آخرین خبر درباره پرونده پرفراز و نشیب «نگارش مجموعه تلویزیونی یوسف پیامبر (ع)» این است كه فرجالله سلحشور ـ نویسنده، كارگردان و تهیهكننده سریال، درباره حكم صادر شده درخواست تجدیدنظر كرده و دادگاه نیز به نفع شاكی حكم داده است.
شاكی این پرونده شهابالدین طاهری است. او مدعی است كه در سال 78 یك قسمت دستنویس فیلمنامهاش را از طریق علی لاریجانی رئیس وقت رسانه ملی به سلحشور داده است، اما سلحشور مدعی است كه آن فیلمنامه استانداردهای لازم را نداشته و او اصلا آن را نخوانده است كه بخواهد از آن استفاده كند.
دیالوگهای معترضان و مدافعان
كارگردانها و نویسندگان معترض، هنگامی كه با موضوع «سرقت فرهنگی» مواجه شدهاند در دفاع از خودشان جملاتی به زبان آوردهاند كه مرور آنها میتواند جالب باشد.
مهناز انصاریان: آقای مهرجویی عجب معرفتی... 12 سال سكوتم را با این سؤال میشكنم. شما كه شعار دموكراسی و حقوق بشر سر میدهید، چرا قصههای مرا با نام دیگران ثبت میكنید؟
(به گزارش ایسنا این نویسنده مدعی است فیلم «طهران تهران» از روی رمان «پانسیون محله مونمارتر» او كپیبرداری شده است.)
علیاصغر عزتی: من نمیدانم یك داستان كوتاه شش، هفت صفحهای، چه باید به یك فیلم سینمایی بدهد، تا نویسندهاش و خودش شایستگی این را پیدا كنند، تا توسط یك كارگردان یا فیلمنامهنویسش دیده شوند یا اصولا به حساب بیایند؟
(او در وبلاگش مدعی شد فیلم «به همین سادگی» از روی داستان او ساخته شده است.)
فرجالله سلحشور: با گفتگو امكان حل مشكل و بستهشدن این پرونده (اتهام كپیبرداری فیلمنامه «یوسف پیامبر» از یك كتاب دو جلدی) وجود ندارد. دیگر نمیتوان با گفتگو، مصالحه كرد زیرا در این پرونده صحبت از آبروی من به میان آمده است و باید آن را به سرانجام رساند. (منبع: ایلنا)
قربان محمدپور (مدیر روابط عمومی سریال «یوسف پیامبر(ع)»): با توجه به آن كه آغاز، میانه و پایان سریال زندگی «یوسف پیامبر(ع)» در قرآن كریم وجود دارد، ادعای سرقت ادبی معنایی ندارد. این ادعا سطحی است، زیرا چه معنایی دارد كسی به صرف زودتر نوشتن فیلمنامهای درباره این پیامبر بزرگوار، ادعای سرقت ادبی كند. (گفتگو با ایسنا)
جمال شورجه: شكایت علیه فرجالله سلحشور، نویسنده و كارگردان سریال «یوسف پیامبر (ع)» یك طرح و توطئه علیه آثار قرآنی است كه از یك اتاق فكر برخاسته است. طرح این شكایت توطئهای برای زیر سوال بردن یك كار ارزشی قرآنی و دینمحور و همچنین سازندگان آن است. (گفتگو با ایرنا)
محمدرضا ورزی: اشخاص تاریخی مانند زكریا آنقدر جذاب هستند كه نویسندگان و كارگردانهای مختلف سراغ آنها بروند و هر كس براساس علاقهمندی خود بخشی از زندگی آنها را روایت كند، این ماجرا به معنی تقلید و كپیبرداری نیست. (گفتگو با مهر)
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
مطالب پیشنهادی:
احتمال محکومیت سه ساله برای سلحشور!!
به بهانه «دموكراسی تو روز روشن»، همه فرشتگانی که میشناسیم!
ناگفتههای کیارستمی از «کپی برابر اصل»
گزارش پشت صحنه فیلم «پرنسیب» اثر تهمینه میلانی و گفتوگو با دستاندركاران فیلم
گفتگو با فیلمنامهنویس «طهران تهران»