گفتوگو با مسعود ولدبیگی، چهرهپرداز سریال مختارنامه
سریال مختارنامه از همان اوان ساخت عجیب بود. میرباقری به عنوان كارگردان اصلا دلش نمیخواست اثری شبیه به دیگر كارهایش بسازد به همین دلیل هم در ریزترین نكات دقت كرده است. انتخاب گریمور برای این كار خیلی سخت بوده، چون طراحی گریم یعنی نزدیك كردن كاراكترها به نقش. گریم نهتنها در باورپذیر كردن نقش برای مخاطب عمل میكند، بلكه میتواند در حس بازیگر هم مثبت یا منفی عمل كند. گریم پروژه عظیم و تاریخی مثل مختارنامه اهمیت ویژهای داشته است.
مسعود ولدبیگی گریمور سریال مختارنامه است. او متولد 1314 در کرمانشاه است.
امتحانهای چندین باره مختار
قبل از شروع كار كسی كه بهعنوان گریمور انتخاب میشود، باید متن را بخواند. این امر نهتنها قانون كارهای سینمایی و مخصوصا تاریخی است بلكه لازمه نزدیك شدن به شخصیتهای داستان است تا بتوانی چهرهای برایشان بسازی كه به خود شخصیت نزدیك باشد. مسعود ولدبیگی یكی از قدیمیهای این رشته برای گریم بهتر شخصیتها این مسیر را طی كرده: «بعد از آشنا شدن با شخصیتها با كارگردان صحبت كرده و نقطه نظرهای كارگردان را شنیدیم و من هم نظرم را گفتم. بعد شروع كردیم به تست زدن اما باز هم اساس كار نظر كارگردان بود. در این كار ما تستهای زیادی روی شخصیتهای اصلی انجام دادیم. فریبرز عربنیا و حسن پورشیرازی از آن افرادی هستند كه گریمهایشان خیلی مهم بود، بیشتر از همه هم مختار (عربنیا) اهمیت داشت. چون در طول داستان، ما روایات زیادی داریم كه مختار كمكم از ناراحتیهای درونی پیر میشود. این پیری در چهرهاش مشهود نبود اما موهایش كمكم سفید میشود. ما تمام چهرههای مختار را اتود زدیم و در یك كارتكس عكسهای گریم نشده بازیگران را بههمراه چهرههای گریم شدهشان جمعآوری كردیم. بعد كارگردان روی چهرهها نظر میداد و دوباره روی چهره تجدید آزمایش میشد. به جرات می توانم بگویم داوود میرباقری یکی از معدود کارگردانانی است که به تمام جزئیات یک سریال تاریخی تسلط دارد. او در چهره پردازی چنان صاحبنظر است که بارها برای ما کارگشا بوده است. بدون تعارف باید بگویم که در هر تست گریم 50درصد کار با نظر و موافقت ایشان جلو میرفت چون گریم را کاملا میشناسد و بهموقع میتواند با راهنماییهایش چهرهپرداز را به آنچه میخواهد نزدیک تر کند.»
مجبور بودیم اغراق كنیم
مسعود ولدبیگی كارش را خوب بلد است و در این شكی نیست اما درباره اینكه اغراقی در طراحی چهرهها داشته یا سعی كرده همه چهرهها را به واقعیت نزدیك كند، گفت: «ما برای نشان دادن چهره اشقیا و اولیا مجبور بودیم كه در جاهایی هم اغراق كنیم. ما مجبوریم اغراق كنیم اما نه تا حدی كه برای مخاطب لوث شود. ما تلاش كردیم كه اغراق را تا حد قابل قبولی انجام بدهیم و یك مقدار هم به فكر مردم نزدیكش كنیم.»
خودم اجرای گریم میكردم
كمتر پیش میآید، طراح گریم خودش دست بهكار شود اما مسعود ولدبیگی اهمیت زیادی برای كارش قائل بوده است. او هم طراحی گریم را انجام میداده و هم اجرا میكرده. گریم مختار با خودش بوده تا بقیه 12 پرسنل گریم برایشان جا بیفتد و روی چهره مسلط بشوند و آن موقع دیگر كار را به بچههای گریمور سپرده: «من از یك ماه جلوتر از فیلمبرداری شروع به تست زدن كردم و تا آخر كار هم حضور داشتم. حجم این كار خیلی زیاد بوده و گاهی باید نزدیك به 50 ، 60 نفر از سیاهی لشكر را گریم میكردند. ما دو سالن برای گریم داشتیم. یكی از سالنها برای سیاهی لشكرها بود و دیگری برای بازیگران. اگر دوربین روی بعضی از این سیاهی لشكرها تاكید بیشتری داشت، گریمشان حدود یك تا یك ساعت و نیم وقت میبرد. گریم بقیه هم چیزی حدود 20،15 دقیقه طول میكشید.»
