هیچ کس هم به هیچ کس نیست، انگار نه انگار اینجا ایران است!
ترانه سرایی که کارش را غیر قانونی شروع کرده و با خواننده های لس آنجلسی فعالیت داشته و هنوز هم انجام می دهد و از آن بدتر اینکه کار سیاسی هم تولید می کند نامش بر روی جلد آلبوم یکی از ما بهترون که آلبومش قبل از ماه محرم منتشرشد زده می شود.

حمید حامی خواننده فیلم به یاد ماندنی "سام و نرگس" که تا به امروز کارنامه موسیقایی موفقی داشته است این روزها از اتفاقاتی که بر سر سینما و موسیقی آمده، از ترانه های عاشقانه ای که تنها عشق های نباتی را بیان می کند، از درددلهای مردمی که با هیچ شعری به گوش مردم نمی رسد و... گله مند است.
گفتگوی حمید حامی با شبکه ایران را در ادامه می خوانید:




** این روزها ترانه هایی که خوانده می شود بیشتر مضامین عاشقانه دارد و کمتر از ترانه هایی با مضامین اجتماعی استفاده شده می شود. واقعا چرا؟


این روزها در موسیقی و سینمای ایران داستانهای غیرعادی اتفاق می افتد. اتفاقات عجیب و غریب زیادی که امروزه در سینما بوجود آمده خصوصا در این دو سه سال اخیر که همه ما هم آن را شنیده ایم در رابطه با ارتباط بازیگرها، کارگردانها و تهیه کننده ها با یکدیگر و انتخاب عجیب و غریب بازیگر ها برای تعداد زیادی از فیلم هایی است که طی سال اکران می شود.

همیشه برای من علامت سئوال بوده که این بازیگر ها چگونه با ناتوانی هایشان و با این همه استعداد کمشان یک دفعه تبدیل به ستاره می شوند؟

خوب البته به بنده مربوط نمی شود و در حیطه کاری من هم نیست اما وقتی به این موضوع و این اوضاع فکر می کنم می بینم که در موسیقی هم از این اتفاقات زیاد است یعنی کلا در هنر ایران از خطاطی و نقاشی گرفته تا موسیقی این داستانها در ایران اتفاق می افتد.

یعنی قانون برای همه و نه برای یک عده خاص!


در مورد موسیقی هم این اتفاقات نابسامان افتاده است خصوصا در این دوره اخیر. بطور مثال درباره ترانه سراها باید بگویم که خیلی از ترانه سراهای داخلی با خواننده های خارج از ایران همکاری دارند.

این موضوع از نظر بنده هیچ اشکالی ندارد امیدوارم روزی برسد که آهنگسازها و ترانه سراهای داخلی بتوانند بصورت آزاد و با اسم خودشان با خواننده های خارج از ایران فعالیت داشته باشند اما مشکل اینجاست ترانه سراهایی که کار ملی- میهنی و فاخر تولید می کند و خط قرمزها را هم رد نکرده اند نامشان از آلبوم بنده حذف می شود و ترانه هایشان را از آلبوم برمی دارند و ضرر یک سال و نیم زمانی که از دست دادم را به بنده می زنند، تنها به خاطر ممنوع کار بودن ترانه سرایی که نباید ممنوع کار باشد.

از آن طرف ترانه سرایی که کارش را غیر قانونی شروع کرده و با خواننده های لس آنجلسی فعالیت داشته و هنوز هم انجام می دهد و از آن بدتر اینکه کار سیاسی هم تولید می کند نامش بر روی جلد آلبوم یکی از ما بهترون که آلبومش قبل از ماه محرم منتشرشد زده می شود.

هیچ کس هم به هیچ کس نیست یعنی انگار نه انگار اینجا ایران است و ما در ایران زندگی می کنیم و زیر پرچم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می کنیم. این دوستان برای اینکه آلبومشان فروش داشته باشد اسم آهنگسازها و ترانه سراهای غیر قانونی و ممنوع الکار را روی آلبومشان می زنند.



البته می دانیم که این خواننده ها بخاطراینکه ضعف احساس کردند روی آوردند به مصاحبه با مطبوعات و از این داستانها. چون قبلا از این خبرها نبود که به اسم آهنگسازها و ترانه سراها چنگ بزنند اما الان دارند این کار را انجام می دهند.


