حمید سمندریان گفت: بعضی بازیگران طبیعتهای اولیه انسان را در حد كمال اجرا میكنند و بعضی سعی میكنند آن را تزئین كنند، به همین خاطر بعضی بازیگران سبك خاصی را در بازی خود به وجود میآورد كه منحصر به خودشان است.
به همت انجمن بازیگران سینمای ایران، جلسه سخنرانی «حمید سمندریان» با عنوان «سبك در بازیگری» در تالار اجتماعات خانه سینما برپا شد كه این سخنرانی با استقبال بسیار زیادی از طرف هنرمندان و علاقهمندان به هنر بازیگری رو به رو شد.
بنابر این گزارش، در ابتدای این جلسه رضا كیانیان كه مجری جلسه بود، چند نكته مطرح كرد و گفت: این سخنرانی كه به صورت ماهانه انجام میشود، قرار است به شكل DVD و پس از آن كتاب منتشر شود تا علاقهمندان بتوانند آن را بخرند. همچنین چندی دیگر، شب شعری در انجمن بازیگران برپا خواهد شد كه در آن، از بازیگران شاعر دعوت میشود تا اشعار خود را بخوانند. وظیفه معرفی سمندریان را بر عهده من گذاشتند كه این كار بسیار احمقانهای است چون او از جمشید مشایخی تا عزتالله انتظامی شاگرد داشته و نمیدانم چند هزار سال دارد كه همه او را میشناسند.
«سمندریان» در میان تشویق حضار به روی صحنه رفت و در ابتدا گفت: مجبورم در مورد مقولهای پیچیده صحبت كنم كه در كوتاه مدت نمیتوان حق مطلب را در مورد آن ادا كرد. هر نمایشی را میتوان با استنباط به اشكال متعددی درآورد و تا تئاتر دیده نشود، نمیتوانم در مورد آن اظهارنظر كنم. به همین خاطر سخت است در مورد مقولهای كه باید آن را ببینیم، فقط صحبت كنیم چون ادبیات تا تبدیل به نمایش نشود مفهوم واقعی نمایش را پیدا نمیكند.
وی در مورد تولد بازیگری گفت: باید به زمانهای بسیار دور برگردیم. زمانی كه میلیونها سال پس از آفرینش زمین، انسان ظهور میكند. انسان از طبیعت وحشی میترسید و میخواست با طبیعت صحبت كند. زبان طبیعت هم حركت است. پس بشر اولیه به خود گفت: اگر با زبان این نیروی طبیعت با آن صحبت كنم، دیگر طبیعت وحشی نمیشود و من را نمیكشد.
سمندریان در بخش دیگری از سخنان خود، گفت: اولین هنرپیشگان كسانی بودند كه زبان طبیعت را در وجود خود متجلی كردند تا بتوانند با طبیعت صحبت كنند. این در واقع مهارت آن انسان اولیه بود كه حالت طبیعت را تبدیل به حالت خودش كرد. با توجه به پیشرفت بشر و تعدد نیازهای بشر، انواع سبكهای نمایشی از همین حالتهای اولیه به وجود آمد. در واقع ما مجبور به ساخت این سبكها هستیم چون پیشرفت در ذات بشر است.
وی افزود: چیزی كه در فرمهای نمایشی بسیار مهم است كشف لحظه بعد و تبدیل مداوم است و به یاد داشتن این نكته كه باید با تغییر روزگار سبكهای جدیدتری به وجود بیاید، همانطور كه پیكاسو با وجود آن كه پدرش نقاشی سنتی بود باتوجه به نیاز زمانه مكتب كوبیسم را ارائه كرد.
سمندریان گفت: دانش و آگاهی پیش نیاز خلاقیت است و خلاقیت چیزی است كه میتوان به وسیله آن هنر را پرورش داد. چهار فرم كلی در بازیگری و تئاتر وجود دارد كه فرمهای اصلی هستند. اولین سبك ناتورالیسم است. در این سبك زندگی به همان صورتی كه وجوددارد و اتفاق به همان صورتی كه افتاده عینا نمایش داده میشود و این سبك را میتوان بازتاب طبیعت چیزی بدون دخالت عامل دیگر نام برد.
وی تصریح كرد: سبك بعدی رئالیسم است. در این سبك حقیقت موجود در واقعیت به نمایش درمیآورد كه چخوف در اوج این سبك نمایشی قرار دارد و در واقع ریشه رئالیسم در ناتورالیسم است. رئالیسم در واقع كاوییدن زیربناهایی است كه در ناتورالیسم وجود دارد. البته این دو سبك با اینكه از سبكهای اولیه نمایشی هستند و سبكهای بسیار زیادی هم پس از آن به وجود آمده هنوز به علت نزدیك بودن بهذات بشر بسیار محدود است.
