کاری که من می کنم، نوک پیکانش روابط آدم هاست. سراغ مسائل سیاسی و اقتصادی کمتر می روم چون اساساً و اصولاً...
 
«کاری که من می کنم، نوک پیکانش روابط آدم هاست. سراغ مسائل سیاسی و اقتصادی کمتر می روم چون اساساً و اصولاً اعتقادی به سیاست ندارم. وقتی به روابط آدم ها می پردازی دلیلی برای محافظه کاری نداری.»
این جملات مهران مدیری پخته و کارکشته و کار بلد این سالهاست، که با فوکوس روی همین روابط آدمها مخاطب خود را قلقلک می دهد تا به نقد ساختارها در بعد کلان چشم داشته باشد؛ انبوه واکنشها و عکس العملها در بین مخاطب ایرانی که سعی دارد از مرد هزار چهره و موقعیتهای آن برداشت سیاسی کند، دلیل این مدعاست.
شاید مسعود شصت چی هزار چهره آقای مدیری ما باشد، که خانواده های ایرانی به مقتضای حال راهی برایش می گشایند تا قدم به محفلشان گذارد و یکی از اعضا گردد. تا با فراز و فرودهایش همراه شوند؛ و هنگامی که معصومانه خیره می شود و جدی ترین جملات را با حماقتی شیرین همراه می کند از خنده ریسه روند و تکه کلام هایش را با وسواسی خاص تکرار کنند؛ و تو از فردا هر که را که می بینی مدام بگوید: به به ! به به!
سریالهای مدیری در این چند سال گذشته همواره تو را که مدت هاست از برنامه های تکراری صدا و سیمای ایران دلزده ای، وادار می سازد تا شب ها پای تلوزیون تعمداً با صدای بلند بخندی و بخندی، و شاید در لحظاتی به این باور برسی که پر بیراه هم نگفته اند که "مدیری سلطان طنز ایران است".
مدیری در فراز و نشیب شهرت
کسانی که سنی کمتر از من ندارند حتماً مهران مدیری را در نوروز 72 به یاد می آورند با آن تقلید جالب از اجرای زنده یاد منوچهر نوذری در مسابقه هفته. مجموعه ای که با کارگردانی داریوش کاردان و بازی خلاقانه مهران مدیری بعدها سرمشق بسیاری از طنزپردازان شد تا جایی که کار به تقلیدهای تو خالی نیز کشید که البته مقبول عام نیفتاد.
این آغاز مدیری در عرصه جدیِ طنز بود. او پیش از آن در زمینه طنز تنها چند کار تئاتر در کارنامه خود داشت. بعد از نوروز 72 گویی استعدادش در این زمینه مکشوف خود و دیگران گشت و ادامه این استعداد منتهی به ساخت یکی از پر حواشی ترین مجموعه های طنز تلوزیون شد و ساعت خوش محبوب ترین برنامه خیلی ها.
بگذریم که این ساخته پر حاشیه، مهران مدیری کارگردان را وادار کرد تا 3 سال از بهترین سال های عمر خود را در انزوایی ناخواسته به دور از هرگونه کار هنری سپری کند. ولی شاید این محرومیت آنقدر ها هم که تصور می کرد، فرجامی ناخوشایند در پی نداشت، چرا که بعد از 3 سال مدیری با دست پر، و پخته تر از گذشته پا به میدان گذاشت. و برخلاف آن هایی که موقعیت های مشابه داشتند دچار یآس و ناامیدی از اوضاع موجود نشد. شاید فقط چند نخ سیگار بیشتر در روز.
اما در ابتدا، کارها جدید مدیری در زیر سایه نوستالوژی ساعت خوش هیچ گاه محبوبیت این مجموعه طنز را پیدا نکردند، ولی تو گویی مدیری خوش شانس تر از آن بود که توسط مخاطب ایرانی پذیرفته نشود و فرصت ماندگاری در ژانر کمدی ایران را از دست بنهد.
اما در سیر ساخت سریال طنز همواره به دام تکرار غلتیدن، کارگردانان تلویزیونی ایران را تهدید کرده است، همانطور که مدیری هم در مسیر کارهای ابتدایش با ساختار تکراری و گاها ملال آور روبرو بود، اما یکی از برجسته ترین شاخصه های مدیری خلاقیت فردی و نوعی هنجارشکنی که با صراحت بیان همراه می شود، وی را به چرخش در ساختار و حال وهوای کارهای بعدیش وادار کرد. و مدیری از کج راه تکرار به جاده مستقیم خلاقیت افتاد و مردم نیز که همواره از پدیده های جدید استقبال می کنند، مدام این سالها در انتظار کاری جدید از مدیری؛ خصوصاً که این بار بزرگنمایی های معمول طنز واگویه ی مسائل روز خودشان بود.

