روزی که هویدا اعدام شد
روز ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر دوران پهلوی در فاصله سال‌های ۱۳۵۶-۱۳۴۳ اعدام شد.

روایت متفاوت از نحوه اعدام هویدا

«تاریخ ایرانی» نوشت: «روزنامه کیهان فردای روز ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ در گزارشی ذیل تیتر «جزئیات تازه محاکمه و اعدام هویدا» نوشت: امیرعباس هویدا به دلیل ارتکاب جرایمی چون افساد فی‌الارض، خیانت به ملت، شرکت مستقیم در فعالیت‌های جاسوسی به نفع غرب و صهیونیسم، قیام علیه امنیت و استقلال کشور با تشکیل کابینه‌های دست‌نشانده آمریکا و انگلیس، پرداخت درآمدهای ملی حاصله از نفت به شاه سابق، فرح و ممالک وابسته به غرب و شرکت مستقیم در قاچاق هروئین در فرانسه ساعت ۷:۲۵ دقیقه دیروز اعدام شد.

کیهان در ادامه متن کامل محاکمه هویدا را به چاپ رسانده است. در این گزارش آمده است: شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامی تهران ساعت ۲:۳۰ دقیقه بعدازظهر دیروز با تلاوت آیاتی از کلام‌الله مجید رسمیت یافت و امیرعباس هویدا که یک شلوار مخمل کرم رنگ و کت «جیر» به تن داشت با قیافه‌ای مغموم در برابر قضات دادگاه قرار گرفت. در سالن دادگاه، حدود ۵۰ تماشاچی، خبرنگار، عکاس و فیلمبردار حضور داشتند و سکوت محض، فضای دادگاه را فرا گرفته بود. هویدا پس از ورود به دادگاه، در حالی که سعی می‌کرد خونسردی خود را حفظ کند با رییس و اعضای دادگاه، سلام و احوالپرسی کرد و سپس در جایی که برای او معین شده بود نشست.

ابتدا رییس دادگاه با اشاره به اولین جلسه محاکمه هویدا که پیش از عید تشکیل شد و بنا به درخواست متهم به عنوان تنفس معوق ماند، گفت: آقای هویدا، شما در جلسه قبل از چگونگی اتهامتان مطلع شدید و در پاسخ به اتهامات وارده، سیستم حاکم بر جامعه را مقصر دانستید. جلسه امروز، ادامه‌‌ همان جلسه است. برای آن که بار دیگر از اتهاماتی که به شما نسبت داده شده است آگاه شوید و از خود دفاع کنید نماینده دادسرای انقلاب اسلامی مجدداً کیفرخواست صادره از سوی دادستان را جهت شما می‌خواند.

آنگاه، نماینده دادسرای انقلاب اسلامی به قرائت کیفرخواست پرداخت و طی آن هویدا را مفسد فی‌الارض و خائن به ملت دانست. دادستان همچنین گفت: آقای هویدا، در حکومت ۱۳ ساله خود نه تنها به ملت خیانت کردید، بلکه باعث شدید که اجنبی بر سرنوشت ملت ما حاکم شود. در زمان صدارت شما کشاورزی ایران به نابودی کشیده شد و صنعت که بایستی روز به روز رونق می‌گرفت، تبدیل به صنعت مونتاژ شد که از کشورهای سرمایه‌داری تغذیه می‌کرد.

نماینده دادستان ادامه داد: با برنامه‌های طول صدارت شما آزادی از ملت ایران سلب شد و فضای کشور ما را خفقان و سانسوری احاطه کرد که بر اثر آن هیچ کس قادر نبود حرف‌هایش را بزند و نویسندگان و روزنامه‌نگاران ناگزیر بودند حقایق را به نفع رژیم شاه سابق که شما عامل اجرای فرامین و دستور‌هایش بودید، تحریف کنند.

هویدا در پاسخ اظهارات نماینده دادستان در دفاع از خود گفت: ما در سیستمی بودیم که همه‌ کس در آن سیستم در خدمت رژیم بودند. هر برنامه‌ای که دولت مجری آن بود به وسیله گروهی که به عنوان کار‌شناس در وزارتخانه‌ها بودند طرح‌ریزی می‌شد و به وسیله وزیر آن وزارتخانه به دولت پیشنهاد می‌شد. دولت هم آن را یا تصویب می‌کرد و یا تصویب آن را به مجلسین واگذار می‌نمود. در آن سیستم به عقیده من، مجلس سنا و شورای ملی بودند که نمی‌بایست قوانین ضد مردمی را تصویب می‌کردند. اگر دولت، خلاف قانون عمل می‌کرد این وظیفه رییس دیوانعالی کشور بود که به دولت بگوید فلان عمل، خلاف قانون است.

