ستارهای بدرخشید
دوره پروین اعتصامی زمانی است كه برای جنس زن به علت حاكمیت نظام مردسالارانه، امكان تحصیل و پرورش چنانكه باید و شاید فراهم نبود و زنان نتوانستند آنچنانكه درخور قابلیتهای نهفتهشان است، پیشرفت كنند. به همین دلیل تعداد علما و شعرا و ادبای زن ایرانی، در برابر خیل مردان كه در این راه گام نهادند، ناچیز مینماید و پروین اعتصامی، در میان این خیل، از نوادر است. ملكالشعرای بهار در این باره در مقدمه دیوان پروین میگوید: «در ایران كه كان سخن و فرهنگ است اگر شاعرانی از جنس مرد پیدا شدهاند كه مایه حیرتاند، جای تعجب نیست اما تاكنون شاعری از جنس زن كه دارای این قریحه و استعداد باشد و با این توانایی و طی مقدمات تتبع و تحقیق، اشعاری چنین نغز و نیكو بسراید، از نوادر محسوب میشود و جای بسی تعجب و شایسته هزاران تمجید و تحسین است.»
رمز توفیق این ارزشمند زن فرهنگ و ادب فارسی، علاوه بر استعداد ذاتی، معجزه تربیت و توجه پدر نامور اوست كه بهرغم محرومیت زن ایرانی از امكانات تحصیل و فقدان مدارس دخترانه، خود به تربیت او همت گماشت و فرزند بااستعداد خود را به مقامی كه درخورش بود رساند. پدر پروین، میرزا یوسف اعتصامی (اعتصامالملك)، پسر میرزا ابراهیمخان مستوفی ملقب به اعتصامالملك از اهالی آشتیان بود كه در جوانی به سمت استیفای آذربایجان به تبریز رفت و تا پایان عمر در همین شهر زندگی كرد. اعتصامالملك از پیشگامان راستین تجدد ادبی در ایران و بهحق از پیشوایان تحول در نثر فارسی است، چراكه با ترجمه شاهكارهای نویسندگان بزرگ جهان، در پرورش استعدادهای جوانان، نقشی بهسزا داشت. او علاوه بر ترجمه بیش از 17 جلد كتاب، در بهار سال 1328 ه.ق، مجموعه ادبی نفیس و پرارزشی به نام «بهار» نیز منتشر كرد كه طی انتشار 24 شماره در دو نوبت توانست مطالب سودمند علمی و ادبی و تاریخی و... را به طریقی نیكو و روشی مطلب به اهل علم و ادب ارائه كند. از چنین پدری، در روز 25 اسفندماه سال 1285 شمسی د ر تبریز، دختری تولد یافت كه نامش را پروین گذاشتند. او در كودكی با پدر به تهران آمد. ادبیات فارسی و عربی را نزد وی فرا گرفت و از محضر ارباب فضل و دانش كه در خانه پدر جمع میشدند بهرهها برد. در هشت سالگی به شعر گفتن پرداخت و مخصوصا با به نظم كشیدن قطعات زیبا و لطیف كه پدرش از كتب خارجی ترجمه میكرد، طبعآزمایی مینمود و به پرورش ذوق میپرداخت.
پروین، در تیرماه 1303 شمسی دوره مدرسه دخترانه آمریكایی را كه به سرپرستی خانم میس شولر در ایران اداره میشد با موفقیت به پایان برد و در جشن فراغت از تحصیل، خطابهای با عنوان زن و تاریخ ایراد كرد. او در این خطابه از ظلم مرد به شریك زندگی خویش كه سهیم غم و شادی اوست، سخن گفت و نیز از روزگار تاریك زنان مشرق كه آكنده از رنج و مشقت سرشار از اسارت و ذلت بود، یاد كرد و سپس بیداری ملل آسیایی را از خواب یأس و حرمان، مایه امید شمرده، تربیت و تعلیم حقیقی زن و مرد را داروی بیماری مزمن شرق دانست و اظهار امیدواری كرد كه ایرانی ضعف و ملالت را از خود دور كرده، تند و چالاك از پرتگاهها عبور نماید و با تربیت زنان، اصلاحات مهم اجتماعی انجام گیرد.
