این گروه از دانشآموزان نمیتوانند در مدرسه براساس هنجارها رفتار كنند و در نتیجه بر عملكرد آموزشی تاثیر نامطلوبی بر جای میگذارند.
دانشآموزانی با كاستیهای توجه، دانشآموزان افسرده، دانشآموزان ضداجتماعی و ... جزو این گروه هستند. در واقع این دانشآموزان از خود رفتارهایی بروز میدهند كه ممكن است براحتی زمان و انرژی زیادی از آموزگار را هدر دهد، با این حال هنوز هم بسیاری از متخصصان بر این باورند كه آموزگار مهمترین عامل تعیینكننده كیفیت برنامههای آموزشی برای دانشآموزانی است كه با اختلالات رفتاری و عاطفی روبهرو هستند و میتوانند در آموزش به این دانشآموزان نقش اصلی را ایفا كنند. آنان مسوول تهیه برنامه درسی، تعیین هدفهای دانشآموزان و تشویق و تدارك آنها برای رسیدن به این اهداف هستند. میتوان گفت به دلیل مشكلدار بودن این دسته از دانشآموزان، آموزگارانشان باید الگوی رفتاری مناسب برای آنان باشند. آموزگاران باید رفتار مهرانگیز، مودبانه و دوستانهای را به نمایش بگذارند. همه دانشآموزان در جریان درس خواندن و یادگیری باید احساس سلامت، ایمنی و حمایت كنند و در این میان دانشآموزانی كه با اختلالات عاطفی و رفتاری روبهرو هستند و اغلب زندگی آشفتهای دارند، باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرند.
برای ایجاد رابطه دوستانه و موثر با این دانشآموزان، لازم است به صحبتهای آنها گوش بدهید و برای احساساتشان ارزش قائل شوید، سعی كنید حتی اگر روزی چند دقیقه و یا چند لحظه هم كه شده، با این دانشآموزان به طور انفرادی و خصوصی صحبت كنید.
تبسم كردن، چشمك زدن و حالت جسمانی شما دانشآموز را مطمئن میسازد كه شما او را دوست دارید. به كارهایش بها میدهید. توجه داشته باشید برای این دانشآموزان مهم نیست كه شما چقدر میدانید، مهم این است كه چقدر به آنها توجه دارید.
در حال حاضر متخصصان بر این باورند كه آموزگاران دانشآموزان بدرفتار و كودكانی كه با اختلالات عاطفی روبهرو هستند، باید از مهارتهای اجتماعی سطح بالا برخوردار باشند. باید با دانشآموزان گرم و دوستانه حرف بزنند برای دانشآموزان این باور را ایجاد كنند كه آنها انسانهایی مقبول و پذیرفتنی هستند. به طوركلی آموزگاران شایسته در برخورد با این دسته از دانشآموزان از مهارتهای ارتباطی و رابطه زیر برخوردارند:
- به جنبههای مثبت دانشآموز بها میدهند. به جای این كه به دانشآموز بگویند چه نباید بكند، تاكیدشان بر این است كه چه باید بكند.
-رفتار دوستانه دارند، با شاگردان گرم و صمیمی صحبت میكنند و علایق و سرگرمیهایشان را با دانشآموزان سهیم میشوند. البته این به آن معنا نیست كه اسرارشان را با آنها درمیان بگذارند.
- به صحبتهای دانشآموزان همدلانه گوش میكنند وقتی دانشآموزی صحبت میكند با توجه كامل به او گوش میدهند و سعی میكنند احساسات او را درك كنند.
-آموزگار خوب الگوی شایسته دانشآموز است و رفتاری مودبانه از خود نشان میدهد. وقتی دانشآموزی ادب را رعایت نمیكند، آموزگار باید مودبانه با او حرف بزند.
-آموزگار خوب به دانشآموز میگوید و تفهیم میكند كه به او اعتماد دارد. به او میگوید كه او را دانشآموزی خوب، مودب و درسخوان میداند.
