سیروان خسروی که این روزها دومین آلبومش را روانه بازار کرده، اعتقاد دارد موسیقی پاپمان مدتهاست که مرده.
گفت و گوی ما با سیروان خسروی درست یک روز پیش از پخش دومین آلبومش _ ساعت 9 _ صورت گرفت. آهنگها را در اتاقی شنیدیم که در آن شکل گرفته بودند و سیروان از چند و چون هر کدام صحبت میکرد. قرارمان گفت و گو درباره آلبوم بود اما انتقادهای سیروان به وضعیت کلی موسیقی بحث را به جاهای مختلفی برد و نتیجه اش شد گفت و گویی که شما اینجا میخوانید و البته حرفهایی که جایشان این جا نبود و سیروان از آنها گلایه داشت؛ مثالهایی از اشتباهات فاحش آلبومهای مختلف موجود در بازار موسیقی.
سیروان باید یک اسم کردی باشد، معنی اش چیست؟
اسم یک رودخانه است در کردستان. در آنجا هم اسم متداولی است که برای پسرها میگذارند.
اصلیتت متعلق به آنجاست؟
پدر و مادرم کرد هستند. خودم هم تهران به دنیا آمده ام.
معمولا ً هنرمندهای کرد در کارهایشان به نوعی اصالت، رگ و ریشهشان را به کار میبرند اما درباره تو این ویژگی خیلی دیده نمیشود.
درست است، چنین نکته ای در کارهای من نیست اما در کردها ژن موسیقی وجود دارد. ریتم را خوب میفهمند ولی متأسفانه من چنین تعصبی را ندارم.
چی شد به موسیقی الکترونیک و به نوعی پاپ _ راک علاقه مند شدی؟
موسیقی راک و الکترونیک را دوست دارم. درستش این است که موسیقی خوب را دوست دارم. در بیشتر سبکهایی که ارائه میشود، سعی میکنم خودم را به روز نگه دارم.
فقط موسیقی روز؟ مثلا ً به گروه «تنجرین دریم» علاقه داری که یک جوری سبکش الکترونیک پاپ است؟
نه من موسیقی خیلی هنری را دوست ندارم. به نظرم هنر نیست که موسیقیای کار کنی که زیاد گوش داده نشود و طیف محدودی از آن استفاده کنند. ترجیح میدهم در عین هنری بودن، جذاب هم باشد و صرفا ً کاری که خود آهنگساز دوست دارد، نباشد.
سوای تنظیمهایی که برای خوانندگان مردم پسند انجام داده ای، چنین ویژگیای در کارهایت هست؟
سعی کردم در عین هنری بودن تا حدودی پاپ هم باشد. نتیجه اش در آلبوم اولم این شد که الأن گوش میدهم و فکر میکنم تا حدودی این کار را خوب انجام دادهام. آن وقت کار بهتری نمیتوانستم انجام بدهم و هر چه بلد بودم، در آن آلبوم به کار بردم. در آلبوم جدیدم هم سعی کردم این اتفاق بیفتد.
سعی کردم در عین هنری بودن تا حدودی پاپ هم باشد. نتیجه اش در آلبوم اولم این شد که الأن گوش میدهم و فکر میکنم تا حدودی این کار را خوب انجام دادهام. آن وقت کار بهتری نمیتوانستم انجام بدهم و هر چه بلد بودم، در آن آلبوم به کار بردم. در آلبوم جدیدم هم سعی کردم این اتفاق بیفتد.
به نظر خودت این فاصله و تجربیاتی که به دست آورده ای، باعث شده چه تفاوتی با آلبوم اولت به وجود بیاید؟ مثلا ً قبلا ً گفته میشد صدای سیروان هم طراز کار موسیقاییاش نبوده؟
به نظرم خودم هم صدایم پختهتر شده. شاید در دیگر موارد مثلا ً از شعر، تنظیم و ملودیها هم این اتفاق افتاده باشد. با توجه به این که زمان کافی هم در اختیارم بود، کاری انجام دادم که میخواستم. این طور نیست که الأن بگویم کاش فلان کار را انجام داده بودم. از مجموع کار بسیار راضی هستم.
