چرا «چهارشنبه‌سوری» دیگر جشن نیست؟
با تضعیف این جشنها و آیینهای واقعا ایرانی، این نگرانی هر روز بیشتر می شود که رفته رفته، و در مرحله نخست طبقات متوسط جامعه و به دنبال آنها سایر مردم، گرایش بیشتری به جشنهای بیگانگان از خود نشان بدهند و...

چهارشنبه سوری از آیینهایی است كه در چند دهه اخیر مورد تحریف و بدفهمی قرار گرفته و برخی تندرویها و افراطگریها -هم در برگزاری و هم در منع آن- بر سوء تفاهمهای پیرامون آن دامن زده است.

متاسفانه نگاه رایج به این سنت كهن ایرانی به هیچ وجه با واقعیتهای تاریخی مطابق نیست و عمدتا برخاسته از تصوری است كه دستگاه تبلیغاتی حكومت پیشین آن را رواج داده و متاسفانه بسیاری خواسته یا ناخواسته آن را پذیرفته اند.

بی شك مخالفت برخی بزرگان و دلسوزان و عالمان دینی با چهارشنبه سوری را باید به معنی انكار همین نگاه و تصویر مشهور و تندروی هایی دانست كه در برگزاری آن صورت می گیرد و بعید است اگر ریشه این سنت در تاریخ و فرهنگ دقیقا توضیح داده شود و دانسته شود كه این سنت در گذشته ای نه چندان دور به صورتی معقول و منطقی و زیبا برگزار می شده و نیز اگر به این نكته توجه كنند كه برگزاری درست و اصیل این آیین بدون هیاهو و انفجار و خطرات احتمالی برای كودكان و... می تواند ضمن گسترش نوعی فضای شاد كه نیاز طبیعی هر جامعه ای است جلو نفوذ جشنهای بیگانه در جامعه را نیز بگیرد قطعا به گونه ای دیگر در مورد چهارشنبه سوری و آیینهای مشابه با آن قضاوت خواهند كرد.

در اینجا به اختصار و بر اساس منابع تاریخی به پیشینه این آیین می پردازیم:
سابقه "جشن سوری"، همچون نوروز و دیگر جشنهای کهن ایرانی، به هزاره های گم شده در تاریخ برمی گردد. اینکه در اوستا و حتی وداها اشاره ای به جشن سوری نشده،[مهرداد بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، ص ۴۹۵] نشان می دهد این جشن، در اصل آیینی زرتشتی نیست و بخشی از فرهنگ مشترك ما و بین النهرین بوده است.

از دیدگاه مغان و موبدان دوران ساسانی نسبت به جشن سوری اطلاعی نداریم ولی این نکته که مانویها – به عنوان یك مذهب رقیب- به این آیین توجه نشان می داده اند و نام آن در متون مانوی آمده [بهار، از اسطوره تا تاریخ ص ۳۵۵]، نمودار آن است که عالمان رسمی دوران ساسانی نباید آن را به دیده تایید نگریسته باشند.

پس از اسلام، به گواهی جاحظ (متوفی ۲۵۵ ه ق) و دیگران، جشنهای نوروز، از جمله جشن سوری با شکوه و تشریفات در همه جا، حتی بغداد و دربار خلفا برگزار می شده است [همان، ص۲۹۱]. دیوانهای شعر عرب پر است از سروده هایی در وصف"نیروز". [نگاه کنید به مقاله "نوروز در ادبیات عرب" نوشته دکتر حسین علی محفوظ در کتاب برگزیده مقالات معارف اسلامی،ج۲،ص۴۲۳-۴۲۸] در آن روزگار،برافروختن آتش در شب نوروز انجام می شد و هنوز با شب چهارشنبه گره نخورده بود. به گزارش ابوهلال عسکری (۳۹۵ ه ق) در کتاب الاوائل علت برافروختن آتش در نظر ایرانیان، زدودن عفونتها و آلودگی ها بوده است.

