سه وجه برجسته اصلی سقوط پرواز ۷۳۷
وجه اول كه برجستهتر مینمود، ساقط شدن یك هواپیما به وسیله یك موشك پدافندی است. در این باره پرسشهای فراوانی مطرح است؛ اینكه چرا كل آسمان ایران در آن لحظات بسته نشده است؟ یا اینكه چرا این هواپیما از طرف رادار شناسایی نشده؟ در حالی كه آن ساعت نقطه پیك ترافیك هوایی تهران است. حتی ممكن است فرضیههای خرابكاری خارجی در وقوع این حادثه را مورد بحث قرار داد به ویژه آنكه شواهد و قرائن (بدون اظهارنظر درباره اعتبار یا دقت آنها) در این زمینه وجود دارد كه امكان بررسی آنها هست.
وجه دوم این رویداد تلخ و در ادامه آن، نحوه برخورد با خانوادههای دغدار بود كه باید توجه صددرصدی به آنان میشد. انسان بماهو انسان باید در هر نظامی ارزشمند باشد. در این میان شهروندانی كه تابعیت دارند باید از ارزش مساوی و بسیار بالایی برخوردار باشند. حكومت برای مردم است. مردم و شهروندان باید در نقطه محوری سیاستهای هر حكومتی باشند. این حد از بیمحلی و بیتوجهی به این كشتگان بیگناه و نخبه و خانوادههای آنان را مقایسه كنید با رفتاری كه با كشتهشدگان بیگناه مسجد ارگ تهران در سال 1383 رخ داد. البته آن حساسیت خوب و بجا بود ولی این حد از بیتوجهی قابل پذیرش نیست و ناشی از تبعیض است و عوارض سوئی دارد.
چه اشكالی داشت كه همه آنها دعوت شوند و در جریان رسیدگیها قرار گیرند، نماینده داشته باشند، از آنان استمالت شود؟
اگر خودمان كسی را از دست دهیم چه حالی خواهیم داشت؟ قدرت تخیل میتواند ما را به جای خانوادههای داغدار نشانده و در درد و غم آنان شریك شویم. آنان باید از طریق همدردی كامل صاحبان قدرت با بازماندگان حس میكردند كه حامی رسمی دارند و اگر هم خطایی صورت گرفته آن را تحمل میكنند. ولی این نحوه رفتار جز اینكه بر زخمهای این خانوادهها نمك میپاشد هیچ نتیجه دیگری ندارد.
آبروی هر نظامی در گرو عزت و سربلندی و احترامی است كه مردمش دارند و نه برعكس. با وجود این مساله مهمتر و كلیدیتر در این رویداد برای مردم ما و تا حدی مردم جهان، پنهانكاری آگاهانه رخ داده و حتی بیان صریح و خلاف واقع مقامات رسمی بر تكذیب برخورد موشك بود. حتی میتوانستند اعلام كنند كه تا رسیدگی كارشناسی صورت نگیرد، ما هیچ اظهارنظر سلبی و ایجابی نمیكنیم. هرچند این اظهارنظر هم كافی نبود، بلكه از مواضع فعلی كمتر ضرر داشت، زیرا از نظر عرف بیرونی كلیت حكومت یكپارچه است و چون میدانستند كه با شلیك زدهاند باید همان را اعلام میكردند و سپس بلافاصله میگفتند كه در پی تعیین چرایی ماجرا هستند. این وجه سوم این رویداد ناگوار است كه اهمیت بیشتری دارد. اینكه آنان میدانستند با شلیك موشك هواپیما سقوط كرده است و در عین حال به مردم و حتی به بخشهای دیگر حكومت از جمله وزارت راه و سازمان هواپیمایی دولت و غیره اعلام كردهاند كه موشك شلیك نشده و حتی این فرضیه را مضحك معرفی كردهاند؟
حتی پس از اعلام ماجرا هم خلافگویی را ادامه دادند. مشكلی كه اكنون وجود دارد، زیر سوال رفتن اعتبار تمامی ادعاهای موجود است. تمام كسانی كه به نحوی در این پنهانكاری بهطور مستقیم یا غیرمستقیم نقش داشتهاند، پیش از هر كاری باید تكلیف خود را با این اتفاق و عمل روشن كنند. پیش از آن هر موضعی كه بگیرند، حمل بر دروغ خواهد شود. این رفتار زشت در گذشته نیز وجود داشته است و متاسفانه به مذاق برخیها خوش میآمد، لذا به آن عادت كردند در نتیجه در این مورد خاص كه مرتكب شدند هزینه همه بدهكاریهای سابق را باید بپردازند.
من شخصا شاهد بودهام هنگامی كه دروغگویی برخی دستاندركاران را شرح میدادم یا دیگران گفتهاند، طرفهای شنونده به جای آنكه ناراحت شوند و اخم كرده یا گریه كنند، خندیدهاند! برخورد تند و از روی ناراحتی مردم با پنهانكاری در این ماجرا به نوعی تسویه حساب با تمامی دروغهای گفته شده قبلی نیز هست. گرچه هر سه مساله مهم است، ولی سومی اهمیت تعیینكننده و بیشتری دارد و به نوعی دو مورد دیگر نیز ریشه در وجود همین مشكل سوم دارند.
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: روزنامه اعتماد