اسرار جالب زندگی مهران مدیری
نوروز سال 89 یعنی اولین سالی که مهران مدیری در تلویزیون حضور نداشت و سریال های ضعیف تلویزیونی صدای همه را درآورده بود، مجید مجیدی کارگردان شناخته شده سینما که در آن زمان از دست سریال های تلویزیون به خصوص یکی از آنها خیلی شاکی بود با عصبانیت خاصی گفته بود: «باید واقعا به مهران مدیری اسکار داد چون کارش یک استاندارد و کلاس خاصی دارد».
در نقش پیرمرد 160 ساله
داستان فیلم تهران 1500 دربارهٔ گذشته و حال پیرمردی ۱۶۰ ساله به نام اکبرآقا (با بازی مهران مدیری) است و زمان داستان ۱۵ روز قبل از تحویل سال ۱۵۰۰ هجری شمسی است. در سال ۱۵۰۰ رباتها در کنار مردم زندگی میکنند و آدمهای ثروتمند میتوانند با امکانات پیشرفته پزشکی تا ۱۶۰ سال زندگی کنند.
مهران مدیری که گویندگی نقش اکبرآقا که پیرمردی 160 ساله است را در این انیمیشن برعهده دارد تغییرات نهایی دیالوگ های نقشش را در حضور بهرام عظیمی کارگردان و مهرداد رئیسی مدیر دوبلاژ این انیمیشن اعمال کرد.
همه حامیان مدیری: از مرحوم گل آقا تا پوراحمد و انتظامی
مهران مدیری و کارهایش همیشه در این سال ها حامیان فراوانی داشته. از مرحوم کیومرث صابری فومنی که حدود یک دهه قبل مهران مدیری و همکارانش را دعوت کرده بود به موسسه گل آقا و تقدیر ویژه ای از مهران مدیری به عمل آورده بود تا سال ها قبل که کیومرث پوراحمد یادداشتی مفصل در تحسین برنامه های مدیری در ماهنامه فیلم نوشته بود. سال گذشته نیز عزت الله انتظامی به پشت صحنه قهوه تلخ رفت و به اظهارنظر درباره کارهای مدیری پرداخت.
متولد سرآسیاب
مهران مدیری در میدان بروجردی، سرآسیاب دولاب متولد شده است. او براساس آنچه که در مصاحبه های خود گفته از دوران کودکی آن چیزهایی که در ذدهنش به صورت یک لکه مانده، یک خانه دوطبقه کوچولو و معمولی است. آنها در طبقه پایین زندگی میکردند و طبقه بالا میهمانخانه بود. مهم ترین وسیله در آن اتاق یک پیانو بود تعداد زیادی صفحه کلاسیک و مقدار زیادی هم کتاب. خب وجود یک پیانو در آن محله بسیار عجیب بود و اتفاقا صدای همسایه ها درآمده بود که این چه سر و صدایی است که صبح تا شب از خانه شما بیرون میآید.
فلسفه هگل
کودکی مدیری اصلا شبیه بچه های دیگر نبود. دوستان زیادی نداشت و احساس تنهایی میکرد. دوست داشت در آن اتاق نشسته و کتاب ها را ورق بزند اسم هایشان را حفظک ند و عکس هایشان را نگاه کند. یک روز یکی از دوستان برادرش به شوخی از او میپرسد آیا این کتاب را خوانده ای، این اسمش چیست؟ مدیری بلافاصله میگوید: فلسفه هگل، و تعجب میکند که مهران چطور اسم چنین کتابی را توانسته است ادا کند. مدیری در ادامه به او میگوید اینکه چیزی نیست تازه من میدانم که چه چیزی توی آن نوشته شده و شروع میکند به صورت طوطی وار چیزهایی که در ذهنش مانده بود را برایش تعریف کردن.
خواب سالوادور دالی
برادر مهران مدیری رشته اش زیست شناسی بود و همین باعث شد که او به زیست شناسی هم علاقه مند شود و کتاب های زیادی در این زمینه بخواند؛ به خصوص در زمینه زندگی حیوانات و کتاب های داروین و... این علاقه هنوز هم در زندگی اش مانده است! البته شیطنت های مهران مدیری پایانی نداشت. او پنهان از برادرش میرفت سراغ کتاب های او. برادرش چندتایی کتاب داشت از سالوادور دالی که او آنها را خیلی دوست داشت و شب خوابشان را میدید.
