رادیولوژی یك «پرتره»
نگاهی به مجموعه شعر «گزارش ناگزیری» اثر شمس آقاجانی.

بیان مندی زبان در شعر می تواند دو نوع كاركرد داشته باشد، یكی به عنوان وسیله یی نمادین برای بیان عقاید و وضعیت های از پیش ساخته شده و دیگری به منزله سازنده (constitutive) یا بیان كننده (expressive) آنچه برای ما فهم پذیر می شود. می توان این تعریف چارلز تیلور را به تفاوت كاركرد تیپ گونه استفاده از زبان و كاركرد فردیت یافته آن تعمیم داد. وقتی شاعر تصمیم می گیرد كه برای وحدت عامل شناسایی و سوژه شناسایی در شعر، از زبان در راستای فردیتی قوام یافته استفاده كند. با تطبیق چنین تعریفی با اشعار شمس آقاجانی می توان به چیستی فضاهای خلق شده توسط او دست یافت كه اغلب فاصله یی هویتمند از رمانتیسم تا ایده آلیسم مورد نظر مولف را طی می كنند.

نكته یی كه فضاهای كار آقاجانی را به عنوان امر مستقل شاعرانگی او متمایز می سازد: روند تكوین معنا توسط او از فضایی هیچ انگار به فضای ایده آلیسم فرارونده (transcendental idealism) است كه هر جا به چنین مختصاتی دست پیدا می كند، موفق است. به عنوان مثال توجه كنید به درك درست او از قابلیت دیگربودگی كلمات در شعر با عنوان «اداری» ص 48
    
    من بچه زرنگ تاریخم
    
    تایید نمی كنم
    
    آنچه را كه مكتوب نباشد
    
    بنویس، بنویس فدای تو ام
    
    من دستور اقدام می دهم
    
تناسبی كه بین «مكتوب بودن» و «دستور اقدام دادن» بر قرار شده است، باعث می شود حتی خود روایت متن هم فضایی اداری داشته باشد. حتی لحن تخاطبی مورد نظر هم تحت تاثیر لحن بی روح اداری قرار می گیرد و در انتهای كار توجه كنید چطور خود همین متن به تقاضای یك ارباب رجوع در یك اداره فرضی بدل می شود.
    
    در این فضای دو بعدی
    
    باز هم تویی كه اقدامم كرده یی
    
    و با اطلاع خودم،
    
    این هم تقاضای كتبی.
    
چطور یك روایت می تواند فرا روایت خودش را بازسازی و سپس تخریب كند. راوی فضای موجود را دوبعدی بیان می كند یعنی فضای فاقد ماهیت و وجود كه می تواند همان محدوده كاغذی باشد كه اقدام و اطلاع و تقاضا در آن مستتر است.

در شعری با عنوان عاشقانه كه یكی از تاثیرگذار ترین متون كتاب است، مولف از ایده آلیسم فرارونده یی كه در اغلب شعر هایش قابل شناسایی است به فضایی ابزوردیته و نهیلیستی می رسد. این همانی ذهنیت و عینیت در روایتی كه حتی شعرشدگی مضمون مورد نظر راوی هم به چالش كشیده می شود.
    
    چه ام كم بود؟
    
    نه واقعا چه چیزم كم بود؟
    
    كه دستم به آسمان رفت
    
    و گربه های نارنجی همنشین من شدند
    
    سمبل كدام است؟
    
    گربه یعنی سكوت قدم زدنت
    
    گربه یعنی تمایلت برای شكار
    
متن با نوعی بی خویشی و افسوس از فضایی نوستالژیك آغاز می شود ولی در ادامه قرار نیست در راستای كهن الگوهای چنین روایتی به زمان حال و روایت استمراری از راوی نزدیك شود. متن در بی زمانی و بی مكانی تشریح می شود كه راوی قصد دارد ابعاد مختلفش را تدوین كند. راوی با تاكید روی عناصر روایی مثل «سمبل» به فضاهای موازی با روایت متن دست می یابد. در واقع به جای تحلیل موقعیت به عریان كردن موقعیت از هرگونه روایتی اقدام می كند.

به عبارت دیگر از مخاطب می خواهد متن را فارغ از هرگونه افسونگری و تقدس گرایی خوانش كند. پوچ انگاری مورد نظر او نه تنها به منفی انگاری ختم نمی شود بلكه در تلاش است به حداقل ایده آل ممكن، یعنی یك خوانش صمیمی از موقعیت از دست رفته در گذشته دست یابد.
    
    ابتكارم از دستم رفت
    
    در گذشتن از نواحی خاص
    
    آن دست ها از كجا رد شد؟
    
    كه حالش از آن هم بدتر بود
    
این دست ها آیا به خود راوی تعلق دارد؟ به من متكثر او یا من ایده آل یا حتی منی كه به تو یعنی معشوق بدل شده است؟ این سوال ها و چالش ها در خوانش متن، تنها پیچیده كردن روایت نیست بلكه در راستای فاصله یی است كه راوی از بی خویشی به پر خویشی طی می كند و در این میان از معشوق از دست رفته هم كمك می گیرد.
    
    رد ما را تا كجا گرفتند !
    
    ملاحظه یعنی چه؟
    
    ما اگر مواظبت نكنیم
    
    عشق هم یك زمانی رد می شود
    
توجه كنید به استفاده دو گانه از كلمه «رد» كه در جایگرینی «ما» با «عشق» می تواند موثر باشد و كلماتی نظیر «ملاحظه» كه در متون دیگر هم مكرر استفاده شده است تا نوعی تضاد میان زبان گفتار قراردادی و كتابی با زبان شاعرانه برقرار كند. و پایان كار كه اوج معنازایی و شروعی دوباره برای كشف امكانات معنایی متن می تواند باشد.
    
    تعداد گاه گاه ما محدود است
    
    ابروهایت از سطح افق بالامی رفتند
    
    كه وارد شدم
    
    پس تمایلت كجا رفته؟
    
    گاه گاهی
    
    صاف یا مورب
    
    از همان زاویه هم می شود بیایی.
    
توجه موثر آقاجانی به زبانیت در راستای تاویل پذیری متن، همان طور كه در مجموعه اول او یعنی مخاطب اجباری در راستای تفسیر خلاقانه یی از واقعیت ظاهر شده بود در این مجموعه هم غیر از فضاهایی كه در این امر افراط به خرج می دهد و متن را به سمت اطناب زبانی پیش می برد. در چندین شعر كتاب موفق می شود در تبیین جهان معنایی مستقلش درست عمل كند.
    
پی نوشت:
1- زیبایی شناسی و ذهنیت/ از كانت تا نیچه. اندرو بووی، ترجمه فریبرز مجیدی / فرهنگستان هنر



گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: روزنامه اعتماد



 مطالب پیشنهادی:
گلایه‌های بازیگر زن «ممنوع‌التصویر» به دلیل آواز خواندن!
عاقبت دختری که در برابر خانواده سنتی‌اش می ایستد! + عکس
ترانه علیدوستی: لپ‌تاپم را که باز می‌کنم...
«اصغر فرهادی» روسفیدمان می‌کند؟
اتهام «همجنس‌بازی» داشت زندگی‌ام را از هم می‌پاشاند