در نتیجه میتوان گفت، آموزگاران موثر خود را در قبال عملكرد دانشآموزان در كلاس درس مسوول میدانند و با آنها كنار میآیند. به جای این كه موفقیت دانشآموز یا شكست او را به كودك یا خانواده او نسبت دهند، به مهارتهای خود متكی میشوند و به دانشآموزان راهنماییهای كیفی میدهند و برنامه درسی مناسبی برای افزایش موفقیتهای دانشآموزان تدوین میكنند. از جمله این مهارتها و رفتارها، استفاده آموزگار از زمان و الگوی آموزشی موثر است كه میتواند به یادگیری بیفزاید. آموزگاران موثر و كارآمد برای افزایش یادگیری دانشآموزان زمان را سازمانبندی میكنند. برنامهریزی باید به گونهای باشد كه هر مبحث درسی در كوتاهترین زمان ممكن فرا گرفته شود و لازمه این مهم آن است كه آموزگاران در انتخاب و دستهبندی مطالب درسی كوشش كنند. از آن گذشته، آموزگاران باید اهداف هر موضوع درسی را با دانشآموزان در میان بگذارند و مهارتهای اصلی و اصول مهم درسی را بروشنی توضیح دهند.
دانشآموزانی با مهارتهای اجتماعی ضعیف
اصولا مهارتهای اجتماعی، مهارتهایی هستند كه به دانشآموزان كمك میكنند با دوستان و اشخاص مهم زندگی خود روابط خوشایندی داشته باشند. دانشآموزانی كه از مهارتهای اجتماعی مطلوب برخوردارند، میتوانند با دوستانشان بخوبی كنار بیایند و حال آنكه دانشآموزانی كه فاقد این مهارتها هستند، منزوی میشوند و نمیتوانند با دیگران روابط مناسبی برقرار كنند. اقدامات مسالهدار دانشآموزانی كه با اختلالات عاطفی و رفتاری مواجه هستند، اغلب به این دلیل است كه در زمینه مهارتهای اجتماعی با مشكل روبهرو هستند. برخی از آنها نمیدانند چگونه میتوانند با سایر همكلاسیهای خود صحبت و ارتباط موثر برقرار كنند. به همین دلیل آموزگاران این دسته از دانشآموزان مشكلدار، پیوسته به این مهم اشاره میكنند كه آنان در تمام زمینههای مهارتهای اجتماعی ضعیفتر از سایر دانشآموزان ظاهر میشوند و با توجه به این نكته مهم كه داشتن صلاحیت در مهارتهای اجتماعی برای آینده این دانشآموزان اهمیت فراوان و تعیینكنندهای دارد، بسیاری از روانشناسان و دستاندركاران امور آموزشی مسلط شدن به مهارتهای اجتماعی برای دانشآموزان را كه با مشكلات عاطفی و رفتاری روبهرو هستند، بسیار موثر میدانند. همچنین این متخصصان بر این باورند اخراج شدن از مدرسه و اقدام به جرم كه این دسته از دانشآموزان درگیر آن هستند، در نتیجه روابط میان شخصی این دانشآموزان است كه مورد قبول و پسند دوستان و همكلاسیهایشان قرار نمیگیرند. به دلیل اهمیت مهارتهای اجتماعی برای این گروه از دانشآموزان در دهه گذشته، روشهای مختلفی برای بهبود مهارتهای اجتماعیشان ابداع شده است، اما اغلب این روشها به این دلیل كه نتوانستهاند رفتارهای مورد نظر را ایجاد كنند؛ مفید نبودهاند. در مواردی هم به آموزگاران این دسته از دانشآموزان انتقاد شده است كه مهارتهای اجتماعی معتبر و مورد قبول جامعه را آموزش نمیدهند و آموزگاران از این مساله غافلند كه آموزش مهارتهای اجتماعی به اندازه تدریس سایر دروس از اهمیت ویژهای برخوردار است. در زمینه بهبود رفتار این دسته از دانشآموزان، آموزگاران باید به این نكته اساسی توجه داشته باشند كه وقتی فضای كلاس درس مثبت و حمایتگرانه باشد، وقتی دانشآموز احساس كند كه به عقایدش بها میدهند و وقتی به دانشآموز احساس تعلق خاطر میدهید و وقتی به او تكالیف درسی معنیدار و توام با چالش میدهید؛ به طوری كه دانشآموز با انجام آنها احساس موفقیت میكند، میتوانید به بسیاری از كودكان و نوجوانانی كه با اختلالات عاطفی و رفتاری روبهرو هستند، كمك كنید تا به عزت نفس، رفتار و انگیزه بهتری برای یادگیری برسند. اما برخی دانشآموزان نمیدانند چگونه رفتار كنند.
