به یاد  مهین شهابی، جلوه‌ای از وقار و متانت
نام اصلی این هنرمند مهین نیك‌طبع بود و سال 1315 در شهر تهران متولد شد. پدر او نظامی بود و تربیت خاص وی باعث شده بود كه مهین از همان روزهای كودكی...

زندگینامه مهین شهابی


در اولین روز شهریور، باز هم هنرمندی دیگر از اهالی سینما، جان به جان‌آفرین تسلیم كرد؛ مهین شهابی. وی مدتی بود به دلیل تومور مغزی در بیمارستان بستری شده بود. به مناسبت سالگرد فوت این هنرمند، نگاهی به کارنامه هنری داشته ایم.

شهابی از بازیگران پیشكسوت سینما و تلویزیون ایران، با این كه در چند سال اخیر به دلیل بیماری‌اش حضوری در فیلم‌ها و سریال‌ها نداشت، اما به دلیل ماندگاری چهره‌اش در این عرصه‌ها همواره در یاد و خاطره مخاطبان و علاقه‌مندان این رسانه‌ها بود.

بیوگرافی مهین شهابی

نام اصلی این هنرمند مهین نیك‌طبع بود و سال 1315 در شهر تهران متولد شد. پدر او نظامی بود و تربیت خاص وی باعث شده بود كه مهین از همان روزهای كودكی نظم و انضباط را از اولین الگوهای زندگی‌اش قرار دهد. وی دراین‌باره در مصاحبه‌ای عنوان كرده بود: «پدر من نظامی بود و همیشه به ما می‌گفت اگر بلند نشوید نماز بخوانید من فكر می‌كنم غذا و نانی كه به شما داده‌ام، حرام است. این منش پدرم باعث شد ما به اعتقاداتمان پایبند بمانیم...»

اولین بارقه‌های حضور او در عالم هنر در ایام نوجوانی درخشید، زمانی كه همزمان با تحصیل در دبیرستان، در چند نمایش دانش‌آموزی ایفای نقش كرد و خوش درخشید. این درخشش باعث شد كه بعد از ازدواج با هوشنگ شهابی ـ كه او هم نویسنده، شاعر و آهنگساز بود ـ این روند را همچنان ادامه دهد. این بود كه از 23 سالگی با اسم مستعاری كه از نام خانوادگی همسرش گرفته بود، وارد عرصه تئاتر به شكل حرفه‌ای شد و زیرنظر گروه اسكویی (مهین و مصطفی اسكویی و از نامداران تئاتر ایران) در هنركده آناهیتا آموزش بازیگری دید و هنرمندانی همچون مهدی فتحی با وی همدوره بودند.

اولین نمایش او  «طبقه ششم» نام داشت. این طلیعه‌ای بود تا او سال‌ها در تئاتر حضوری جدی داشته باشد و نمایش‌هایی همچون آی با كلاه آی بی‌كلاه، امیرارسلان نامدار، رومئو و ژولیت، بختك، یك اشتباه از خردمندترین آدم‌ها سر می‌زند، استحاله، بازرسی، لونه شغال، روباه‌ها، بلبل سرگشته، پهلوان كچل، خوشا به حال مرد باران، زورق و... را در كارنامه هنری‌اش ثبت كند و طی آن تجربه همراهی با بزرگ‌ترین هنرمندان عرصه تئاتر و نمایش را بیازماید.

شهابی از این دوران پربار، تجربیات شیرینی را در برخی از گفتگوهایش ذكر كرده است: «گاهی اوقات طی یك سال در 3 نمایش با تیپ‌های مختلف بازی می‌كردم. مثلا یادم می‌آید در تئاتر «لونه شغال» به كارگردانی علی نصیریان نقش زنی دیوانه را بازی می‌كردم كه در و دیوار را نگاه می‌كرد و در تصورش اجنه و شیاطین را می‌دید و بعد هم غش می‌كرد. این كار خیلی غوغا كرد و باعث شد عكس‌های من پشت جلد مجلات و نشریات چاپ شود و بسیاری از منتقدان درباره آن صحبت كنند. آنقدر این نقش در مردم و منتقدان تاثیر گذاشته بود كه می‌گفتند وقتی مهین شهابی روی صحنه می‌آید، او را شغال می‌بینیم! در همین نمایش در صحنه‌ای من باید غش می‌كردم و آقای انتظامی یك سطل آب روی من می‌ریخت تا سرحال بیایم. سر همین نقش من سینه پهلو و تب شدیدی كردم. پشت صحنه یك قاشق شربت سینه می‌خوردم و دوباره روی صحنه كه می‌رسیدم، باید شعر می‌خواندم و می‌چرخیدم و دوباره همان برنامه و آب سرد. وقتی اجرای این تئاتر تمام شد، من دچار برونشیت شدم اما چون عاشق كار بودم، آن را رها نمی‌كردم.»

