32سال گذشته است و به قول «سيده حورا» اين زخم هنوز هم مانند روز اول - نه، لحظه اول-تازه است و سوزناك. آنچه می خوانيد برش هايی از حرف های...
 
 
 
 32سال گذشته است و به قول «سیده حورا» این زخم هنوز هم مانند روز اول - نه، لحظه اول-تازه است و سوزناك. آنچه می خوانید برش هایی از حرف های دختر اول «امام موسی صدر» درمصاحبه با نشریه «همشهری ماه» است. «سیده حورا» از اهمال كاری ها و قصور درپیگیری ربوده شدن پـدرش گلایه و صد البته حق دارد.یكی نیست بگوید آخر ما با «قذافی» چه رودربایستی داریم كه نباید این پرونده به شكلی محكم و تا انتها دنبال شود؟! 

دركودكی به همراه یك فردی (راننده) یا پدر ومادر و یا به همراه دیگر همكلاسی ها با سرویس به مدرسه می رفتیم. اما در بیروت كه اندكی بزرگ شدیم، خودمان تنهایی بیرون از منزل می رفتیم. هیچ وقت فردی مامور آوردن و بردن ما نبود. این مسئله هم نشان دهنده آن است كه ما تفاوتی با دیگران نداشتیم.

به یاد دارم. روزی به همراه جمعی سوار ماشین بودیم تا به مسافرت برویم. ایشان از همه خواستند تا حرفی بزنند و مطلب جالبی را درجمع مطرح كنند. یادم است كه خودشان درباره كلروفیل و سنتز برگ صحبت كردند و گفتند:«اگر ما بخواهیم این عمل را به صورت مصنوعی انجام دهیم، شاید به اندازه یك اتاق فضا و تجهیزات و ماشین آلات لازم باشد تا این فرآیند انجام شود، ولی همه این اعمال دریك برگ كوچك صورت می گیرد...» با این گفتار به دنبال آموزش خداشناسی بودند.

باز هم اینطورنیست. همیشه اخبار و مسائل ایران را دنبال می كردند. البته خودشان را درلبنان موثرتر می دیدند و معتقد بودند لبنان برای تفكر و جریان تشیع بستر و پـتانسیل بزرگی است كه بتواند درمیان سایر ادیان، مذاهب و مكاتب حرف بزند و خود را به رخ بكشد. برای همین است كه دریكی از سخنرانی هایشان می گویند:«حتی اگرلبنانی در جغرافیای جهان وجود نداشت، مصلحت ما این بود كه آن را به وجود آوریم.» چرا كه چالش فكری را برای اسلام و تشیع رشد دهنده می دانستند و در لبنان این امكان بود و هست. در لبنان تشیع مجبور است كه با تفكرات و اعتقادات دیگر روبرو شود،بحث كند و پاسخ دهد كه این امر، باعث ارتقای تفكر شیعی می شود. این دغدغه امام صدر بود.

مدتی از اعلان خبر گذشته بود كه ما مطلع شدیم. البته برادرم؛ صدرالدین خبردار شد و به ما نگفت؛ چرا كه فكر می كرد ایشان به زودی پیدا می شود و نیازی نیست،ما را نگران كند. البته این را بگویم كه از قبل، همواره این نگرانی درما وجود داشت كه روزی خبر اتفاق بدی را بشنویم. ساعات خبر را اصلا دوست نداشتم و همیشه با نگرانی خبرها را می شنیدم. به هرحال، بعد كه متوجه شدیم، فكر می كردیم مدتی از ایشان خبر نخواهیم داشت و بعد از مدتی ایشان را خواهیم دید. هیچگاه باورمان نمی شد كه اینگونه شود. همواره منتظر بودیم كه خبری شود. قرار بود، بعداز سفر لیبی به پاریس بیایند و به ما سر بزنند . هر لحظه فكر می كردیم، الان درخانه زده می شود و پدر را روبرویمان می بینیم. 5،6 روز بعد از این اتفاق، آقا صادق طباطبایی به منزلمان آمد و ما را به طور كامل درجریان گذاشت. البته با این عنوان كه مسئله مهمی نیست و زودتر وضعیت مشخص می شود و پدر را خواهیم دید.

آنهایی كه می گویند قضیه تمام شده است، دلیلی برای ادعای خود ندارند و به نقل قول از متهمان این پرونده (شخص قذافی و همدستانش) اشاره می كنند. ممكن است، دلیل ما برای آنها متقاعد كننده نباشد منتها باید برای عدم وجود دلیل آورد، نه وجود. آیا فقط براساس مرور زمان می توان حكم داد؟! 

كسانی كه به حیات امام موسی صدر درحال حاضر اعتقاد ندارند، هیچگونه مستندی ندارند كه عقلا و شرعا قابل استناد باشد. اصلا نگاه ما عاطفی نیست. پیام هایی كه از سوی مسئولین به ما منتقل شده این است كه دولت لیبی گفته است بیایید با هم كمیته ای را تشكیل دهیم تا پیگیری كنیم یا شما به شخص قذافی كاری نداشته باشید، ما متهمی را به شما معرفی می كنیم، او را مجرم بدانید. اینها همه سناریوهایی است كه دولت لیبی خواستارش است. این نظرات مبنای سیاسی دارد؛نه حقوقی. اصلا گذشته از مسائل حقوقی، از منظر شرعی هم اجازه نداریم، درباره حیات یا عدم حیات شخصی بر اساس اینگونه ادله سستی نظر دهیم. به نظر ما همه نظرات منتقدان، برای بهبود روابط با دولت لیبی است؛ نه حل شدن قضیه ربودن امام موسی صدر. برای همین، ما تا آزادی امام موسی صدر به فعالیت ها و پیگیری هایمان ادامه خواهیم داد.
 
 
 
 
 
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
www.seemorgh.com/news
منبع:jahannews.com