وی در ادامه در معرفی اكسپرسیونیسم گفت: اكسپرسیونیسم فشرده طبیعت است، در این سبك وسعت تحلیلهای دراماتیكهای رئالیسم گرفته میشود و تخیل تماشاچی به كار میافتد و همیشه بر این سبك با علتیابی ماجراها جذابیت بسیار زیادی برای تماشاچی به وجود میآید. تماشاگر تئاتر اكسپرسیونیستی در ماجرای تئاتر شركت میكند و این از ویژگیهای خاص انسان است.
سمندریان افزود: سبك رایج دیگری كه وجود دارد سمبولیسم است. یعنی اینكه از عنصری معنای عنصری دیگر را دریابیم. سمبل در كلمه به معنای سكه دونیم شده است و در سبك سمبولیسم اتفاقی میافتد كه در آن عناصر مجزا وجود دارد و اتحاد این دو عنصر معنی میدهد. عنصری كه معمولا بخش دومش نزد تماشاچی است.
وی در ادامه با اشاره به سبكهای بازیگری استانیسلاوسكی و برشت، گفت: سبك استانیسلاوسكی واقعیت به شكلی كه بوده توسط بازیگر ارائه میشود و این سبك درواقع سبكی واقعا رئالیستی است، اما برشت عقیده داشت: بهتر است بازیگر در نقش خود فرو نرود بلكه در كنار نقش بایستد و معرف آن باشد. او سبك خود را فاصلهگذاری نامید كه در آن بازیگر تنها چیزی را نشان میدهد ولی در آن فرو نمیرود.
این كارگردان تئاتر در ادامه تصریح كرد: سبك بازیگری پیاده شدن یك ایدئولوژی در جسم است و راه فهمیدن این سبك نیز عملكرد است. كارگردان با كد دادن به بازیگر به او میفهماند كه چگونه بازی كند و تماشاچی هم لازم نیست بفهمد بازیگر با چه سبكی بازی میكند بلكه كافی است تفاوت را در بازی حس كند. بازیگر باید عوامل اجرایی كار را در اختیار خود قرار دهد تا بتواند به خوبی نقش خود را ایفا كند.
وی در پاسخ به سوال «رضا كیانیان» در مورد اینكه چرا میگویند بعضی از بازیگران سبك دارند، گفت: بعضی بازیگران طبیعتهای اولیه انسان را در حد كمال اجرا میكنند و بعضی سعی میكنند آن را تزئین كنند، به همین خاطر بعضی بازیگران سبك خاصی را در بازی خود به وجود میآورد كه منحصر به خودشان است.
در پایان این برنامه نیز علی رامز لوح قدردانی انجمن بازیگران سینمای ایران را به استاد سمندریان اهدا كرد.
- در ابتدای برنامه وقتی كیانیان گفت نمیدانم استاد سمندریان چند سال سن دارد، سمندریان روی صحنه رفت و گفت: من نمیخواستم سنم را بگویم اما این شیطان مرا مجبور كرد؛ من كمی جوانتر از سنگ چخماقم و درست نمیدانم از 1310 تا امسال چند سال میگذرد.
- وی در بخش دیگری از جلسه گفت: اگر داوود رشیدی اینجا بود، پوستش را میكندم چون مرا مجبور كرد راجع به مقوله پیچیدهای صحبت كنم كه نمی توان آن را به راحتی معرفی كرد. البته دوستی بین ما مانع از كتك زدن او نمیشود.
- در طول سخنرانی حاضران دفعات متعددی به علت برخی سخنان طنزآمیز استاد سمندریان خندیدند.
- كیانیان در پایان مراسم گفت: وقتی از سمندریان نام استادش را پرسیدی، او گفت: علی رامز در دبیرستان استاد من بوده و عشق به تئاتر را در من به وجود آورد به همین خاطر استاد رامز جایزه آقای سمندریان را اهدا میكند.
- مهرداد صدیقیان، حسین خانیبیگ، رضا فیاضی، جمشید جهانزاده، شیرین بینا، هرمز هدایت، گوهر خیراندیش، حبیب رضایی، محمد ساربان، مهتاج نجومی، بهزاد خداویسی، ثریا حكمت و ابراهیم آبادی از جمله هنرمندانی بودند كه در این مراسم حضور داشتند