گریمهای چند ساعته
تصورش را بكنید كه زمانی كه برای 60،50 نفر گذاشته میشود با احتساب زمانی نزدیك به 20 دقیقه، چقدر میتواند وقت گروه فیلمبرداری را بگیرد. بنابراین باید گروه گریمور زیاد میبودند و سرعت عملشان را هم زیاد میكردند. ولدبیگی از وقتی كه برای گریم مختار گذاشته، میگوید: «گریمهای معمولی مختار در روزهای معمول یك ساعت تا یك ساعت و نیم طول میكشید اما بعضی روزها كه گریمهای خاص داشت مثلا زخمی برداشته بود یا زمانی كه پیر شده بود، گریمش به سه ساعت هم میرسید. حسن پورشیرازی عزیز هم چون گریم كاملا خاصی داشت، حدود سه ساعت طول میكشید. ما اگر هشت صبح فیلمبرداری داشتیم معمولا گریم را از پنجصبح شروع میكردیم و بهجز گریمورهای خانم، 12 نفر نیرو در گریم داشتیم و همه با هم در یك سالن كار میكردیم. در این زمان حدود دو ساعت و نیم، سهساعته 15 بازیگر اصلی آماده میشدند و سر ساعت هشت صبح تحویل میدادیم. البته این وقتی است كه گریم لازم داشت. گاهی زمان فیلمبرداری تغییر میكرد و ما خودمان را با آن هماهنگ میكردیم.»
نبود شش ماهه بازیگران
او درباره مشكلی كه در گریم پروژه وجود داشت میگوید: «موی سر و ریش بازیگرهای ما مال خودشان بود. مشكل ما در این پروژه، این بود كه بازیگر بعد از بازی شش ماهی میرفت و پیدایش نمیشد و وقتی دوباره میآمد سركار میدیدیم موها و ریشهایش را زده و آن موقع بود كه سختی كار ما شروع میشد. آن موقع مینشستیم قالب سر بازیگر را میگرفتیم و با توجه به رنگ موهایشان برایشان مو میبافتیم و اضافه میكردیم.»
ماندگاری و دوام مواد گریم
ولد بیگی در جواب اینكه جنس موها و مواد گریمی كه در كار استفاده میشد چه بوده كه در برابر آب و آتش و خاك دوام میآوردند، گفت: «تمام موها موهای طبیعی بودند و بعد از هر بار استفاده شسته میشدند و فرم داده میشدند اما بعد از مدتی این پستیژ یا پروك دیگر حالت اولیه را نداشت و ما همانجا در بین كار یك پروك دیگر سفارش میدادیم و تجدید میكردیم. در مورد گریم بازیگرها هم از مواد ماندگار و با دوام استفاده میكردیم و روی آن را كاور میكردیم. برای سفید كردن موهای مختار و كسانی كه در این داستان پیر میشوند، از بافت بین موهایشان استفاده میشد.»
اهمیت به نظرات بازیگران
در گریم مختار گاهی از نظرات خود بازیگرها هم استفاده میشده: «این قضیه بستگی به این داشت كه آن بازیگر چه كسی بوده! ما بهخاطر صمیمیت بیشتر با بازیگرهای نقش اولی مثل مختار یا پیشكسوتانی مثل داوود رشیدی به نظراتشان احترام میگذاشتیم و تا جایی كه به روند كلی كار خللی وارد نمیكرد، پیشنهادهایشان را قبول میكردیم.» مسعود ولد بیگی دراین سریال تا حدی هم بر رنگ لباسها نظر داده چون كه انعكاس رنگ لباس در چهره میتواند چهره را تحت تاثیر قرار بدهد. مثلا رنگ قرمز چهره را برافروخته میكند و رنگ سبز و سفید معصومیت چهره را دو چندان میكنند اما این پیشنهادها فقط در حد رنگ لباسها بوده نه درطراحی لباسها. زمانی که داوود میرباقری پیشنهاد طراحی چهره پردازی پروژه تاریخیاش را به من داد، موضوع برای خودم هم تازگی داشت. چون کاری با این عظمت و گستردگی برای هر طراحی یک فرصت استثنایی است. همزمان با خواندن بخش های اصلی و مهم فیلمنامه مطالعاتم را شروع کردم. خودم را با شخصیت های مجموعه همراه میکردم و فاصله بین خوبها و بدها را که در این مجموعه با عناوین اولیا و اشقیا منفک می شدند را بررسی میکردم. تا اینکه مرحله انتخاب بازیگران رسید و با همفکری میرباقری تست گریمها را آغاز کردم.
حاشیههایی در مورد گریم بازیگران
فربیرز عربنیا: با انتخاب فریبرز عرب نیا بیش از هشت بار او را تست زدیم. معیار ما برای او شخصیتی مصمم، جدی و با ظاهری قدرتمند بود. بدیهی است که نوع خطوط چهره و سایه های صورت او باید کاملا این حس را به مخاطب میداد که او با چشمانش حرف بزند و با سکوتش اقتدارش را به نمایش بگذارد. وقتی وضعیت مختار روشن شد، سراغ دیگر بازیگران رفتیم و برای تک تک شخصیتها پرونده ای تشکیل دادیم تا راکورد گریمها را حفظ کنیم.
مهدی فخیمزاده: گریم فخیمزاده در نقش عمرسعد، هشت بار عوض شد چون برای او الگوی مشخصی نداشتیم و مجبور بودیم به او چهره ای متفاوت با نقش های قبلیاش در سریال های تاریخی ببخشیم. درباره رضا کیانیان بازیگر نقش حاکم مکه هم با صبر و تحمل ایشان 10بار گریم عوض کردیم تا به چهره نهایی که در مجموعه خواهید دید، رسیدیم.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: tehrooz.com/ مریم امیر پور
مطالب پیشنهادی:
عکسهای حسن پورشیرازی با گریم بهرام رنگرز در «مختارنامه»
عکس: حامد حدادی با گریم سنگین در مختارنامه!
گزارش تصویری از سریال تلویزیونی مختار نامه
گزارش 8 سال تلاش برای تصویر «مختارنامه»
راه بدلکاری در مختار چگونه هموار شد؟!