بسیاری از دانشآموزان نمیتوانند رفتارشان را كنترل كنند. بسیاری از دانشآموزانی كه به حد كافی رشد نكرده و به بلوغ لازم نرسیدهاند، ممكن است حواسشان پرت شود، ممكن است تواناییهای شناختی و مهارتهای كلامیشان زیاد نباشد. این دانشآموزان خیلی ساده، نمیتوانند در مدت طولانی تكانههای خود را كنترل كنند. وقتی این بچهها به حد كافی رشد نكرده و به بلوغ لازم نرسیده باشند، نمیتوانند رفتارشان را كنترل كنند. وقتی این دانشآموزان هنوز درست رفتار كردن را نیاموخته باشند، آموزگارانشان باید در نقش راهنمای آنها ظاهر شوند تا آنان مسوولیت رفتار نادرست خود را به عهده بگیرند و در ضمن رفتارها و مهارتهای اجتماعی سالمتر را نیز به آنها آموزش دهند.
درخصوص بهبود رفتار این دسته از دانشآموزان، اغلب آموزگاران معتقدند باید با به كارگیری تقویت مثبت بر رفتارهای متناسب این دانشآموزان بیفزایند. تقویت مثبت رفتار متناسب زمانی مصداق پیدا میكند كه پس از دادن محرك، دانشآموز رفتاری را به نمایش بگذارد كه در آینده آن رفتار را بیشتر تكرار كنند. این نوع تقویت از آنرو موثر است كه دانشآموزان را به امتیاز بالاتری سوق میدهد و در مواقعی به آنها امتیازی میدهد. تقویت منفی این دانشآموزان نیز به این معناست كه وقتی دانشآموز كار درستی انجام میدهد، آموزگار او را از كار یا وظیفهای معاف میكند. تقویت منفی نیز باعث افزایش رفتار متناسب میشود زیرا دانشآموز را از انجام كاری كه ناخوشایند است، معاف میكند.
پس آموزگاران باید این نكته را در نظر بگیرند كه هم تقویت مثبت و هم تقویت منفی، هر دو میتوانند رفتار مناسب را افزایش دهند و نقش مهمی در بهبود رفتار دانشآموزان مشكلدار دارد.
آموزگاران نیروی مقابله با خشونت دانش آموزان
آموزگارانی كه مدرس دانشآموز بدرفتار و كودكان و نوجوانانی هستند كه با اختلالات عاطفی متعدد مواجهاند، با مشكلات زیادی روبهرو میشوند. بدرفتاری دانشآموزان تحت تاثیر عوامل گوناگونی صورت میگیرد، اما به هر حال شرایط ایجاب میكند كه آموزگاران به شكلی موثر با این بدرفتاریها برخورد و در هر مورد تصمیمگیری كنند. اما هر یك از این تصمیمات برای دانشآموزان و آموزگاران عواقب و پیامدهایی دارد كه روی روابط آینده میان آموزگار با دانشآموز و افراد خانواده او تاثیر میگذارد. امروزه متخصصان به این فكر افتادهاند كه از آموزگاران در نقش نیرویی برای مقابله با خشونتهای این دانشآموزان استفاده كنند. به همین دلیل مثلا وقتی دانشآموز احساس اضطراب و ناراحتی میكند به آموزگاران توصیه میشود كه با او رفتاری همدلانه داشته باشند و سعی كنند منبع ناراحتی او را بیابند.