در سال 1957 ثروتی به همسرش ارث رسید و به كمك این پول، شابرول اولین فیلم بلندش را به نام سرژ زیبا در دسامبر همان سال و با تعدادی بازیگر گمنام در لوكیشن‌های واقعی دهكده دوران كودكی‌اش ساخت كه داستان...

حدود یک ماه پیش كلود شابرول از نامدارترین فیلمسازان جهان كه شهرتش بیشتر در حوزه موج‌نو سینمای فرانسه بود در 80 سالگی درگذشت. كلود شابرول كه طی 50 سال كار در حوزه فیلمسازی، بیش از 70 فیلم و برنامه تلویزیونی ساخته بود با تولید متوسط یك فیلم در سال گذشته از پركارترین فیلمسازان فرانسوی به‌شمار می‌رفت.
او پس از آن كه با كمك ارثیه‌ای كه به همسر اولش رسیده بود، نخستین فیلم خود را ساخت به تهیه‌كنندگی چند فیلم از كارگردانانی مانند ژاك ریوت، فیلیپ دوبركا و ژاك دونیول والكروز پرداخت. نخستین فیلم شابرول به نام «سرژ زیبا» با ستایش گسترده منتقدان سینمایی روبه‌رو شد و پس از آن به‌ عنوان گواهی برای وجود جریانی به نام موج نو در سینمای فرانسه شناخته شد. از دیگر فیلمسازان نام‌آور موج نو فرانسه می‌توان به فرانسوا تروفو و ژان‌لوك گدار اشاره كرد. فیلم‌های كلود شابرول بر نشان دادن جنبه‌های زندگی بورژوازی (طبقه متوسط) فرانسه تاكید داشت و با پرده‌برداری از ماهیت این طبقه كوشید تا دورویی‌ها، خشونت‌ها و كینه‌هایی را كه پشت این پرده در فوران بود به نمایش درآورد. كارهای او را از دیدگاه سبك معمایی و دلهره‌آمیز بودن، همتای آثار آلفرد هیچكاك، كارگردان معروف انگلیسی می‌دانند.
 
تیری فرمو، برگزاركننده جشنواره بین‌المللی فیلم كن در مصاحبه با رسانه‌های فرانسوی، سبك كار كلود شابرول را بسیار كلاسیك‌تر از همتایان موج نویی خود توصیف كرد و افزود: «اما در این كلاسیك‌گرایی او چنان تهور، آزادی‌عمل و كارآزمودگی دیده می‌شود كه به چشم من فیلم‌های سبك ترسناك او در سینمای فرانسه برای همیشه بی‌همتا باقی خواهند ماند و تاریخ این را اثبات خواهد كرد.»
شابرول، فیلمنامه‌های گوناگونی نوشت، ولی در كارهایش از آثار بزرگ ادبی فرانسه مثل مادام بواری نیز استفاده كرد. او در برخی از فیلم‌هایی كه كارگردانی یا تهیه می‌كرد نقش‌های كوچكی را بازی كرده است. از فیلم‌های برترش می‌توان به «دختران بد»، «قصاب» و «از شكلات شما متشكرم» اشاره كرد. او در سال 2004 به خاطر مجموعه كارهایش، جایزه فیلم اروپایی را دریافت كرد. شابرول سال گذشته جایزه افتخاری دوربین برلیناله را هم برای تقدیر از عملكرد سینمایی طول عمرش دریافت داشت. همچنین در سال 1973 هم برای فیلم «عروسی در خون» جایزه فیپرشی را از جشنواره برلین دریافت كرده بود.
كلود شابرول در 24 ژوئن 1930 در پاریس به دنیا آمد. پدرش داروساز بود. او نیز به تبعیت از حرفه پدر، ابتدا در دانشگاه پاریس به تحصیل داروشناسی پرداخت، ولی سپس در مدرسه آزاد علوم سیاسی ثبت‌نام كرد. وی در دوران تحصیل هنوز خودش را پیدا نكرده بود و نمی‌دانست چه‌كار می‌خواهد بكند. در پی اتمام خدمت نظام بود كه به طرف سینما كشیده شد و مدت كوتاهی در روابط عمومی شعبه فرانسوی كمپانی فوكس قرن بیستم به كار پرداخت.
شابرول در دهه 1950 با پیوستن به مجله «یادداشت‌های سینمایی» به كار حرفه‌ای سینمایی روی آورد. او در كنار افرادی نظیر اریك رومر، ژان‌لوك گدار، ژاك ریوت و فرانسوا تروفو به نویسندگی درباره سینما و نقد آثار سینمایی پرداخت و تئوری‌های سینمایی‌اش را ـ كه بعضا حتی امروز نیز كاربرد دارند ـ تدوین كرد. وی در همین دوران با همكاری اریك رومر به نگارش و انتشار شاهكار تحقیقی عظیمی درباره آثار آلفرد هیچكاك پرداخت و او را به جهان شناساند.
 