از صفات برجسته او، غیر از هوش و استعداد، صداقت و صراحت بود. هرگز نیز به كسی بیش از آنچه واقعا او را دوست میداشت، دعوی دوستی نمیكرد و هرگز خود را صاحب افكار و عقایدی بلند قلمداد نمیكرد.
خانم سرور مهكامه محصص، از دوستان نزدیك پروین كه گویا بیش از دوازده سال با هم مراوده و مكاتبه داشتند، او را پاكطینت، پاكعقیده، پاكدامن، خوشخو، خوشرفتار، متواضع و در طریق حقیقت و محبت، پایدار توصیف میكند.
او در تمام سفرهایی كه پدرش به داخل و خارج ایران داشت، شركت میكرد و با سیر و سیاحت به گسترش دید و اطلاعات و كسب تجارب میپرداخت. او در نوزده تیرماه 1313 با پسرعموی خود ازدواج كرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج، به كرمانشاه به خانه شوهر رفت. شوهر پروین از افسران شهربانی بود و هنگام وصلت با پروین ریاست شهربانی كرمانشاه را به عهده داشت. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. او كه در خانهای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و بهدور از هرگونه آلودگی پرورش یافته بود، پس از ازدواج ناگهان به خانهای وارد شد كه یكدم از بساط عیش و نوش خالی نبود و طبیعی است همگامی این دو طبع مخالفت نمیتوانست دیری بپاید و سرانجام هم به جدایی كشید و پروین پس از دو و ماه و نیم اقامت در خانه شوهر، با گذشتن از مهریه خود، از شوهر جدا شد. او پس از این جدایی، مدتی غمگین و افسرده و ناراحت بود و با اینهمه توانست تلخی زندگی را تحمل كند و تا پایان عمر از آن سختی سخنی بر زبان نیاورد و شكایتی نكند.
طلوع كوكب پروین در آسمان ادب فارسی غیرمنتظره و شگفتانگیز بود، طوریكه تا مدتها بین نویسندگان و ادبدوستان بر سر اصالت شخصیت او و امكان ظهور چنین بزرگشاعرهای بحث بود و نیز بر سر اینكه او زن است یا مرد. مرگش نیز بسیار پیشرس و دور از انتظار اتفاق افتاد. او روز سوم فروردین 1320 در 35 سالگی، بیهیچ سابقه كسالت در بستر بیماری افتاد و پس از سیزده روز در شانزدهم همان ماه، بدرود زندگی گفت و در مقبره خانوادگی خویش، واقع در صحن جدید، در حرم متبرك حضرت معصومه (س) در كنار پدرش كه در سال 1316 و سه سال پیش از او وفات یافته بود، به خاك سپرده شد. او برای سنگ مزار خود نیز قطعه اندوهباری سروده كه هماكنون بر لوح مرقدش حك شده است:
اینكه خاك سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
مجموعه سخنرانیها و اشعار و نیز نظریات آشنایان و بزرگان ادب درباره پروین، به همت برادر گرانقدرش در مجموعه زیبایی چاپ و به پیوست دیوانش منتشر شده است كه در تهیه این شرح حال، از مقالات استادان فن در كتب مختلف و نیز مجموعه یادشده استفاده شده است.
آنچه سبب شده امروز پروین اعتصامی را با این نام و نشان بشناسیم، چاپ دیوان اوست كه در سال 1314 به همت پدرش انجام شد. چاپ اول دیوان كه آراسته به دیباچه شاعر و استاد سخنشناس، ملكالشعرای بهار است و تحقیق او در تعیین ارزش ادبی و ویژگیهای سخن سخنگوی بزرگ، شامل یكصد و پنجاه قصیده و مثنوی در زمان شاعر و با قطعهای در مقدمه از خود او تنظیم شده است. پروین با اعتصاد راسخ به تأثیر پدر بزرگوار و پرمایهاش در پرورش چنین سراینده بزرگ، دیوان خود را به او تقدیم میكند و در قطعه یادشده با كمال افتادگی و تواضع هدیه سخن خود را كه در برابر سخن بزرگان، صفر میداند به دست زمانه میسپارد تا این زرگر نقاد، هوشیارانه آن را ارزیابی كند و محك بزند.
