پنهانی‌ترین زوایای روح شاعر را در موقعیتی از شاعرانگی قرار دهد تا در ذهن مخاطب رمزگشایی شود

مریم حسین‌زاده: فرزانه قوامی شاعری که حرف برای گفتن بسیار دارد. اما بغض گلویش را گرفته است. اينكه بگوییم در زمانه ما، که چه و چه‌ها بر ناخودآگاه یا خودآگاه شاعر مي‌گذرد که اشک نه آن هم شعرهایی بعد از هفت ساعت و بیست و نه دقیقه گریه یا هفتاد ساعت و دویست و نود دقیقه گریه چه فرق مي‌كند. شاعر از همان روی جلد که تصویر انتظار زنی است با برش پرده روی شانه راستش که حکم تیغ یا شمشیری را پیدا کرده است ما را با نام کتاب وارد اعداد و ارقامی مي‌كند که نمي‌دانيم از کجا آمده است. طبیعی است که شعر اختیاردار همه چیز است.مي‌خواهد عدد بدهد،کلام بگذارد یا گریه کند.اما آنچه به خواننده شعر مربوط است، ساخت اثری است که شخصی‌ترین یا پنهانی‌ترین زوایای روح شاعر را در موقعیتی از شاعرانگی قرار دهد تا در ذهن مخاطب رمزگشایی شود. اما از بابتی دیگر، کم نیستند شعرهایی که سبک و سیاق نو و تصاویری بکر در فضایی شاعرانه ما را همراه خود می‌برند. 

هیچ چیز نمی‌تواند مرا یاد خودم بیندازد / نه این بازی فکری/ نه بوی آب طالبی/و نه حتی میز کوچکی که خودم شكسته‌ام/پنجره باز است/ مجتمع تجاری روبه‌رو به جای من نفس می‌کشد... 

یا... با اسلحه وارد نشوید/ جنگی که باسیلی به گونه‌ها‌مان نواخت/ در کرانه باختری رودخانه‌ها/عمق اولیه‌اش را از دست داد/ جهان به پاره‌های پاره پاره‌ای تقسیم شد/ ومن با گزارشی کامل از خاک خودم بر می‌گردم. 

و شعرهایی دیگر مثل کاریزما، پارک، کلاه ملی، آنالی، جراحات، فسیل، عطر تاره‌ام، آنزیم‌های اضطراب. 

ماشین‌ها را در آغوش بگیر/ لب‌های چراغ قرمز را ببوس/ هیچ جای این خیابان ممنوع نیست. 

در کنار چنین بده بستانی، شاعر بی‌حوصله و گاه بی‌توجه به قواعد دستوری یا موقعیت شاعرانگی از خواندن دوباره و دقت‌نظر به برخی از شعرهای خود باز مانده است.مثل: دروغ می‌آمد و لگد بر زمینی که دیگر محکم نیست/ خنک توی حیاطم یخ می‌زد از بی‌تویی 

یا سطرهایی مثل: چاهم / ویلی ساکن/ که فرو می‌روی درم برای گریه / بخندانم/ بخوابانم روی موج‌های پیشانی‌ات/ مغرب قصه‌های هیچ وقتت... 

ذهن شاعر درگیر اتفاقات و اشیاي پیرامون خود است. از لیوان آب میوه تا میز و صندلی و پارک، قرص و ماتیک و کفش و کلاه...این اشیا با اتفاقات درونی شاعر همراه می‌شوند و ما را به موقعیت اضطراب فردی و گاه اجتماعی می‌کشانند. 

فرزانه قوامی آسان از کنار مصائب انسان ایرانی نمي‌گذرد و همه چیز را بهانه این دیدار مي‌كند. 

این کتاب ما را با احساسات قوی و تاثیرگذار شاعر به سفری تلخ و غریزی اما شاعرانه دعوت مي‌كند.-منتظر باش تا برایت شلیک کنم/ دست تکان دهم/خرده‌ریزهای کیفم را حراج کنم... 

یا...بلیت / کارت اعتباری /پاسپورت و نوشابه‌ات را بردار/کلاه ملی‌ات را باد برد/..../خنثی نمی‌شوی /تکه‌هایت/ نه نام دارند/نه نام خانوادگی/رهگذر/ این ده رقم برای تو/تا بهتر بشناسمت 

امید که در مجموعه بعدی از فرزانه قوامی شاهد فاصله گرفتن او از احساس‌گرایی و دقت بیشتر از مراقبت کلمه باشیم.با این همه کتاب «بعد از هفت ساعت و بیست و نه دقیقه گریه» نگاه دردمند شاعری است که با دستکش‌های سوراخش نفس می‌کشد و سیگارش را روی شقیقه ما خاموش مي‌كند.



گردآوری :گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع : tehrooz.com

مطالب پیشنهادی :
"دلتنگی های عاشقانه" بامحمد رضا فروتن و میترا حجار
حامد بهداد در تله دوربین مخفی
دلایل موفقیت سریال های کره ای
جشن سال نو میلادی با تیلور سویفت
می شود "راستش را گفت" و "کلاه پهلوی" بر سر مخاطب نگذاشت!