معتضد، شانزدهمین خلیفه عباسی ، (متوفی ۲۸۹ ه ق) دستور داد که زمان نوروز از وقت خود به یازدهم ماه حزیران(ژوئن) منتقل شود .این نوروز به نام نوروز معتضد شهرت یافت. به فرمان او همچنین آتش افروختن در شب نوروز- جشن سوری - ممنوع شد . این دستور چون با تخفیف میزان خراج رعیت همراه بوده گویا مورد استقبال قرار می گیرد. ابن تغری بردی(متوفی ۸۷۴ ه ق) در النجوم الزاهره این اقدام را از جمله کارهای مفید معتضد شمرده است. گزارشهایی از این دست، نشان می دهند که جشن سوری به همان صورت کهن تا اواخر قرن سوم هجری رسما تداوم داشته است.

احتمال می دهیم نهی معتضد، از طرف حکومتهای ایرانی و ترک وابسته به خلافت به جد گرفته شده باشد. به همین دلیل است که تا قرنها بعد شاهد بی توجهی فرمانروایان ایرانی و ترك به این جشن هستیم. این در حالی است که جشنهای دیگر، از جمله سده و مهرگان و نوروز با شکوه فراوان تا دوران هجوم مغول در قلمرو ایران برگزار می شده و دیوان های شعر فارسی، تصویرهای درخشانی دارد از وصف شکوه و عظمت این آیینها و چگونگی برگزاری آنها. اما - در حد تفحص - نامی از این جشن در دیوانهای مزبور به چشم نمی خورد. گویا تنها در تاریخ بخارای نرشخی (متوفی ۳۵۸ ه ق) اشاره ای به یک حادثه آتش سوزی در شب سوری رفته است. البته در همین متن هم از این مراسم به عنوان "عادت قدیم" یاد شده است که می تواند دلالت بر غیر رایج بودن آن داشته باشد.( تاریخ بخارا، ص۳۷)

با ایلغار مغول ، بسیاری از سنتهای کهن ایرانی آسیب می بینند و تنها پس از استقرار حکومت صفوی است که آیینهای باستانی ایرانی در سایه تشیع جان تازه ای می گیرند و به شکل فراگیری با فرهنگ این آیین درمی آمیزند. به عنوان مثال همین چهارشنبه سوری تا همین اواخر در بسیاری از مناطق ایران، در چهارشنبه آخر ماه صفر برگزار می شد (نگاه كنید به كتاب مفاتیح الارزاق جلد اول ص ۵۲ كه به سال ۱۲۷۰ ه ق تالیف شده صراحتا تاکید می کند که "روز چهارشنبه آخر ماه صفر كه آن را چهارشنبه سوری می گویند.") بر اساس یک عقیده رایج ، مختار در شب چهارشنبه آخر صفر بر بام خانه ها آتش افروخت و مردم را به قیام دعوت کرد. در بخشهایی از افغانستان، این مراسم هنوز با همین شیوه و به همین انگیزه انجام می شود. بدین ترتیب چهارشنبه سوری حسن ختامی بود بر عزاداری های دوماهه محرم و صفر و جشنی بود برای ابراز شادمانی از کار مختار در انتقام از کشندگان اهل بیت (ع).

در سالهای پیش از انقلاب،دستگاه تبلیغاتی حكومت به تحریف گسترده سنتهای كهن ایرانی پرداخت و به اسم احیای فرهنگ ایرانی تصویری مخدوش از سنتهای كهن ایرانی ارائه كرد.این در حالی بود كه این سنتها قرنها بود كه با فرهنگ مردم مسلمان درآمیخته بود و هرگز هیچ ایرانی مسلمانی سنتی مثل نوروز را آیینی باستانی -به معنی بیگانه با اسلام- تصور نمی كرد.متاسفانه این تصویر تحریف شده به ضرب و زور مطبوعات و رادیو و تلویزیون و كتابهای درسی آن روزگار جاافتاد و از سویی باعث شد كه برخی مخالفان سیاستهای فرهنگی حكومت به دیده تردید در این آیینها بنگرند.

تصویر مخدوشی كه در آن روزگار از چهارشنبه سوری در جامعه ارائه می شد عكس العمل عالمان دینی- از جمله شهید مطهری- را در برابر چهارشنبه سوری در پی داشت. بدیهی بود كه آنها چهارشنبه سوری را -به شیوه ای كه حكومت معرفی و برگزار می كرد- با آموزه ها و فرهنگ اسلامی مغایر می دیدند و نمی توانستند آن را تایید كنند. همین نگاه منفی كه عمدتا مبتنی بر تصویر غیرتاریخی و مخدوش دستگاه تبلیغاتی پهلوی است متاسفانه در سالهای پس از انقلاب هم دنبال شد و اکنون کار به جایی رسیده که سالهاست رادیو و تلویزیون حتی از ذکر "چهارشنبه سوری " پروا می کند و با تعبیراتی چون "چهارشنبه آخر سال" از آن نام می برد!