دوره پروین اعتصامی زمانی است كه برای جنس زن به علت حاكمیت نظام مردسالارانه، امكان تحصیل و پرورش چنانكه باید و شاید فراهم نبود و زنان نتوانستند آنچنانكه درخور قابلیتهای نهفتهشان است، پیشرفت كنند. به همین دلیل تعداد علما و شعرا و ادبای زن ایرانی، در برابر خیل مردان كه در این راه گام نهادند، ناچیز مینماید و پروین اعتصامی، در میان این خیل، از نوادر است. ملكالشعرای بهار در این باره در مقدمه دیوان پروین میگوید: «در ایران كه كان سخن و فرهنگ است اگر شاعرانی از جنس مرد پیدا شدهاند كه مایه حیرتاند، جای تعجب نیست اما تاكنون شاعری از جنس زن كه دارای این قریحه و استعداد باشد و با این توانایی و طی مقدمات تتبع و تحقیق، اشعاری چنین نغز و نیكو بسراید، از نوادر محسوب میشود و جای بسی تعجب و شایسته هزاران تمجید و تحسین است.»
رمز توفیق این ارزشمند زن فرهنگ و ادب فارسی، علاوه بر استعداد ذاتی، معجزه تربیت و توجه پدر نامور اوست كه بهرغم محرومیت زن ایرانی از امكانات تحصیل و فقدان مدارس دخترانه، خود به تربیت او همت گماشت و فرزند بااستعداد خود را به مقامی كه درخورش بود رساند. پدر پروین، میرزا یوسف اعتصامی (اعتصامالملك)، پسر میرزا ابراهیمخان مستوفی ملقب به اعتصامالملك از اهالی آشتیان بود كه در جوانی به سمت استیفای آذربایجان به تبریز رفت و تا پایان عمر در همین شهر زندگی كرد. اعتصامالملك از پیشگامان راستین تجدد ادبی در ایران و بهحق از پیشوایان تحول در نثر فارسی است، چراكه با ترجمه شاهكارهای نویسندگان بزرگ جهان، در پرورش استعدادهای جوانان، نقشی بهسزا داشت. او علاوه بر ترجمه بیش از 17 جلد كتاب، در بهار سال 1328 ه.ق، مجموعه ادبی نفیس و پرارزشی به نام «بهار» نیز منتشر كرد كه طی انتشار 24 شماره در دو نوبت توانست مطالب سودمند علمی و ادبی و تاریخی و... را به طریقی نیكو و روشی مطلب به اهل علم و ادب ارائه كند. از چنین پدری، در روز 25 اسفندماه سال 1285 شمسی د ر تبریز، دختری تولد یافت كه نامش را پروین گذاشتند. او در كودكی با پدر به تهران آمد. ادبیات فارسی و عربی را نزد وی فرا گرفت و از محضر ارباب فضل و دانش كه در خانه پدر جمع میشدند بهرهها برد. در هشت سالگی به شعر گفتن پرداخت و مخصوصا با به نظم كشیدن قطعات زیبا و لطیف كه پدرش از كتب خارجی ترجمه میكرد، طبعآزمایی مینمود و به پرورش ذوق میپرداخت.
پروین، در تیرماه 1303 شمسی دوره مدرسه دخترانه آمریكایی را كه به سرپرستی خانم میس شولر در ایران اداره میشد با موفقیت به پایان برد و در جشن فراغت از تحصیل، خطابهای با عنوان زن و تاریخ ایراد كرد. او در این خطابه از ظلم مرد به شریك زندگی خویش كه سهیم غم و شادی اوست، سخن گفت و نیز از روزگار تاریك زنان مشرق كه آكنده از رنج و مشقت سرشار از اسارت و ذلت بود، یاد كرد و سپس بیداری ملل آسیایی را از خواب یأس و حرمان، مایه امید شمرده، تربیت و تعلیم حقیقی زن و مرد را داروی بیماری مزمن شرق دانست و اظهار امیدواری كرد كه ایرانی ضعف و ملالت را از خود دور كرده، تند و چالاك از پرتگاهها عبور نماید و با تربیت زنان، اصلاحات مهم اجتماعی انجام گیرد.
از صفات برجسته او، غیر از هوش و استعداد، صداقت و صراحت بود. هرگز نیز به كسی بیش از آنچه واقعا او را دوست میداشت، دعوی دوستی نمیكرد و هرگز خود را صاحب افكار و عقایدی بلند قلمداد نمیكرد.