اتفاق تأثیر گذار دیگر به نظرم، همکاری ات با زانیار بوده که یک سری ویژگیهای دیگر به کارت اضافه شد، نه؟
درست است. توی آلبوم اول همه شعرها را امید (اطهری نژاد) گفته اما چون ایران نبود، زانیار مجبور شد در کنار ترانه سرای اصلیمان، یک سری از شعرها را گوید. جرقه شعر گفتن او از اینجا شروع شد. شعرهایی که زانیار گفته، مشخص است که سبک زانیار در آن به کار گرفته.
یکی از شرایط کار کردن در موسیقی پاپ این است که باید در معرض دید باشی. این که هر سال آلبوم بدهی و به قولی روی بورس باشی. اما اگر یک آلبوم تر و تمیز طی چند سال ساخته شود، شاید نتیجه اش این شود که کمتر معروف شوی.
در ایران معروف شدن کاری ندارد. از نقل قول مایلی کهن استفاده میکنم؛ معروف شدن چه آسان آلبوم خوب دادن چه مشکل! ترجیح میدهم کمتر معروف باشم اما کار خوب ارائه کنم. این برای من در درجه اول اهمیت قرار دارد و معروف شدن در درجههای بعدی است. باید کاری باشد که بگویم به این آلبوم افتخار میکنم. 5 سال پیش فکر نمیکردم بتوانم چنین آلبومی بدهم که خودم از آن لذت ببرم. دوست دارم بقیه خوششان بیاید ولی چیزی که برایم مهم است این که خودم با کاری که میکنم، حال کنم.
ترسی از فراموش شدن به خاطر کم کاری نداری؟
کم کاری حتما ً باعث میشود در ذهن مردم فراموش شوی. شانسی که من آورده ام، این بود که به عنوان تنظیم کننده نسبت به خوانندگی مشهورتر شدم. کمی خیالم از این بابت راحت بود که اسمم به عنوان یک تولید کننده موسیقی مطرح است. قطعا ً اگر این کار را نمیکردم، کسی روی این آلبوم حساب نمیکرد. حتی این انتظار هست که ببینند بعد از این که برای دیگران کار کردهام، حالا در آلبوم خودم چه کردهام. البته این یکی از خوبیهای کار برای دیگران بوده. این که وقت برای کارهای خودم صرف نشده، مسأله دیگری است.
برای کسی که در تنظیمها کارهایت را دنبال میکند، چیزی که مشخص است، امضای شخصی سیروان روی آنهاست.
مثلا ً آهنگ «وایسا دنیا» در آلبوم رضا صادقی، معلوم است که سیروان آن را تنظیم کرده است ولی مثل وایسا دنیا را برای خودم کار نکردهام. شاید برای این آلبوم انتظاری به وجود آمده باشد؛ این که میتوانستم از آهنگهایی که موفق بوده، در این سالها استفاده کنم. سعی کردم چنین اتفاقی نیفتد و این همان اثر انگشتی است که پای این کارها زدهام.
به نظرم خودم هم صدایم پختهتر شده. شاید در دیگر موارد مثلا ً از شعر، تنظیم و ملودیها هم این اتفاق افتاده باشد. با توجه به این که زمان کافی هم در اختیارم بود، کاری انجام دادم که میخواستم. این طور نیست که الأن بگویم کاش فلان کار را انجام داده بودم. از مجموع کار بسیار راضی هستم.
اتفاق تأثیر گذار دیگر به نظرم، همکاری ات با زانیار بوده که یک سری ویژگیهای دیگر به کارت اضافه شد، نه؟
درست است. توی آلبوم اول همه شعرها را امید (اطهری نژاد) گفته اما چون ایران نبود، زانیار مجبور شد در کنار ترانه سرای اصلیمان، یک سری از شعرها را گوید. جرقه شعر گفتن او از اینجا شروع شد. شعرهایی که زانیار گفته، مشخص است که سبک زانیار در آن به کار گرفته.