علاوه بر خلاقیت و انعطاف پذیری مدیری از دیگر عواملی که نمی توان از اهمیت آن در موفقیت کارهای مدیری چشم پوشید، همانا همکاری خوب گروهی است. تا بوده مدیری بوده وپیمان قاسم خانی و تیمش. به حق که این کارگردان طنز، خوب توانسته تیم خود را رهبری کند و یکپارچه و منسجم پیش رود.
خود وی بارها در میان سریال از بی خوابی ها و زحمات کادر گفته و گاهاً آن ها را به نام خوانده و سر به سرشان گذاشته (ببین این پشت دوربین خواب، خوابش برده) واین هنجارشکنی لطیف را به نوعی قدردانی از همکارانش دانسته است.
نباید انکار کرد که بسیاری از هنرپیشه های معروف طنز زمانی که در سریال هایی بازی می کنند که کارگردانی آن را مدیری بر عهده دارد بازی بهتری ارائه می دهند؛ پس هنرپیشه به تنهایی قادر نیست که یک مجموعه را تا حد اعلای موفقیت سوق دهد هرچند که باعث جذب مخاطب بیشتر شود ولی در مجموع دلیل تام و کافی محسوب نمی شود. مجموع هنرمندان و دست اندرکاران و عوامل
این جملات مهران مدیری پخته و کارکشته و کار بلد این سالهاست، که با فوکوس روی همین روابط آدمها مخاطب خود را قلقلک می دهد تا به نقد ساختارها در بعد کلان چشم داشته باشد؛ انبوه واکنشها و عکس العملها در بین مخاطب ایرانی که سعی دارد از مرد هزار چهره و موقعیتهای آن برداشت سیاسی کند، دلیل این مدعاست.
با کارگردانی دقیق و نوشته های بکر که هر روز معانی جدیدی را خلق کرده و به گروه تزریق می کنند، می توانند اسباب موفقیت یک اثر فراهم آورند و بلعکس.
اسم علت سوم را می گذارم صمیمیت و عدم ظاهر سازی. بارها اثبات شده که آنچه از دل برآید بی تردید بر دل هم می نشیند. خیلی فرق می کند که خواسته باشی اثری خلق کنی که حرف دل مردم را بزنی یا اینکه فقط به این نیت قدم برداری که مشهور شوی و احتمالاً پولی به جیب زنی. گاهاً افرادی التقاطی مسلک هم پیدا می شوند که بخواهند با زدن حرف دل مردم به شهرت و ثروت برسند.
عجیب اینکه هر یک از این نیت ها خود را درون اثر جار می زنند و خلاصه از آنچه پشت پرده گذشته است به خوبی خبر می دهند. مردم هیچ گاه گول نمی خورند یا بهتر بگویم به این سادگی ها گول نمی خورند. پس به ناچار برای اینکه حرفت قبول خاص و عام افتد باید همرنگشان شوی و از دهان آن ها سخن گویی. به این گونه هنرمندان باید هنرمندان مردمی لقب داد؛ آنان که خاستگاهشان از میان مردم بوده است.
و اما اگر بخواهم از منظر دیگری نگاه کنم یکی از دلایلی که موجب می شود شخصی یا برنامه ای تبدیل به چهره شاخص در زمینه ای معین گردد خلاء کارهای مشابه است یعنی نبودن رقیب. به راستی اگر در ایران طنزپردازان بی پروا و ساختار شکن دیگر بسیار بودند و رقابت در این میدان تنگ تر از آنی بود که اکنون است آیا باز هم اکثریت مردم روی به یک ساخته مشخص می آوردند؟ بازهم اصرار داشتند وقتی به هم می رسند بی دلیل و با دلیل بگویند: به به! به به! آفرین.
تب یک سریال خصوصاً از نوع طنز آن، طوری به سرعت فراگیر می شود که همه را در مدت کوتاهی مبتلا می کند و فردا که در شهر قدم بزنی برای شنیدن اظهار نظرها و تفسیرها اصلاً نیازی نیست که خود را به دردسر اندازی. تفسیرهایی از هر دست و هر نوع؛ گویی که هر فرد فقط و فقط از ظن خود یار سازندگان یک مجموعه طنز می شود و بس و علیرغم اینکه خود کارگردان صریحاً ابراز می کند که دور مقوله سیاست کلاً خط قرمز کشیده و هیچ تمایل ندارد که خود را قاطی این جور بحث ها کند باز می بینی که شایع ترین تفسیرهایی که از کارهای وی می شود تماماً بوی سیاست می دهد. اگر طنز به معنای بازگویی مسائل، مشکلات، تلخی ها، کمی ها و کاستی ها و انتقاد به وضع موجود در قالب شوخی است، چرا مردم ما دوست دارند تمام تلخی و کمی و کاستی را ریشه در سیاست دانسته و به هر طنزی برای اینکه سیاست را نشانه گرفته بخندند؟
کارنامه هنری مهران مدیری
تئاتر
-خرگوش ، سال 1353 ، کارگردان : حمید عالمی
-شوخی ، سال 1356 ، بازیگر ، کارگردان : صدرا رسولی
-تلگراف ، سال 1358 ، بازیگر ، کارگردان : مهدی شریفی
-پلنگ نادان ، سال 1362 ، بازیگر ، کارگردان : بهروز سلیمی
-یک طنز و یک غم آوا ، سال 1364 ، بازیگر ، کارگردان : بهروز سلیمی
-ساعت عمو اسکندر ، سال 1366 ، آهنگساز ، کارگردان : حسن شکلاتی
-آرسنال ، سال 1367 ، بازیگر ، کارگردان : محسن حاجی یوسفی
-پانسیون ، سال 1368 ، بازیگر ، کارگردان : محسن حاجی یوسفی
-سیمرغ ، سال 1369 ، بازیگر ، کارگردان : دکتر قطب الدین صادقی
-هملت ، سال 1370 ، بازیگر ، کارگردان : دکتر قطب الدین صادقی
-کیسه بوکس ، سال 1371 ، بازیگر
سریال
-سریال مشتهای کوچک ، کارگردان: ثریا قاسمی، بازیگر ، 1371
-سریال حکایتها ، کارگردان: مجتبی یاسینی، بازیگر،1371
-سریال پندهاواندرز ها، کارگردان: مجتبی یاسینی، بازیگر، 1371
-سریال نوروز 72 ، کارگردان : داریوش کاردان ، بازیگر ، 1372
-سریال باغ گیلاس ، کارگردان : مجید بهشتی ، بازیگر ، 1372
-سریال پرواز 57 ، بازیگر/ کارگردان ، 1372
-سریال ساعت خوش ، بازیگر/ کارگردان ، 1373
-سریال سال خوش ، بازیگر/ کارگردان ، 1374
-سریال نوروز 76 ( شبکه 2 ) ، بازیگر/ کارگردان ، 1376
-سریال نوروز 76 ( شبکه 1 ) ، بازیگر/ کارگردان ، 1376
-سریال 77 ، بازیگر/ کارگردان ، 1377
-سریال ببخشید شما ، مجری/ کارگردان ، 1378
-سریال پلاک 14 ، بازیگر/ کارگردان ، 1378
-سریال 90 شب ، بازیگر/ کارگردان ، 1379
-سریال طنز 80 ، بازیگر/ کارگردان ، 1380
-سریال دردسر والدین ، کارگردان: مسعود نوابی ، بازیگر، 1381
-سریال پاورچین ، بازیگر/ کارگردان ، 1381
-سریال نقطه چین ، بازیگر/طراح صحنه و لباس/کارگردان ،1382
-سریال جایزه بزرگ ، بازیگر/ کارگردان 1384
-سریال شبهای برره ، بازیگر/ کارگردان 1384
-سریال باغ مظفر ، بازیگر / کارگردان 1385
-سریال مرد هزار چهره ،بازیگر / کارگردان 1387
فیلم سینمایی
-دیگه چه خبر ؟ ، کارگردان : تهمینه میلانی ، دستیار طراح صحنه 1372
-دیدار ، کارگردان : محمد رضا هنرمند ، بازیگر ، 1372 -توکیو بدون توقف ، کارگردان : سعید عالم زاده ، بازیگر و بازیگردان ، 1381
رادیو
-بازیگر داستانهای شب رادیو
-دیوانه از قفس پرید به کارگردانی بهزاد فراهانی ، 1370
-دژ به کارگردانی اکبر زنجانپور ، 1370
-واسکادلوگاما به کارگردانی جواد شیرگر ، 1371
-موشها و آدمها به کارگردانی محمد عمرانی ، 1371 -گوینده برنامه جلوه های پایداری
موسیقی
-کاست برای کودکان ، بازیگر ، کارگردان : بهروز غریب پور، 1372
-دلتنگی ها ، دکلمه اشعار هاتف علیمردانی ، 1378 -از روی سادگی، خواننده، موسیقی بابک بیات و فردین خلعتبری، 1379
-خوانندگی بر روی فیلم سینمایی همنفس ، موسیقی : فردین خلعتبری ، 1382
-خوانندگی بر روی سریال مهر و ماه ، 1383
-اجرای کنسرت به همراه ارکستر مجلسی ، موسیقی: فردین خلعتبري ، 1384
-خوانندگی بر روی سریال شبهای برره، موسیقی محلی، 1384
 
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ.
منبع :.fararu.com