در وداع ماه رمضان سعدی شیرازی
گفتم انده مبر که بازآید/ روز نوروز و لاله و ریحان/ گفت ترسم بقا وفا نکند/ ورنه هر سال گل دمد بستان / روز بسیار و عید خواهد بود....

در محضر صبح

برگ تحویل می‌کند رمضان

بار تودیع بر دل اخوان

یار نادیده سیر، زود برفت

دیر ننشست نازنین مهمان

غادر الحب صحبة الاحباب

فارق ‌الخل عشرة الخلان

ماه فرخنده، روی برپیچید

و علیک السلام یا رمضان

الوداع ای زمان طاعت و خیر

مجلس ذکر و محفل قرآن

مهر فرمان ایزدی بر لب

نفس در بند و دیو در زندان

تا دگر روزه با جهان آید

بس بگردد به گونه گونه جهان

بلبلی زار زار می‌نالید

بر فراق بهار وقت خزان

گفتم انده مبر که بازآید

روز نوروز و لاله و ریحان

گفت ترسم بقا وفا نکند

ورنه هر سال گل دمد بستان

روز بسیار و عید خواهد بود

تیر ماه و بهار و تابستان

تا که در منزل حیات بود

سال دیگر که در غریبستان

خاک چندان از آدمی بخورد

که شود خاک و آدمی یکسان

هر دم از روزگار ما جزوی ا‌ست

که گذر می‌کند چو برق یمان

کوه اگر جزو جزو برگیرند

متلاشی شود به دور زمان

تا قیامت که دیگر آب حیا

بازگردد به جوی رفته روان

یارب آن دم که دم فروبندد

ملک الموت واقف شیطان

کار جان پیش اهل دل سهل‌ است

تو نگه دار جوهر ایمان

بیشتر بدانید : آداب و رسوم ایرانیان در رؤیت هلال ماه

بیشتر بدانید : رمضان در سخن شاعران

 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: khorasannews.com