جالب اینجاست که همزمان با اینکه بعضی از مسئولان محترم فرهنگی و دولتی بر انتساب چهارشنبه سوری به آتش پرستان و خرافات آنان پای می فشرند، برخی باستان گرایان آن را برساخته اعراب و حاصل اعتقاد به شوم بودن چهارشنبه در نزد عربها می شمارند! نکته دیگر اینکه در تقویم زرتشتی پیش از اسلام تقسیم بندی روزها بر اساس هفته سابقه ندارد و ما اصلا "چهارشنبه" نداشته ایم تا اصطلاح چهارشنبه سوری داشته باشیم و تقویم به جای هفته به شكل یك دوره سی روزه كه هر روز نام جداگانه ای داشت برقرار بوده است.

این نگاه غیرمستند از لحاظ تاریخی در شرایطی چهارشنبه سوری را به خرافات آتش پرستان نسبت می دهد كه هموطنان محترم زرتشتی ما نیز بر اساس باورهایشان و احترامی که برای عنصر آتش قائلند نمی توانند مراسم چهارشنبه سوری را به شکل رایج قبول داشته باشند. بدیهی است هر کس برای آتش قداستی قائل باشد آن را در آتشكده ستایش می كند و هرگز از روی آن نمی پرد و ترانه نمی خواند تا چه رسد به اینکه در کنار آن، به این شکل فجیع ترقه منفجر کند! بنا بر آنچه گذشت چهارشنبه سوری به شیوه ای که برگزار شده و می شود آیینی است مربوط به مردم مسلمان که البته ریشه آن را باید در آیینهای بسیار کهن پیش از زرتشت جستجو کرد.

چهارشنبه سوری نیز مثل نوروز -در شکل و شمایلی که به ما رسیده - از آیینهایی است که هویت آنها پس از اسلام بر اساس فرهنگ ایرانیان مسلمان باز تعریف شده و سهم فرهنگ بعد از اسلام در هویت کنونی این آیینها و نحوه برگزاری آنها کاملا آشکار است. این آیین ها را نباید ادامه خرافات كهن دانست بلكه باید با نگاهی علمی تصویر مخدوشی را كه برخی باستان گرایان معاصر و عمدتاً تبلیغات حكومت پهلوی آن به وجود آورده اند به یك سو نهاد و به جنبه های مثبت و بالقوه آن توجه كرد و جوانب منفی موجود را با كار فرهنگی زدود.

به هر حال نفی و انكار یك سنت كهن به بهانه ناهنجاریهای موجود در برگزاری آن شیوه درست و مناسبی نیست. عملاً نیز این نگاه انكارگرا در سالهای اخیر سودمند نبوده و جز دامن زدن به سوء تفاهمات فرهنگی و مسئله دار كردن جامعه حاصل چندانی نداشته است.

با تضعیف این جشنها و آیینهای واقعا ایرانی، این نگرانی هر روز بیشتر می شود که رفته رفته، و در مرحله نخست طبقات متوسط جامعه و به دنبال آنها سایر مردم، گرایش بیشتری به جشنهای بیگانگان از خود نشان بدهند و برخی جشنهای فرنگی جایگزین اعیاد ایرانی و اسلامی بشود و چهارشنبه سوری هم به همان سرنوشتی دچار شود که آیینهای زیبایی چون مهرگان پیش از این بدان دچار آمده اند.



 گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: alef.ir



مطالب پيشنهادي:
حرف‌های «نیوشا ضیغمی» درباره چادر پوشیدن و بازگشت به تلویزیون+ عکس
آرزوها و حرف‌های «میترا حجار»، در آستانه سال نو
در نوروز 92 به این «5 موزه» حتما سری بزنید
هر کس می‌خواهد ازدواج کند این فیلم را ببیند!
فیلم‌ها و چهره‌های جذاب کن 2013 + عکس