یکی از شرایط کار کردن در موسیقی پاپ این است که باید در معرض دید باشی. این که هر سال آلبوم بدهی و به قولی روی بورس باشی. اما اگر یک آلبوم تر و تمیز طی چند سال ساخته شود، شاید نتیجه اش این شود که کمتر معروف شوی.
در ایران معروف شدن کاری ندارد. از نقل قول مایلی کهن استفاده میکنم؛ معروف شدن چه آسان آلبوم خوب دادن چه مشکل! ترجیح میدهم کمتر معروف باشم اما کار خوب ارائه کنم. این برای من در درجه اول اهمیت قرار دارد و معروف شدن در درجههای بعدی است. باید کاری باشد که بگویم به این آلبوم افتخار میکنم. 5 سال پیش فکر نمیکردم بتوانم چنین آلبومی بدهم که خودم از آن لذت ببرم. دوست دارم بقیه خوششان بیاید ولی چیزی که برایم مهم است این که خودم با کاری که میکنم، حال کنم.
ترسی از فراموش شدن به خاطر کم کاری نداری؟
کم کاری حتما ً باعث میشود در ذهن مردم فراموش شوی. شانسی که من آورده ام، این بود که به عنوان تنظیم کننده نسبت به خوانندگی مشهورتر شدم. کمی خیالم از این بابت راحت بود که اسمم به عنوان یک تولید کننده موسیقی مطرح است. قطعا ً اگر این کار را نمیکردم، کسی روی این آلبوم حساب نمیکرد. حتی این انتظار هست که ببینند بعد از این که برای دیگران کار کردهام، حالا در آلبوم خودم چه کردهام. البته این یکی از خوبیهای کار برای دیگران بوده. این که وقت برای کارهای خودم صرف نشده، مسأله دیگری است.
برای کسی که در تنظیمها کارهایت را دنبال میکند، چیزی که مشخص است، امضای شخصی سیروان روی آنهاست.
مثلا ً آهنگ «وایسا دنیا» در آلبوم رضا صادقی، معلوم است که سیروان آن را تنظیم کرده است ولی مثل وایسا دنیا را برای خودم کار نکردهام. شاید برای این آلبوم انتظاری به وجود آمده باشد؛ این که میتوانستم از آهنگهایی که موفق بوده، در این سالها استفاده کنم. سعی کردم چنین اتفاقی نیفتد و این همان اثر انگشتی است که پای این کارها زدهام.
بله، بعضی از کارهای آلبوم جدید مثل «تکرار» که کاری تلفیقی است، کاملا ً مشخص است که کار سیروان است.
بله، چنین تنظیمی برای کسی انجام نداده بودم. شاید چون جذابیت آلبوم خودم کم میشد (خنده). اصلا ً همین که چیزی قابل پیش بینی باشد جذابیتش را کم میکند.
بله، چنین تنظیمی برای کسی انجام نداده بودم. شاید چون جذابیت آلبوم خودم کم میشد (خنده). اصلا ً همین که چیزی قابل پیش بینی باشد جذابیتش را کم میکند.
چرا چنین کاری نمیکردی؟ با این که خودت همواره در جریان تولید موسیقی این سالها سهم داشتی و به نوعی در گوشه و کنار به عنوان یک منتقد جریان، اظهار نظر هم کردهای، چطور میشود هم حضور داشت و هم انتقاد کرد و کاری برای بهبودی آن نکرد؟
در کاری که انجام میدهم، هدف اولم این است که به لحاظ تنظیم و صدابرداری استاندارد باشد. پس به این نتیجه رسیدم که اصلا ً دلیلی ندارد نظر خوانندهای را که کارش را برایم میآورد، تغییر دهم. وظیفه من تغییر دیدگاه طرف نیست و قرار هم نیست شبیه سازی سیروان انجام دهم. من منتقد کدام جریانم؟
جریان غالب و حاکم بر موسیقی.