برای من که 15 سال در موسیقی فعالیت دارم این اتفاقاتی که در موسیقی می افتد عجیب است. نکته دیگری که باید در مورد این ترانه بگویم این است که این ترانه های باصطلاح عاشقانه ترانه هایی است که غالبا نباتی شده و عاشقانه نیست و بیشترسخن از گل، درخت،زمین و ... است .

در این مورد برای خود من هم این اتفاق افتاده است و درآلبومم که نگاه می کنم بیشتر از گل، گیاه ، زمین، درخت،غروب و ... است چون مجوز برای ترانه های عاشقانه محض سخت است. البته دلیل اصلی اش این است که در ترانه های اجتماعی چون برداشت سوء از آن می شود و وزارت فرهنگ و ارشاد حساسیت زیادی بر روی کارهای اجتماعی دارد مجوز برای آن صادر نمی شود.


به نظر من خود ترانه سرا و خواننده ها دچار خودسانسوری شده اند یعنی اگر شعری اجتماعی باشد و شاید برداشت سیاسی شود از هراس آنکه وزارت ارشاد به آن مجوز ندهد حتی این کار را هم نمی کنند. چرا که این اتفاق برای آلبوم خود بنده هم افتاده است و چند ترانه که مضمون اجتماعی داشت به وزارت ارشاد ارائه دادم اما مجوزی برای آن صادر نشد. یکی از آنها ترانه ای بود با نام " نون" و دیگری "زمستون" که هر دو مضمون اجتماعی داشت و سیاسی هم نبود اما مجوز نگرفتند.


ترانه سراها چاره ای جز این ندارند که یک سری کارعاشقانه آن هم با برداشتهای دو پهلو یعنی اینکه معلوم نیست عشق زمینی یا آسمانی تولید کنند. خوانندگان هم تحت تاثیر همان قانون هستند اما این را هم باید در نظر بگیرم این قانون برای همه هست ولی برای یک عده خاص نیست.

برای من جای تعجب است که به خاطر یک کلمه خاص در یکی از شعرهایم یک سال مجوز آلبومم را به تعویق انداختند اما یکی از مشهورترین خوانندگان تاریخ موسیقی بعد از انقلاب که در کنسرت ها و در آلبومشان شعرهای سیاسی- اجتماعی وجود دارد هیچ کس به او نمی گوید چرا؟

الان هم این اتفاق می افتد و بعضی از خواننده ها می توانند این کار را انجام دهند.(این حرفهایی که می گویم همه مستند است)


البته از نظرمن اشکالی ندارد ولی اجازه بدهند همه بتوانند اینگونه فعالیت داشته باشند شاید با گفتن این حرفها دشمنانم چندین برابر شده باشد اما مهم نیست من 15 سال روبرویشان ایستاده ام الان هم می ایستم حتی اگر به قیمت از دست دادن موسیقی باشد ولی همین که روشنگری می کنم و یک درصد مردم متوجه می شوند در موسیقی چه خبر است برای من خیلی مهم است.


این داستان مافیای موسیقی را بنده سه چهار سال پیش راه اندازی کردم واین کارباعث شد تا خیلی ها جرات کنند راجع به آن حرف بزنند.می خواهم بگویم که بازهم در مورد کارهای اجتماعی و عاشقانه قانون برای همه و نه یک عده خاص اجرا می شود.



**خودتان کوشیده اید که به نوبه خود ترانه های اجتماعی را هم در دستور کار قرار دهید؟

از ابتدا شروع کارم چون کار عاشقانه دوست داشتم بیشتر کارهای عاشقانه تولید می کردم به علاوه اینکه دوست داشتم از درد مردم هم بگویم اما متاسفانه غیر از چند قطعهخاص هیچ وقت نتوانستم کار اجتماعی بخوانم البته چند ترانه از کارهای تولیدی ام در سازمان صدا و سیما که شعرهای استاد معلم، استاد کاکایی،ساعد باقری و سهیل محمودی بوده است مضمون اجتماعی معترض دارد که خوشبختانه دراین چند سالی که فعالیت موسیقی در تلویزیون دارم توانستم این کار ها را در صدا و سیما ضبط کنم اما مطئنم اگر این شعرها به وزارت ارشاد می رفت هرگزمجوز نمی گرفت.



**آیا دست اندرکاران ممیزی با اشعار و ترانه های اجتماعی مشکلی ندارند و به آنها مجوز می دهند و تنها برای اشعار سیاسی مجوزصادر نمی شود؟

خیر. چون در اشعار اجتماعی برداشت سیاسی می شود مجوز صادر نمی شود. بطور مثال اگردر مورد فقر یا پدر که بخاطر فقر در زندان است شعری بگوییم متاسفانه مجوزی صادر نخواهد شد،چون برداشت سیاسی می شود. خود من به شخصه عاشق کارهای اجتماعی هستم.