همان‌طور كه در گزارش فعالیت‌های خانم فخری خوروش در نوبت گذشته آمد، بسیاری از هنرمندان برجسته تئاتر آن زمان در مقطعی جذب تئاترهای تلویزیونی شدند و مهین شهابی هم از جمله همین افراد بود. او از محل كارش یعنی وزارت فرهنگ و هنر ماموریت پیدا كرد كه وارد تلویزیون شود. خود در مصاحبه‌ای با ماهنامه فیلم دراین‌باره گفته بود: «زمانی كه بازی در نمایش‌های تلویزیونی را آغاز كردم، این نمایش‌ها هنوز ضبط نمی‌شدند و به شكل زنده آنها را اجرا می‌كردیم. برنامه ما چهارشنبه‌ها پخش می‌شد كه گوینده‌اش مرتضی اخوت بود و تا آنجا كه یادم هست، مرحومه جمیله شیخی، فخری خوروش، عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان و چند نفر دیگر در آن نمایش‌ها بازی می‌كردند.»

اما مهین شهابی در همان سال دوم فعالیت تئاتری‌اش، وارد حوزه سینما هم شد. اولین كار سینمایی او فیلم «ماجرای جنگل» بود كه در سال 1339 به كارگردانی مهدی میرصمدزاده ساخته شد. این فیلم درباره قاچاق چوب در جنگل‌های شمال ایران بود و شهابی هم در آن نقشی فرعی داشت. اما در كمتر از 10 سال دیگر، در فیلمی بازی كرد كه جزو آثار ارزشمند سینمای ایران است: «گاو» به كارگردانی داریوش مهرجویی در سال 1348 كه شهابی از بازیگران زن معدود فیلم و بلكه تنها بازیگر زن فیلم به حساب می‌آمد. اما حضوری كه در مقابل نقش مش حسن، شخصیت اصلی داستان به عنوان همسر او ایفا كرد، بخوبی جایگاه زنی روستایی را كه دل‌نگران از دست‌رفتن سرمایه زندگی‌اش، یعنی گاو از یك سو و جنون عجیب شوهرش از سوی دیگر است، جلوه می‌بخشید و بضاعت‌های تئاتری‌اش را بخوبی در پرورش همین نقش كوتاه متبلور كرد. صحنه‌ای كه او برای مش‌حسن چای می‌آورد یا صحنه تنهایی غمزده‌اش روی پشت‌بام از جمله حضورهای به یاد ماندنی این بازیگر در این فیلم ارزشمند است. شاید جالب باشد بدانید پسر شهابی هم كه در آن زمان طفلی خردسال بود در این فیلم به عنوان پسربچه‌ای روستایی در كنار دیگر كودكان روستایی نقش بازی می‌كرد.

شهابی در همان گفتگویش با ماهنامه فیلم درباره این اثر بیان كرده بود: «ما در روستای بویینك، بین راه تهران و قزوین كار می‌كردیم و چون این فیلم محصول وزارت فرهنگ و هنر بود، این وزارتخانه از ما خواست در فیلم بازی كنیم و قرار شد دستمزد نگیریم تا سهم ما بعدها پرداخت شود كه البته هیچ وقت چنین اتفاقی نیفتاد.»

شهابی فیلم بعدی‌اش را سال 1351 با شركت در اثری از هژیر داریوش به نام «بیتا» رقم زد و در آنجا نیز نقشی فرعی به عهده داشت كه البته چندان هم مثبت نبود. این بازیگر بخوبی ارزش نقش‌های منفی را می‌دانست و برای همین در بسیاری از نقش‌هایش از پذیرش آن سرباز نمی‌زد و هنرمندانه در این جور الگوها بازی می‌كرد.

شهابی بعد از آن كه در فیلم «قیامت عشق» به كارگردانی هوشنگ حسامی ایفای نقش كرد (در آن با عزت‌الله انتظامی همبازی شده بود)، یك سال بعدش آخرین حضورش را در سینمای قبل از انقلاب با فیلم «سازش» به كارگردانی محمد متوسلانی رقم زد. البته فعالیت شهابی وارد حوزه سریال هم شده بود و مثلا در مجموعه «مرد اول» كه كاری تاریخی در زمان قاجاریه به شمار می‌رفت، ایفای نقش كرد.