(خنده) درست است خودم در این جریانم و منتقدش هم هستم؛ قبول دارم ولی حواسم هست که به آن ورطه نیفتم؛ با این که به طور عمیقی در آن جریان چرک نیستم. یا این که در تولید موسیقی بد و سطح پایینی که الأن در جامعه هست، حضور دارم ولی سعی میکنم بالاترین سطح همان موسیقی سطحی را تهیه کنم. فکر میکنم در این رابطه موفق بودهام. ولی تلاش میکنم در کارهای خودم ویژگیهای یک اثر خوب وجود داشته باشد.
با بقیه خوانندهها به این تعامل نمیرسی؟
نمیشود؛ خواننده ای که پیش من میآید، میخواهد معروف شود. همین موسیقی سطحی پایینی را میخواهد که باب است. مگر دیوانهام که چنین آدمی را به سمت موسیقی بهتر بکشانم؟ طرز فکر طرف همین است. چرا باید سطح فکر چنین آدمی را ارزان بالا ببرم؟ اگر چنین چیزی میخواست، درخواست هم میکرد. اسم نمیآورم ولی کسی که دوست دارد شبیه خواننده درجه 3 لس آنجلسی کار کند، چرا من باید بگویم نه، بیا و فلان موسیقی را کار کن؟ داشتن لیاقت برای نشان دادن مسیر مهم است.
زانیار هم که به نوعی تمایل به جریان غالب موسیقی دارد، از یک استانداردی برخوردار است. به نظرم تعادلی است که با حضور تو شکل گرفته.
موسیقی پاپ این طور به نظر میرسد که موسیقیای است که الأن میگیرد و مهم نیست 2 ماه بعد چه اتفاقی میافتد. شاید در دنیا هم همین جریان باشد. ولی کسانی که به نوعی ماندگارند، این قدر سطح پایین فکر نمیکنند، مثلا ً در پاپ دنیا سبک گرو «کلد پلی» هم راک است ولی پر مخاطبترین گروه راک دنیاست؛ در حالی که میبینید 3 _ 2 سال هم بین هر آلبومشان فاصله میافتد؛ در عین این که مخاطب را جذب میکند، 10 سال دیگر هم که گوش کنی، استاندارد است. زانیار هم شاید چون وسواسهای من و نتیجه اش را دیده _ این که جایگاه من نسبت به 3 سال پیش بهتر است _ همین باعث شده که پیش خودش فکر کند که در همین راه قدم بردارد.
نظرت درباره جریان اول که جریان غالبی است چیست؟ بعضی نظرها تأیید کننده این جریان هستند.
قبول ندارم که اینها کارهای خوبی هستند. بچههایی که موسیقی هنری کار میکردند الأن 4 _ 3 سالی است که میبینند کسی تحویلشان نمیگیرد. اصلا ً چیزی به اسم موسیقی راک وجود ندارد. شاید به خاطر این که از آنها استقبال عمومی نشده خسته شدهاند و بهشان گفتهاند شما حسودید. شاید الأن به این نتیجه رسیدهاند که این نوع موسقی خوب است و میخواهند جریان جدیدی راه بیندازند که بگویند موسقی سطحی خوب است. الأن ساسی مانکن مطرح است. 2 سال پیش امیر تتلو بود و 2 سال دیگر کسی که هیچ کس نمیشناسد. به نظرم کارهای ساسی مانکن بیشتر تفریح و خنده است. در توجیه کارهای سطحی موجود گفته شده آنها مردم را شاد میکنند. این بد نیست ولی خوب هم نیست. این که آقای ریاحی پور گفته موزیسینهای ما عرضه شاد کردن مردم را ندارند باید گفت مگر پینک فلوید آدمها را شاد کرد؟ شاید در دهه 70 با گوش دادن آن آهنگها بیشتر به سوی ناامیدی و اعتیاد هم سوق داده شدند ولی خب، چه ربطی به تأثیر دارد؟ مگر بازیگر کمدی بهتر از بازیگر غیرکمدی است؟
بیشتر میتواند یک ژست هم باشد...
