این شاعر، نویسنده و مترجم بزرگ و یهودی اتریش در سال‌ِ 1921 به دنیا آمد و از آنجایی كه كشورش در همان اوان‌ِ لشكر‌كشی هیتلر، به تصرف‌ِ آلمان درآمد، به سبب‌ِ مذهب‌ِ خویش...
 
اریش فرید  (شاعر معاصر اتریش) (1988 ـ‌ 1921) Erich Fried
این شاعر، نویسنده و مترجم بزرگ و یهودی اتریش در سال‌ِ 1921 به دنیا آمد و از آنجایی كه كشورش در همان اوان‌ِ لشكر‌كشی هیتلر، به تصرف‌ِ آلمان درآمد، به سبب‌ِ مذهب‌ِ خویش یعنی یهودی‍ّت كه به مذاق‌ِ ناسیونال سوسیالیستها خوش نمی‌آمد، به ناچار در سال 1938 به كشور انگلستان مهاجرت نمود و تا پایان عمریعنی سال 1988 در سن 67 سالگی در آن كشور در شهر لندن زندگی كرد.
این شاعر‌ِ سیاسی و اجتماعی معاصر‌ِ آلمانی ‌زبان از شاعران و كاشفان‌ِ برتر‌ِ شعر آلمان به شمار می‌رود..

 رؤیای روزانه
 
آن‌چنان خسته‌ام
كه
وقتی تشنه‌ام
با چشمهای بسته
فنجان را كج می‌كنم
و آب می‌نوشم
آخر اگر كه چشم بگشایم
فنجانی آنجا نیست
خسته‌تر از آن‌ام
كه راه بیفتم
تا برای‌ِ خود چای آماده سازم (كنم)
آن‌چنان بیدارم
كه می‌بوسمت
و نوازشت می‌كنم
و سخنانت را می‌شنوم
و پس‌ِ هر جرعه
با تو سخن می‌گویم
و بیدارتر از آن‍َم
كه چشم بگشایم
و بخواهم تو را ببینم
و ببینم
كه تو نیستی
در كنارم.

Tagtraum
Ich bin so müde
Dass ich
Wenn ich durstig bin
Mit geschlo ssenen Augen
Die Tasse neige
Und trinke
Denn wenn ich die Augen
Aufmache
Ist sie nicht da
und ich bin Zu müde
Um zu gehen
Und Tee zu Kochen
 Ich bin so wach
Dass ich dich küsse
Und streichle
Und dass ich dich höre
Nach jedem Schluck
Zu dir spreche
Und ich bin zu wach
Um die Augen zu öffnen
Und dich sehen zu wollen
Und zu sehen
Dass du
Nicht da bist.

جهان بانو
 
به
دنیا آمده‌ام
وینك سرانجام
به آن حد‌ّ رسیده‌ام
كه غریو بر می‌كشم:
«چه‌ گونه می‌شود
كه من به سوی‌ِ دنیا می‌آیم.»
دنیا بانو می‌آید
و آهسته می‌گوید:
«تو نمی‌آیی
تو در حال‌ِ رفتنی.»
 
Frau welt
Ich bin
Zur welt gekommen
Und bin nun endlich
So weit
Laut zu fragen
Wie ich dazukomme
Zu ihr zu kommen
Sie kommt
Und sagt leise:
Du kommst nicht
Du bist schon im gehen.
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: iranpoetry.com