درباره شابرول گفته‌اند او سعی كرد انقلابی در سیستم ارزشی سینما به وجود آورد. او و همكارانش (اریك رومر، فرانسوا تروفو، ژان لوك گدار و ژاك ریوت) در پیدایش موج نو سینمای فرانسه نقش موثری ایفا كردند. در اوج دوره موج نو 8 كارگردان بیش از دیگران شهرت داشتند و به طور مداوم فیلم می‌ساختند: تروفو، گدار، واردا، اریك رومر، رنه، ژاك دمی، ژاك ریوت و كلود شابرول كه البته كمی بعد ژان پیر ملویل، لویی مال وكریس میكر هم به پیروی از آنها پرداختند. اما نكته قابل توجه در مورد این كارگردان‌ها عدم وجود اشتراك فلسفی، سیاسی یا هنری در بین آنهاست.
همه آنها در كنار هم، دوره‌ای تازه را در سینمای پس از جنگ فرانسه آغاز كردند؛ مثلا تروفو از تمامی تكنیك‌ها برای روایت داستان‌های زیبا و در عین حال تاثربرانگیز درباره روابط ناموفق استفاده می‌كرد و در مقابل، اریك رومر فردی اخلاق‌گرا بود. نگاه واردا به سینما شخصی و تا حدی فمینیستی بود و شابرول كه كار خود را به شكل جدی با فیلم سرژ زیبا در سال 1958 آغاز كرد، كوشید نسخه‌های فرانسوی فیلم‌های هیچكاك را عرضه كند. اما میكر و ریوت، فیلمسازانی رادیكال بودند كه تلاش كردند دیدگاه تماشاگران را برای همیشه نسبت به سینما تغییر دهند، ولی این تلاش آنها فقط برای مدت كوتاهی نتیجه بخش بود.
نكته مهم دیگر در اغلب فیلم‌های موج نو، حضور نداشتن هنرپیشگان شناخته شده بود؛ چراكه اصولا داستان این فیلم‌ها ستاره محور نبود و از بازیگران نه‌چندان معروف در آنها استفاده می‌شد.
به هر حال كلود شابرول پس از خدمت سربازی به جرگه منتقدان كایه دو سینما و طرفداران تئوری مولف پیوست. (طبق این تئوری یك كارگردان صاحب نگاه ویژه‌ای است كه جدا از قابلیت‌های فنی و هماهنگ‌كننده‌اش، بن‌مایه حوزه‌های زیبایی‌شناسانه و اندیشه هنری او را تشكیل می‌دهد و این نگاه در همه آثار این دسته از فیلمسازان به چشم می‌خورد.) شابرول سال 1952 ازدواج كرد و در سال 1955 مدیر روابط عمومی كمپانی فوكس قرن بیستم در پاریس شد. به قول خودش آنها گفتند او بدترین مدیر روابط عمومی است كه تا به حال در زندگی دیده‌اند و به این ترتیب او یك سال بعد جایش را به ژان لوك گدار داد.

در سال 1957 ثروتی به همسرش ارث رسید و به كمك این پول، شابرول اولین فیلم بلندش را به نام سرژ زیبا در دسامبر همان سال و با تعدادی بازیگر گمنام در لوكیشن‌های واقعی دهكده دوران كودكی‌اش ساخت
كه داستان 2 دوست دوران كودكی است كه پس از سال‌ها در حالی همدیگر را می‌یابند كه یكی در اندوه از دست دادن فرزندش دائم‌الخمر شده و دیگری تلاش می‌كند او را نجات دهد. سرژ كه فیلمنامه‌اش را نیز خود شابرول نوشته بود، موفق شد در جشنواره لوكارنو برنده جایزه و با موفقیت تجاری نیز روبه‌رو شود.
هرچند سال‌ها بعد خودش این فیلم را «متظاهرانه‌ترین فیلمی كه ساخته‌ام» خطاب كرد.
سال بعد شابرول «پسر عموها» را با فیلمنامه‌ای نوشته خودش و با همكاری پل گگف ساخت كه به روایت زندگی یك دانشجوی حقوق سختكوش شهرستانی در پاریس می‌پردازد كه زندگی‌اش توسط پسر عموی شهری فاسدش نابود می‌شود. این فیلم موفق به دریافت خرس طلایی جشنواره برلین شد و با موفقیت تجاری این فیلم، شابرول كمپانی فیلمسازی خود را راه انداخت و در تهیه اولین فیلم‌های دوستان كایه‌ایش شركت كرد، «برج اسد» را برای اریك رومر تهیه كرد و در سرمایه‌گذاری «پاریس از آن ماست» به كارگردانی ژاك ریوت نیز سهیم بود و به نوعی به پدر خوانده موج نویی‌های همدوره‌اش تبدیل شد.
 