یک ژست که بگوید من آدم روشنفکری هستم و همه چیز را خیلی با دید باز میبینم. ولی این ماجرا اصلا ً جریان نیست. الأن ساسی مانکن مد شده ولی موسیقی ندارد که دربارهاش بحث شود. یک اتفاق فرهنگی و اجتماعی است و از دیدگاه موسیقی نمیشود آن را نگاه کرد. این که مردم چه دوست دارند که معیار نیست؛ موسیقی معیار موسیقی است. مردم ممکن است خیلی چیزها را دوست داشته باشند.
یعنی مثلا ً تو این آلبوم را بر اساس استقبال مردم از کارهای قبلیات تنظیم نکردی؟
نه، ولی نسبت به آلبوم قبلی ام بی ربط نیست. اگر آن را گوش داده باشی چنین آلبومی قابل انتظار است. تغییر سبک ندادم. سعی کردم در همان شیوه دوباره کار کنم.
حکایت قطعه «بگو با من میمونی» که در برنامه نود پخش میشود چیست؟ با اجازه خودت بوده؟
نه، برایم جالب بود. در ایران که شکایت معنا ندارد.
جایی هم ندیدیم که اعلام کنی این قطعه مال توست.
آقای چکناواریان درباره مهران مدیری این کار را کرد ولی آنها مجبور شدند که اسمیبیاورند. در صورتی که در هیچ کجای دنیا چنین اتفاقاتی نمیافتد.
الأن مشخص است که در آلبوم بعدی ات چه میخواهی بکنی؟
نه، اصلا ً نمیدانم چه آلبومی قرار است کار کنم.
در گفت و گویی که تقریبا ً 4 سال پیش با هم درباره آلبوم اولت کردیم. دقیقا ً همین را گفتی.
جدی همین را گفتم؟ (خنده). ولی واقعا ً همین است. هر کاری را که میشده انجام دادهام و ذهنم خسته است. در ایران این طور است که اگر خیلی معروف شوید هر کاری بکنید همه میگویند به به چقدر خوب است؛ مثلا ً به نظرم شادمهر عقیلی این 7 _ 6 سالی که لس آنجلس است فقط کارهای افتضاح انجام داده ولی هنوز بقیه تعریف میکنند. چون 10 سال پیش به اندازه کافی معروف شده بود. من منتظر روزی هستم که دغدغه این را نداشته باشم که آلبومم ... (صدای یک ترقه در خیابان نزدیک خانه سیروان میپیچد).
مثل این که ترقه بترکاند؟
(خنده) آره. میخواهم دغدغه این را نداشته باشم که آلبومم به قولی حتما ً باید بترکاند و منفجر کند و شرایط طوری باشد که کاری را که دوست دارم انجام دهم. در این آلبوم آهنگهایی هست که ریتمیک هستند و به موسیقی پاپ نزدیکند. به خودم فشار آوردم که این کار را انجام دادم.
احتمالا ً کار زانیار بوده (خنده).
نه، خودم این دغدغه را پیدا کردم که این نوع موسیقی را در فرم دیگری ارائه دهم. اگر به مرحلهای برسم که این دغدغه را نداشته باشم حتما ً زودتر آلبوم میدهم.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
در کاری که انجام میدهم، هدف اولم این است که به لحاظ تنظیم و صدابرداری استاندارد باشد. پس به این نتیجه رسیدم که اصلا ً دلیلی ندارد نظر خوانندهای را که کارش را برایم میآورد، تغییر دهم. وظیفه من تغییر دیدگاه طرف نیست و قرار هم نیست شبیه سازی سیروان انجام دهم. من منتقد کدام جریانم؟
جریان غالب و حاکم بر موسیقی.
