میآید، آرام و بیسر و صدا با انگشت چند باری روی شیشه ضرب میگیرد تا راننده برمیگردد و یك نگاه سرسری به دخترك میاندازد و باز به شماره انداز چراغ راهنمایی پل رومی خیره میشود؛ انگار رهاییاش را از دست التماسهای مكرر دخترك در سبز شدن چراغ میبیند.
55،54،53و همین طور شمارهها انگار میدوند و دخترك هم با آن صورت آفتاب سوختهاش برایاینكه از سرعت بیرحمانه ثانیهها عقب نماند خودش را بیشتر میچسباند به شیشه و مدام التماس میكند و دسته گل مریمش را مقابل صورت راننده میگیرد.
آن طرفتر لابهلای ماشینها 2 پسر بچه آكاردئون و دایره به دست زدهاند زیر آواز و چهرههای غمگینشان را پشت آهنگی غمگین تر پنهان میكنند: خستهام من، خستهام من، مثل مرغ بال و پر شكستهام من، خستهام من... از تاكسی پیاده میشوم و سراغ یكی از آنها میروم. مرتضی میگوید بچه چهارم خانوادهای 8 نفره است كه همه خواهر و برادرهایش در همین كارهستند.
از 7 صبح از خانه بیرون میزند و میرود زیر پل نصر گل فروشی میكند و ظهرها و بعد از ظهر هم میآید تجریش و شریعتی دایره دستش میگیرد. «آخر شب اگر دست خالی برویم خانه روزگارمان سیاه است. تقصیر پدرم نیست. چرخ زندگی را باید همه با هم بچرخانیم.» درس نخوانده و به قول خودش فرصتی هم برایاین كار نداشته و از آن وقت كه توانسته روی پایش بایستد راهی این خیابان و آن محله شده برای پیدا كردن یك لقمه نان.
رامین هم كه آكاردئون میزند صبحها از پاكدشت میآید تهران دوره میافتد برایاینكه به قول خودش «گلیمش را از آب بیرون بكشد و دراین شهر نامرد دست جلو هر كس و ناكس دراز نكند.» چراغ چند باری سبز شده و بچهها از كار و كاسبی شان افتادهاند. دوباره چراغ قرمز میشود و بچهها میروند كه ثانیهها را از دست ندهند. پیش خودم میگویم كاش همه چراغهای دنیا قرمز باشد.
فقركودكان را به خیابان میكشد
كودكان خیابانی از نظر كارشناسان به 3 دسته تقسیم میشوند، گروهی كه در خیابانها كار میكنند و در پایان روز به خانه برمیگردند، گروه دوم آنهایی كه خانواده را محیط مناسبی برای زندگی نمیدانند و به خاطر مشكلات و وضعیت معیشتی از كانون گرم خانواده متواری شده و شبانه روز در خیابانها به سر میبرند.
دسته سوم نیز كودكان مطرودی هستند كه والدین و خانواده مشخصی ندارند و برای بقا و تأمین معاش خود كاملاً به خیابانها متكی هستند. یك پژوهشگر مسایل اجتماعی، پدیده كودكان خیابانی را معلول فقر و تهیدستی خانوادهها بیان میكند و میگوید: «كودكان خیابانی امروز، جزئی از مجرمان بالفعل آینده جامعه هستند.
«محمد سیدحسینی» با بیاناینكه كودكان خیابانی مولود نابسامانی و اختلالات فردی، خانوادگی و اجتماعی هستند، تاكید میكند: «پدیدههای اجتماعی، تأثیر مستقیمی بر خانوادهها داشته و مسایلی همچون فقر زمینهساز افزایش آمار كودكان خیابانی در جامعه است.» وی، با اشاره بهاینكه زندگی خیابانی، زمینهای برای یادگیری بزهكاری است، یادآورمی شود:
«یادگیری رفتارهای خلاف، اثرپایداری در زندگی آینده این دسته از كودكان خواهد داشت.» این پژوهشگر، ارتقای سطح آگاهی خانوادهها در خصوص فراهم آوردن محیط عاطفی مناسب برای زندگی فرزندان و توجه به نیازهای روحی و روانی آنان را از جمله راههای پیشگیری از بروزاین پدیده زشت اجتماعی بیان میكند.
طرحهایی كه به سرانجام نمیرسد
در اولین نگاه، سؤالی كه به ذهن متبادر میشود؛ این است كه این كودكان از كجا میآیند و به كجا میروند. نقطه آغاز روزشان كجا است و مأمن و پناهگاهشان كجا؟ پول حاصل از رفت و آمد بین ماشینها و نشستن كنار پیادهرو را به چه كس یا كسانی میسپارند؟
پاسخ سؤال اول را كسانی در مییابند كه اگر بر حسب اتفاق صبح خیلی زود در خیابان تردد كنند، وانتهایی را میبینند كه انبوهی از كودكان خوابآلود را روی هم مانند بستههای پستی انباشتهاند تا به مقصد یعنی محل كارشان برسانند و در آخرین دقایق شبانگاه، باز تكرار راه، پیموده شده است؛ چهرههای خسته، گرسنه و خوابآلوده كودكان، پاسخ سئوال دوم برمیگردد به خانوادهها و یا سرپرستاناین كودكان خیابانی.
در سالهای گذشته، شاهد طرح جمعآوری متكدیان و ساماندهی كودكان خیابانی بودیم كه كه تعدادی از آنها همشهری محسوب میشوند و برخی دیگر میهمانان ناخوانده كشورهای همسایه. متولیاناین امر از بهزیستی گرفته تا كمیته امداد و یا سایر دستگاههای اجرایی، یكدیگر را به كمتوجهی در مسئولیتشان، عدم تخصیص اعتبار، عدم اجرای صحیح و اصولی طرح متهم میكنند و در پی آن هنوز كه هنوز است نه طرح به شور رسیده و نه كودك خیابانی سامان یافته است.
گردآوی:گروه خبر سيمرغ