اجرای نمایش عجیب ولی واقعی با طراحی و كارگردانی «یاسر خاسب» كه هم‌اكنون در كارگاه نمایش تئاتر شهر اجرا می‌شود، متاسفانه...


شیوه بیان و انتقال مضمون در تئاتر غیر از ضمائم جنبی مثل ابزار صحنه و حتی طراحی اجزا و اركان آن در وهله نخست از طریق بیان شفاهی یا دیالوگ پرسوناژها و همزمان به كمك حركات دلالتگر محقق می‌شود و در این میان نور و موسیقی هم مكملی برای این بیان و مخصوصا عناصر تشدیدكننده‌ای برای گیرایی و تاثیرگذاری آن می‌شوند.
در چنین شرایطی اگر دیالوگ‌ حذف شود و اتكای نمایش بر حركات باشد چه تغییراتی رخ خواهد داد و به چه دلیل باید دیالوگ نادیده گرفته شود؟
ضمنا نمایش مبتنی بر حركات دارای چه نوع‌هایی‌ است و مهم‌تر آن كه چه مفاهیم و مضامینی را باید به شكل پانتومیم به تماشاگر منتقل كرد و اساسا می‌توان داستانی هم برای چنین نمایش در نظر گرفت؟
نمایش «عجیب ولی واقعی» با طراحی و كارگردانی یاسر خاسب كه هم‌اكنون در كارگاه نمایش تئاتر شهر اجرا می‌شود،‌ می‌تواند مثال خوبی برای پرداختن به این موضوع باشد.
واقعیت آن است در نمایش‌هایی كه حول پرسوناژ‌های انسانی شكل می‌گیرند، حذف دیالوگ اساسا نوعی ضعف و اختلال در ایجاد ارتباط محسوب می‌شود. این نادیده گرفتن گفتار معمولا تاكید بیشتر روی حركات را الزامی می‌كند.
علت آن هم روشن است: وقتی از 2 امكان ارتباطی زبان و حركت، یكی را حذف كنیم، آن دیگری حتی اگر از صراحت بیانی زیادی هم برخوردار باشد، باز نمی‌تواند از الكن شدن نسبی نمایش جلوگیری كند.
با همه اینها، رویكرد تجربی به دنیای نمایش و كوشش برای خلق و آفرینش‌ نمایه‌های غرابت‌زا و قابل تامل زندگی این اجازه را به هنرمند می‌دهد كه همواره به شیوه‌های گوناگون در جستجوی الگوهای نمایشی نامتعارف و نوین باشد.

شبیه نرمش‌های صبحگاهی

اجرای نمایش عجیب ولی واقعی با طراحی و كارگردانی «یاسر خاسب» كه هم‌اكنون در كارگاه نمایش تئاتر شهر اجرا می‌شود، متاسفانه در هیچكدام از انواع نمایش‌ها و پرفورمانس‌های متكی بر حركات نمی‌گنجد؛ اما در لحظات و مقاطعی كوتاه از برخی حركات باله‌ای یا وانموده‌سازی‌های نمایش پانتومیم كمك می‌گیرد، ولی به علت ضعف اساسی هرگز موفق نمی‌شود مضامین معین و دلالتگری را به مخاطب ارائه كند.
این ضعف اساسی ناشی از دل‌بخواهی بودن حركات بازیگران است؛ یعنی هیچ یك از حركات اجرا شده روی صحنه همانند باله یا پانتومیم یا نمایش‌های كوریوگرافیك براساس نشانه‌مندی‌های معین، صریح كه مضمون و معنایی را انتقال دهد و بر آن غایتی مترتب باشد، اجرا نمی‌شوند و یاسر خاسب كه خودش علاوه‌بر كارگردان یكی از بازیگران هم هست، همه چیز را بر مبنای یك طرح ابتكاری شخصی روی صحنه آورده است. او فراموش كرده كه در این نوع اجراها حركات صرف‌نظر از زیبایی و ریتم باید حتی بیش از نمایش‌های معمولی دارای مضمون و معنا باشند و استفاده از حركات نشانه‌مند و دلالتگر قابل فهم ضروری است.
از لحاظ اجرایی، حركات ارائه شده در نمایش عجیب ولی واقعی گرچه موزون و گاه زیبا هستند، ولی در مواردی به نرمش‌های موزون صبحگاهی شباهت دارند. البته در بخش‌هایی از حركات خاص «پانتومیم» هم استفاده شده و گاهی هم حركات براساس قواعد ژیمناستیك طراحی شده‌اند. دركل وجه غالب و عمده اجرا به قطعات یا كلیپ‌های انیماتوری طنزآمیز شباهت دارد كه گاه در تلویزیون و با استفاده از طرح‌های كاریكاتوری به منظور فاصله‌گذاری میان برنامه‌ها و ایجاد لحظات مفرح شكل‌دهی و كاربری پیدا می‌كنند. تفاوتی كه در این میان وجود دارد آن است كه اینجا به جای طرح‌های كاریكاتوری از خود انسان استفاده می‌شود. اجرای فوق را می‌توان نهایتا یك كلیپ نمایشی صحنه‌ای كه نوعی پرفورمانس تلقی می‌شود، ارزیابی كرد. گفتنی است در كل از نمایش‌های موزون و مبتنی بر حركات و حالات هم عناصر و اجزایی كم دارد و ضمنا ذهن را به هیچ داده‌ای كه بیانگر و نشانگر یك متن یا داستان نانوشته‌ باشد، ارجاع نمی‌دهد.
لازمه اجرای مناسب و ایده‌آل نمایش‌های پانتومیم و بدون كلام آن است كه مجریان آنها 3 مقوله ساختار نمایش، مبانی بصری بیان در نمایش‌های بدون كلام و مبتنی بر حركت را كه به تناسب موزون یا غیرموزون بودنشان طبقه‌بندی شده‌اند و نیز ویژگی‌های خاص موضوع یا داستان انتخابی چنین اجراهایی را بشناسند و البته رویكرد جامعه‌شناسانه‌ای هم به نوع مخاطبین آن لحاظ شود.
اجرای عجیب ولی واقعی چیستی و چرایی خود را ارائه نمی‌كند و مخاطب دائم از خود می‌پرسد كه اجرای این حركات برای چیست و چه معنایی دارد.
اجرای حركات هم بیشتر از ریتمی تند برخوردارند كه اگر با نرمی و ملایمت درمی‌آیخت میزان‌ گیرایی آن بیشتر می‌شد: اوج كفش‌مندی هر حركت نمایشی مدیون حركات آرام و فرودهای تلطیف یافته پیش از آن است. همیشه كنتراست در ریتم و حركت سبب تشدید القائات بصری و حسی می‌شود.