رییس دادگاه در پاسخ به اظهارات هویدا گفت: شما به عنوان نخست‌وزیر یک کشور دارای مشاورانی بودید که فقط یکی از آنها بهترین حقوقدان این مملکت بود و ظرف ۲۴ ساعت با حکم شما به ریاست دیوانعالی کشور برگزیده شد. آیا این شخص که از دوستی صمیمانه شما هم برخوردار بود نگفت که کارتان، بر خلاف قانون است؟

هویدا: اولاً آن شخصی را که می‌گویید بعد‌ها سناتور شد و ظرف ۲۴ ساعت رییس دیوانعالی کشور نشد، علاوه بر آن، آنها چیزی نمی‌گفتند. وقتی که مثلاً سالروز ششم بهمن بود همه می‌آمدند و در این جشن شرکت می‌کردند.

رییس دادگاه: آنها را به این قبیل مراسم می‌بردند، نه آن که آنها شرکت می‌کردند.

هویدا: بله، آنها را می‌بردند ولی بالاخره حاضر می‌شدند و برای آن سیستم، تظاهرات می‌کردند و آن سیستم را تایید می‌نمودند. اگر می‌گویید من به عنوان نخست‌وزیر باید کنار می‌رفتم و ادامه نمی‌دادم حق با شماست. اگر من نمی‌کردم کسی دیگر می‌کرد.

در این موقع نماینده دادستان با اجازه رییس دادگاه به سخن پرداخت و خطاب به هویدا گفت: این که می‌گویید اگر من نمی‌کردم کسی دیگر می‌کرد، معنایش این است که اگر امام حسین(ع) را فلانی نمی‌کشت کسی دیگر می‌کشت. این پاسخ چیزی از اتهام شما نمی‌کاهد.

هویدا: سیستم آن طور بود. من آن سیستم را به وجود نیاورده بودم. قبل و بعد از من نخست‌وزیرانی بودند که با آن سیستم کار کردند. من هم ادامه‌دهنده بودم نه به وجود آورنده.

نماینده دادستان گفت: آقای هویدا! شما در جلسه قبل هم این حرف‌ها را تکرار کردید و سیستم را مقصر دانستید. دادگاه شما را محاکمه نمی‌کند. سیستم را محاکمه می‌کند که شما نماینده و مجری آن بودید. در آن سیستم، ملت نادیده گرفته ‌شده بود، کشور تحت نفوذ اجنبی بود. ساواک، جوانان و مبارزان را به طرز فجیعی شکنجه می‌کرد و می‌کشت. خیلی خلاصه بگوییم آیا آن سیستم به نظر شما درست بود که شما ادامه دهنده آن بودید؟

هویدا: من از کارهای ساواک هیچ اطلاعی نداشتم.

رییس دادگاه: اما رییس ساواک، معاون شما بود چطور ممکن است رییس از کارهای معاونش اطلاعی نداشته باشد.

هویدا: من از طریق تشکیلات بین‌المللی از شکنجه‌های ساواک مطلع شدم. رییس ساواک، معاون من بود، ولی نه از من دستور می‌گرفت و نه کار‌ها را به من گزارش می‌کرد. ساواک، سیاست خارجی، سیاست‌های اقتصادی و کشاورزی و غیره به وسیله مسئولان مستقیمش با پادشاه در تماس بودند و پادشاه، نظرات خود را ابلاغ می‌کرد.

رییس دادگاه: پس شما چکاره بودید؟

هویدا: من فقط هماهنگ‌کننده بودم. من وقتی دانستم که در محکمه انقلابی اسلامی محاکمه می‌شوم خوشحال شدم و دانستم که در این محکمه عدالت هست. بنابراین سعی کرده‌ام با شهامت و صداقت سخنم را بگویم. به همین جهت هم با جسارت می‌گویم که این گونه که شما صحبت می‌کنید انگار، من پادشاه بوده‌ام و پادشاه نخست‌وزیر. پادشاه طبق قانون اساسی، رییس قوه مجریه بود و ما همه حتی شاید شما هم از او اطاعت می‌کردیم.