خانم سرور مهكامه محصص، از دوستان نزدیك پروین كه گویا بیش از دوازده سال با هم مراوده و مكاتبه داشتند، او را پاكطینت، پاكعقیده، پاكدامن، خوشخو، خوشرفتار، متواضع و در طریق حقیقت و محبت، پایدار توصیف میكند.
او در تمام سفرهایی كه پدرش به داخل و خارج ایران داشت، شركت میكرد و با سیر و سیاحت به گسترش دید و اطلاعات و كسب تجارب میپرداخت. او در نوزده تیرماه 1313 با پسرعموی خود ازدواج كرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج، به كرمانشاه به خانه شوهر رفت. شوهر پروین از افسران شهربانی بود و هنگام وصلت با پروین ریاست شهربانی كرمانشاه را به عهده داشت. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. او كه در خانهای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و بهدور از هرگونه آلودگی پرورش یافته بود، پس از ازدواج ناگهان به خانهای وارد شد كه یكدم از بساط عیش و نوش خالی نبود و طبیعی است همگامی این دو طبع مخالفت نمیتوانست دیری بپاید و سرانجام هم به جدایی كشید و پروین پس از دو و ماه و نیم اقامت در خانه شوهر، با گذشتن از مهریه خود، از شوهر جدا شد. او پس از این جدایی، مدتی غمگین و افسرده و ناراحت بود و با اینهمه توانست تلخی زندگی را تحمل كند و تا پایان عمر از آن سختی سخنی بر زبان نیاورد و شكایتی نكند.
طلوع كوكب پروین در آسمان ادب فارسی غیرمنتظره و شگفتانگیز بود، طوریكه تا مدتها بین نویسندگان و ادبدوستان بر سر اصالت شخصیت او و امكان ظهور چنین بزرگشاعرهای بحث بود و نیز بر سر اینكه او زن است یا مرد. مرگش نیز بسیار پیشرس و دور از انتظار اتفاق افتاد. او روز سوم فروردین 1320 در 35 سالگی، بیهیچ سابقه كسالت در بستر بیماری افتاد و پس از سیزده روز در شانزدهم همان ماه، بدرود زندگی گفت و در مقبره خانوادگی خویش، واقع در صحن جدید، در حرم متبرك حضرت معصومه (س) در كنار پدرش كه در سال 1316 و سه سال پیش از او وفات یافته بود، به خاك سپرده شد. او برای سنگ مزار خود نیز قطعه اندوهباری سروده كه هماكنون بر لوح مرقدش حك شده است:
اینكه خاك سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
مجموعه سخنرانیها و اشعار و نیز نظریات آشنایان و بزرگان ادب درباره پروین، به همت برادر گرانقدرش در مجموعه زیبایی چاپ و به پیوست دیوانش منتشر شده است كه در تهیه این شرح حال، از مقالات استادان فن در كتب مختلف و نیز مجموعه یادشده استفاده شده است.
آنچه سبب شده امروز پروین اعتصامی را با این نام و نشان بشناسیم، چاپ دیوان اوست كه در سال 1314 به همت پدرش انجام شد. چاپ اول دیوان كه آراسته به دیباچه شاعر و استاد سخنشناس، ملكالشعرای بهار است و تحقیق او در تعیین ارزش ادبی و ویژگیهای سخن سخنگوی بزرگ، شامل یكصد و پنجاه قصیده و مثنوی در زمان شاعر و با قطعهای در مقدمه از خود او تنظیم شده است. پروین با اعتصاد راسخ به تأثیر پدر بزرگوار و پرمایهاش در پرورش چنین سراینده بزرگ، دیوان خود را به او تقدیم میكند و در قطعه یادشده با كمال افتادگی و تواضع هدیه سخن خود را كه در برابر سخن بزرگان، صفر میداند به دست زمانه میسپارد تا این زرگر نقاد، هوشیارانه آن را ارزیابی كند و محك بزند.
www.seemorgh.com/culture
منبع: tehrooz.com
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی:
زندگینامه پروین اعتصامی؛ بزرگترین شاعر زن ایرانی
سیری در افکار و اشعار ویکتور هوگو و پروین اعتصامی
شاعری كه شبیه هیچكس نبود
ایرج میرزا، شجاع و خوش زبان
نگاهی به زندگی و شعر حكیم خیام نیشابوری
شاعری كه شبیه هیچكس نبود
ایرج میرزا، شجاع و خوش زبان
نگاهی به زندگی و شعر حكیم خیام نیشابوری