گفت و گو با اركیده حاجی وندی، خواننده و سرپرست گروه پاپ اركیده
اركیده حاجی وندی دختر بسیار پرانرژی است. انگیزه او در زمینه كاری اش – موسیقی پاپ- مثال زدنی است. او موسس اولین گروه موسیقی پاپ بانوان ایرانی بعد از انقلاب است و الان بیش از هشت سال است كه این گروه را تشكیل داده و بدون توقف كنسرت میدهند. خودش كه تحصیل كرده موسیقی است خواننده و سرپرست گروه "اركیده" است. و نكته جالب اینجاست كه تمامی خواهرهایش هم عضو این گروه هستند. ارغوان، ارمغان و دنیا حاجی وندی در كنار هفت نفر دیگر در این گروه به اجرای قطعات موسیقی پاپ میپردازند. ناگفته نماند كه پدر این چهار خواهر موسیقی دان در همه حال در كنار آنهاست و اگر به كنسرتهای اركیده رفته باشید میبینید كه تا آخرین لحظه پشت در تالار مشغول راست و ریست كردن برنامههای كنسرت است. پدر كه خودش روزگاری آواز ایرانی میخوانده و آلبومی را نیز منتشر كرده است، حالا آرزوهایش را در آواز دخترش اركیده و نوازندگی سه دختر دیگرش میبیند. كما اینكه دختران هم او را سربلند كرده اند و سال گذشته درجشنواره موسیقی فجر موفق به كسب عنوان بهترین گروه جشنواره در بخش رقابتی شدند. ماه گذشته اركیده بار دیگر روی سن تالار وحدت حاضر شد. تا با قطعات و سبك و سیاق جدید كنسرتی را به طرفدارانش كه حالا حسابی پر و پا قرص هم شده اند برگزار كنند. به همین بهانه در خانه بسیار زیبایشان سراغش رفتهایم.
كی وارد دنیای موسیقی شدید؟
موسیقی را با ساز سنتور شروع كردم و چندین و چند سال از شاگردان خانم "آذرهاشمی" بودم. بعد از ورود به دانشگاه هم از محضر "رضا مهدوی" و "سید امین موسوی" استفاده كردم. فكر میكنم حدود سالهای 72-73 بود كه من بسیار جدی تر روی موسیقی كاركردم.
در واقع سالهای تب ساز زدن بین جوان ترها هم بیشتر شده بود.
بله. دقیقا. البته در آن روزها هنوز موسیقی پاپ این قدر رشد نكرده بود و فكر میكنم بعد از آن سالها حول و حوش 75-76 بود كه موسیقی پاپا بیش از گذشته رشد كرد. به هر حال بعد از انقلاب اسلامیدر موسیقی پاپ توقفی ایجاد شده بود كه تنها با سازهای سنتی میشد از ركود آن در آمد و بار دیگر پا به دنیای موسیقی گذاشت.
شما چرا ساز سنتور را انتخاب كردید؟
با توجه به علاقه ای كه داشتم و خصوصا فضای ایرانی كه در موسیقی خانه ما بود، من این ساز را انتخاب كردم چرا كه پدرم سالهاست كه آواز ایرانی كار میكنند و خیلی به سازهای ایرانی علاقه داشتند. به جز این مسئله هم این نكته را باید اشاره كنم كه همه ما به موسیقی ایرانی خیلی علاقمند بودیم. این شد كه سنتور شد ساز اصلی من.
هنرستان موسیقی كه نرفتید؟
نه. اما در تمام طول دوران دبیرستانم سنتور میزدم و آموزش میدیدم.
در همان دوران خواهرهایتان هم به موسیقی علاقمند شدند؟
بله. تقریبا همه مان دریك زمان به نواختن موسیقی علاقمند شدیم با این تفاوت كه من یك سال زودتر نوازندگی را شروع كردم. ارمغان با تنبك و ارغوان با تار ، دنیا هم كه هنوز به دنیا نیامده بود.
شما كه هنرستان موسیقی نرفته بودید، خانواده تان مخالفت نكردند كه در دانشگاه موسیقی تحصیل كنید؟
نه. برعكس بسیار هم من را تشویق كردند با توجه به این كه دیپلم من تجربی بود طبیعی این بود كه من كنكور عادی دانشگاهها را بدهم. و مثلا پزشك شوم اما علاقهام به موسیقی اصلا این اجازه را به من نمیداد. متاسفانه من برای رفتن به هنرستان موسیقی بسیار دیر و در سال سوم راهنمایی متوجه شده بودم چرا كه فكر میكردم فقط میتوان از سال اول راهنمایی به هنرستان وارد شد در حالیكه برای من كه چندین سال سنتور را نواخته بودم میشد راههایی پیدا كرد كه وارد هنرستان شد. اما خب این اتفاق نیفتاد. به هر حال وارد دانشگاه شدم كه فضایی دانشكده موسیقی دانشگاه سوره بسیار صمیمیبود و همه فقط به خاطر علاقه شان در آنجا حضور داشتند چون واقعا در آن سالها نمیشد هدف دیگری را برای خودت در موسیقی ایران تعریف كنی.
در دانشگاه استادانتان متوجه علاقه شما به موسیقی پاپ شدند؟
در دانشگاه كه من فقط موظف به نواختن موسیقی ایرانی با ساز ایرانی ام بودم، آن همدر دانشگاه سوره كه حتما میدانید واقعا فضای موسیقی سنتی بر آن حاكم است. اما من فعالیتهایم را از همان سال دوم دانشگاه در زمینه موسیقی پاپ آغاز كردم. شروع ماجرا هم اینطور بود كه من سر ضبطهای استودیویی میرفتم و آهسته آهسته با آهنگسازان مختلف آشنا شدم كه آنها به من میگفتند صدایت بد نیست. تا این شد كه خودم هم فكرهایی برای ورود به دنیای خوانندگی به سرم زد.
آن موقع چه سالهایی بود؟
فكرمیكنم 77 بود. فعالیتم را از همان موقع در زمینه موسیقی پاپ شروع كردم و در آن زمان بود كه دیگر برخی از استادان هم از اینكه من موسیقی پاپ كار میكنم خبردار شده بودند.
نظرشان چه بود؟
بیشتر مدرسان آهنگسازی وهارمونی دانشگاه در جریان این موضوع قرار گرفتند. به هر حال نظر خاصی كه آنچنان نمیدادند. اما مثلا برخی اساتید خلی از من در مورد كارم سئوال میپرسیدند و واقعا دلشان میخواست به من كمك كنند. در مجموع به آن معنی مخالفت یوجود نداشت. اما یادم میآید كه یكی از استادانم یك روز من را كنار كشید و جدی با من صحبت كرد. ایشان وقتی فهمیدند كه من قرار است موسیقی پاپ كار كنم به من گفتند "تا وقتی چای هست كه كسی نمیرود قهوه بخورد"! و سربسته به من رساندند كه بهتر است روی همان موسیقی سنتی كار كنم تا پاپ. به هر حال فكر میكنم درست است كه آنچنان وخالفتی نداشتند اما واقعا دلشان میخواست كه ما در موسیقی ابتدا ورزیده شویم و بعد دست به كار بزنیم. شاید به خاطر اینكه میدیدند من واقعا برای انجام كارهایم مصمم هستم با من مخالفتی نمیكردند.
شاید آنها هم منتظر صدای جدیدی در موسیقی پاپ بودند؟
شاید!
اصلا چه شد كه بعد از اینهمه سال سنتور نواختن به موسیقی پاپ علاقمند شدید؟
همیشه به آن علاقه داشتم اما همزمان با شكوفایی مجدد موسیقی پاپ در ایران من هم بیشتر به این موسیقی علاقمند شدم. فكر میكنم سالهای 77-78 بود. آنقدر به این موسیقی علاقمند بودم كه حتی دقیقه ای را هم معطل نكردم. با شور و هیجان پیگیر كار شدم. گروهی تشكیل دادم و نوازندگانی را بجز خواهرهایم دور هم جمع كردم . قطعه میگرفتیم و كار میكردیم و خلاصه در سال 79 به صورت رسمیكارم را شروع كردم و كنسرتهایمان شروع شد . ضمن اینكه در آن روزها فكر میكردم كه به عنوان نسل موسیقی امروز باید موسیقی استاندارد نواخت. موسیقی كه به گوش مردم جهان آشنا باشد. و البته بتوان از سازهای ایرانی هم در آن استفاده كرد.
گروهتان را با چند نفر تشكیل دادید؟
هفت نفر بودیم كه بجز خواهرهایم الان فقط مونیكا لوران با ما مانده است.
كی متوجه شدید كه به خواند اینقدر علاقمندید؟
من از بچگی میخواندم. درست است كه من كنار پدرم آواز را آموختم و شاید به آن معنی آكادمیك نباشد اما من فكر میكنم صدای خوب یكی از آن نعمتهای خدادای است كه اگر پرورش پیدا كند میتوان بسیار بهتر هم بشود اما گر كسی صدای خوبی نداشته باشد و به قول معروف صدایش ژنتیكی خوب نباشد هر كار هم كه بكند نمیتواند خواننده خوبی شود. به هر حال زمینه آواز خواندن من در همین فضای خانه مان شكل گرفت. البته من در تمام مدت نوازندگی سنتور هم ردیفها را با آواز میخواندم. پیش از آن هم زمانی كه در مركز حفظ و اشاعه موسیقی دروس تكمیلی ساز سنتور را فرا میگرفتم باید كلاسهای سلفژ موسیقی را میگذراند كه در آنجا بیشتر به آواز علاقمند شدم.
به هر حال ایرانی میخواندید؟
بله. درست است. به هر حال من هم توانایی صدای خودم را تشخیص داده بودم ضمن اینكه علاقه ام را هم جهت یابی كرده بودم و میدانستم كه به موسیقی پاپ خیلی علاقمند شدهام. ضمن اینكه در همان سالهای ابتدایی دانشجویی متوجه نبود یك گروه موسیقی پاپ بانوان شدم. و به این فكر افتادم كه اولین گروه موسیقی پاپ بانوان را تاسیس كنم.
اولین كنسرت تان چگونه برگزار شد؟
آنزمان واقعا با الان فرق میكرد. آن موقع حتما باید گروهی برای اجرا پذیرفته میشد به این معنی كه هیئتی به كار آن گروه گوش میكردند و سپس اگر صدای خواننده و گروه تایید میشد میتوانست مجوز اجرای صحنه را كسب كند. یعنی جدا از اینكه شعر و موسیقی مجوز میگرفت خواننده هم باید مجوز میگرفت. كاملا یادم میآید آن روزی را كه در دفتر موسیقی برای كسب این مجوز رفتم. برای هیئت ژوری هم بسیار عجیب بود كه من هم خانم هستم و هم پاپ میخوانم و احتمالا توقع مجوز هم دارم! از طرز نگاههایشان متوجه میشدم كه برایشان قدری غریب است البته آن موقع ما گیتار بیس و گیتار و ... نداشتیم بلكه ارغوان تار میزد ، من هم سنتور و ارمغان هم تنبك. یعنی گروهمان چیزی بود میان سنتی و پاپ و یادم میآید كه قطعات مان هم همین حال و هوای بینابینی را داشت البته بیشتر پاپ بود.
فقط خانمها به صدای گروه شما مجوز دادند؟
خیر. آقایان موسیقیدان هم حضور داشتند كه خانم هنگامه اخوان هم آنها را همراهی میكردند. موسیقی مان را اجرا كردیم و به این ترتیب اولین مجوز اجرای كنسرت را دریافت كردیم.
به نظر میرسد كه پس هیچ مشكل خاصی برای اخذ مجوز نداشتید؟
به هر حال قبل از آن روز ما پروسه طولانی كسب مجوز برای شعر و موسیقی و خواننده و اصلا خود گروه موسیقی بانوان را طی كرده بودیم و این آخرین مرحله بود. اما درمجموع دردسر ویژه ای نداشتیم، سالها، سالهای اصلاحات بود و ما هم خوش شانسی آوردیم. اولین اجرایمان را هم در فرهنگسرای قانون برای حدود 200 نفر در سال 79 برگزار كردیم و بلافاصله بعد از آن دردانشگاه هنر كنسرت دادیم. روزهایی بود! در آن كنسرتها هنوز من سنتور استفاده نمیكردم و تنها سازهای ایرانی گروه تار و تنبك بود. واقعا دلم میخواست زودتر وارد فضای جدی موسیقی شوم.
سالن پر شد؟
سالنهایی كه در آن اوایل در آنها برنامه اجرا میكردیم آنقدر كوچك بودند كه به سرعت پر میشدند آنقدری كه ما مجبور بودیم اجراهایمان را هر شب دو سانسه برگزار كنیم. به هر حال كاملا ناشناخته بودیم اما مردم وقتی كار را دیدند خوششان آمد اگر چه كیفیت گروه و صدای خود من واقعا با الان بسیار تفاوت داشت. ما تازه كار بودیم.
فكر میكنید چقدر فضای الان موسیقی با فضای 8 سال پیش فرق كرده است؟
چیزی در مایههای زمین تا آسمان! البته من میتوانم فقط در مورد گروه خودمان و فضایی كه در كنسرتهای گروه ما حاكم است صحبت كنم. در این زمینه واقعا همه چیز فرق كرده است از كیفیت صدابرداری كه واقعا بهتر شده تا صدادهی گروه و خود من. ضمن اینكه دیگر الان خیلی از خانمها ما را میشناسند و به كنسرتمان میآیند. به هر حال من فكر میكنم كه هر چقدر شما بیشتر كنسرت برگزار كنید، فضا هم بیشتر باز میشود و تغییر میكند و از این حیث ما نسبت به 8 سال پیش پیشرفت كرده ایم و راحت تر روی سن میرویم.
جالب است. توقع چنین جوابی نداشتم!
چطور؟ شما فكر میكنید پیش از این فضای موسیقی پاپ شكوفاتر بود؟
بله. شاید دلیلش این باشد كه شما تقریبا در آخرین سالهای اوج موسیقی پاپ آقایان، گروهتان را روی سن بردید.
البته این مسئله هم وجود دارد. به هر حال ما پیشرفت داشتیم و كنسرتهای ما در مقایسه با سالهای قبل بهتر برگزار میشوند. مخاطبین هم به نوعی راضی تر هستند.
در مورد مخاطبین كنسرتهایتان اشاره كردید. حتما خودتان هم میدانید كه در مورد قشری كه در كنسرتهای بانوان حضور پیدا م یكنند چقدر حرف و حدیث وجود دارد. به خصوص اینكه میگویند زنان خانه دار قضر غالب كنسرتهای خانمها را تشكیل میدهند. شما خودتان مخاطبین كنسرتهایتان را چطور ارزیابی میكنید؟
بستگی دارد كه چه كسانی دارند در مورد مخاطبین كنسرتهای ما صحبت میكنند. آیا افرادی كه در این زمینه صحبت میكنند خودشان در كنسرتهای ما شركت كرده اند؟
ببینید من در مورد مخاطبین كمیجدی تر موسیقی پاپ صحبت میكنم. تا آنجایی كه من میدانم بله برخی از آنها در كنسرتهای بانوان شركت كرده اند و بعد اینطور نظری داشته اند.
حالا من از شما میپرسم كه چه كسانی مخاطب كنسرتهای پاپ آقایان هستند؟ مگر كسانی كه در كنسرتهای ما شركت كرده اند آمار گرفته اند كه چه كسانی تحصیلكرده هستند و چه كسانی نه؟ من بارها و بارها در كنسرتهای آقایان شركت كردهام. آنچه كه من دیده ام همین مردم عادی بودهاند كه در این كنسرتها حضور دارند. تصور من بر این است كه كنسرتهای ما فقط آقایان را از دست میدهند به جز این من تفاوت دیگری را احساس نمیكنم.
مساله این است كه اصلا كنسرتهای خانمها با كنسرتهای عادی یا به قول شما آقایان قابل مقایسه نیست. خانمها حق انتخاب در مورد گروه مورد علاقه شان را ندارند. در موسیقی پاپ فقط شما هستید و شما!