(خنده) درست است خودم در این جریانم و منتقدش هم هستم؛ قبول دارم ولی حواسم هست که به آن ورطه نیفتم؛ با این که به طور عمیقی در آن جریان چرک نیستم. یا این که در تولید موسیقی بد و سطح پایینی که الأن در جامعه هست، حضور دارم ولی سعی میکنم بالاترین سطح همان موسیقی سطحی را تهیه کنم. فکر میکنم در این رابطه موفق بودهام. ولی تلاش میکنم در کارهای خودم ویژگیهای یک اثر خوب وجود داشته باشد.
با بقیه خوانندهها به این تعامل نمیرسی؟
نمیشود؛ خواننده ای که پیش من میآید، میخواهد معروف شود. همین موسیقی سطحی پایینی را میخواهد که باب است. مگر دیوانهام که چنین آدمی را به سمت موسیقی بهتر بکشانم؟ طرز فکر طرف همین است. چرا باید سطح فکر چنین آدمی را ارزان بالا ببرم؟ اگر چنین چیزی میخواست، درخواست هم میکرد. اسم نمیآورم ولی کسی که دوست دارد شبیه خواننده درجه 3 لس آنجلسی کار کند، چرا من باید بگویم نه، بیا و فلان موسیقی را کار کن؟ داشتن لیاقت برای نشان دادن مسیر مهم است.
زانیار هم که به نوعی تمایل به جریان غالب موسیقی دارد، از یک استانداردی برخوردار است. به نظرم تعادلی است که با حضور تو شکل گرفته.
موسیقی پاپ این طور به نظر میرسد که موسیقیای است که الأن میگیرد و مهم نیست 2 ماه بعد چه اتفاقی میافتد. شاید در دنیا هم همین جریان باشد. ولی کسانی که به نوعی ماندگارند، این قدر سطح پایین فکر نمیکنند، مثلا ً در پاپ دنیا سبک گرو «کلد پلی» هم راک است ولی پر مخاطبترین گروه راک دنیاست؛ در حالی که میبینید 3 _ 2 سال هم بین هر آلبومشان فاصله میافتد؛ در عین این که مخاطب را جذب میکند، 10 سال دیگر هم که گوش کنی، استاندارد است. زانیار هم شاید چون وسواسهای من و نتیجه اش را دیده _ این که جایگاه من نسبت به 3 سال پیش بهتر است _ همین باعث شده که پیش خودش فکر کند که در همین راه قدم بردارد.
نظرت درباره جریان اول که جریان غالبی است چیست؟ بعضی نظرها تأیید کننده این جریان هستند.
قبول ندارم که اینها کارهای خوبی هستند. بچههایی که موسیقی هنری کار میکردند الأن 4 _ 3 سالی است که میبینند کسی تحویلشان نمیگیرد. اصلا ً چیزی به اسم موسیقی راک وجود ندارد. شاید به خاطر این که از آنها استقبال عمومی نشده خسته شدهاند و بهشان گفتهاند شما حسودید. شاید الأن به این نتیجه رسیدهاند که این نوع موسقی خوب است و میخواهند جریان جدیدی راه بیندازند که بگویند موسقی سطحی خوب است. الأن ساسی مانکن مطرح است. 2 سال پیش امیر تتلو بود و 2 سال دیگر کسی که هیچ کس نمیشناسد. به نظرم کارهای ساسی مانکن بیشتر تفریح و خنده است. در توجیه کارهای سطحی موجود گفته شده آنها مردم را شاد میکنند. این بد نیست ولی خوب هم نیست. این که آقای ریاحی پور گفته موزیسینهای ما عرضه شاد کردن مردم را ندارند باید گفت مگر پینک فلوید آدمها را شاد کرد؟ شاید در دهه 70 با گوش دادن آن آهنگها بیشتر به سوی ناامیدی و اعتیاد هم سوق داده شدند ولی خب، چه ربطی به تأثیر دارد؟ مگر بازیگر کمدی بهتر از بازیگر غیرکمدی است؟
بیشتر میتواند یک ژست هم باشد...