رییس دادگاه در این موقع به هویدا گفت: دادگاه، هدفش از این جلسات، رسیدن به حقایق است. اما شما حرف‌های گذشته را تکرار می‌کنید. اگر غیر از آن، حرف‌های دیگری دارید بزنید.

هویدا گفت: حرف دیگری غیر از آن چه زدم ندارم. شما هم که می‌گویید وارد جزئیات نشوید. در کلیات همین‌هاست که گفتم. فقط از جوانانی که به وسیله ساواک شکنجه شده‌اند می‌خواهم مرا عفو کنند. من هم به وسیله ساواک توقیف و زندانی شده بودم.

هویدا افزود: اگر عمری کفاف دهد، کتابی خواهم نوشت که در آن ماجراهای از شهریور ۱۳۲۰ تا آخرین روز صدارتم را تشریح خواهم کرد.

سپس رییس دادگاه سوال کرد حرف دیگری داری؟ هویدا گفت: نه.

و بدین ترتیب دادگاه وارد شور شد و پس از یک ساعت شور، هویدا را به عنوان مفسد فی‌الارض و خائن به ملت به اعدام محکوم کرد.

روایت متفاوت از نحوه اعدام هویدا

با وجود آن که روزنامه‌های دوران انقلاب همگی از تیرباران هویدا در برابر «جوخه اعدام» سخن گفته بودند اما بعد از گذشت چند سال روایت‌های دیگری از چگونگی مرگ نخست‌وزیر دوران پهلوی مطرح شد. از آن جمله ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت بود که روایتی دیگر دارد. یزدی چند سال پیش در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در خلال بیان خاطراتش درباره اعدام هویدا گفت: وقتی هویدا را از پادگان جمشیدیه به مدرسه رفاه آوردند به من گفت که فلانی من حرف‌های زیادی دارم که باید بزنم. این خیلی طبیعی بود فردی که ۱۴ سال نخست‌وزیری یک نظام را کرده است اطلاعات بسیار گسترده‌ای از درون نظام داشته باشد. پیش‌فرض من این است که می‌خواست راجع به نظام گذشته حرف بزند. من با توجه به این که اطرافیان شاه یک عداوت خاصی با هویدا پیدا کرده بودند و به همین دلیل او را به زندان انداخته بودند نگران بودم که در آن اتاقی که همه فرماندهان نظام قبل در آن بودند او را در آن اتاق خفه‌اش بکنند. بنابراین من در مدرسه رفاه یک اتاق دیگری را ترتیب دادم که هویدا را آنجا تنها نگهداری کنند. من به آقای خمینی گفتم که هویدا اسرار زیادی دارد. زمانی می‌شود که ما می‌گفتیم خاندان پهلوی فاسد بودند و روابط کثیفی داشتند، خب ما مخالف بودیم و می‌توانستیم هر حرفی را بزنیم. اما نخست‌وزیری که ۱۴ سال مسئول بوده است می‌خواهد حرف بزند. باید بگذاریم حرفش را بزند. آقای خمینی پیشنهاد من را پذیرفت. به خلخالی گفت‌‌ همان جور که فلانی می‌گوید عمل کنید.

دکتر یزدی در جواب سوالی در مورد نحوه اعدام هویدا می‌گوید: هنگامی که هویدا شروع کرد که بگوید در دوران ۱۴ ساله زمامداری او به عنوان نخست‌وزیر شاه چه اتفاقاتی افتاده است و خاطراتش را بیان بکند، رییس جلسه به دادگاه تنفسی کوتاه می‌دهد. موقعی که هویدا به راهروی دادگاه می‌آید یکی از آقایان روحانی که آنجا بوده و من مایل نیستم الان اسم او را ببرم در راهرو با هفت‌تیر کمری خودش او را می‌کشد. بدین ترتیب آقای هویدا را می‌برند روی صندلی‌اش می‌نشانند و عکس بر می‌دارند و حکم اعدامش را برایش قرائت می‌کنند و بعد می‌برند. اصلا چنین چیزی نبود که اعدامش بکنند.

عباس میلانی مورخ مقیم آمریکا نیز در کتاب «معمای هویدا» روایتی مشابه روایت یزدی را مطرح کرده است.»


گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: isna.ir