خطر کنار گذاشتن بخش خصوصی از بازار
رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی همدان در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: معاون اول رئیس‌جمهوری با تاکید بر سختی شرایط اقتصادی موجود و محدودیت‌های بیشتری که در آینده با آن مواجه خواهیم شد به طرح این سوال راهبردی از صاحب‌نظران و فعالان اقتصادی پرداخته که باید به سوی اقتصاد آزاد حرکت کنیم یا بر مداخلات دولت در اقتصاد بیفزاییم؟

خطر کنار گذاشتن بخش خصوصی از بازار

رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی همدان در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: معاون اول رئیس‌جمهوری با تاکید بر سختی شرایط اقتصادی موجود و محدودیت‌های بیشتری که در آینده با آن مواجه خواهیم شد به طرح این سوال راهبردی از صاحب‌نظران و فعالان اقتصادی پرداخته که باید به سوی اقتصاد آزاد حرکت کنیم یا بر مداخلات دولت در اقتصاد بیفزاییم؟

در پاسخ به این سوال لازم است که چند نکته را یادآور شد:

۱. کوپنیسم یا اقتصاد مبتنی بر مداخله مستقیم دولت در تولید و خدمات، اساسا شیوه مفید و موثری برای توزیع عادلانه منابع و کاهش آثار فقر در هیچ جامعه‌ای نبوده و نیست. این تجربه در دهه اول پیروزی انقلاب و دوران جنگ هم اگرچه توفیقاتی به همراه داشت که عمدتا ناشی از وجود سرمایه اجتماعی بالا (همبستگی و اعتماد میان حاکمیت و ملت و...) بود، اما در عین حال موجب اتلاف منابع شد و بعید است درحال‌حاضر در میان هواداران صادق آن نیز اشتیاقی برانگیزد.

۲. یک تمثیل دقیق از آدام اسمیت اقتصاددانان مدافع بازار آزاد وجود دارد که می‌گوید آنجا که تجارت هست، غارت و جنگ نیست. عمق معنای این عبارت در آن است که تجارت آزاد نهایتا منجر به همگرایی منافع در میان بازیگران و شهروندان شده و مانع بروز نزاع‌های خونین و فساد افسارگسیخته خواهد شد. اعتماد به بخش‌خصوصی واقعی از آن جهت اهمیت می‌یابد که بازیگران منفرد اقتصادی با هدف تولید ثروت در میدان اقتصاد به نقش‌آفرینی می‌پردازند و پیوندهای داخلی و بین‌المللی برای صلح و امنیت را نیز تقویت می‌کنند. فعالیت بخش‌خصوصی مانع اثربخشی تحریم‌های اقتصادی نیز خواهد شد، چراکه درحال‌حاضر در پس بسیاری از تحریم‌های به ظاهر غیراقتصادی، اهداف و مقاصد اقتصادی نهفته است. افزایش مداخلات نهادهای عمومی در اقتصاد (اعم از دولت، نهادهای نظامی و بخش‌های حاکمیتی) آنها را به آماج تحریم‌های آمریکا تبدیل می‌کند و سیکل معیوب ایجاد نهادهای متعدد و نظارت‌گریز را برای دور زدن تحریم‌ها ناگزیر می‌سازد، درحالی‌که سپردن اقتصاد به بخش‌خصوصی، آمریکا را در مواجهه با جامعه مدنی خلع‌سلاح خواهد کرد.

۳. یادآوری چند تجربه در ناکارآیی اقتصاد دستوری (با تصدی‌گری و مداخله بخش‌های حاکمیتی و عمومی) و سرمایه اجتماعی آسیب‌دیده از وضعیت اقتصادی موجود، تا حدودی روشنگر است. یک نمونه که خود آقای جهانگیری معاون ریاست جمهوری هم به آن اشاره کرده، تخصیص دلار ۴۲۰۰ تومانی برای کاغذ است که نه موفقیتی در کنترل قیمت‌ها داشته و نه از التهابات کاسته است. این وضعیت در مورد بقیه کالاها از جمله گوشت قرمز، گوشی تلفن همراه و کالاهای اساسی نیز تکرار شده است.

درخصوص سرمایه اجتماعی هم اشاره به ماجرای فراخوان عمومی برای انصراف از دریافت یارانه‌ها کفایت می‌کند. به این ترتیب در حاشیه قرار دادن فعالان اقتصادی بخش‌خصوصی به بهانه کنترل و مهار قیمت‌ها نه فقط حاصلی ندارد، بلکه احتمالا به تشدید رکود و بیکاری و بحران اقتصادی می‌انجامد. ضمن آنکه زمینه ظهور مفسدان اقتصادی وابسته به کانون‌های رانت و قدرت را نیز مهیا کرده و نیازمندان واقعی را از حمایت‌های یارانه‌ای محروم می‌کند. با این وصف حرکت به سمت اقتصاد آزاد متکی بر بخش‌خصوصی واقعی(نه شرکت‌های خصولتی و پوششی) از یک طرف و طراحی برنامه‌ای برای توزیع عادلانه یارانه‌ها به‌صورت مستقیم شاید بتواند بخشی از مشکلات را حل کند، هرچند مشکل اساسی کشور توقف در مسیر توسعه است که برطرف کردن موانع آن مستلزم تغییر نگرش در سیاست، دیپلماسی و اقتصاد است.

گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: bartarinha.ir