صدای بغض و گریه است/ نگاه کن، نگاه تو برای من/ که بهترین ِهدیه است....
 
 پنجره ای رو به خدا
از همه جهان جدا
نشسته پای آن دلم
این دل زار بینوا
*
شکوفه کن به دست من
ای گل خوش نمای من
این همه راه آمدم
که بشنوی صدای من
*
صدای من، صدای من
صدای بغض و گریه است
نگاه کن، نگاه تو
برای من
که بهترین ِهدیه است
*
تنم شراره می کشد
شراره های پشت هم
شراره های آرزو
شبیه هم، شبیه هم
*
تو با منی، تو در منی
به هر کجا که می روم
نمی شوم ز تو جدا
تا نفس های آخرم
*
بیا ببین، بیا ببین
که بی تو من چگونه ام
چگونه ام
تب شده همنشین من
نشسته روی گونه ام
*
ستاره سهیلمی
که می دمی به هر شبم
هر شب من پر از تو و...
غرقه میان یک تبم
*
دست به زیر چانه ام
خیره شدم به رو به رو
بمان بمان کنار من
میان دشت آرزو
*
خسته شدم، خسته شدم
از این همه خیال تو
ببین که غوطه ور شدم
به عشق بی زوال تو
*
گذشته ها گذشته اند
تو فکر فردا را نکن
غروب رفتنم شده
دگر مرا صدا نکن
*
مرا ببر ، مرا ببر
از همه جهان جدا
پنجره ای به من بده
روبه خدا، رو به خدا
فریبا شش بلوکی
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: fariba.sheshboluki.com
 
مطالب پیشنهادی:
زنی را می‌شناسم من (شعر)
 دوستت دارم که...
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی
بوی گردنكشی از پیرهنت می‌آید
مبادا هیچ سقفی بی‌پرستو!
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید