قهوه تلخ
الان کار کردن با مهران مدیری خیلی سخت شده، اگر شوخی را دوست نداشته‌باشد و در کلاس کار خودش نبیند، آن را حذف می‌کند. در این کار بزرگ‌ترین ممیزی...
 
  وحشتناک بود!
 
چه پروسه‌ای را برای رسیدن به خط اصلی داستان و شخصیت‌ها طی کردید؟
سلیقه مهران مدیری این بود که کار روتین معاصر آپارتمانی نکنیم و از فضای معمول کارهای روتین دور بشویم و به کاری با تعداد بازیگرهای زیاد، دکور‌های متعدد و اتفاق‌های بیشتری فکر و فضای تازه‌ای را بسازیم که همین فضای تازه هم که آینده یا گذشته باشد یا کاملا فانتزی و دور از ذهن هم جای بحث و گفت‌وگو داشت. در گفت‌وگوها به این نتیجه رسیدیم که مهران مدیری به دوران قاجار و فرهنگ و المان تصویری که می‌شود از آنها در کار استفاده کرد علاقه‌مند است و ما به طرحی فکر کردیم که تقریبا در آن زمان اتفاق می‌افتد.
 
پس تاریخی بودن کار بر اساس میل و خواسته مهران مدیری بود؟
ژوله: مهران مدیری می‌خواست کار تاریخی باشد با توجه به معماری و لباس‌های خاص آن دوره و در کل فضای بصری، در ذهنش قاب و تصویر زیبایی را بسته‌بود. ذهن من و خشایار بیشتر درگیر داستان و اتفاق‌هایی بود که باید می‌افتاد. ایده اولیه این بود که سیامک انصاری نقش یک معلم زبان را بازی کند که درگیر اتفاقات درباری می‌شود.
الوند: این طرح اولیه ما بود که درباری داشته باشیم که یک شاهزاده خنگ دارد که برایش یک معلم زبان فرانسه می‌گیرند. که آدم تحصیلکرده و فرنگ‌رفته آن دوران است و تلاش می‌کند که شاه آینده را طوری تربیت کند که بتواند یک سری از مشکلات را حل کند. در طرح بعدی به این نتیجه رسیدیم که هم‌زمانی را حذف کنیم و فانتزی داستان این باشد که یک نفر از زمان حال به گذشته برگردد و بشود روی غریبی او با آن فضا هم اتفاق‌هایی را نوشت. سیامک انصاری تبدیل به معلم تاریخی شد که بر اثر فعل و انفعالاتی به زمان گذشته می‌رود و سعی کند روی اتفاق‌هایی که می‌افتد تاثیرگذار باشد.
ژوله: برای این‌که خیلی درگیر اتفاق‌های تاریخی و مستندات نشویم به دنبال دوره‌ای گمنام در تاریخ گشتیم و به پنج سالی در فاصیه اواخر دوره زندیه تا شروع قاجار رسیدیم که در هر گوشه‌ای کسی برای خودش حکومت می‌کرد. نوادگان نادرشاه افشار، درگیری بین شاهزاده‌های جوان زندیه و... محمد خان هم از این چند دستگی در این دوران و ضعیف بودن حکومت مرکزی در شیراز استفاده می‌کند و برای گرفتن حکومت مشغول جمع کردن لشگر در شمال کشور می‌شود.
الوند: به این نتیجه رسیدیم که از این دورانی که هیچ سند مکتوب و مشخصی از آن وجود ندارد استفاده کنیم و یک دربار جعلی بسازیم که در گوشه‌ای از تهران اعلام پادشاهی کرده‌است.
ژوله: قلمرو حکومتی هم که برای خودشان مشخص کرده‌اند خیلی فانتزی است. از آنتالیا تا سن‌پترزبورگ. حتی انگلیس، روسیه و عثمانی را هم جزء مستعمرات خودشان حساب می‌کنند.
 
تعامل شما به عنوان نویسنده با آقای مدیری به چه شکل بود؟
الوند: ما در شروع کار لیستی بلند از بازیگرهایی داشتیم که آقای مدیری به ما داده‌بود و قرار شد ما نقش‌ها را بر اساس آشنایی و شناختی که بازی و توانایی‌های‌شان داشتیم، بنویسیم. ما فضای شلوغ و سمت‌های مختلف را بین آنها تقسیم کردیم. یکی از اتفاق‌هایی که در نوشتن داشتیم این بود که برای هر قسمت به یک ماجرای جدید فکر نکردیم. یک خط داستانی اصلی در تمام قسمت‌ها جلو می‌رود و تا به الان پیداکردن سی و چند نقطه تعلیق که مخاطب را برای دیدن قسمت بعد حفظ کند کار چندان آسانی نیست.
قصد ما نوشتن یک فیلمنامه طنز هر شبی دنباله‌دار بود نه یک طنز نود شبی با قصه‌های مستقل.
 
 از ابتدا هیچ تقسیم‌بندی برای جلو بردن کار نداشتید؟
ژوله: اگر بخواهیم تقسیم‌بندی که درعمل در شکل‌گیری فیلمنامه انجام شد را توضیح بدهیم. خشایار به خاطر تجربه‌ای که در کارهای سینمایی داشت. بیشتر روی ساختار فیلمنامه و پیشبرد داستان تاثیر داشت. من بیشتر روی راکورد شخصیت‌ها، شوخی‌ها. الان شاید گاهی خشایار ایده‌‌های کمیک می‌آورد و من داستان را جلو می‌برم. اما در شروع کار من بیشتر مشغول شوخی‌ها، شخصیت‌ها، اسامی، شغل‌ها و چیدمان شخصیت‌ها بودم و خشایار برای شکل‌گرفتن فضا و ساختار فیلمنامه تلاش می‌کرد.
 
 این حجم کار با توجه به چیزهایی هم که می‌گویید، دو نفری سخت نبود؟
ژوله: وحشتناک بود! دنباله دار بودن داستان و تعدد شخصیت‌ها و لوکشین‌ها، جنس دیالوگ‌‌نویسی بر اساس زبان محاوره آن دوران و حتی جنس شوخی‌ها کار نوشتن را سخت‌تر کرد.
اتفاق دیگری که از قسمت 10 به بعد افتاد این بود که هر قسمت را دو نفری نوشتیم و نتیجه بهتری نسبت به یک نفره نوشتن هر قسمت گرفتیم. این مدلی یکدست‌تر جلو رفتیم و همدیگر را تکمیل کردیم.
قبلا مخاطب می‌توانست بدون دیدن اسم نویسنده در تیتراژ بر اساس جنس شوخی‌ها حدس بزند که چه کسی این قسمت را نوشته، اما حالا وقتی خودمان قسمتی از کار را می‌بینیم، تشخیص نمی‌دهیم که کدام سکانس ر اچه کسی نوشته است.
الوند: از بیرون فکر می‌کنند که اگر به‌طور مداوم با یک کارگردان کار کنند، به مرور زمان دیگر کار کردن با او راحت‌تر است و سلیقه و خواسته کارگردان مشخص شده‌است. اما کار با مهران مدیری هر چه جلوتر می‌رویم، سخت‌تر می‌شود. وسواسش بیشتر می‌شود. انتظارات جامعه از او بالا رفته است و در کار جدید درگیر این می‌شود که انتظارات را برآوره کند و که این طبعا به نویسنده‌های کار هم مربوط می‌شود. در هر کار پیداکردن رگ‌خواب جدید مهران برای خودش پروسه‌ای است.
الان کار کردن با مهران مدیری خیلی سخت شده، اگر شوخی را دوست نداشته‌باشد و در کلاس کار خودش نبیند، آن را حذف می‌کند. در این کار بزرگ‌ترین ممیزی کار ما خود مهران مدیری است.
 
موقع کار چقدر در متن دست می‌برد، حذف و اضافه می‌کند؟
الوند: پیش می‌آید گاهی کل یک سکانس را دوست نداشته باشد و حذفش کند ولی خیلی به ندرت پیش می‌آید که متن یا دیالوگ را عوض کند. حتی موقع فیلم‎برداری از بازیگرها هم می‌خواهد که عین دیالوگ را بگویند و با توجه به جنس دیالوگ‌ها، آنها را عوض نکنند و سراغ بداهه نروند.
 
یعنی در این کار بداهه ندارید؟
الوند: از شب‌های برره به بعد دیگر بداهه گویی نداشتیم. چون تکیه کلام‌ها و حتی حالت‌های فیزیکی‌شان نوشته ‌شده بود. این بیشتر تلقی مطبوعات بود که کار بداهه است و مثلا فلان بازیگر چه جمله بامزه‌ای گفت. آن جمله در متن بود و بازیگر در بازی‌اش آن را خوب اجرا کرده است. ما می‌دیدیم که مخاطب آن را دوست داشته و خندیده‌است برای همین در متن‌های دیگر هم تکرارش کردیم.
 
در این کار تکیه کلام دارید؟
ژوله: تکیه آوایی! برای مهران مدیری داریم. بقیه بازیگرها هم تکیه کلام خاصی ندارند. چند قسمت اول سیامک انصاری جمله‎ای را می‌گفت که بعد ما دیگر آن را ننوشتیم و سیامک هم دیگر نگفت. در سریال‌های قبلی چون کار از یک جایی به بعد به پخش سپرده می‌شد و همچنان در حال ضبط بودیم، می‌توانستیم کارمان را ببینیم و اصلاح کنیم. اما این تلقی غلط به وجود آمد که ما داریم براساس سلیقه و خواست مخاطب قصه را جلو می‌بریم. خب اینجا ما چهار، پنج قسمت کامل بیشتر ندیدیم و کمتر فرصت اصلاح کردن داشتیم. اما می‌دانیم که روی کدام بازیگر یا رابطه می‌شود بیشتر زمان گذاشت.
اساسا در این کار آن‌قدر خط داستان پررنگ است که نمی‌شود بر اساس این‌که شخصیتی بامزه‌تر است و او را بیشتر دوست دارند، به داستان تحمیل کرد.
اما می‌توانیم از این به عنوان نقطه ضعف نام ببریم. به هر حال این کار برای جذب و لذت بردن مخاطب است.
الوند: می‌توانیم طور دیگری هم این قضیه را بگوییم. ما قبلا فیدبک کارهایمان را می‌گرفتیم و طبیعی بود که روی نوشتن متن جدید تاثیر بگذارد. اسم این اتفاق سپردن خودمان به سلیقه عام نیست بلکه در جلو بردن داستان دوست‌داشتن‌های مخاطب را هم لحاظ می‌کردیم.
اما در این کار چون این فید‌بک را نگرفتیم به همان چیزی که از اول فکر کردیم وفادار ماندیم و شخصیتی را به خاطر خواست مخاطب کم و زیاد نکردیم که این می‌تواند نقطه قوت ما باشد.
هر کس در هر جایگاهی در یک مجموعه باشد، وقتی می‌بیند شخص دیگری در گوشه‌دیگری از مجموعه دارد حساسیت و وسواس بیشتری به خرج می‌دهد، به کار خودش نگاهی دوباره می‌اندازد تا اگر می‌تواند بهتر بشود. در اینجا وقتی ما حساسیت‌های ریز مهران مدیری و وسواس و ریزه‌کاری‌های بچه‌های دکور، طراحی لباس و گریم را می‌بینیم، بیشتر تلاش می‌کنیم تا متن بهتری بنویسیم. خودمان را برای نوشتن متن‌های بهتری را می‌کنیم. تا الان هم بهترین متن‌هایی که در توان‌مان بوده را نوشته‌ایم.
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: caffecinema.com
 
مطالب پیشنهادی:
گزارش تصویری از سریال قهوه تلخ مهران مدیری
«قهوه تلخ» آری؛ «قهوه تلخ» نه!
همه چیز درباره «باباشاه» قهوه تلخ
گزارشی از پشت صحنه سریال ویدئویی «قهوه تلخ»
عکس‌های جدید از «قهوه تلخ» مهران مدیری