فعالیت شهابی در آن سال‌ها منحصر به سینما و تئاتر و تلویزیون نبود و به عنوان گوینده رادیو نیز فعالیت كرده است. او این حرفه را از 24 سالگی آغاز كرد و در برنامه‌هایی همچون خانواده و جوانان و نیز زن و زندگی، كار گویندگی را انجام می‌داد. البته اشتغال فراوان او در حرفه تئاتر باعث شد كه نتواند گویندگی را در رادیو در سال‌های بعد ادامه دهد.

شهابی از جمله بازیگران زنی بود كه به واسطه حضور متین و موقرش در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی، توانست فعالیت‌های هنری خود را در دوران بعد از این مقطع هم ادامه دهد. البته كارهای سینمایی شهابی در سال‌های پیش از انقلاب اسلامی بسیار اندك بود و این نشان می‌داد كه در بین تمام فعالیت‌های هنری‌اش، سینما و تلویزیون اهمیت و اولویت كمتری در قیاس با تئاتر برای او داشت. او در این باره نیزچنین نظری داشت: «جذبه همیشگی تئاتر باعث می‌شد كمتر سراغ بازیگری در سینما بروم. تلویزیون هم برایم چنین حالتی دارد.»

به هر حال او اولین فیلمش را در دوران جدید با اثری به نام «آقای هیروگلیف» در سال 1359 ثبت كرد كه بنابه دلایلی امكان نمایش عمومی پیدا نكرد. پس از آن وی در فیلم‌هایی مانند «شیلات»، «مزدوران» و «ماموریت» بازی كرد كه درونمایه‌های سیاسی در ارتباط با ماهیت فاسد نظام پهلوی و لزوم مبارزه با آن داشتند. اما بعد از آن در كارهایی خانوادگی‌تر ایفای نقش كرد. همچون بگذار زندگی كنم، پاییزان، پنجره، گل مریم و دو نیمه سیب.

اما شهرت مهین شهابی برای مخاطبان نسل بعد از انقلاب با كارهای تلویزیونی‌اش بود. او در سریال «شاه دزد» احمد نجیب‌زاده، نقش زنی طاغوتی را داشت، در مجموعه «مثل آباد» رضا ژیان نقش‌هایی متنوع را به عهده گرفت كه معروف‌ترین و به‌یادماندنی‌ترینش نقش مادری بود كه بچه‌اش را به دزدی وا می‌داشت (در قسمتی با نام تخم‌مرغ دزد، شتر دزد می‌شود) و در سریال كودكانه و كمدی «بازم مدرسه‌ام دیر شد»، نقش مادر پسركی تنبل و شیطان را با بازی اكبر عبدی داشت كه دائما با دیر رسیدن بچه‌اش به مدرسه مواجه می‌شد. اما شاه نقش او در كارهای تلویزیونی با سریال «آینه» غلامحسین لطفی بود.

آینه، مجموعه‌ای دیدنی در میانه دهه 1360 بود كه در آن سعی می‌شد با بیانی ساده و صمیمانه، معضلات خانوادگی مطرح و در قبالشان راهكار ارائه شود. شهابی در قسمت‌های مختلف این سریال معمولا نقش مادرزن یا مادرشوهر را ایفا می‌كرد كه عمدتا نیز هیبت و كسوتی مقتدرانه را در این نقش‌ها از خود نشان می‌داد و به عبارت بهتر با توجه به وقار شخصیتی خودش، گویی انگ همین بازی‌ها بود كه مخاطبان تحت تاثیر چنین نقش‌هایی از او قرار می‌گرفتند كه ـ به گفته خودش ـ در مواجهه‌های خیابانی از او می‌خواستند كمی با عروس و دامادهایش مهربان‌تر باشد! قدرت بازیگری شهابی در سریال آینه چنان بود كه تا سال‌ها بعد پرسوناژ مادرزن و مادرشوهر را در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها برمبنای مختصات بازی او طراحی كردند و بدین‌ترتیب شهابی توانست الگویی تثبیت شده را از این كاراكترهای خانوادگی از خود در جلوه‌های نمایشی رسانه‌ای به یادگار بگذارد.

در چند سال اخر به دلیل بیماری همسرش كه منتهی به درگذشت او شد و نیز سكته قلبی پسرش كه منجر به فوت گردید، فاصله شهابی با فعالیت‌های هنری زیاد شد
و بجز چند كار پراكنده، حضوری پررنگ را نتوانست از خود نشان دهد. بیماری سرطان خودش هم كه وخامت یافت، مزید بر علت شد تا این كه سرانجام در رویارویی با این بیماری مهلك نتوانست دوام بیاورد و بعد از 50سال كار هنری در عرصه نمایش و سینما و تلویزیون و رادیو به دیار باقی شتافت. یاد و نامش گرامی باد.

گردآوری: گروه  فرهنگ و هنر سیمرغ

منبع: jamejamonline.ir