در ریاضیات همیشه خنگ بود
در ریاضیات همیشه خنگ بود. مدیری هنوز که هنوز است علت ریاضیات در جهان را نمیداند. یعنی به نظرش بیهوده ترین و پوچ ترین درس است و هیچ وقت نمره ای بالاتر از 2 در این درس نگرفت! در درس هایی هم که به ریاضی مربوط است مثل جبر، فیزیک و غیره، هیچ وقت موفق نبود. مدیری از ریاضی متنفر بود. به عقیده او ریاضی فقط در حد جمع و تفریق مفید فایده است.
ماجرای بازی در فیلم های کیمیایی
مسعود کیمیایی کارگردان مطرح کشورمان در فیلم سینمایی خود به نام خائن کشی، چهره های سرشناسی از جمله مهران مدیری را مقابل دوربین برده . «خائن کشی» بخشی از رمان جسدهای شیشه ای اما با داستانی مجزا است. این فیلم محصول سال 1400 است.
داستان فیلم در مورد گروهی است که میخواهند از بانک ملی دزدی کنند. مهدی، شاهرخ، گیو، اطلس و دیگرانی دزدان ظاهری بانک هستند. اما این پول را برای قرضه ملی دکتر مصدق میخواهند. دکتر مصدق بر سر این مسئله اصرار میورزد که نفت ایران باید ملی شود. از سویی سرکردهٔ این گروه دلباخته زنی است اما در درگیریهایی که در جلوی بانک با پلیس بالا میگیرد او تیر میخورد و باقی فرار میکنند و ... در این فیلم قسمتی از زندگی مهدی بلیغ سارق و کلاهبردار ایرانی به تصویر کشیده میشود و همچنین گذری هم به ماجرای ملی شدن نفت و ماجراهای آن میزند.
تلخ ترین آدم عمر
چند سال پیش نیز گفت و گویی از بهاره رهنما منتشر شد که در این گفت و گو خانم رهنما گفته بود که مهران مدیری یکی از تلخ ترین آدم هایی است که در عمرم دیده ام. اتفاقا چند سال پیش در مصاحبه ای از مدیری این سوال را کرده بودند که حتما به تو گفته اند که صورت تلخی داری؟ مهران مدیری نیز در جواب گفته بود: «بله، خیلی ها از این هم فراتر میروند و میگویند آدم غمگینی هستی. خیلی وقت ها درست است. در طول روز غمگینی ام به شادی هایم میچربد. زود هم خودش را نشان میدهد. به قول یکی از دوستان، غم اگر به جاهای ناجور نکشه، چیز خیلی بدی نیست. میتواند منشا خلاقیت هم باشد. ظاهرا در شرق برای غم نسبت به شادی اصالت بیشتری قائلند».
وقتی یک شبه صدساله می شوی
حامد بهداد درباره او گفته بود: «چند وقت پیش مهران را دیدم. فهمیدم که مهران سه سال در جبهه جنگیده. من این را نمیدانستم. شگفت زده شدم. نمیدانم این آدم ها برای چه به جبهه رفتند، اما یک دلیل خیلی بزرگ دارند: ایران. یک دلیل بزرگ تر هم مادر است، دفاع از سرزمینمان در حافظه تاریخی ماست، دفاع از مرز و بوم کشورمان و من تازه فهمیدم که یک وجه از وجوه مهران چه چیزی دارد که من ندارم؛ پختگی حاصل از جنگ. او جمله خیلی قشنگی گفت: «وقتی جنگ را ببینی یک شبه صدساله میشوی!» من این حرف را قبول دارم. این حرف را میفهمم».
جوک بگویم؟ محال است!
سال ها قبل و در مصاحبه ای از مدیری سوال شده بود که آقای مدیری در یک جمع میتوانید جوک تعریف کنید؟ و مدیری گفته بود: «شوخی میکنید؟ جوک تعریف کنم؟! محال است بتوانم چنین کاری ا نجام دهم. اصلا تا دوره نوجوانی فکر میکردم شاد بودن، آواز خواندن و هر کاری که آدم را سرخوش نشان بدهد کاری است به شدت جلف. به نظرم هیچ چیز بهتر از متانت نبود».
شهرام شکیبا: مدیری مثل چلوکباب کوبیده زعفرانی است
بد نیست بدانید که شهرام شکیبا، طنزپرداز معروف، در یادداشت طنزی درباره مهران مدیری نوشته بود: «درست است که آبگوشت غذای ملی ماست، اما خیلی ها هستند که آبگوشت دوست ندارند، ولی من تا حالا کسی را ندیده ام که چلوکباب کوبیده را دوست نداشته و شناسنامه ایرانی داشته باشد. چلوکباب کبیده به قدری محبوب است که حتی گیاهخواران هم کباب کوبیده گیاهی درست کرده اند. مهران مدیری در ایران حکم چلوکباب کوبیده زعفرانی را دارد».
