تلخ، غمگین و تراژیك
وقتی تصمیم گرفته میشود سریالهای هر شب ماه رمضان از چارچوب سریالهایی با حال و هوای دلگیركننده خارج شود و بر این اصل تاكید داشته باشد كه میتوان سریالها یا برنامههایی طنز با محتوایی معنوی و مذهبی و متناسب با این ماه داشت، به این شكل ساخت سریالهایی دنبالهدار در مدت زمان كوتاه مثلا 5 شب در دستور كار كارگردانان، نویسندگان و تهیهكنندگان تلویزیونی قرار میگیرد.
درست مثل اتفاقی كه برای ساخت فیلمهای تلویزیونی رخ داده است. حالا كمكم این نوع سریالسازی نیز شكل روتین به خود میگیرد. چند سال گذشته برای اولین بار سریال «رو به آسمان» به كارگردانی بیژن میرباقری در 5 شب در طول ایام محرم به نمایش درآمد.
میرباقری در آن سریال 5 قسمتی قصه مردی را به نمایش گذاشت كه پس از به دست آوردن هوش و حواسش، شخصیتش دچار تحول شد و عملكرد متفاوتتری نسبت به اطرافیانش نشان داد...
آن قصه مورد توجه قرار گرفت، چون مخاطب امروزی منتظر است تا هر چه زودتر پایان ماجرا را ببیند. این بار «زمانی برای پشیمانی» دومین تجربه تلویزیون در كنار تولید فراوان سریالسازی است كه به نویسندگی ایرج محمدی و سعید جلالی و كارگردانی اسماعیل فلاحپور ساخته شده است.
آن قصه مورد توجه قرار گرفت، چون مخاطب امروزی منتظر است تا هر چه زودتر پایان ماجرا را ببیند. این بار «زمانی برای پشیمانی» دومین تجربه تلویزیون در كنار تولید فراوان سریالسازی است كه به نویسندگی ایرج محمدی و سعید جلالی و كارگردانی اسماعیل فلاحپور ساخته شده است.
باید دید این كار میتواند خلاء پخش سریالهای هر شب ماه رمضان را پر كند یا نه؟ فكر میكنم تا اینجای كار باید یك امتیاز به گروه زمانی برای پشیمانی داد تا ببینیم چه حرفی برای گفتن دارند.
معیار درجهبندی سریالها چیست؟
3 خانواده ارتباط نزدیكی با هم دارند. میان این سه خانواده به دلیل یك چك برگشتی اختلافی به وجود میآید كه نهتنها میان آنان شكرآب میشود، بلكه ارتباط دوستی میان فرزندان آنان نیز كمرنگ و كمرنگتر میشود. حامد كلاهداری، كامران تفتی، آرام جعفری و ... فرزندان این سه خانواده هستند.
معیار درجهبندی سریالها چیست؟
3 خانواده ارتباط نزدیكی با هم دارند. میان این سه خانواده به دلیل یك چك برگشتی اختلافی به وجود میآید كه نهتنها میان آنان شكرآب میشود، بلكه ارتباط دوستی میان فرزندان آنان نیز كمرنگ و كمرنگتر میشود. حامد كلاهداری، كامران تفتی، آرام جعفری و ... فرزندان این سه خانواده هستند.
بیمارستان یكی از لوكیشنهای بیشمار این سریال است كه با هماهنگی برنامهریز كار، فرزاد رحمانی، امكان تهیه گزارش از آن برای ما فراهم میشود. به گفته سعید مهران (تهیهكننده) قرار است زندان قزل حصار دیگر لوكشین این سریال باشد و استفاده بهینه از یك لوكیشن برای چند مكان و قیمت بالای لوكیشنها باعث شده، از این لوكیشن به عنوان كلانتری نیز در سریال استفاده شود.
در هر حال آنچه مورد توجه قرار گرفته این كه سریال قرار است گذشت، فداكاری و ... را به نوعی دیگر یادآوری كند یا دستاندركارانش تلاش میكنند چنین شود؛ چون سریال 5 بار توسط محمدی و جلالی بازنویسی شده است، مهران درباره این سریال میگوید: «قصه پتانسیل این را داشت كه 13 یا 25 قسمت باشد، اما این به آن معنا نیست كه از خیلی چیزهای قصه گذشتیم و اگر از 90 دقیقه به 150 دقیقه رسیده است قصه ایجاب میكرده، چون داستان مقطع 60 50 روزه زندگی 3 خانواده را نشان میدهد. این طول زمان میتوانست قبل و بعدی داشته باشد تا زمان آن طولانیتر شود، اما این كار را نكردیم تا این كه به كیفیت سریال لطمه نخورد.»
گفتههای مهران كه تمام میشود درباره رقابت سریالهای ماه رمضان فكر میكنم. الان كه سریالها در حال پخش هستند نمیدانم تا چه حد این رقابت در چنین ماهی جدای از ماههای دیگر جواب میدهد.
مهران میگوید: «به نظرم رقابت منصفانه نیست، چون سریالی كه در ماه رمضان ممكن است درجه 3 باشد در زمان دیگری درجه بهتری بگیرد و...» و من نمیدانم درجهبندی سریالها بر چه اساس است؟ مخاطب؟ جذابیت؟ اندازه مخاطب؟ یا اندازه جذابیت؟!
جمع بازیگران تئاتری
زمانی وارد داستان این سه خانواده میشوم كه زمان زایمان یكی از دخترهای این سه خانواده است. نقش مادر با سهیلا رضوی و نقش پدر دكتر محمود عزیزی (مصطفی عابدی) است. بیمار روی تخت دراز كشیده است. پدر و مادر او و دوست مشترك خانوادگیشان (مهوش وقاری و حبیب دهقان نسب) هم روی صندلی بیمارستان نشستهاند. فضا آنقدر با حضور هنرورها شلوغ است كه نمیتوان حضور كارگردان را حس كرد.
جمع بازیگران تئاتری
زمانی وارد داستان این سه خانواده میشوم كه زمان زایمان یكی از دخترهای این سه خانواده است. نقش مادر با سهیلا رضوی و نقش پدر دكتر محمود عزیزی (مصطفی عابدی) است. بیمار روی تخت دراز كشیده است. پدر و مادر او و دوست مشترك خانوادگیشان (مهوش وقاری و حبیب دهقان نسب) هم روی صندلی بیمارستان نشستهاند. فضا آنقدر با حضور هنرورها شلوغ است كه نمیتوان حضور كارگردان را حس كرد.
دستیار و برنامهریز او كنار مانیتور همراه او هستند و خودش آنطور كه گفت: «دوست ندارد حضورش را به عنوان كارگردان درون صحنه بنمایاند...» چندین بار با حضور هنرورها، تخت به حركت در میآید. چند پسر و دختر جوان هم روی صندلی نشستهاند تا نوبت آنها برسد، پس از حركت تخت بیمارستان، پشت صحنه تصویر از این طرف راهرو به آن طرف بروند. وقاری و رضوی كنار هم نشستهاند و به هنرورها نگاه میكنند كه انگار دنیا را به آنها دادند.
حرف میزنند و میخندند و شیطنت میكنند! یكی از آنها از من پرسید: خبرنگارید؟ گفتم: بله... با بیتفاوتی گفت: آره من هم یك مدت خبرنگار بودم. گفتم: این روزها مد شده همه میگن ما هم خبرنگار بودیم! گفت: نه، راست میگم...
ازش پرسیدم: دوست داری، بازیگر بشی؟ گفت: بله، بازیگر هستم! من تئاتر كاركردهام. حتی كارگردانی هم كردهام. پرسیدم. چه تئاتری؟ چه زمانی؟ گفت:برای جشنوارهای كه فكر كنم منظورش جشنواره دانشجویی بود. اما میگفت: مجدد قرار است یك تئاتر دیگر را هم كارگردانی كند.
دختر و پسری كه كنار او بودند به هم نگاه میكردند و میخندیدند. تخت بیمارستان كه شروع به حركت میكند كنار سهیلا رضوی مینشینم. بازیگری گزیده كار است و كمتر در كارهای امروزی بازی میكند.
او درباره ویژگی این سریال در ماه رمضان گفت: «اگر به همه سریالهای تلویزیون با دید معنوی نگاه كنیم میتوانیم به نكاتی آموزنده هم برسیم و اگر این نكته مورد توجه قرار گیرد قطعا تاثیرگذاری خود را خواهد داشت.»
چند لحظه بعد باید كنار تخت دخترش باشد تا او را تا اتاق عمل همراهی كند. شكمبند بزرگی روی شكم بیمار گذاشته شده تا مانند یك زنباردار به نظر برسد و سرنگ را روی دست چپ او با چسب چسباندهاند. او نگاهی به اطرافیانش میكند و میخندد. وقتی 3 2 1 گفته میشود ناله و زاری را سر میدهد...
دكتر عزیزی با خوشرویی میان بازیگران تئاتر و همكار خود حضور دارد و خاطره تعریف میكند، اما تعریفش درباره این كار به شكل خلاصه چنین است: «قصه حساسیت انسانها نسبت به گذشت و شجاعت را نشان میدهد و كل قصه آرایش روابط میان آدمهاست تا بتواند این حساسیتها را بر ملا كند.
او اضافه میكند: «تلاش كرده عابدی شخصیتی جدای از شخصیتهای دیگر باشد كه تاكنون بازی كرده یا زمانی كه قصه در حالتهای دراماتیكی متفاوتی قرار میگیرد، او نیز متفاوت تظاهر شود.» این صحنه كه گرفته میشود مهوش وقاری مشغول صحبت با تلفن است.
همزمان در فیلم احمد امینی هم بازی دارد و میگوید: «فضای این دو كار بسیار متفاوت است و در این سریال نقش زینت را دارد كه شخصیت آرام، مثبت، همراه و دلسوز اطرافیانش است.» او در دومین تجربه بازیش با فلاحپور فضای این كار را متفاوتتر از تجربه قبلی خود با وی یعنی تله فیلم «پاپوش» میداند.
صدای گریه بچهها در توانبخشی مانع تصویربرداری است
در طول رفت و آمد بچههای پشت صحنه برای تعویض مكان به راهروی دیگر بیمارستان، صدای گریه بچههایی كه به توانبخشی نیاز دارند بیشتر و بیشتر میشود. آرام جعفری نیز به بازیگران اضافه شده است. نقش دختر حبیب دهقاننسب را دارد. زمان تصویربرداری صحنهها به اصطلاح رج زده میشود تا در همان لوكیشن آنها منتظر زایمان باشند.
صدای گریه بچهها در توانبخشی مانع تصویربرداری است
در طول رفت و آمد بچههای پشت صحنه برای تعویض مكان به راهروی دیگر بیمارستان، صدای گریه بچههایی كه به توانبخشی نیاز دارند بیشتر و بیشتر میشود. آرام جعفری نیز به بازیگران اضافه شده است. نقش دختر حبیب دهقاننسب را دارد. زمان تصویربرداری صحنهها به اصطلاح رج زده میشود تا در همان لوكیشن آنها منتظر زایمان باشند.
آرام جعفری نقش مریم را دارد. لنز عسلی رنگی به چشم دارد كه پیشنهاد پروین نویدی گریمور این كار است. او درباره رابطه دوستی این سه خانواده میگوید و این كه سعی كرد، نقش متفاوتتری را از میان تله فیلمهای بیشماری كه پیشنهاد داشته انتخاب كند، ولی آنچه برایش اهمیت بیشتری داشته حس و حال شبهای احیا بوده است.
نور پروژكتور كه روشن میشود بانگرانی از راه میرسد. چادر بر سر دارد و به طرف پدرش میرود و میگوید: پدر... پدرش استكان چای را هورت میكشد و كمی با هم در گوشی صحبت میكنند،طوری كه مصطفی متوجه نشود و كات داده میشود و این صحنه چند بار گرفته میشود.
بازگشت به خود؛ تم اصلی سریال
رسول رسولی كه نقش آن را حبیب دهقاننسب بازی میكند، بدون هیچگونه مخالفتی تقاضای ما را میپذیرد و با این كه سر صحنه است و هنوز پروژكتورها روشنایی دارند با او صحبت میكنم.
بازگشت به خود؛ تم اصلی سریال
رسول رسولی كه نقش آن را حبیب دهقاننسب بازی میكند، بدون هیچگونه مخالفتی تقاضای ما را میپذیرد و با این كه سر صحنه است و هنوز پروژكتورها روشنایی دارند با او صحبت میكنم.
او میگوید: «یكی از سه رفیقی هستم كه 40 سال با هم بودند و موضوعی باعث میشود مقابل همدیگر قرار بگیرند و آنچه نقطه اتكای داستان این كار است بازگشت به خود است.
از او میپرسم: «جمع این 3 دوست با همسرانشان در این سریال جمع تئاتری را شكل دادند. آیا عمدی در انتخاب آنها بوده»، او میگوید: «فكر میكنم نظر كارگردان بوده، به این خاطر كه شخصیتها، دچار افت و خیزها و چالشهای زیادی میشوند.» از او درباره نام سریال و تناسب آن با فیلمنامه میپرسم.
او میگوید: «فیلمنامه در چند ورسیون نوشته شده است و به نظر میآید این نام، نام مناسبی برای رسیدن اولیه آن نبود، اما با توجه به تغییرات انجام شده بر فیلمنامه باز هم بیمسمی نیست. دهقاننسب سریال خونمردگی و زخمهای رویا و همین طور مختارنامه را (البته تازه تصویربرداریاش تمام شده) آماده پخش دارد.
قصهای تلخ، درام و تراژیك
اسماعیل فلاحپور، تلهفیلم «بلند گریه كن» را در كارنامه تلویزیونی خود دارد كه به گفته خودش 97 درصد بیننده داشته و به عنوان یكی از سریالهای الگوی سازمان معرفی شده است. آخرین سریال او 2 هفته پیش تولید داشته و چیزی حدود یك ماه تصویربرداری آن به طول انجامیده است.
قصهای تلخ، درام و تراژیك
اسماعیل فلاحپور، تلهفیلم «بلند گریه كن» را در كارنامه تلویزیونی خود دارد كه به گفته خودش 97 درصد بیننده داشته و به عنوان یكی از سریالهای الگوی سازمان معرفی شده است. آخرین سریال او 2 هفته پیش تولید داشته و چیزی حدود یك ماه تصویربرداری آن به طول انجامیده است.
او درباره زمانی برای پشیمانی میگوید: «همیشه طرحهای مخصوص ماه رمضان یا شبهای احیا، طرحهای كلیشهای هستند، اما این كار یك كار مدرن و به روز است با یك تم مذهبی، چون بحث اصلی داستان بخشش است.»
او ادامه داد: «داستان 3 دوست كه یكی وفای به عهد نمیكند و به خاطر یك چك برگشتی، تراژدیای را در داستان دامن میزند؛ البته این آدم به خاطر اشتباهی كه میكند خودش هم گرفتار میشود، چون توقع این اشتباه را نداشته است».
این طور كه مشخص است قصه زمانی برای پشیمانی، قصهای درام، تلخ و تراژیك است كه با حاكمیت نویسندگی ایرج محمدی، نهایت به یك سوگ منتهی میشود؛ اما فلاحپور در پاسخ به این پرسش كه چرا از بازیگران تئاتری استفاده كردید، گفت: «برخی شخصیتهای سریال پیچیدگیهایی دارند كه تنها توسط بازیگران تئاتر به مرحله اجرا درمیآید.» میپرسم، مگر كار جنبه نمایشی دارد؟
او میگوید: «نه، ولی استفاده از فیزیك در جای مناسب خود، میمیك و تونالیته صدا برای میزانسنهایی كه من برای این كار استفاده كردم، اگرچه همه كار رئال است، ولی شخصیتپردازی سنگینتری لازم دارد كه از عهده این بازیگران برمیآمد.»
فلاحپور در پایان معتقد است میتوان سریال را در قسمتهای متفاوت داشت به شرطی كه قصه كشش لازم را داشته باشد.
چون معمولا در این نوع كارها در اواسط سریال با بیداستانی مواجه میشویم. او برای آخرین سریالش فرم جدیدی در میزانسن و دكوپاژ استفاده كرده است.
صدای گریه كودكان، توانبخشی فضای بیمارستان را پر كرده است. هنوز هنرورها در حال بگو و بخند با همدیگر هستند، بدون این كه به تذكرهای برنامهریز و دستیار كارگردان توجه كنند و نمیدانیم قرار است شاهد چه نوع تراژدی تلخ و غمگینی در 5 قسمت سریال زمانی برای پشیمانی باشیم!
گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: جام جم آنلاين