دوگانگی در اجرا

ویژگی‌های نسبی این كلیپ نمایشی صحنه‌ای عبارتند از: نشان دادن قابلیت‌های بدن انسان برای شكل‌دهی حركات و رفتارهای دشوار و پیچیده و تاكید برزیبایی جسم انسان به عنوان امكانی نمایشی كه در هر حالتی می‌تواند به كمك ژست و فیگورهای لحظه‌ای و حركات سریع و موزون در وضعیت‌ها و به اشكال گوناگون ریتم‌های بصری جذاب و گیرا خلق كند. این ویژگی‌ها به طور محوری موضوع یك اجرای تئاتری نیستند؛ اما همواره بخش قابل اعتنایی از كاربری حركات در نمایش به حساب می‌آیند كه اگر با القای یك موضوع محوری یا داستان انجام می‌شد و موقعیتی دراماتیك و كنش‌مند به طور همساخت و هماهنگ شكل می‌گرفت در آن صورت این اجرا می‌توانست بسیار قابل تامل و توجه باشد. در حال حاضر، نوعی تجربه كارگاهی نسبتا زیبا و كوشش اولیه‌ای برای اجرای نمایش‌های موزون و هنری نامتعارف در آینده است.
در اجرای عجیب ولی واقعی در مواردی برشكل‌دهی‌های لحظه‌ای كمیك و طنزآمیز تاكید شده و در قسمت‌هایی هم حركات كاملا جدی و حتی تهدیدكننده هستند و ظاهرا منازعه‌ای را به نمایش می‌گذارند كه سبب دوگانگی اجرا شده است. طراح و مجری آن از زبان نمایشی حركات كه با نشانه‌ها شكل می‌گیرند، استفاده نكردند؛ در نتیجه نمایش به مدیوم و واسطه‌ای ارتباطی تبدیل نشده است، اما اجرا در كل، زیبایی‌های خاصی از میزان انعطاف‌ بدن و ویژگی‌های آناتومی انسان را به شكلی بیرونی آشكار می‌كند.
اجراكنندگان حركات موزون، یاسر خاسب و افشین غفاریان هستند و هر دو در اجرای این كلیپ نمایشی صحنه‌ای توانمندی قابل توجهی از خود نشان می‌دهند. از نور موضعی برای درونی و ذهنی شدن بعضی از وضعیت‌های تجسمی روی صحنه نیز به خوبی استفاده شده است. در صحنه‌ای حایل پرده‌ای سیاه روی بازیگران می‌افتد و در آن كارگردان از سوراخ‌های تعبیه شده‌ای به كمك یك پای بازیگر اول و دست بازیگر دوم، سعی در ارتباط‌دهی و ایجاد نوعی نمایش كوتاه و لحظه‌ای و شبه‌عروسكی دارد كه متاسفانه نور موضعی آن بسیار ضعیف و حركات دست و پا كم پیداست.
این كلیپ نمایشی صحنه‌ای تماما بر ارتباط‌دهی اندام‌ها و ایجاد شكل‌دهی بین آنها اصرار دارد و فقط از لحاظ جلوه‌آرایی بصری و ایجاد اشكال تجسمی و نهایتا تاكید بر كاربری و كارایی و انعطاف اندام‌ها و ارائه نمایه‌های بیرونی آناتومی آنها قابل دیدن است.
موسیقی در این نوع اجراها هم كه دارای ویژگی‌های پرفورمانس هستند، سهم قابل توجهی دارد و بر گیرایی و تاثیرگذاری آن می‌افزاید. موسیقی اجرای این نمایش از این لحاظ مناسب و هماهنگ است. طراحی لباس نیز بنا به الزامات و ضرورت‌های مورد نظر اجرا با مهارت انجام شده است، طراحی صحنه هم فضا و مكان لازم را برای جایگیری و حركات سریع بازیگران در اختیارشان می‌گذارد، با همه اینها چون نمایش به سود ذهنیت‌های طراح و كارگردان یكسویه شده و مخاطب را تنها گذاشته است، موفق نمی‌شود مضمونی عمیق و غایتی در خور ارائه كند.
 
 گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
 منبع: jamejamonline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
هدیه مرموز به ‌انسان ‌تنها
علی بابا و چهل دزد غایب
دیروز به روایت امروز در نمایش شکار روباه
نه فقط برای جشنواره
بازگشت شخصیت‌های تاریخی