چون خود من از یک خانواده متوسط بودم و در نوجوانی پدرم را از دست داده ام و سختی های زیادی کشیده ام دلم می خواهد از درددل مردم بگویم.دلم می خواهد به یاد آن روزهایی که زندگی نابسامانی داشتم شعر بخوانم . دوست دارم در مورد درد کسانی که نمی توانند صدایشان را به گوش همه برسانند شعر بگویم و بخوانم.



به اعتقاد من چون خداوند این نعمت را به من داده است باید از آن نعمت برای کمک به دیگران و کسانی که نمی توانند حرفشان را بزنند استفاده کنم اما متاسفانه سد راه من ممیزی های عجیب و غریبی وجود دارد البته باز هم میگویم این داستانها در مورد بعضی ها صدق نمی کند و در مورد همه چرا . یعنی قانون برای همه الا یک عده خاص .



**شاید همین روند بوده که باعث شده اکثر ترانه های عاشقانه ای که خوانده می شود هم سطحی و بی محتوا باشد؟


آنها شاید شعورشان نمی رسد یا اصلا برایشان مهم نیست. زمانی هست که یک خواننده دلش می خواهد کار اجتماعی بخواند ولی توان و راهش نیست ولی یک موقع هست که  خواننده ای میخواهد جیب مردم را خالی کند پس نیازی به خواندن کار اجتماعی ندارد و برای خودش دردسر درست نمی کند و ترانه عاشقانه می خواند،مردم را هم با این کار گول می زند فقط به این علت که فروش آلبومش بالا برود.

به طور مثال برای یکی از خواننده هایی که از دوستان بنده بودند و در حال حاضراز دشمنان درجه یک بنده هستند، مردم اصلا  برایشان مهم نیستند و به مردم مثل بسته های اسکناس نگاه می کنند و در آلبوم جدیدش هم این اتفاق افتاده و بنا را براین گذاشته اند که جیب مردم را خالی کنند و به فکر هنر،ایران و فرهنگ ایرانی که برای همه در حد یک شعار است نیستند.


متاسفانه در حال حاضر هم مردم نمی توانند کسانی که دلشان برای مردم می سوزد را تمیز دهند و بشناسند. می خواهم بگویم این افراد شعورشان نمی رسد و اگر هم برسد به دنبال دردسر نیستند دنبال پول هستند برایشان مهم نیست که درد مردم را مردم از زبان این افراد بشنوند.




**پس با این حساب بسیاری از ترانه سرایانی که این روزها هم نامی به هم زده اند در سالهای آینده محو خواهند شد؟


به اعتقاد من کاری که پشتوانه فکری و هنری ندارد و به یک باره گل می کند و سر زبان ها می افتد مطمئنا عمر آن هنر چندان دوام نخواهد داشت. کسی که برای پول در آوردن آمده پولش را در می آورد و می رود. این اتفاق برای بیشتر خواننده ها افتاده است.

از طرفی وقتی کسی تکیه به یک قدرتی می زند که حمایتش کند یعنی در واقع خواننده ای که قیم دارد،  مدتی بعد که این قدرت و قیم را از او بگیرند آن خواننده مسلما زمین خواهد خورد.

اتفاقی که در مورد بیشتر خواننده های پرقدرت از بابت (شهرت، نفوذ و قدرت) افتاده است این بود که این افراد آمدند تا هم اسمشان شنیده شود و هم آلبومشان را  فروختند اما هنرمندی که برروی پای خودش بایستد،آدم خودش باشد و از استعداد و فکر خودش استفاده کند هیچ وقت زمین نخواهد خورد. بطور مثال فرهاد مهراد که هیچ وقت وابسته به هیچ جریانی نبود و هنوز هم که هنوز است فرهاد، فرهاد است.



گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: inn.ir


مطالب پیشنهادی:
ایندیانا جونز واقعی از سازندگان ایندیانا جونز شکایت کرد!
در 100 سال گذشته بریتانیا کدام رمان بهترین بوده است؟
عکسخانه شهر میزبان مشاهیر علم، فرهنگ و ورزش ایران می شود
5شهر برتر گردشگری جهان کدامند؟
باز هم«آلیس» به «سرزمین عجایب» باز می گردد؟