بله این مساله هم هست. اما ما هم علاقه داریم گروههای پاپ دیگری هم باشند كه برای بانوان میخوانند. به هر حال من فضای كنسرتهای پاپ بانوان را بسیار پر شور و هیجان میدانم و خانمها از اقضار مختلف جامعه در آن حضور دارند و سرگرم میشوند.
چقدر خانمهای موسیقی دان را در كارشان جدی میبینید؟
من فكر میكنم خیلی جدی هستند.
پس چرا در كنسرتهایشان اینطور معلوم نیست و در هر كنسرت بیش از نیمیاز برنامه را به اجرا یقطعات تكراری میپردازند؟
البته من به اندازه ای كه شما كنسرت مثلا یك گروه را در یك سال رفته اید نرفته ام و شاید كنسرت هر هنرمندی را یك بار بیشتر نرفته باشم و اما همیشه فكر میكرده ام كه خانمهای موسیقی دان خوب و جدی د رحوزههای مختف موسیقی پاپ و سنتی و كلاسیك و ... داریم.
پس چرا كمتر موسیقی دانی حاضر میشود در كنسرتهای خانمها حاضر شود؟
ببینید من قبول دارم كه آن انگیزه لازم كه باید در خانمهای موسیقی دان در ایران وجود داشته باشد وجود ندارد. ضمن اینكه بستر كار موسیقی بانوان هم فراهم نیست. من اصلا نمیتوانم به شما بگویم كه اگر این فضایی كه شما میگویید وجود ندارد به این دلیل است كه ما در موسیقی خانمهای توانایی را نداریم چون من چه بسیار خانمهایی را میشناسم در عرصه موسیقی كه به معنی واقعی توانا هستند و با جدیت كارشان را دنبال میكنند از جمله هنر مندان آواز خوان خانمیكه در گروه "هم آوایان" آقای "حسین علیزاده" حضور دارند. فكر میكنید آنها نمیتوانند آلبوم منتشر كنند یا سلو كنسرت بدهند. مطمئن باشید كه میتوانند. شاید ایشان تفكر و ایدئولوژی اركیده حاجی وندی و خوانندگان امثال من را ندارند كه حالا باشد من با تمام محدودیتها و مشكلات من فقط میآیم و برای خانمها كنسرت میدهم. شاید اصلا آنها اعتقادی به برگزاری كنسرتهای ویژه با نوان نداشته باشند. مطمئن باشید كه استعدادها و نیروهای زیادی وجود دارد. اما بستر آن فراهم نیست. انگیزه ای وجود ندارد. آدمها نظرات متفاوتی دارند. همه مثل من نیستند. البته ممكن است مسایلی چون نیروی جوانی و ... هم مهم باشند . این مسئله تكراری بودن قطعات هم باز به این انگیزه بر میگردد. مگر یك خانم موسیقی دان یا خواننده در سال چند بار میتواند كنسرت بدهد؟ مگر چقر از آن را كسب درآمد میكند كه بخواهد با آن قطعه جدید سفارش بدهد؟ مطمئن باشید كه ما تنها گروه پاپ بانوانی نیستیم كه در ایران فعال است. حتما گروههای دیگری هم هستند اما انگیزه ای برای حضور ندارند. اگر شرایط آزادی (بستر مناسب تری) وجود داشته باشد كه آنها هم بتوانند جلو بیایند مطمئن باشید كه خیلی تعدا بیش از این حرفها است.
برای خود شما عجیب نیست كه ما یك آهنگساز حرفه ای بین خانمها نداریم؟
چرا برای خودم هم عجیب است اما من شنیده ام كه خانمهای نادری هم هستند كه در زمینه آهنگسازی فعالیت میكنند اما ظاهرا شناخته شده نیستند به هر حال جای بسی امیدواری است كه همین تعداد مشغول فعالیت هستند و واقعا هر سال تعداشان زیادتر میشود. به هر حال باید زمان داد.
شما به نبود انگیزه بین خانمهای موسیقی دان اشاره كردید. خودتان با چه انگیزه ای كار میكنید؟