سال 1959 سومین فیلمش را با نام «محكم‌كاری» ساخت كه نخستین فیلم رنگی و پرخرج شابرول بود و این بار نیز فیلمنامه را گگف برمحور یك رابطه عشقی- جنایی نوشته بود.
در سال 1960 «زن‌های خوب»، 1961 «سومین معشوق»، 1962 «اوفلیا» و در 1963 «لاندرو» را ساخت كه این آخری فیلمی بر مبنای زندگی هانری لاندرو، جنایتكار معروف فرانسوی بود؛ مردی كه در دوران جنگ جهانی اول با بیش از 10 زن طرح دوستی ریخت و پس از سركیسه كردن آنها همه‌شان را به قتل رساند و در نهایت نیز دستگیر و اعدام شد. (جالب است بدانیم كه چارلی چاپلین نیز فیلم سینمایی مسیو وردو را با اقتباسی از زندگی او ساخته بود.)
شابرول تا سال 1967 چند فیلم تجاری كم‌اهمیت ساخت كه بعضا هجویه‌ای بر فیلم‌های جاسوسی بودند. او در 1968 «غزال‌ها» را كارگردانی كرد كه بسیار مورد توجه سینمادوستان قرار گرفت و آغازگر فیلم‌هایی شد كه با جنایت سروكار داشتند و در ساختار و لحن گزنده‌شان نسبت به زندگی بورژوازی با هم شریك بودند و برای ساخت آنها نیز معمولا از عوامل فنی یكسانی بهره می‌برد. زن بی‌وفا محصول 1968، داستان خانواده مرفهی را بیان می‌كند كه مرد با پی بردن به خیانت همسرش موفق به شناسایی معشوق همسرش شده و او را به قتل می‌رساند و در تلاش برای مخفی كردن جسد دستگیر می‌شود. (سال‌ها بعد آدریان لین نیز فیلم موفقی به‌نام بی‌وفا را براساس این فیلم شابرول كارگردانی كرد.) شابرول در ادامه این روند در سال 1969 «حیوان بمیرد»، 1970 «جدایی» و در 1971 «درست پیش از شب» را ساخت. در 1971 همچنین «دهه شگفت‌انگیز» را با بازی اورسن ولز و آنتونی پركینز ساخت كه به اعتقاد بسیاری فیلمی كسالت‌بار و پرمدعا بود. «عروسی‌های خونین» (1973) و «نادا» (1974) 2 فیلم سیاسی بودند كه البته با قتل و خشونت تركیب شده بودند. پس از كارگردانی فیلم «مهمانی دلخواه» (1975)‌ او اقدام به ساخت فیلم «ویولت نوزیر» (1978) كرد كه آن نیز یكی از معدود آثار ستایش شده دهه 70 شابرول است. در سال 1980 با رویكردی غیرمتعارف «اسب غرور» را ساخت كه درامی مردم‌شناسانه و وقایع‌نگاری زندگی ساده و مشقت‌بار روستایی‌های بریتانی پیش از جنگ جهانی اول بود و بسیار با دیگر كارهای شابرول تفاوت داشت.
پس از این، او تغییراتی در تیم فیلمسازی‌اش به وجود آورد و از جمله ماتیو شابرول، پسرش را به عنوان سازنده موسیقی متن به گروه خود اضافه كرد. تا سال 1990 چند فیلم دیگر ساخت كه مهم‌ترین آنها «بازرس لاواردن» (1986) با محوریت داستان قتل یك نویسنده و «یك ماجرای زنانه» (1989) بود كه حكایت واقعی زنی است كه كارش سقط جنین بود و در زمان جنگ جهانی دوم دستگیر و اعدام شد. در 1991 «مادام بواری» را با محوریت یك مثلث عشقی تراژیك با شركت ایزابل هوپر ساخت كه از رمان گوستاو فلوبر اقتباس شده بود.
 
دیگر فیلم‌های مهم او تا سال 2000 «بتی» (1991)، «جهنم» (1994) و «تشریفات» (1995) است و در سال 2000 نیز «از شكلات شما متشكرم» را ساخت و در سال 2006 نیز كمدی «قدرت» را ساخته است.
بیشتر فیلم‌های شابرول و شیوه روایی او بخصوص اهمیتی كه به جنایت و تاثیر آن بر زندگی افراد می‌دهد و دیدگاهی كه نسبت به گناه دارد، بسیار تحت تاثیر هیچكاك و فریتز لانگ است. شابرول به‌رغم برخی فیلم‌های ضعیفش، حضوری موثر در سینمای فرانسه داشته و یكی از شمایل‌های قدر موج نو سینمای فرانسه به شمار می‌رفت كه با مرگش در 2 هفته قبل، نامی ماندگار از خود برجای نهاد.
 
 
 گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
ستاره مكزیكی آسمان هالیوود
ساندرا بولاك با یك بغل جایزه (+عکس)
عکس‌های جالب و نایاب قدیمی از هنرمندان (2)
10 ستاره مرد خوش تیپ و تاثیرگذار‌ هالیوود!!
پیرس برازنان؛ احیاگر فیلم‌های جیمز باندی+گزارش تصویری