هم سید است و هم بچه جنوب شهر
حالا دیگر شاید همه آن گزارش معروف درباره محله قدیم مهران مدیری را خوانده باشند. گزارشی که در آن نوشته شده بود: مهران مدیری هم بچه پایین شهر است و هم سید است و هم مادرش خانم جلسه ای است. هر پنجشنبه اینجا جلسات قرآنی برگزار میشود که مادر مدیری در آنها شرکت میکند.
پدر خیلی خوبی داشت
به گفته همسایه های محله قدیم مهران مدیری، مهران پدر خیلی خوبی داشت که بر اثر سکته از دنیا رفت. مرد متین و موقری بود.
به گزارش برترین ها این طور که از حرف های همسایه ها برمیآید، مهران هم به پدرش رفته و از نظر خلق و خو شبیه به اوست. یکی از همسایه ها درباره او میگوید: «مهران خیلی پسر آقایی است؛ پسری تمیز و پاک. من هیچ چیزی از مهران ندیدم. هرکسی که پشت سرش صحبت کرده است که پسر بدی است اشتباه کرده است. او یک پسر ساده و مودب است».
این همسایه در ادامه گفته بود: «ختم پدر مهران مدیری غلغله بود. از همه جا آمده بودند.» او تاکید میکند: «خانواده مهران مدیری همه شان مذهبی هستند، هم از طرف مادر و هم از طرف پدر خیلی مذهبی اند و کلا مومن هستند. همه فامیل هایشان را که در مراسم ختم مهران دیده بودم مذهبی بودند. خود خانم مدیری چادر از سرش نمیافتد.»
شیطنت های فرزند مهران مدیری
چندین سال پیش یکی از نشریات معتبر سراغ پسر و دختر مهران مدیری (در آن زمان) رفته و در گفت و گویی متفاوت حرف های جالب و بامزه ای را از زبان فرزندان مهران مدیری منتشر کرده بود. در همین مصاحبه فرهاد مدیری پسر مهران مدیری بین حرف هایش اعتراف کرده بود: «بعضی وقت ها معلم هایمان را خیلی اذیت کرده ایم. من واقعا از آنها معذرت خواهی میکنم». یکی از آخرین شیطنت هایش این بوده که با بچه ها سر کلاس یکی از معلم ها دوربین ببرند و فیلم بگیرند. بعد فیلم لو میرود و دست مدیر و معاون میافتد و... «خدا رحم کرد. به خیر گذشت. بابا هنوز هم نمیداند که چی شده چون خودمان تعهد دادیم و تمام شد. حالا اینجا بخواند میفهمد!»
نگاه کن شبیه بقال ها شده
اما در همان مصاحبه شهرزاد دختر مدیری به محض ورود به دفتر همان مجله ای که به همراه برادرش برای مصاحبه رفته، یکی از مجله ها را برمیدارد و با دقت ورق میزند، یکی از عکس های پدرش در سریال «مرد هزار چهره» را میبیند و طوری که ما نشنویم به فرهاد میگوید: «نگاه کن شبیه بقال ها شده!» و بعد میخندد. دختر مهران مدیری، تمام کارهای پدرش را دنبال میکند و جزو مخاطبان اصلی سریال های طنز او است. شهرزاد تمام کارهای مهران مدیری را دیده و از بین آنها «شب های برره» را به عنوان بهترین کار پدر انتخاب میکند.
همه تلخی های مدیری
البته نکته دیگری که درباره آقای مدیری باید یادآوری کرد این است که مهران مدیری برخلاف سریال ها و کارهای طنز تلویزیونی اش همیشه به تولید آثار جدی و حتی تلخ علاقه داشته است. خود او در مصاحبه با برنامه مثلث شیشه ای گفته بود: «در تئاتر نقش های جدی بازی میکردم از نظر شخصیتی هم آدم طنازی نیستم، بیشتر درون گرا هستم و مسائل جدی برایم جدی تر است. در آینده هم قصد ساخت اثری جدی را دارم». جالب است بدانید مدیری چند سال پیش در گفت و گویی پیش از ساخت «شب های ببره» اعلام کرده بود: «تمامی کارهای طنزی که ساخته ام پرمخاطب و موفق بوده اند. اما با این حال از عملکرد خودم در زمینه طنزسازی راضی نیستم. طنزسازی به شغل من تبدیل شده است و همه افراد از جمله تهیه کنندگان، منتقدان و... از من میخواهند که مجموعه طنز بسازم. اصل من چیز دیگری است. دوست دارم روزی برسد که کمدی موردعلاقه خودم را بسازم که در عین خنداندن، تلخی های بسیاری را نمایان سازد».
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: روزنامه تماشا/ویکی پدیا