عاقبت «جیمز باند» چه می‌شود؟! (+عکس)

 

هیچگاه انتظار برای بازگشت جیمز باند دور از ذهن نبوده است. زیرا در انتهای تمامی ‌فیلم‌های باند از زمان «از روسیه با عشق» وعده داده می‌شده که فیلم بعدی در راه است.

 

جیمز باند ۰۰۷ (به انگلیسی James Bond 007) نام شخصیتی داستانی است که توسط «یان فلمینگ» در سال ۱۹۵۳ خلق گردیده و در ۱۲ رمان و ۲ داستان کوتاه حضور داشته است. این شخصیت همچنین در صنعت سینما طولانی‌ترین و پولسازترین شخصیت به زبان انگلیسی بوده است که تاکنون از روی آن فیلم ساخته‌اند.
 
پس از مرگ فلمینگ در سال ۱۹۶۴ میلادی، رمانهای جیمز باند توسط اشخاص دیگری مانند کینگسلی آمیس، جان گاردنر، ریموند بنسون و سباستین فالکز نوشته شد. علاوه بر این کریستوفر وود دو فیلمنامه نوشت. از این شخصیت تا به حال ۲۲ فیلم ساخته شده است که آخرین آن فیلم «ذره‌ی آرامش» محصول سال ۲۰۰۸ انگلستان است.

از حدود 40 سال گذشته هیچگاه انتظار برای بازگشت جیمز باند دور از ذهن نبوده است. زیرا همچنان که می‌دانید و در انتهای تمامی ‌فیلم‌های باند از زمان «از روسیه با عشق» وعده داده می‌شد، فیلم بعدی در راه است. حالا انتظار برای بیست وسومین مین فیلم باند است. اما مشکل تا اکنون موقعیت مترو گلدوین میر بود که دچار ورشکستگی و قرض بسیار شده بود. به طوری که یکی از اعضای کمپانی در ماه آوریل گفته بود: ما همچنان با وجود بستن استودیو و فقدان خریدار امیدواریم بتوانیم مشتری مطلوب را به دست آوریم و به همین دلیل تولید جیمز باند23 را با همه ی شایعه‌ها منتفی اعلام می‌کنیم.

همه‌ی این‌ها باعث شده است هواداران جیمز باند همچنان در انتظار تولید سری جدیدی از این فیلم‌ها باشند. در حالی که حتی «کریستوفر نولان» نیز آمادگی خود را برای ساخت آن اعلام کرده است و اخیرا به بی بی سی گفته است عاشق ساختن جیمز باند است.

 

اولین فیلم جیمز باند در سال 63 با عنوان «دکتر نو» ساخته‌ی «یان فلمینگ» به تهیه کنندگی "آلبرت بروکولی" بود و توانست 5 میلیارد دلار بفروشد.

جیمز باند یکی از معدود حوادث در تاریخ سینمای جهان است و از جهات بسیار مشابه ظهور گروه بیتلز می‌باشد. "سایمن ویندر" نویسنده و پژوهشگر در کتابی درباره‌ی باند به اسم «مردی که انگلستان را نجات داد» می‌گوید: شباهت بین باند و بیتلز تکان دهنده است.

هر دو کار خود را همزمان آغاز کرده اند – 1962 – و هر دو یک نوع موج خاص در فرهنگ عامه به و جود آوردند. تفاوت آنها البته این است که گروه بیتلز از هم پاشید در حالی که فیلم‌های جیمز باند تاکنون ادامه پیدا کرده اند.

 
با آنکه این سومین فیلم باند است اما هیجان آورترین لحظه‌های حادثه را همراه با دیالوگ‌های جذاب مثل «نه آقای باند، انتظار داشتم مرده باشید!» در خود دارد.

 

 

با صحنه‌ی نزاع جیمز باند در محیط تنگ و کوچک کوپه قطار که نفس‌ها را در سینه حبس می‌کند.

 

 

فضای غریب تخیلی اعماق زمین با بسیاری شگردهایی که هنوز هم تازگی خود را حفظ کرده اند.

 

 

این فیلم ثابت کرد که زندگی می‌تواند بعد از «شون کانری» هم ادامه پیداکند و "راجر مور" به قالب 007 تا دو دهه جیمز باند ماند.

 

 

اولین یورش باند بر پرده سینما با هزینه یک میلیون دلار ساخته شد. شخصیت او هنوز خام بود و با وجود خشونتی که داشت به قول بدجنس داستان فقط یک پلیس ابله بود.

 

 

با یک مایه ی داستانی گیرا درباره سلاح اتمی ‌و جنگ زیر دریا. موضوعی که حدود 40سال در فیلم‌ها به کار گرفته شد. صحنه‌های نبرد زیر آب آن اسکار جلوه‌های ویژه گرفت.

 

الماس‌ها ابدی اند (1971) diamonds are forever

 

تعقیب ماشین در لاس وگاس عالی بود اما روشن بود که جیمز باند (شون کانری) دارد پیر می‌شود.

 

 

اولین 007 برای "پیرس برازنان" با صحنه قمارخانه‌ی مونت کارلو بنظر می‌رسید بهترین فیلم برازنان در نقش باند باشد.

 

 

اسکی روی صخره‌ها. یکی از بهترین آغاز‌های فیلم‌های راجر مور را داشت.

 

 

بیست و یکمین فیلم جیمز باند بر اساس نخستین رمان "یان فلمینگ" با شخصیتی نو از مامور 007 (دانیل کریگ با موهای بور و چشمان آبی) غیر از آنچه همیشه تصورش را داشتیم در قالب یک انسان با همه‌ی خصوصیات انسانی و نه قهرمانی با جاذبه ای خشن و مردانه.

 

یکی از جدی ترین باندهای راجر مور همراه با صحنه‌ی تعقیب ماشین کوچک زرد رنگ و صحنه‌ی هیجان انگیز صخره نوردی.

 

با قصه ای مبهم و نا مفهوم همراه با یک پدیده‌ی ابلهانه در فیلم‌های باند، یعنی یک ماشین نامرئی.

 

جواب باند به جنگ ستارگان با یک صحنه نبرد فضایی به اضافه یکی از بدترین موسیقی‌های متن.

 

تازگی میشل یوئه در نقش جاسوسه ی چینی در کنار غیر قابل تصور بودن جاناتان پرایس در قالب مرد بد طینتی که می‌خواهد جنگ جهانی سوم را راه بیاندازد در این فیلم به چشم می‌آید.

 

آخرین و بیست و دومین جیمز باندبا بازی دوباره‌ی دانیل کریگ جایی آغاز می‌شود که دو سال پیش کازینو رویال تمام شده بود.

 

بازی خوب "کریستوفر واکن" و "گریس جونز" در کنار تلاشی بیهوده برای بهره گیری از تکنولوژی جدید.

 

اولین فیلم باند با یک قصه ی عشقی واقعی.

 

جیمز باند بی حال با حضور نامناسب "تیموتی دالتون" همراه با یک شخصیت زن آدمکش موبور که حرف نمی‌زد و فقط می‌کشت.

 

با موضوعی کم جان و هیجانهای اندک.

 

به سادگی مامور 007 و قهرمان ماجراها را تبدیل به یک دلقک کرد.

 

حتی "بنیسیودلتورو" هم نتوانسته بود کمکی به هیجان داستان کند.

 

به نظر می‌رسید بزرگترین لطمه را به هواداران 007 زد.