یک ژست که بگوید من آدم روشنفکری هستم و همه چیز را خیلی با دید باز میبینم. ولی این ماجرا اصلا ً جریان نیست. الأن ساسی مانکن مد شده ولی موسیقی ندارد که دربارهاش بحث شود. یک اتفاق فرهنگی و اجتماعی است و از دیدگاه موسیقی نمیشود آن را نگاه کرد. این که مردم چه دوست دارند که معیار نیست؛ موسیقی معیار موسیقی است. مردم ممکن است خیلی چیزها را دوست داشته باشند.
یعنی مثلا ً تو این آلبوم را بر اساس استقبال مردم از کارهای قبلیات تنظیم نکردی؟
نه، ولی نسبت به آلبوم قبلی ام بی ربط نیست. اگر آن را گوش داده باشی چنین آلبومی قابل انتظار است. تغییر سبک ندادم. سعی کردم در همان شیوه دوباره کار کنم.
حکایت قطعه «بگو با من میمونی» که در برنامه نود پخش میشود چیست؟ با اجازه خودت بوده؟
نه، برایم جالب بود. در ایران که شکایت معنا ندارد.
جایی هم ندیدیم که اعلام کنی این قطعه مال توست.
آقای چکناواریان درباره مهران مدیری این کار را کرد ولی آنها مجبور شدند که اسمیبیاورند. در صورتی که در هیچ کجای دنیا چنین اتفاقاتی نمیافتد.
الأن مشخص است که در آلبوم بعدی ات چه میخواهی بکنی؟
نه، اصلا ً نمیدانم چه آلبومی قرار است کار کنم.
در گفت و گویی که تقریبا ً 4 سال پیش با هم درباره آلبوم اولت کردیم. دقیقا ً همین را گفتی.
جدی همین را گفتم؟ (خنده). ولی واقعا ً همین است. هر کاری را که میشده انجام دادهام و ذهنم خسته است. در ایران این طور است که اگر خیلی معروف شوید هر کاری بکنید همه میگویند به به چقدر خوب است؛ مثلا ً به نظرم شادمهر عقیلی این 7 _ 6 سالی که لس آنجلس است فقط کارهای افتضاح انجام داده ولی هنوز بقیه تعریف میکنند. چون 10 سال پیش به اندازه کافی معروف شده بود. من منتظر روزی هستم که دغدغه این را نداشته باشم که آلبومم ... (صدای یک ترقه در خیابان نزدیک خانه سیروان میپیچد).
مثل این که ترقه بترکاند؟
(خنده) آره. میخواهم دغدغه این را نداشته باشم که آلبومم به قولی حتما ً باید بترکاند و منفجر کند و شرایط طوری باشد که کاری را که دوست دارم انجام دهم. در این آلبوم آهنگهایی هست که ریتمیک هستند و به موسیقی پاپ نزدیکند. به خودم فشار آوردم که این کار را انجام دادم.
احتمالا ً کار زانیار بوده (خنده).
نه، خودم این دغدغه را پیدا کردم که این نوع موسیقی را در فرم دیگری ارائه دهم. اگر به مرحلهای برسم که این دغدغه را نداشته باشم حتما ً زودتر آلبوم میدهم.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: هفته نامه همشهری جوان/ شماره 211
بازنشر اختصاصی سیمرغ
مطالب پیشنهادی:
دو برادر بدون حاشیه در دنیای موسیقی!
همه مصائب آقای مشکی پوش موسیقی ایران!!
گفت و گو با سیروان خسروانی؛ یکی از بهترینهای موسیقی پاپ
امید حاجیلی: از مجاز بودن پشیمان گشتهام!!
گفت و گو با اعضای گروه موسیقی «آریان» (2)